Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-05-06@23:21:34 GMT

دژاگه: حیف شد نتوانستم جلوی چشم مادرم بازی کنم

تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۵۱۷۰۷

اشکان دژاگه یکی از بازیکنانی بود که در ترکیب اصلی تیم ملی برای بازی مقابل کامبوج قرار داشت، ولی با بدشانسی و به دلیل مصدومیت نتوانست تیم ملی را همراهی کند.

اخبار ورزشی- با این حال اشکان از برد پرگل تیم ملی و همچنین حضور بانوان بسیار خوشحال است. گفت‌وگوی ما با هافبک باتجربه تیم ملی را در ادامه می‌خوانید:

اشکان بازی با کامبوج را چطور دیدی؟
خب بازی خیلی خوبی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تیم ما نمایش بسیار عالی‌ای داشت و توانستیم کامبوج را با گل‌های زیاد شکست دهیم. امیدوارم این روند را بتوانیم تا پایان بازی‌ها ادامه دهیم و به جام ملت‌های آسیا و جام جهانی صعود کنیم.

پیش‌بینی چنین نتیجه‌ای را می‌کردید؟
خب نمی‌شود زدن ۱۴ گل را پیش‌بینی کرد، ولی زدن گل اول در دقایق ابتدایی کمک کرد بر بازی مسلط شویم و بتوانیم گل‌های زیادی به ثمر برسانیم. البته بچه‌ها هم انصافاً با تمرکز بالا بازی کردند تا این نتیجه عالی به دست آید.

تو در ترکیب ثابت حضور داشتی، ولی مصدوم شدی. توضیح می‌دهی؟
بله، قرار بود بازی کنم، ولی موقع گرم کردن از ناحیه دوقلوی پا دچار آسیب‌دیدگی شدم و نتوانستم برای تیم ملی بازی کنم.

قبلاً هم سابقه مصدومیت از این ناحیه را داشتی؟
بله، متاسفانه قبلاً دوقلوی پایم آسیب دیده بود.

به بازی مقابل بحرین می‌رسی؟
فکر نمی‌کنم مصدومیتم جدی باشد، ولی باید زیر نظر کادر پزشکی کار کنم و معاینه شوم. در نهایت آن‌ها باید نظر نهایی را درخصوص میزان مصدومیتم بدهند. امیدوارم به بازی مقابل بحرین برسم و بتوانم به تیم ملی کمک کنم.

در مورد حضور بانوان در ورزشگاه چه نظری داری؟خب قطعاً خیلی خوشحالم که خانم‌ها توانستند برای اولین بار وارد ورزشگاه شوند و بازی تیم ملی کشورشان را از نزدیک ببینند. به نظرم همه روز باشکوهی را در ورزشگاه آزادی مشاهده کردند. هم تیم ملی نتیجه فوق‌العاده‌ای گرفت و هم حضور خانم‌ها جو بی‌نظیری را رقم زد. امیدوارم این روز‌های قشنگ در آینده هم ادامه پیدا کند.

گویا مادرت هم در ورزشگاه حضور داشت.
بله، مادرم به ورزشگاه آمد، ولی حیف شد به دلیل مصدومیت نتوانستم جلوی چشم او بازی کنم.

کار کردن با ویلموتس چطور است؟

ویلموتس مربی باکلاس و بزرگی است. شما می‌بینید که تیم ملی با او و کادر فنی‌اش بازی‌های خوبی به نمایش می‌گذارد و نتایج مناسبی هم گرفته است. امیدوارم بتوانیم این روند را ادامه دهیم. البته واقعیت این است که ما در حال حاضر به چیزی فراتر از صعود به جام جهانی فکر می‌کنیم. امیدوارم بعد از صعود بتوانیم نتایج خوبی هم در جام جهانی بگیریم.

دژاگه مهره محبوب و مؤثر تراکتور است

اشکان دژاگه ستاره فوتبال ایران همراه با سایر ملی‌پوشان دقایقی قبل از شروع بازی با کامبوج وارد زمین شد تا به گرم کردن بدن خود بپردازد، اما در همان هنگام مصدوم شد و مارک ویلموتس به اجبار، این بازیکن را از ترکیب اصلی خارج کرد تا شانس بازی به محمد محبی برسد.

بعد از بازی مصطفی دنیزلی از طریق مدیران باشگاه تراکتور جویای شرایط مصدومیت دژاگه شد و می‌خواست موثق‌ترین و کامل‌ترین اخبار در مورد وضعیت بدنی و جسمانی این بازیکن را دریافت کند. او اعتقاد دارد اشکان یکی از مهره‌های مؤثر و مفید تراکتور است و در هفته‌های پیش رو، در دو تورنمنت جام حذفی و لیگ برتر که تراکتور به دنبال قهرمانی رفته، به دژاگه نیاز مبرم دارد. گویا از سوی کادر پزشکی تیم ملی به دنیزلی اطمینان داده‌اند مصدومیت اشکان جدی نیست و این بازیکن در کمپ تیم‌های ملی و کمپ PEC که دارای مهم‌ترین امکانات پزشکی است، تحت درمان قرار دارد. حتی این شانس را هم برای دژاگه در نظر گرفته‌اند که بتواند مقابل تیم ملی بحرین به میدان برود.

 

 

منبع: افکارنيوز

کلیدواژه: تیم ملی تیم ملی ملی پوش تراکتور اشکان دژاگه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۵۱۷۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

کد خبر 849327 منبع: خراسان برچسب‌ها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران

دیگر خبرها

  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد / «صدایی از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم»
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و در خانه آتش زد
  • پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
  • بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
  • صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • دیوید بکام: پس از ترک منچستریونایتد تا 2 سال نتوانستم بازی های این تیم را تماشا کنم / زیرنویس فارسی
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد
  • اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد