خانواده ای که سلطان بزرگ تجارت نفت خاورمیانه در اروپا بودند
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۱۹۸۷۲
انتشار یک کتاب مهم و آزادسازی چند پرونده امنیتی در بریتانیا، پس از سالها، بار دیگر نام پدر و پسری ارمنی و شرقی به نامهای کالوست و نوبر گلبنکیان را بر سر زبانها انداخته است. اوایل سال جاری میلادی «جاناتان کارلین» نویسنده بریتانیایی کتابی را با این عنوان منتشر کرد: «آقای پنج درصد، زندگیهای متعدد کالوست گلبنکیان، ثروتمندترین مرد جهان».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کالوست گلبنکیان (1955-1869)، یک تاجر و سرمایهگذار بسیار موفق ارمنی ایرانیتبار متولد عثمانی بود که به دنبال آغاز آزار و کشتار ارامنه، به غرب گریخت و با کسب اقامت و تابعیت بریتانیا، پس از آغازی پرماجرا و پردردسر، به تدریج در طول زندگی پرماجرا، چند لایه و فعالیت اقتصادی و فرهنگی خود، به یکی از پیشگامان استخراج و انتقال منابع انرژی از شرق به غرب و در عین حال حلقه واسطه فرهنگی شرق و غرب تبدیل شد.
کالوست در خانوادهای ارمنی دارای تباری تاریخی و اشرافی ایرانی در استانبول متولد شد. پدرش سرکیس در میانه قرن نوزدهم با مالکیت چند حوزه نفتی در قفقاز، به تجارت نفت بین قفقاز و عثمانی مشغول بود و از این راه به موقعیتی مهم نزد امپراتوری عثمانی رسید. برخلاف پدر که تاجری غریزی و فاقد تحصیلات رسمی در امر بازرگانی و نفت بود، کالوست جوان از 15 سالگی به اروپا رفت و با تحصیل در مدارس فرانسوی و دانشگاه لندن، ضمن آشنایی کامل با زبان و فرهنگ غربی، در زمینه انرژی و نفت نیز از کینگز کالج لندن فارغالتحصیل شد.
با وجود موقعیت خاص خانوادگی، گالوست جوان از سن 26 سالگی و در واپسین سالهای سده نوزدهم تجارت جداگانه خود در حوزه نفت را در منطقه عثمانی آغاز کرد. با این همه، با آغاز فشارهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی به ارامنه از سوی دربار عثمانی، به تدریج از دو دهه قبل از آغاز اعمال فشار بر ارامنه، حوزه فعالیت خود را به مصر و از آنجا به بریتانیا گسترش داد. در آغاز سده بیستم، شاهکار زندگی کالوست به وقوع پیوست. زمانی که او در سال 1907 و در آستانه دوران گذار کمپانی تجاری و ترابری «شل» به کمپانی نفتی «رویال داچ شل» و آغاز عملیات نفتی آن در خاورمیانه و بینالنهرین (عراق کنونی) به وقوع پیوست. گلبنکیان در آغاز فعالیت نوین شل در خاورمیانه نقشی اساسی داشت و در ازای آن مادامالعمر پنج درصد از سود آن شرکت در این حوزه به او تعلق گرفت. قراردادی که از یک سو او را به ثروتمندترین فرد جهان در آن زمان تبدیل کرد و ضمنا لقب «آقای پنج درصد» را برای او به ارمغان آورد. در این دوره او مجددا به تجارت نفت در عثمانی برگشت و با مشورتدهی به حکومت آن کشور و سپس آلمان، در سالهای قبل از جنگ جهانی اول، آن کشور را وارد بزرگترین کنسرسیومهای نفتی اروپایی در خاورمیانه، به خصوص عراق تحت سلطه عثمانی)، با مشارکت هلند، بریتانیا، آلمان کرد؛ مشارکتی که خود گلبنکیان هم 15 درصد در آن سهم داشت.
از این به بعد، حکومت بریتانیا در پی تضعیف امپراتوری اقتصادی گلبنکیان و تصرف سهام او بود. ولی گلبنکیان با کسب حمایت دولت فرانسه، دل از لندن برید و تا آخر عمر به عنصری نامطلوب و تا حدی یاغی تجاری در برابر منافع بریتانیا تبدیل شد. بر اثر این تحولات، هم او و هم خانوادهاش، به خصوص نوبر پسرش، به سوژهای سیاسی- امنیتی و موضوعی برای رصد دایمی تبدیل شدند. این نقار تا جایی پیش رفت که کالوست در سال 1952، در واکنشی نامعمول، از پذیرش لقب اعطایی شوالیه (سر) از پادشاه بریتانیا خودداری کرد.
جالب اینجا بود که این پدر و پسر، همواره روابط بسیار خوبی با ایران داشتند و ضمن حفظ ارتباطات فرهنگی خود با ایران، دارای تابعیت افتخاری ایران هم بودند. در دورههایی نیز مشاور و رایزن افتخاری سفارت ایران در پاریس و لندن بودند. سمتی که ضمن افتخاری و تشریفاتی بودن، به نوشته اسناد داخلی شرکت نفت انگلیس و ایران و وزارت خارجه بریتانیا، در دورههایی برای منافع ملی ایران در کشاکش نفتی با بریتانیا مفید افتاد.
کالوست در طول زندگی خود، فعالیتهای خیریه و فرهنگی بسیاری داشت و موسسات اجتماعی و نهادهای هنری و فرهنگی را تاسیس کرد. این موسسات و فعالیتها از لیسبون، پاریس و لندن و حتی ایران و ارمنستان گسترده است. ولی احتمالا اقدام واپسین او در اواخر عمرش در اهدای مجموعه هنری بسیار کمنظیر (شامل 6 هزار قطعه بسیار مهم تاریخی و هنری) خود به پایتخت پرتغال و تاسیس موزه هنری شرقی گلبنکیان در لیسبون، از شاخصترین این اقدامات بود. لیسبون محل اقامت کالوست در سالهای پایان زندگیاش بود. پس از کالوست، نوبر گلبنکیان (1972-1896) نیز چه همگام با پدر و به صورت جداگانه وارد دنیای تجارت شد و با وجود جنجالها و فراز و نشیبهای فراوان، کم و بیش همانند پدر و اجدادش در این زمینه موفق شد. این در حالی بود که کالوست تقریبا همه اموالش را وقف امور خیریه و هنری کرده بود و تنها کمتر از نیم درصد آن را به نوبر بخشیده بود.
در یک ارزیابی کلی و ضمن پرهیز از غلتیدن در دام-چاله زمانپریشی، میتوان خانواده گلبنکیان، به خصوص کالوست را از پیشگامان و نخستین چهرههای شاخص اولیگارشی نوین و گلوبالیزیشن/ جهانی شدن در دنیای تجارت و فرهنگ دانست. این موضوع، سوای گستره فعالیتهای آنان از خاورمیانه و آسیای مرکزی به اروپا و مدیترانه، از ویژگیهایی هستند که زندگی پرماجرای کالوست و نوبر گلبنکیان را جذابتر از همترازان زمانه خود میکند.
* دکتر مجید تفرشی؛ تاریخ نگار، سندپژوه و پژوهشگر مسایل معاصر/ * منتشر شده در روزنامه اعتماد 18 مهر 98
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مجید تفرشی نفت خاورمیانه تیم ملی فوتبال ایران ترکیه سوریه اربعین پیاده روی اربعین ورود زنان به ورزشگاه انتخابی جام جهانی 2022 عراق ایالات متحده آمریکا کردهای سوریه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۱۹۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نامه خواندنی اینزاگی به هواداران اینتر
به گزارش "ورزش سه"، سیمونه اینزاگی پس از قهرمانی اینتر در سری A، نامهای طولانی به هواداران این تیم نوشت. نراتزوری پس از پیروزی در دربی دلا مادونینا مقابل میلان، قهرمانی در ایتالیا را مسجل کرد.
این قهرمانی، بیستمین قهرمانی تاریخ باشگاه اینتر بود و آنها از فصل بعد دومین ستاره را روی پیراهنش حک میکند. اینزاگی نامهای خطاب به طرفداران اینتر را در اختیار کوریره دلا سرا قرار داده که آن را در ادامه میخوانید:
"به سفر ما خوش آمدید که از شور و شوق و پیروزیهای بزرگ ساخته شده است. ستاره دوم متعلق به نراتزوری است. از ابتدا فقط یک هدف وجود داشت: سربلندی شهر و همه طرفداران ما. بسیاری از هواداران فوقالعاده، که همیشه در کنار هم هستند، با اشتیاق زیاد و عشق به رنگ اینتر، متحد شدهاند.
من مفتخرم که داستان این سفر فوق العاده برای این باشگاه بزرگ را با شما به اشتراک بگذارم، اما مهمتر از همه برای بازیکنانم و همه کسانی که اینتر را دوست دارند، ما به یک هدف باورنکردنی رسیدهایم که به ما امکان تاریخ سازی میدهد.
جاده پیروزی زیبا بود، ستاره دوم روی سینه نشان دهنده تلاش، فداکاری و استعداد همه افرادی است که خانواده ما را تشکیل میدهند. مانند اینتر بزرگ هررا که سالها پیش اولین ستاره را به دست آورد، امروز ما نیز در حال نوشتن یکی از مهمترین صفحات باشگاه هستیم. تشکر ویژه از استیون ژانگ، رئیس باشگاه که من را در اینتر میخواست، همیشه به ما نزدیک بود و هرگز اجازه نداد چیزی کم داشته باشیم.
از همه مدیرانی که با آنها کار کردم تشکر میکنم که ما را در موقعیتی قرار دادند تا بتوانیم کارمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم. از همه همکارانم و افرادی که این سفر درخشان را با آنها سهیم شدهام، تشکر میکنم، بدون تعهد آنها به این هدف بزرگ نمیرسیدیم. اما مهمتر از همه از بازیکنانم تشکر میکنم، قهرمانان واقعی بسیاری از نبردها که باعث افتخار همه هواداران نراتزوری در سراسر جهان شدهاند.
یک تشکر بزرگ از خانوادهام که پناهگاه امن و پشتیبان همیشگی من در زندگیام به عنوان یک مربی و به عنوان یک مرد هستند. وقتی بالاخره سوت پایان دربی به صدا درآمد و دیدم همه هواداران نراتزوری در حال شادی هستند، احساس شادی بینظیری کردم که خیلی تلاش میکنم تا آن را توصیف کنم.
در این سه سال با هم، با باشگاه، بازیکنانم و این گروه کاری فوقالعاده انجام دادیم، فوتبال فوقالعادهای بازی کردیم، با چالشهایی روبرو شدیم و جامهای زیادی را به دست آوردیم، و در فینال لیگ قهرمانان اروپا به خوبی بازی کردیم، جایی که میتوانستیم خوش شانستر باشیم.
ما همیشه سعی کردهایم پرچمهایمان را بالا نگه داریم و باعث افتخار هوادارانی باشیم که هر هفته ما را دنبال میکنند، آنها ما را تشویق میکنند که همیشه در تمام چالشهای جدید، بهتر عمل کنیم.
امیدوارم این داستان بتواند الهام بخش کسانی باشد که رویای دستیابی به اهداف خود را دارند و نشان دهد که با کار روزمره، عزم و فداکاری، هر آرزویی میتواند به واقعیت تبدیل شود. در سخت ترین لحظه ما حتی بیشتر متحد شدیم و یک خانواده شدیم. هرگز این را فراموش نمیکنم. خوبیها هرگز فراموش نمیشوند و برای همیشه باقی میمانند. تا ابد فورزا اینتر."