برای روز کودک؛ کبوتری با بالهای زیتونی
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۸۶۷۹۳
روزانه در خانه، کوچه و هزار جای دیگر کودکان بسیاری را در حال بازی، رفتن به مدرسه و... مشاهده و ساده از کنار آنها عبور میکنیم اما اگر بدانیم که این کودکان آیندهای هستند که باید در حال آنها پرورش و تغییر داد شاید به سادگی از کنار آنها عبور نکنیم.
به گزارش ایسنا، این یادداشت شامل چهار گفتار است و در آن تلاش شده تا مخاطبان بر موضوع کودک تامل کنند و به خودشناسی در این زمینه بیندیشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتار اول ـ آینده در تسخیر کودکان
بر اساس آنچه حقوق بین المل تعریف می کند، به هر انسان که سنی کمتر از 18 سال داشته باشد، کودک گفته می شود. این مهم به معنای آن است که افراد تا پیش از این سن و در دوره ای که به عنوان کودک شناخته میشوند، باید از حمایتهای ویژهای برخوردار باشند و به نوعی در جوامع، میان آنها و بزرگسالان تفاوتی در نظر گرفته شود تا بتوانند رشد کنند، استعدادهای خود را به نمایش بگذارند و به سنی برسند که برای خود تصمیم بگیرند و مستقل شوند.
در جوامع امروزی که انسان، به سرعت در حال تغییر است و شاید بتوان گفت که هیچ زمانی را برای شناخت خود و ارزش های انسانی به منظور بهبود شرایط اجتماعی و زیستن مصالمت آمیز انسان ها در کنار یکدیگر ندارد، کودکان تنها سرمایه هایی هستند که می توانند از دوره طلایی کودکی خود به عنوان یک فرصت استفاده کرده و در راهی گام بردارند که نتیجه آن شناخت از خود به عنوان یک انسان و توجه به ارزش های انسانی است. گام برداشتن در مسیر شناخت انسانی در این دوره می تواند نجات بخش آینده جهانی باشد که کودکان امروز، در فردایی نزدیک آن را به دست خواهند گرفت.
اینکه در جوامع بشری شرایطی فراهم شود تا یک کودک فارغ از روزمرگی های زندگی و به دور از هیاهوی مدرنیته بتواند در راه شناخت خود به عنوان یک انسان گام بردارد، مساله ای است که تحقق آن نیازمند پیش زمینههایی در حوزه های مختلف است. این پیش زمینهها در دوران کودکی می توانند بستر را به شکلی فراهم کنند تا کودک به آنچه مطلوب آینده جهان و هستی انسان است دست پیدا کند، آیندهای که از آن کودکان است، اگر بزرگترهای دوران بگذارند.
اگر در هر دوره، کودکان بتوانند جاه طلب تر از کودکان نسلهای پیشین خود عمل کرده و آیندهای را رقم بزنند که دغدغه های آن با دغدغه های گذشته آن جامعه متفاوت باشد، قطعا روزی فرا خواهد رسید که کودکان با آسودگی خاطر در جوامع خود زندگی و کودکی می کنند و کمتر در گیر و دار مشکلات بزگترها دچار آسیب می شوند. از این رو آینده ای که از آن سخن به میان می آوریم می تواند با گذشت زمان چهره ای متفاوت به خود بگیرد و کودکان هر عصر زمینه ساز آینده ای باشند که یک پله جلوتر از آینده نسلهای گذشته خواهد بود. این مساله به معنای آن است که باید شرایطی فراهم شود تا دغدغههای جوامع برای کودکان در هر دوره تغییر و به دغدغههای بزرگتری تبدیل شود، شرایطی که تاکنون رقم نخورده و نیازها و دغدغههای کودکان جهان در همان سطح ابتدایی باقی مانده است.
فراهم کردن بستر و زیرساخت های مناسب در جهت فرصت دادن به کودکان برای شناخت خود و ارزشهای انسانی در جوامع می تواند زمینه ساز تحقق آینده ای باشد که حال از آن حرف به میان میآوریم و در رویای رسیدن به آن هستیم. جهانی را که در آینده، کودکان میسازند قطعا اگر با اندیشه و آموزههای کودکانه شکل بگیرد و به دور از دخالت بزرگترها باشد، جهانی خواهد بود که در آن رنگ ها با همه سخن میگویند، بزرگ و کودک لبخند به لب دارند و شاد خواهند بود و از همه مهمتر صلح در آن موج خواهد زد. آینده را میتوان از حال تغییر داد، پس باید مجالی به کودکات داد تا در مسیر شناخت انسان گام بردارند و انسان به بار بیایند و بزرگ شوند.
گفتار دوم ـ دفن کودکی زیر آوار جنگ
اگر به «اعلامیه حقوق کودک» که در سال 1924 و پس از جنگ جهانی اول تنظیم شد، نگاه کنیم درمییابیم که بیشترین دغدغهها در آن زمان در زمینه تغذیه، بهداشت و مسکن برای کودکان جنگزده و آواره و حمایت آنان در برابر آسیبهای جسمی و روانی ناشی از جنگ بود. از آن زمان تا به حال حدود یک قرن میگذرد اما باید گفت که این دغدغهها برای کودکان در بسیاری از جوامع بشری همچنان پابرجا هستند زیرا همچنان سایه جنگ بر جهان سنگینی میکند و دست از سر زمین برنداشته است.
اینکه کودکان با گذشت این همه سال همچنان با دغدغههایی این چنینی در جوامع خود مواجه هستند، نتیجه جنگ بزرگترها در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... است. از زمانی که این جنگها میان جوامع بشری آغاز شده است، کودکان در سراسر جهان با مخاطرات فراوانی مواجه شدهاند و از این رو کودکی آنها نیز به خطر افتاده است زیرا در زمانی که شرایط ابتدایی مناسبی برای زیست وجود نداشته باشد و شخص از حتی حقوق اولیه خود نیز محروم باشد، قطعا زمینهای برای رشد و توسعه او فراهم نخواهد شد و حتی فرصتی برای آرامش ذهنی به منظور یافتن خود انسانی به دست نخواهد آورد و با دردهایی بزرگ می شود که در آینده خود جرقهای برای آغاز جنگ خواهند بود.
هر ساله در سراسر جهان کودکان بسیاری قربانی جنگ میشوند و در این راه جان خود را از دست می دهند. این کودکان در جنگهایی قربانی می شود که نه آن را آغاز کرده اند و نه حتی درکی از آن دارند. این مساله به عنوان یک دغدغه جهانی باید در دستور کار سازمانهای بینالمللی قرار بگیرد تا بتوانند مانع دفن کودکی کودکان زیر آوار جنگ شوند زیرا در این زمینه فقط کودکانی که کشته میشوند، قربانی جنگ نیستند بلکه کودکانی که در جنگ ها حضور دارند و حتی از آن جان سالم به درمیبرند نیز قربانی جنگ به شمار میآیند زیرا آنها کودکی خود را در درون جنگها از دست دادهاند.
گفتار سوم ـ کودک، صلح و دیگر هیچ
صلح یعنی فکر کردن به کودکان و این چیزی است که این روزها همه آن را از یاد بردهاند. امروز جنگ سر تا پای زندگی انسانها را فرا گرفته است و به گوشه کنار زندگی بزرگ و کوچک سرک میکشد. همه با هم میجنگند، از پدر با مادر تا کشور با کشور و این مساله زمینه ساز شکستی به نام دفن کودکی کودکان زیر آوار جنگ است. وقتی بزرگترها زندگی را از یاد بردهاند و با زمین و زمان میجنگند تا زنده بمانند، کودکان ناخواسته در خط مقدم شکست قرار میگیرند و قائله را میبازند. جنگ بزرگترها هیچگاه پیروز ندارد و اگر قرار باشد تا در این جنگها کسی شکست بخورد، آن افراد شکست خورده کودکان هستند.
وقتی جنگی آغاز میشود، کودکان بدون آنکه بخواهند جزیی از آن جنگ میشوند، آسیب میبینند، درد میکشند و شسکت میخورند. کشتار کودکان به ثورت خواسته یا ناخواسته در جنگها زمینه ساز کشیدن ترمز توسعه و رسیدن به آیندهای است که کودکان آن را رقم خواهند زد. این موضوع به عنوان یک تهدید و شکست برای جامعه جهانی آینده به حساب خواهد آمد اگر که تابلوی ایست را به جنگها در سراسر دنیا نشان ندهد.
جهانی که پیوسته به دنبال صلح و آزادی است، امروز درگیر جنگهایی شده که حتی بزرگترها نیز از آن میترسند. این جنگها کودکان را پاک فراموش میکنند و آیندهای را که باید به دست آنها ساخته شود زیر پا میگذارند. در این زمینه باید گفت که تنها کلید رسیدن به صلح جهانی بسترسازی برای توجه ویژه به کودکان و پایان دادن به جنگهایی است که کودکان بازنده اصلی آنها هستند.
کودکان باید بازی کنند، سرگرم شوند، یاد بگیرند و توسعه دهند و از جنگها در امان باشند. نهادهای اجتماعی بینالمللی در این زمینه میتوانند نقش بسیار موثری را داشته باشند و از کودکان حمایت کنند تا اعتماد به نفس خود را به دست آورند و با روابط مثبت با همسالان و خانوادهها، جوامع گستردهتری را ایجاد کنند و زمینه ساز ساخت آینده بشریت باشند، آیندهای که اگر روزی توسط کودکان شکل بگیرد، قطعا بدون جنگ و سرشار از صلح خواهد بود تا هیچ کودکی زیر آوار جنگ دفن نشود.
کودکان تنها امید آینده این جهان خشن هستند. آنها میتوانند آینده خود را شکل دهند و به جوامع بشری کمک کنند. از این رو تحقق آرزوی صلح جهانی و رویای آنکه برای یک روز هم که شده قلب فلزی ماشینهای جنگی دنیا از کار بایستد، تنها با فراهم کردن زمینه برای رشد کودکان و دعوت آنها به تفکر برای شناخت خود و ارزشهای انسانی ممکن خواهد بود.
گفتار چهارم ـ کبوتری با بالهای زیتونی
کودکان امروز میتواند تحقق بخش رویای جهانی سرشار از صلح باشند و در این راه گام بردارند. کودکان برای ساخت چنین آیندهای که آرزوی جهان سراسر درگیر با جنگ است، نیازمند بسترهایی هستند تا بتواند در دوران طلایی کودکی، خود را به عنوان یک انسان بشناسند و ارزشهای انسانی را بر هر مسالهای برتر بدانند. کودکان در قالب یک انسان میتوانند با شناخت خود، جامعه جهانی تا دندان مسلح را به صلح دعوت کنند و به روی جهان لبخند بزنند. در این راه پایان جنگهایی که بزرگترها با یکدیگر دارند، میتواند آغازگر زندگی کودکانی باشد که صلح را به جهان هدیه میدهند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری روز جهانی کودک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۸۶۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام