Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ‌می‌خواهم فریاد بزنم آی دختران نوجوان! از سرگذشت من درس عبرت بگیرید و دل به عشق‌های پوچ و خیالی نبندید چرا که این عشق‌ها همانند قماری دو سر باخت است و در هر صورت زندگی انسان به تباهی کشیده می‌شود...

این‌ها بخشی از اظهارات دختر ۱۷ ساله‌ای است که به همراه مادر پیرش وارد کلانتری شده بود تا از همسرش شکایت کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در حالی که با چشمانی پر از اشک، عامل اصلی زندگی تباه شده اش را فقط یک عشق خیابانی می‌دانست به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: حدود دو سال قبل با یکی از دوستانم به یکی از مراکز خرید رفتم تا کیف و کفش بخرم. در حال نگاه کردن به کیف‌های داخل ویترین بودم که پسر جوانی کنارم قرار گرفت و سعی می‌کرد به نوعی با من ارتباط برقرار کند.

ابتدا توجهی به او نداشتم، ولی آن جوان رهایمان نمی‌کرد و اصرار داشت شماره تلفنم را به او بدهم از سوی دیگر من که بعد از فوت پدرم خیلی احساس تنهایی می‌کردم و به دلیل ازدواج خواهران و برادرانم دوست داشتم با کسی درد دل کنم بالاخره پیشنهاد دوستی آن جوان ۲۱ ساله را پذیرفتم و شماره تلفنم را به او دادم. این گونه بود که ارتباط تلفنی من و «جمشید» درحالی آغاز شد که او اهل گناباد بود و هر دو هفته یک بار به مشهد می‌آمد.

در همین چند ساعتی که با هم بودیم به پارک و سینما می‌رفتیم و با قدم زدن در خیابان رویا‌ها و آرزو‌های پس از ازدواج را برای یکدیگر بازگو می‌کردیم. هنوز مدت زیادی از این ارتباط نمی‌گذشت که روز عشاق (ولنتاین) فرا رسید. جمشید که به مشهد آمده بود مرا به یک کافی شاپ دعوت کرد. او یک دستگاه گوشی تلفن هوشمند را به همراه یک شاخه گل به من هدیه داد به طوری که غافلگیر شده بودم چرا که تا آن روز هیچ کس به من آن قدر توجه نکرده بود با این کار جمشید هر روز علاقه‌ام به او بیشتر می‌شد و از خانواده ام فاصله می‌گرفتم به گونه‌ای که ساعت‌های زیادی را درون اتاقم می‌رفتم و با جمشید چت می‌کردم خلاصه یک ماه بعد او دوباره مرا در روز تولدم غافلگیر کرد.

آن روز جمشید مرا به یک هتل دعوت کرد و بعد از صرف ناهار انگشتر زیبایی را به من هدیه داد. سپس مرا به اتاقش برد تا به قول خودش سورپرایزم کند، اما در آن جا اتفاقی افتاد که آینده ام را به تباهی کشاند. جمشید از اعتماد من به خودش سوء استفاده کرد و ... من هم با گذشت سه ماه از این ماجرای تلخ و ترس از آبروریزی چیزی به خانواده ام نگفتم، اما رفتار و گفتارم به شدت تغییر کرده بود تا این که مادرم با کنکاش‌های زیاد متوجه شد مورد سوء استفاده قرار گرفته ام. این بود که با شکایت خانواده ام حکم جلب جمشید صادر شد، اما خانواده اش که نگران زندانی شدن فرزندشان بودند از مادرم خواستند تا از شکایت صرف نظر کند و من و جمشید ازدواج کنیم. از سوی دیگر مادرم که می‌دانست با این آبروریزی دیگر هیچ پسر جوانی حاضر به ازدواج با من نیست پیشنهاد آن‌ها را پذیرفت و به این ترتیب من و جمشید با یکدیگر ازدواج کردیم.

با آن که یک ماه بیشتر از مراسم بی سروصدای عقدکنان نمی‌گذرد جمشید مرا به خانه مجردی برده که به تازگی در مشهد اجاره کرده است، اما حرف‌های او آواری بود که بر سرم ریخت. جمشید با توهین و فحاشی مرا دختری هرزه و بدکاره خواند که مجبور به ازدواج با من شده است. او فریاد می‌زد همان طور که پنهانی با من رابطه داشتی، با دیگران هم ارتباط برقرار می‌کنی. جمشید می‌گفت: هیچ وقت نمی‌تواند به من اعتماد کند!

او در حالی که مرا زیر مشت و لگد گرفته بود تا به قول خودش از زندگی با او بیزار شوم تیغی را مقابلم انداخت و گفت: کاری می‌کنم که روزی مجبور شوی با همین تیغ خودکشی کنی! من هم که از حرف‌های او به شدت عصبانی شده بودم با یک تصمیم احمقانه ناگهان با همان تیغ رگ دستم را زدم و ... زمانی به هوش آمدم که همسایگان مرا به بیمارستان رسانده بودند و مادرم بالای سرم گریه می‌کرد، اما همسرم که درون محوطه بیمارستان بود باز هم مرا زنی هرزه می‌خواند و ... حالا هم اگرچه پشیمانی از یک عشق خیابانی سودی ندارد، اما می‌خواهم دیگر دختران از سرگذشت من عبرت بگیرند. شایان ذکر است به دستور سروان مسلم مختاری فر (سرپرست کلانتری پنجتن) این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی‌های کارشناسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع:خراسان

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث سرگذشت تلخ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۲۶۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(تصاویر) خیابانی که قرار بود شانزلیزه ایران شود

خیابان لاله‌زار قدمتی به درازای تاریخ پایتخت دارد. زمانی تنها یک باغ خارج از حصار شاه طهماسبی بود و به مرور به یکی از شلوغ‌ترین و پررفت‌وآمدترین خیابان‌های تهران تبدیل شد.

روزگاری لاله‌زار مدرن‌ترین خیابان تهران نام داشت و بسیاری از اولین تجربه‌های مدرنیته را در حافظه خود ثبت کرده است. زمانی نیز به‌عنوان خیابان فرهنگی تهران قدیم از آن یاد می‌کردند.

شواهد امر می‌گوید که لاله زار باید پیش از سال ۱۱۹۰ خورشیدی به وجود آمده باشد. در عصر قاجاریه، این باغ مکان تفریح و تفرج پادشاهان به حساب می‌آمد و در سال ۱۱۵۴ خورشیدی و دوران فتحعلی‌شاه قاجار نیز، باغ لاله زار را محل سکونت رییس هیئت اعزامی ناپلئون بناپارت در نظر گرفتند. با توسعه شهر تهران، این باغ و اراضی اطراف آن نیز جزئی از محدوده پایتخت شد و روند رو به رشد خود را با سرعت پشت سر گذاشت.

سال ۱۲۵۲ خورشیدی و در عهد ناصری، ناصرالدین شاه در سفری به فرنگ، از تماشای خیابان شانزلیزه پاریس به وجد می‌آید. در بازگشت او، باغ لاله زار ۹۰ هزار تومان فروخته می‌شود و مسیری از میان این باغ می‌کشند تا خیابانی به سبک خیابان‌های اروپایی و شبیه شانزلیزه پاریس، در طهران آن روز‌ها ساخته شود.

اولین سیم تلگراف را از باغ لاله زار کشیدند، اولین چراغ گاز تهران قدیم را در شب‌های لاله زار روشن کردند، اولین سالن سینما و اولین مغازه گل فروشی هم در همین خیابان افتتاح شد.

یک خط واگن اسبی، برای گشت‌زنی در خیابان لاله زار تدارک می‌بینند. «محله دولت» نیز در غرب باغ لاله زار، به‌عنوان جدیدترین محله مسکونی تهران، یکی از زیباترین و مصفاترین کوچه باغ‌ها و از مرغوب‌ترین اراضی شهر معرفی شد.

در دوران مشروطه، لاله‌زار اوج رونق و شکوفایی خود را پشت سر گذاشت و تا پایان عصر قاجاریه نیز، یکی از مهم‌ترین نقاط گردشگری پایتخت بود. در پایان عصر قاجار و اوایل دوره پهلوی نیز، خیابان لاله زار یا «شانزه‌لیزه تهران» نماد نوگرایی و هنر ایران را بر پیشانی داشت. خیابانی که ترکیبی از هنر و تجارت را در دل خود جای داده و تئاترها، سینماها، رستوران‌ها و ویترین مغازه‌های مختلف آن، رفت و آمد بسیاری را در این خیابان رقم می‌زد.

امروزه از آن لاله زار طهران قدیم تنها «خانه امین‌السلطان» یا «خانه و باغ اتحادیه» باقی مانده که خوشبختانه از دام تخریب رها شده و به دست مرمت و بازسازی رسیده است. خیابان لاله‌زار قدیمی که امروزه به آن قسمت جنوبی لاله‌زار می‌گویند، حد فاصل خیابان جمهوری تا میدان توپخانه را شامل می‌شود؛ میدانی که خود داستان‌های شنیدنی در خاطر دارد.

دیگر خبرها

  • دست‌درازی به دختر خردسال توسط پدر | مادر با مفتول شوهرش را کشت!
  • عملیات آبرسانی به ۶ روستای درمیان آغاز شد
  • پاکسازی گلسنگ‌ها از چهره تخت جمشید + فیلم
  • جزئیات تسیهلات ازدواج و فرزندآوری
  • قتل دختر اصفهانی مبتلا به اتیسم به دست مادرش
  • راز قتل دختربچه ۱۱ ساله اصفهانی فاش شد
  • (تصاویر) خیابانی که قرار بود شانزلیزه ایران شود
  • جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل + عکس
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • همسر سرمربی سپاهان کیست؟ این دختر ایرانی دل و دین ژوزه مورایس را برد!