زلزله، سیل تغییراقلیم ، ریسک سوانح و ترویج علم؛ کدام مدیریت بحران در ایران؟
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۵۲۰۰۲
تخریب کمتر زمانی ممکن بود که اولا واقعیت موجود در کشور و لرزهخیزی ایران را بهعنوان بخشی از طبیعت فلات ایران میپذیرفتیم و با آن کنار میآمدیم و دوم آنکه «توجه به علم و دستاوردهای فناوری و عقل و رفتار عاقلانه»، از گذشته آغاز میشد و در برنامههایی مختلف برای افزایش تابآوری و کاهش آسیبپذیری عملیاتی میشد که متأسفانه و همچنان یا چنین رفتاری وجود ندارد یا میزان توجه به این موارد و رفتار عاقلانه بسیار اندک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در چهارم شهریور 1398 قانون مدیریت بحران کشور از سوی مجلس به ریاستجمهوری ابلاغ شد. روح حاکم بر این قانون، درنظرداشتن سوانح طبیعی بهعنوان رخدادهای پیشبینینشده است که در صورت وقوع ناگهانی (عملا یعنی هروقت رخ داد)، همه دستگاهها موظفاند در این شرایط اضطرار نیز به خدمترسانی ادامه دهند (انگار قرار است همه دستگاهها در شرایط بحران همین سطح عملکرد در شرایط عادی را داشته باشند!). ضرورت توجه به سوانح نیز زمانی حس خواهد شد که «پیشنشانگرها»ی آن در جایی گزارش شده یا مشاهده بشوند.
چنین نگاهی بهطور طبیعی از اطمینانی پس ذهن تنظیمکنندگان این قانون خبر میدهد که «اساسا قرار نیست سوانح بزرگ و شرایط اضطرار (مثل رخداد زلزله و سیلهای بزرگ در شهرهای تهران، تبریز و مشهد) رخ بدهد و بلاموضوع است! و ضمنا در زمان قبل از رخداد، کار خاصی قرار نیست انجام شود؛ مگر آنکه پیشنشانگرهایی از قریبالوقوعبودن آن سانحه خبر دهد. این رویکرد انفعالی، غیرتوسعهای و تسلیم در برابر اتفاقاتی است که اساسا رخداد و تبعاتشان در چنین رویکردی نه شناختهشده است و نه قرار است شناخته شود و نه قرار است کاری برای کاهش ریسک آنها انجام شود.
مدیریت بحران علم حوزهای تخصصی بینرشتهای (میان مدیریت و جامعهشناسی و مهندسی سوانح طبیعی) است و اجرای آن بر اساس روش علمی دستورالعملها و استانداردهای علمی معنیدار است. هرکس مسئولیتی داشت و در زمان مسئولیتش سانحهای رخ داد و بر حسب اضطرار نوعی از رفتار و پاسخی درست یا غلط را نشان داده، الزاما و به مفهوم علمی، مدیر بحران نیست؛ چراکه هر مدیری در زمان خدمتش بههرحال در خاطرات و تجربیات خود میتواند حضور در بحرانها و سانحهها را به عنوان تجربه شخصی ذکر کند، بدون اینکه از عملکردش بر مبنای روش علمی ارزیابی شده باشد.
مدیریت کاهش ریسک سانحه در کلانشهرها، مسئلهای مفصلتر و کاملا متفاوت است که به باور نگارنده هنوز در ایران بهطور جدی به آن پرداخته نشده و اجرای آن عزم و ارادهای ملی و حاکمیتی میخواهد؛ چراکه در کلانشهرها (بهویژه در تهران)، تصمیمهای کلان توسعه شهری صرفا از شهرداری صادر نمیشود. نگاه و عزم اجرائی کلان و ملی برای کاهش ریسک سانحه برای کلانشهرها مورد نیاز ماست. اکثر حاشیه شهرهای بزرگ و مراکز استانهای ما به دامنه کوهها میرسد که محل گسلهای فعال هستند و متأسفانه نهتنها در این نواحی شهرسازی جدید انجام شده، بلکه بافت بهشدت آسیبپذیر جدید (مثلا مسکن مهر و مسکن امید) نیز اکثرا در این نواحی ساخته شدهاند (موقعیت شهرهای جدید پردیس و پرند را در استان تهران به یاد آورید). در 23 بهمن 1331 در ششماهه پایانی نخستوزیری زندهیاد دکتر محمد مصدق، زمینلرزه ترود در جنوب شاهرود با بزرگای 6.4 موجب کشتهشدن بیش از 800 نفر از هممیهنان ما شد.
در همان دهه زمینلرزه 11 تیر 1336 (در سنگچال-بندپی مازندران- در جنوب بابل) در منطقه کوهستانی شمال البرز مرکزی، با بزرگای 7.0، حدود هزارو 200 نفر تلفات بهجا گذاشت.60 سال بعد زلزله 21 آبان 1396 ازگله – سرپل ذهاب (با بزرگای 7.3، و 660 نفر تلفات) نشان داد هرگاه زمینلرزهای با بزرگای بیش از شش در محدودهای مسکونی رخ داده (و تراکم جمعیت روستایی یا شهری در آن ناحیه درخور ملاحظه بوده است)، تلفات بیش از صد نفر رخ داده است.
متأسفانه از این نظر در این شش دهه ایمنی مردم در مناطق مختلف لرزهخیز ایران اولویتی در هیچ برنامه توسعه ایران نداشته و اساسا غیر از مقاطعی کوتاه، هیچکدام از دولتهای 60 سال اخیر، ایده و مدل توسعهای مشخص و پایداری برای ایران نداشتهاند. بعد از زلزله 1341 بوئینزهرا، پیشگام مطالعات میدانی زلزلههای ایران، در حدود 40 سال، زندهیاد مهندس علیاکبر معینفر مطالعات موردی مناطق زلزلهزده را مستمرا پیگیر شد.
با مطالعه گزارشهای زندهیاد معینفر و همکارانشان میتوان فهمید که وقتی زمینلرزهای با بزرگای کمتر از هفت در مناطق عمدتا روستایی رخ داده، توانسته است تبعات سنگینی در سطح ملی ایجاد کند. میتوان تصور کرد هنگام زمینلرزهای شدید در محدودهای شهری (بهویژه در کلانشهری مانند تهران یا تبریز) باید انتظار چه پیامدهای سنگینی را داشت.
زمینلرزه 17 ژانویه 1994 در نورتریج در جنوب کالیفرنیا که با بزرگای 6.7 و ژرفای 19 کیلومتر و در نزدیکی پهنه پرجمعیت با شتابی نزدیک به دو برابر شتاب جاذبه، با 57 نفر تلفات همراه بوده است، با برآورد 25 میلیارد دلار خسارت، یکی از پرخسارتترین زلزلههای تاریخ ایالات متحده شد. زمینلرزهای با این شدت اگر در مناطق پرجمعیت شهری کشورهای درحالتوسعه رخ دهد (مثلا در ایران، ترکیه، پرو و کلمبیا)، میتواند چنان آسیب شدیدی به آن کشور وارد کند که با ورشکستگی یا لطمه جبرانناپذیر به زیرساخت آن کشور تا چند نسل زندگی ساکنان آن را تحت تأثیر قرار دهد. راهحل علمی و عقلانی اقدام جدی برای کاهش ریسک، برنامههای پیشگیرانه و تلاش برای نوشتن و اجرای برنامههای واقعی و قابل اجرا و منطبق بر علم روز در زمینه مدیریت بحران است.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
* منتشر شده در روزنامه شرق 22مهر 98
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مهدی زارع ستاد مدیریت بحران زلزله سیل سوریه ترکیه کردهای سوریه ایالات متحده آمریکا اربعین دونالد ترامپ پیاده روی اربعین عربستان عمران خان باشگاه پرسپولیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۵۲۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کدام نواحی ایران در معرض خشکسالی شدید هستند؟/ کاهش ۱۱ درصدی بارشها در دهه ۱۳۹۰-۱۴۰۰
به گزارش خبرآنلاین، بارندگیهای اخیر این پرسش را پر رنگ کرده است که از نظر بارش در چه وضعی هستیم؟ آیا خشکسالی تمام شده است؟
مهدی زارع، کارشناس محیط زیست، در اینباره میگوید: خشکسالی هواشناسی یک نیروی محرکه طبیعی اصلی بیابانزایی است و به دلیل دورههای طولانی مدت کم بارش رخ میدهد. کمبود آب و همچنین استفاده بی رویه از منابع آبی، عمدتاً برای کشاورزی، تعادل آبی منفی و تغییر در پوشش گیاهی ایجاد میکند و بیابانزایی را تسریع میکند.
