Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24-سال ۱۳۶۶ شمسی است. بازی‌های فوتبال مقدماتی جام ملت‌های آسیا. کاتماندو پایتخت کشور فقیر نپال. تیم فوتبال ایران با تیم میزبان در حال بازی است. در نیمه دوم، در حالی که بازیکنان ایران بازی را از حریف، تا اینجای کار، برده‌اند، مرتضی کرمانی مقدم بازیکن ستاره مهاجم تیم ملی در زمین خوش‌ می‌درخشد و نیمکت‌نشینان بازی برجسته او را تشویق می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ناگهان مرحوم پرویز دهداری مدیر فنی تیم ملی به رضا وطن‌خواه سرمربی تیم می‌گوید مرتضی را از زمین بیرون بکش! وطن‌خواه به دهداری می‌گوید پرویزخان! ما هر سه تعویض‌مان را انجام داده‌ایم. نمی‌توانیم دیگر تعویض کنیم. مرتضی هم که فوق‌العاده ظاهر شده است. پرویزخان اما می‌گوید می‌دانم که نمی‌توانیم تعویض کنیم، گفتم از زمین بیرون بیار. ده نفره بازی می‌کنیم!

مرتضی در میان بهت خودش و ناباوری بازیکنان حریف و تماشاچیان، از زمین بیرون می‌آید بدون آنکه کسی بتواند جانشینش شود.

بعد از بازی، وطن‌خواه مرتضی کرمانی مقدم را می‌خواهد و می‌گوید پرویزخان با شما کار دارد. به اتاقش برو. پرویز دهداری با او آرام آرام شروع به سخن می‌کند. از او و توانایی‌اش در فوتبال تعریف می‌کند و او را تشویق و تحسین می‌کند. بعد از این تعریف‌ها، مرتضی بیشتر تعجب می‌کند. از او می‌پرسد: خیلی عذر می‌خواهم پرویزخان. اگر این طور است که می‌فرمائید پس چرا وسط بازی مرا کشیدید بیرون. من که حتی کارت زرد هم نداشتم… . دهداری نگاهی عمیق به مرتضی می‌کند. مرتضی احساس می‌کند نگاه‌های پرویزخان از او گذر کرد و تا دوردست‌ها، آنسوی دیوار اتاق، امتداد یافت… پرویزخان نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: تو آن بازیکن حریف را دریبل یکسره و دو سره زدی و بعد توپ را از میان پاهایش عبور دادی و دوباره توپ را گرفتی و منتظر ماندی تا دوباره تقلا کند و دوباره دریبلش کنی؟ فکر نکردی که آن بازیکن هم، مثل تو، بازیکن تیم ملی یک سرزمین است. ملتی منتظر دیدن درخشش و شایستگی او هستند. از آن گذشته، او پدر دارد، مادر دارد، احتمالاً زن دارد، بچه دارد، خویشاوند دارد، آنها دارند بازی را می‌بینند، منتظرند ببینند فرزندشان، همسرشان یا پدرشان در مصاف با حریف چه می‌کند. تو او را نزد خانواده‌اش، بچه‌محل‌هایش، دوستانش و ملتش تحقیر کردی، خوار و خفیف کردی.

مرتضی جان! ما قبل از اینکه فوتبالیست باشیم، انسانیم. چه کسی به ما حق داده است انسان دیگری را کوچک کنیم، حقیر کنیم، خجالت‌زده کنیم. آن هم در برابر میلیون‌ها جفت چشم…؟ پس انسانیت چه می‌شود؟ اخلاق چه می‌شود؟ جوانمردی چه می‌شود؟ فتوت چه می‌شود؟… پرویزخان سخن می‌گفت و مرتضی اشک می‌ریخت…

سال۱۳۷۱ با مرگ پرویز دهداری، گویی اخلاق ورزشی نیز با او مرد. دوازدهم خرداد سال ۷۶، درست ۱۰ سال بعد از آن واقعه اول و ۵ سال بعد از مرگ پرویزخان تیم ملی ایران در نخستین بازی با کشور فقیر مالدیو ۱۷ گل وارد دروازه حریف کرد! روز پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ تیم ملی ایران در بازی با کشور فقیر کامبوج ۱۴ گل وارد دروازه حریف کرد… جالب آنکه کارشناسان، تحلیلگران، فعالان اجتماعی، کنشگران سیاسی و مدافعان حقوق زنان یکصدا در شبکه‌های اجتماعی شعار دادند که دیدید بانوان به استادیوم رفتند و اخلاق هم به خطر نیفتاد!

غافل از آنکه اخلاقی که مدتهاست به خطر افتاده، بلکه مضمحل شده، هیچ ربطی به حضور یا غیبت بانوان ندارد. آن اصل اخلاق است. همان که پرویزخان، روستازاده اعجوبه‌ای که دست بی‌رحم تقدیر در ۵۹ سالگی او را از ورزش ایران گرفت، با خود به خاک برد…

پرویزخان! چه‌قدر جایت در ورزشگاه‌های ما خالی مانده است. برخیز و برگرد. ورزش ما به تو نیاز دارد، ورزشکاران ما به تو نیاز دارند، مدیران ما به تو نیاز دارند، سیاستمداران ما، دانشجویان ما، استادان ما، تجار ما، کسبه ما، دولتی‌های ما، مجلسی‌های ما و همه مردم ما به خلق و خوی جوانمردانه و دست پاک و روح طاهر و جان پالوده و پاک‌نهاد تو، به مثابه یک انسان نیک سرشت اخلاق‌مدارِ بدون نام و عنوان و خرقه و خرگاه و دلق و کشکول، نیاز داریم. چه‌قدر جایت خالی مانده است…

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۲۷۲۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شجاعی: به لیگ یکی بودن حریف توجه نمی‌کنیم

به گزارش "ورزش سه"، محمود شجاعی، مربی هوادار در کنفرانس قبل از بازی با مس سونگون گفت: فردا یک مسابقه سخت از مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی مقابل تیم خوب و قابل احترام مس سونگون داریم. از ابتدای نیم فصل دوم جناب آقای کلانتری به این تیم اضافه شدند و نتایج خیلی خوبی داشتند. باید از ایشان تشکر کنم که در مصاحبه‌شان از مرحوم رسول دره‌شوریان یاد کردند، ایشان یکی از اسطوره‌های فوتبال شیراز بوده‌اند.

او در مورد حریف گفت: اصلا نگاه نمی‌کنیم که حریف‌مان لیگ یکی است. ما تمرینات بسیار خوبی داشتیم و روی نقاط قوت و ضعف حریف کار کردیم و همچنین روی نقاط ضعف خودمان کار کردیم که فردا یک بازی خوبی را برگزار کنیم. قطعا بچه‌ها اگر در بازی نکاتی را که خواستیم اجرا کنند برنده بازی خواهیم بود‌.

او در مورد شیوه انتخاب حریفان در مراحل جام حذفی گفت: من فکر می‌کنم قرعه کشی در هر مرحله بهتر است.

او در مورد این مسابقه جام حذفی اضافه کرد: فکر می‌کنم جذابیت فوتبال به غیرقابل پیشبینی بودنش است. سالهای قبل حتی تیم لیگ دویی هم به مراحل بالاتر رسیده است. مس سونگون تیم خوبی است و ما هم برنامه‌ریزی‌های‌مان را کردیم. ممکن است به ضربات پنالتی کشیده شود و ما هم تمرین پنالتی انجام دادیم. پنالتی‌زن‌های خوبی داریم و گلرمان هم خوب پنالتی می‌گیرد ولی امیدوارم به آنجا نکشد و برنده باشیم.

او در پایان گفت: فکر می‌کنم برای صحبت قهرمانی زود باشد و باید پله پله جلو برویم و ببینیم حریف‌مان چه کسی خواهد بود ولی قطعا به قهرمانی جام حذفی نگاه داریم.

دیگر خبرها

  • پخش صدای علیرضا قربانی قبل از مسابقه حساس فوتبال !
  • پیش‌بینی مرتضی افقه از تاثیر انتخابات آمریکا بر بازار ارز/ منتظر این تغییر باشید
  • آواز علیرضا قربانی در استادیوم فوتبال؛ جدی می‌فرمایید؟
  • مدیرعامل ملوان: صحبت‌های تارتار زنگ خطر بود
  • چالش‌های میزبانی جام‌جهانی ۲۰۳۴ / دلار‌های نفتی عربستان قرار است چگونه هزینه شوند؟
  • کری توییتر بایرن مونیخ برای رئال مادرید: حدس بزنید بعدش چی شد؟ + عکس
  • نمایش برخط «پرویزخان»
  • شجاعی: به لیگ یکی بودن حریف توجه نمی‌کنیم
  • دلیل محرومیت پرسپولیسی‌ها؛ پای استقلالی‌ها در میان است!
  • ادب از که آموختی؟... از روزنامه اعتماد!