دختران در انتخاب همسر به چه نکاتی توجه میکنند؟
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۶۰۴۲۶
مجتبی حبیبی روانشناس و مشاور درباره انگیزه های ازدواج در جوانان اظهار کرد: اولین عنصر محرک برای آشنایی با یک فرد جذابیت اوست و جذابیت ظاهری بیشترین تأثیر غیرمنطقی را بر اکثریت افراد دارد.
اخبار اجتماعی- این روانشناس بیان کرد: طبق تحقیقات انجام گرفته ظاهر فیزیکی در همهی موارد به عنوان جذابترین عامل توسط مردان ذکر شده، در حالی که خانمها به دورنمای مالی مردان و بلندپروازی آنها یا سختکوشی و جدی بودن آنها توجه میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او با اشاره به اینکه ضمیر ناخودآگاه در انتخاب همسر نقش دارد، افزود: از نظر دیدگاه روانکاوها دلیل غائی این که چرا عاشق شدید این نیست که نامزد یا همسرتان جوان و زیبا بوده، شغل تحسین برانگیز داشته، و یا خلق و خویی مهربان دارد، بلکه، شما به این دلیل عاشق شده اید که مغز کهنه شما او را با پدر و مادرتان اشتباه گرفته است.
حبیبی اضافه کرد: مغز کهنه شما چنین باور دارد که بالاخره توانسته است کاندید ایده آلی برای جبران لطمات روانی و عاطفیای که در کودکی تجربه کرده اید، بیابد و منظور از مغز کهنه ضمیر ناخودآگاه است که فقط به دنبال کسب امنیت و حفظ بقا و تمامیت خویش است، او به دنبال جلب حمایت بدون شرط پدر و مادر خویش است و بدترین احساس او، "حس طرد شدگی" از جانب والدینش است و بخش نو مغز شامل تفکر، کلام، تصمیم گیری و کلیهی اعمال مربوط به "خودآگاه" را انجام میدهد.
این روانشناس با بیان اینکه باید بدانیم که آن بخش از مغز ما که دست به انتخاب همسر میزند، مغز منطقی و منضبط ما نیست، گفت: بلکه مغز کوته بین و کهنه (ناخودآگاه) ماست که در زمان گذشته متوقف مانده است، او خاطرات دردناکی از "زخمها" و "جراحات" دوران کودکی دارد که در لحظاتی از جانب مادر (یا پدر) خویش مورد طرد، بی مهری یا خشم واقع گردید و تحقیر شده است.
او ادامه داد: بنابراین زمانی که در بزرگسالی و هنگام انتخاب همسر کسی را میبیند که دارای همان خصوصیات مثبت و منفی والد خویش است بی اختیار جذب او و عاشق او میشود، با شناخت ضمیر ناخودآگاه میتوانیم انتخابی آگاهانه داشته باشیم.
این روانشناس با بیان اینکه هر فردی در دوران زندگی خود دارای یک پیش نویس است، گفت: شناخت پیش نویس در رفتار متقابل بسیار مطرح است و در واقع شامل ایده و نقشه راه یک فرد میشود اما طرحوارهها الگوهایی هستند که روی زندگی ما تاثیر میگذارند.
حبیبی بیان کرد: ممکن است فردی دارای طرحواره طرد باشد و دائم فکر کند که آدمهای مهم زندگی اش وی را طرد و ترک خواهند کرد و به طور ناخودآگاه ممکن است که کسانی را جذب کند که در آینده وی را ترک کنند یا اینکه شخص از ترس طرد شدن به طرحواره خود بچسبد و دست به رفتارهای جبرانی بزند.
وی ادامه داد: تشابه و تفاوت شخصیتی برای ازدواج لازم است، اما نمی توان به صرف آن که فرد کاملا شبیه من است یا کاملا متفاوت است تن به ازدواج بدهیم، به عنوان مثال شخصی که برون گراست اگر همسری درون گرا داشته باشد قطعا در زندگی به مشکل برمی خورد.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: زندگی ازدواج پدر و مادر مردان مغز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۶۰۴۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام