رتبه برتر ایران در شاخص فلاکت نشانه چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۹۲۰۲۵
رویداد۲۴ ایران جزو ۴ کشور اول در بالا بودن شاخص فلاکت است. این آماری است که موسسه “کاتو” در آخرین گزارش خود به رتبه بندی کشورها بر اساس شاخص فلاکت تا پایان سال ۲۰۱۸ پرداخته است.
این شاخص که در برگیرنده معیارهای رشد اقتصادی، میزان بیکاری، نرخ تورم و نرخ بهره است برای ۹۵ کشور اندازه گیری شده است. اما چرا برخلاف شرایط خوب کشورهای آسیایی در این رتبه بندی، ایران وضعیت خوبی در شاخص فلاکت ندارد؟
برای پاسخ به این سوال شاید ابتدا باید بدانیم شاخص فلاکت به زبان ساده چگونه سنجیده میشود؟ نرخ بیکاری برابر نسبت تعداد افراد بیکار به کل افراد آماده به کار در یک جامعه مشخص بوده و نرخ تورم برابر میزان رشد سطح عمومی قیمت کالا و خدمات در یک بازه زمانی مشخص است که مجموع این دو با هم نرخ فلاکت را برای ما مشخص میکند، شاخصی که حالا ایران بعد از سه کشور ونزوئلا، آرژانتین و زیمبابوه در رده چهارم بدترین آن قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
افت و خیزهای شاخص فلاکت در ایران
هرچند پیشینه به کار بردن عنوان شاخص فلاکت در کشورهایی نظیر آمریکا به دهه ۷۰ میلادی بر میگردد، اما در کشور ما شاید این محسن رضایی بود که در مناظرات انتخاباتی سال ۸۸ این شاخص را بر سر زبانها انداخت. در مناظره تلویزیونی با محمود احمدینژاد، او به افزایش این شاخص به نزدیکی ۴۰ درصد در طول دوره ریاست احمدینژاد اشاره کرد و گفتههای احمدینژاد دال بر بهبود وضعیت کشور را رد کرد. اما در حالی که در ابتدای دوره دوم دولت روحانی این شاخص تنها ۱۹/۸ درصد بود، آمارهای مرکز آمار ایران نشان داد شاخص فلاکت (مجموع نرخ بیکاری و نرخ تورم) در زمستان سال ۹۷ به ۳۹ درصد رسید که نسبت به مدت مشابه سال ۹۶ حدود ۱۰ درصد افزایش را نشان داد. اما طی چند ماه گذشته محمد حسن نژاد عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شاخص فلاکت در کشور را حدود ۵۰ درصد دانست. وی گفت: نرخ تورم در حال حاضر حدود ۴۰ درصد و میزان بیکاری حدود ۱۳ درصد است که شاخص فلاکت را به بیش از ۵۰ درصد میرساند.
شاخص فلاکت در حالت واقع بینانه چقدر است؟
مسعود دانشمند، کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است: شاخص فلاکت بیش از ۳۹ درصد است. سازمان جهانی کار شاغل را اینگونه تعریف میکند که اگر یک نفر هفتهای یک ساعت کاری انجام دهد شاغل محسوب میشود. اگر بخواهیم بر مبنای نرخ ilo (سازمان جهانی کار) به این مسئله بپردازیم نرخ بیکاری ما حدود ۱۲ درصد است و در مقابل اگر نرخ تورم هم در حدود ۲۵ درصد بگیریم مجموع آن ۳۹ درصد میشود که به عنوان شاخص فلاکت اعلام کردهاند.
شاخص فلاکت معیار درستی برای ارزیابی شرایط است؟
دانشمند به مناسب بودن و یا نبودن شاخص فلاکت برای ارزیابی مسائل اقتصادی اشاره کرد و گفت: الزاما شاخص فلاکت نمیتواند معیار مناسبی برای نشان دادن وضعیت اقتصادی باشد. البته نکته این است که شاخص فلاکت در جوامع سرمایهداری میتواند به درستی وضعیت را نشان دهد و قابل محاسبه خواهد بود. به عبارتی دیگر میتواند به راحتی نشان دهد که یک فرد قوت روزانه و یا سقفی برای زندگی ندارد و میزان فلاکت را نشان دهد.
وی افزود:، اما در جامعه ما اینگونه نیست، این شاخص تئوری که توسط اقتصاددانان آمریکایی و اروپایی تعریف شده است امروزه خیلی نشاندهنده وضعیت کشور ما نیست. ما باید بدانیم که برخی از افراد جامعه پساندازهای اعلام نشدهای دارند و از همان محل پساندازهای اعلام نشده روزگار میگذرانند. این در حالی است که نظام بانکی جهانی میگوید میزان پساندازهای خرد جامعه چقدر است و این میزان را با مقدار سرمایهگذاری و… برآورد میکنند و میتوانند محاسبهای داشته باشند. اما مردم ما بهخصوص دهکهای پایین جامعه عادت به نگهداری پول در بانک ندارند و اعتبار نگهداری آن را در جیب خود بیشتر میدانند؛ بنابراین نمیتوانیم با شاخص فلاکت مسائل را بررسی کنیم، همانطور که اشاره کردم مردم پولی را در جیب خود دارند که در معیارهای بانکی نیست و با همان زندگی میکنند.
کشورهایی که کمترین شاخص فلاکت را دارند کدام اند؟
شش کشوری که کمترین امتیاز شاخص فلاکت را دارند عبارتند از:
۱-تایلند
این کشور که به دلیل نرخ بیکاری پایین خود شناخته شده است امسال نیز کمترین شاخص فلاکت را در بین ۹۵ کشور به خود اختصاص داد. نرخ بیکاری این کشور در سالهای اخیر بین ۰.۴ درصد تا ۱.۲ درصد بوده است. شاخص فلاکت تایلند در گزارش امسال ۱.۲ واحد اندازه گیری شده است.
۲- مجارستان
از زمان روی کار آمدن دولت ویکتور اوربان، نرخ بیکاری در مجارستان از ۱۱.۴ درصد به ۳.۸ درصد کاهش پیدا کرده است. شاخص فلاکت مجارستان در گزارش امسال ۲.۶ واحد اندازه گیری شده است.
۳- ژاپن
شاخص فلاکت ژاپن در گزارش امسال ۳.۳ واحد اندازه گیری شده است.
۴- اتریش
شاخص فلاکت اتریش در گزارش امسال ۳.۹ واحد اندازه گیری شده است.
۵- چین
با وجود جمعیت بالا و تورم بالاتر از حد متوسط بسیاری از کشورهای دیگر، چین به لطف رشد اقتصادی بسیار بالای خود در این رده قرار گرفته است. شاخص فلاکت چین در گزارش امسال ۴.۲ واحد اندازه گیری شده است.
۶- سوئیس
شاخص فلاکت سوئیس در گزارش امسال ۴.۳ واحد اندازه گیری شده است. منبع: اقتصاد24 برچسب ها: رویداد24 ، شاخص فلاکت ، بالا بودن شاخص فلاکت ، میزان بیکاری ، نرخ تورم ، معیارهای رشد اقتصادی ، نرخ بهره سرگرمی
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 شاخص فلاکت میزان بیکاری نرخ تورم نرخ بهره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۹۲۰۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دهه ۹۰؛ دههی «رکود، عبرت، تجربه»
خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی ۹۰، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد. - اخبار اقتصادی -
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم-
وقتی میان فعالان اقتصادی از دههی 1390 شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را بر میشمرند: از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان اقتصاد تا رکود در کسبوکارهای خرد و کلان، از آسیبهای تشدید تحریمها تا انفعال دولتها در برابر تحریم و بیتوجهی به برنامهها و سیاستهای «خنثیکردن اثر تحریمها».
تاجران زبده و پژوهشگران اقتصاد بینالملل نیز از «شرطیکردن اقتصاد» نسبت به مذاکره با غرب میگویند و بیتوجهی به سیاست اصولی «ترجیح شرق به غرب»؛ آن هم درست در دههای که قدرت اقتصادی در حال انتقال از غرب به شرق بود. دههی 1390 چه بود و چه مختصاتی داشت؟ آن دوران تمام شده یا دههی جدید، دههی 1390 جدیدی است!؟
افول شاخصهای کلانمیانگین رشد اقتصادی دههی 1360 -با وجود آثار انقلاب و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی- برابر با 4.3 درصد بود. این شاخص در دههی 1370 برابر با 3.1 درصد و در دههی 1380 برابر با 4.4 درصد بود. میانگین رشد اقتصادی پس از انقلاب (از 1360 تا پیش از آغاز دههی 1390) نیز برابر با 3.9 درصد بود. این در حالی است که میانگین رشد اقتصادی در دههی 1390 به 0.9 درصد کاهش یافت.
درآمد ملی سرانه که در سال 1390 برابر با 8.1 میلیون تومان بود در سالهای پس از آن کاهش یافت؛ تا جایی که میانگین درآمد سرانه در این دهه به 7.4 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 1390) رسید. فقر مطلق که از 46.8 درصد در سال 1989 میلادی (تقریباً معادل سال 1368؛ سال پایانی جمگ تحمیلی) به 12.3 درصد در سال 2011 میلادی (تقریباً معادل سال 1390 شمسی) رسیده بود، در دههی تعطیل اقتصاد ایران دوباره افزایش یافت و به 21.9 درصد در سال 2020 میلادی (تقریباً معادل 1399 شمسی) رسید؛ به عبارت دیگر قدرت خرید عموم مردم در این دهه آب رفت و فقر مطلق نیز تقریباً دو برابر شد.
تحریم و انفعالدر تحلیل دههی 1390 نمیتوان از نقش تحریمها غافل شد؛ تشدید تحریمهای ظالمانه از ابتدای دههی 1390 به این سو حتماً به اقتصاد ایران آسیب زد اما انفعال سیاستگذار در برابر تحریمها نیز نقش تعیینکنندهای در نتیجه -یعنی افول شاخصهای کلان اقتصادی- داشت.
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت در دههی 1390، نه یک سیاست مطلوب سیاستگذار بلکه همواره اجبار بود. از دل همین اجبار بود که کلانایدهی «مذاکره برای رفع تحریمها» و «رفعتحریم به مثابه حل همهی مشکلات از آب خوردن تا بهبود شاخصهای کلان اقتصادی» زاییده شد.
سیاستمدارِ عادتکرده به زیستِ نفتی که نظم آمریکایی جهان را نیز پذیرفته بود، حتی بهزور هم حاضر به ترک اعتیاد اقتصاد ایران به نفت نبود. میخواست دوباره ذیل نظم آمریکایی، نفت بفروشد و گرد و غبار ضعف کارآمدی مدیریت و سیاستهای اقتصادیاش را زیر فرش درآمد نفتی پنهان کند. «برجام» را تجربه کرد و با خروج آمریکا از برجام، سرش به سنگ خورد. از این منظر، دههی 1390 را باید دههی تجربه و عبرت نیز نامید. سیاستمدار در این دهه، عملاً اقدام جدیای برای درمان عیوب ساختاری اقتصاد ایران از جمله تصدیگری افراطی دولت، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، وجود هزینههای زائد و مسرفانه و ... نکرد.
تغییر نظم بینالمللاز دیگر ویژگیهای مهم دههی 1390 نیز سرعت گرفتن تغییر نظم بینالمللی بود. در این دهه قدرت اقتصادی به مرور از غرب به شرق -بهطور خاص آسیا- منتقل شد. در سال 2011 تولید ناخالص داخلی آمریکا (بر اساس دلار برابری قدرت خرید) معادل 15600 میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی چین برابر با 13740 میلیارد دلار بود. در سال 2017 ورق برگشت و اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگتر شد. تولید ناخالص داخلی چین در 2024 برابر با 35290 میلیارد دلار است در حالی که این شاخص برای اقتصاد آمریکا برابر با 28780 میلیارد دلار است. رشد اقتصادی هند و سایر اقتصادهای نوظهور آسیایی نیز مشابه بود.
در میانهی این تغییر نظم مهم در دههی 1390، دولت در ایران عملاً روابط اقتصادی با شرق را از اولویت خارج کرد و تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکره با غرب برای رفع تحریمها گذاشت. رای آوردن ترامپ در ایالات متحده، قدرت گرفتن بنسلمان در عربستان، کرونا و سقوط قیمت نفت را نیز باید به لیست اتفاقات شاخص این دهه اضافه کرد.
درسهایی برای آیندهخلاصه اینکه در دههی 1390 یک دهه «رکود»، انباشت چالشهای اقتصادی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی را شاهد بودیم. در عمل دولتها در اقتصاد داخلی، اصلاح «عیوب ساختاری» را بهتعویق انداختند و در نسبت اقتصاد ملی با دنیای خارج، بدون توجه به تغییر نظم بینالملل تمام تخممرغها را در سبد مذاکره با غرب برای «رفع تحریم» گذاشتند و استراتژی «خنثیسازی اثر تحریم» را کنار گذاشتند؛ در حالی که در ابتدای دهه، با ابلاغ «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» راهها نشان داده شده بود و در انتهای دهه نیز در «بخش اقتصادی بیانیهی گام دوم»، مجدداً بر آنها تاکید شد. در واقع سیاستگذار در این دهه دست به «تجربه»ای خارج از سیاستهای کلی نظام زد و درس «عبرت»ی برای دهههای پیش رو شد.
حال آیا ما از تجربههای دههی 1390 درس خواهیم گرفت!؟ گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی 90، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد.
انتهای پیام/