او با بیان اینکه علیرغم اقدامات سیاسی مختلف در گذشته، بیابانزایی همچنان یک معضل جدی زیستمحیطی در بسیاری از مناطق ایران است، ادامه میدهد: شاخصهای خشکسالی و خشکی حاصل از دادههای بلندمدت دما و بارندگی وقوع خشکسالی طولانیمدت در مناطق مختلف اقلیمی ایران را نشان میدهد. خشکسالیهای شدید و فوقالعاده شدید هواشناسی در دهههای اخیر با رشد سریع جمعیت، شور شدن خاک و مدیریت ضعیف منابع آب نیز به عنوان محرکهای اصلی انسانی در نظر گرفته میشوند.
این استاد پژوهشکده زلزلهشناسی توضیح میدهد: درصد جمعیت روستایی در ایران رو به کاهش است و مناطق شهری به سرعت در حال رشد هستند. از دهه پنجاه شمسی، میزان استفاده از آبهای زیرزمینی در ایران حدود ۴ برابر شده و میانگین کاهش سالانه سطح آب زیرزمینی حدود ۵۰ سانتیمتر بوده است. بیابانزایی را نمیتوان به طور کامل متوقف یا مدیریت کرد، اما میتوان با اتخاذ برخی راهبردهای مدیریت پایدار زمین آن را کاهش داد.
زارع با اشاره به اینکه رویدادهای طبیعی شدید مانند خشکسالی و سیلاب میتواند با تغییرات اقلیمی مرتبط باشد، میگوید: بررسی شاخص خشکسالی نشان داده است که روندی منفی به ویژه در فلات مرکزی با اقلیم خشک و نیمه خشک برقرار است. این روند منفی منجر به افزایش خشکی در آینده و بدتر شدن وضعیت خشکسالی شدید فعلی در مناطق خشک و نیمه خشک خواهد شد.
او در پاسخ به این سوال که کدام نواحی ایران در معرض بیابانزایی هستند، ادامه میدهد: مردم فلات مرکزی ایران نسبت به سایر نقاط کشور در معرض خطر خشکسالی شدید و بیابانزایی هستند. افزایش مدت و شدت خشکسالی منجر به افزایش مهاجرت خواهد شد.
زارع معتقد است: مشارکت سازمانهای مردم نهاد محلی در تصمیمگیریهای مدیریت آب برای دستیابی به مدیریت پایدار حوزه آبخیز، مطالعه بهترین روشهای تأمین و ذخیرهسازی آب و سامانههای آبیاری اصلاحشده برای افزایش بهرهوری مصرف آب، انتخاب مدیران مناسب و چارچوبهای مدیریتی مناسب در طرحهای توسعه روستایی برای ایجاد بستر مناسب برای تسریع در روند مبارزه با بیابانزایی و توسعه برنامههای چند رشتهای برای ترکیب یافتههای علمی مدرن با دانش بومی از روشهایی است که میتوان در مدیریت خشکسالی به کار بست.
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله اظهار میکند: در دهه ۱۳۹۰-۱۴۰۰ بارندگی ایران به طور متوسط حدود ۱۱ درصد، آبهای سطحی حدود ۴۴ درصد و آبهای تجدیدپذیر حدود ۳۲ درصد کاهش یافته است. در دهههای اخیر میانگین دمای شهرهای اصلی ایران حدود ۰.۶ درجه سانتیگراد افزایش یافته است. پیشبینیها تا ۱۴۱۵ بین ۰.۷ (در سناریوی متوسط) تا ۱ (در بدترین حالت) درجه افزایش دما را نشان میدهد.
او با بیان اینکه در ایران کاهش حدود ۱۵ درصدی بارش و از سوی دیگر افزایش تا حدود ۴.۵ درجه سانتی گراد در میانگین دمای ایران در هفت دهه آینده پیشبینی شده و اگر اقدامات فوری برای حل این مشکلات انجام نشود، وضعیت میتواند به زودی فاجعهبارتر شود، میگوید: آب تنها منبع طبیعی است که جایگزینی ندارد و نیاز به آن طاقت فرسا، ثابت و فوری است. رقابت برای دستیابی به منابع کمیاب آب، حداقل به صورت ناخودآگاه، میتواند افراد را به رفتارهای خودخواهانه، غیرهمکاری و حتی تهاجمی و خشونتآمیز سوق دهد. علاوه بر این، کمبود بارش ممکن است درآمد مردم را کاهش دهد، مثلاً در بخش کشاورزی، و بنابراین، اضطراب و استرس مرتبط میتواند مردم را به سمت خشونت سوق دهد.
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899097