Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-01@14:12:08 GMT

فریبا متخصص زن یک تیمسار می‌شود

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۲۳۸۱۳

فریبا متخصص زن یک تیمسار می‌شود

فریبا متخصص گفت: دیده‌ام که خیلی از بازیگران برای اینکه حالت چهره‌شان در حین بازی جلوی دوربین دفرمه نشود از گریه کردن واقعی ابا دارند و همین هم منجر می شود که مخاطب کار را پس بزند.

به گزارش فارس، فریبا متخصص به تازگی هم تندیس جشنواره، لوح تقدیر و جایزه نقدی در بخش جایزه ویژه هیئت داوران را در بخش کارگردانی برای نمایش «بر ذمه زمین» در نخستین جشنواره نوایش از آن خود کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته این هنرمند که بیشتر هم در رادیو نمایش فعالیت می کند، معتقد است در حال حاضر شرایط به صورتی است که مردم مانند گذشته حوصله گوش کردن به نمایش‌های رادیویی بلندمدت را ندارند و دوست دارند در کمترین زمان ممکن به نتیجه‌گیری برسند و درباره جشنواره نوایش با موضوع نمایش‌های کوتاه رادیویی نیز عنوان داشت: اصولا جشنواره‌هایی که درخصوص نمایش کوتاه رادیویی باشد را دوست دارم؛ چرا که به دلیل زمان کوتاهشان، فرصت گوش کردن را به مخاطب می‌دهند.

خانم متخصص ظاهرا پس از مجموعه رهایم مکن به کارگردانی آقای عسگرپور به تازگی در سریال جدید دیگری با نام بوم و بانو حضور یافته اید.

بله. همین طور است. به تازگی قرارداد تلویزیونی برای سریال جدید آقای سلطانی بسته ام. قرار است در این سریال که هنوز تصویربرداری آن آغاز نشده است، نقش متفاوتی داشته باشم.

نقش جدیدی که به آن اشاره کردید چیست؟

البته هنوز خیلی در جریان نیستم اما تا جایی که می دانم قرار است نقش زن یک تیمسار را بازی کنم که در دوره اواخر سلطنت احمدشاه و اوایل روی کار آمدن رضا شاه زندگی کرده است.

خانم متخصص شما کدامیک از مدیوم های تئاتر، تلویزیون، سینما و یا رادیو را بیشتر دوست دارید؟

خانه اول من همواره تئاتر است. چراکه کارم را از تئاتر شروع کرده ام و بعد از آن به سمت تلویزیون و در ادامه هم به رادیو آمدم. اما به دلیل اینکه استخدام صدا و سیما بودم علاوه بر حضور در تلویزیون در رادیو هم حضور داشتم و برنامه اجرا میکردم.

شما هم مثل بقیه هنرمندان آثارتان را مانند فرزندانتان دوست دارید و نمی توانید بینشان بهترین را انتخاب کنید؟

مثل فرزند که نه ولی می توانم بگویم که همه کارهایم را دوست دارم و تلاش میکنم همان طور که گفتم در قدم اول باورش کنم و تنها در این حالت است که مطمئنم کسی که آن را می شنود و یا می بیند نیز باور می کند. اعتقادم دارم که اگر من آن نقش را چه تصویری و چه رادیویی باور نکنم، مخاطب نیز آن را نمی پذیرد و می گوید فریبا متخصص باسمه ای و الکی بازی کردی. تصنعی است و آن را نمی پذیرد. به همین دلیل تلاش میکنم در هر کاری که حضور دارم با دل و جان کار کنم. همان طور هم که گفتم در این میان بدون شک رادیو برایم خیلی عزیز است و طی سالها کار و فعالیت خاطرات خوب بسیاری از رادیو در این سه دهه دارم. ضمن اینکه من اعتقاد دارم که هرکدام از این مدیوم‌ها سر جای خود ویژگی و سختی‌های مخصوص به خود را هم دارند. مثلا در رادیو بازیگر برای انتقال حس بازیش به شنونده، تنها ابزاری که در اختیار دارد صدایش است و در این میان نمی‌تواند از ابزار چهره، بدن، دکور و آکسسوار که در سینما، تلویزیون و تئاتر از آن بهره برده می شود، استفاده کند و همین این امر باعث می‌شود بازیگر با اتکا تنها به توانایی صدا، قابلیت حسی و تجاربش کار کند.

به همین دلیل هم فعالیت در رادیو را در سه دهه ادامه داده اید؟

بله. به نظر من بازی در نمایش‌های رادیویی این امتیاز را برای بازیگر دارد که می‌تواند هر روز با یک دنیای جدید روبه‌رو شود، دنیایی که پراز شخصیت‌های متفاوت است. در تصویر هم همین است. شما با ایفای هر نقش دنیای جدیدی را تجربه می کنید و در این مسیر به نظرم بازیگر باید شجاعت داشته باشد که از ایفای هیچ نقشی نترسد. من دیده‌ام که خیلی از بازیگران برای اینکه حالت چهره‌شان در حین بازی جلوی دوربین دفرمه نشود از گریه کردن واقعی ابا دارند و همین هم منجر می شود که مخاطب کار را پس بزند. درحالی که اعتقاد دارم یک بازیگر باید عین موم بتواند در قالب هر نقشی فرو برود و بتواند آن را دربیاورد. من هر نقشی که جای کار داشته باشد و شناسنامه داشته باشد را بدون در نظر گرفتن اینکه نقش یک آدم روستایی با قیافه معمولی و یا نقش یک زن شیک و روشنفکر خوش لباس است را بازی می‌کنم و تمام تلاشم اول این است که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

البته بخشی از کار هم به این برمیگردد که کارگردان‌ها بازیگر را در نقش‌های مختلف ببینند و او را انتخاب کنند. به عنوان مثال من تا به حال نقش منفی بازی نکرده‌ام یا شاید بهتر باشد بگویم هیچ وقت پیشنهاد نقش منفی نداشته‌ام. این در حالی است که یک بازیگر می‌تواند تمامی نقش‌ها را بازی کند و فقط یک بُعد ندارد.

مجموعه تلویزیونی بوم و بانو که فریبا متخصص به تازگی به جمع بازیگران آن پیوسته است، به کارگردانی سعید سلطانی و نویسندگی شعله شریعتی و اعظم بهروز و تهیه‌کنندگی آرمان زرین‌کوب درحال پشت سر گذاشتن آخرین روزهای پیش تولید است.

پس از مهدی احمدی که بازیگر یکی از نقش های اصلی سریال است، بازیگرانی چون مسعود رایگان، بهنام تشکر، فریبا متخصص و ساغر قناعت هم حضورشان در مجموعه بوم و بانو قطعی شده است.

گفتنی است که مسعود رایگان در این سریال ایفاگر نقش تیمسار افشار و بهنام تشکر نیز نقش سرهنگ سپنتا را بر عهده دارد. ساغر قناعت که پیش از این با فیلم‌های سینمایی «مالاریا» ساخته پرویز شهبازی و «جشن دلتنگی» به کارگردان پوریا آذربایجانی در قامت بازیگر شناخته شده بود با بازی در سریال «بوم و بانو» اولین حضور تلویزیونی خود را تجربه می‌کند.

فریبا متخصص نیز در این پروژه نقش ماهرخ همسر تیمسار افشار را برعهده دارد که بناست بخش های نادیده‌ای را به نمایش بگذارد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: فریبا متخصص سعید سلطانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۲۳۸۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • علی‌اکبر طوفان‌پناه به کما رفت
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت/ عکس
  • از فصل دوم جایگزین نقش کژال شدم/ پیشنهادات کاری دیگری دارم اما تصمیم نگرفته‌ام
  • ر ادیو تمام قد به احترام معلمان ایستاده
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • کیلین مورفی با دنباله‌های «۲۸ روز بعد» همراه می‌شود