نمایشهای تالاب هشیلان، اثر پرتوهای گاما و بانو آئویی تلفیقی از تجربه و جوانی
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۶۰۹۸۳
خبرگزاری میزان- این هفته سه نمایش متفاوت و در عین حال با پیچش های روحی و روانی و چالش های واقعی را پیش رویتان قرار می دهم که در ضمن از منظر سه بانو از نسل های مختلف فعالان تئاتری ما به اجرا رسیده اند؛ باشد گزینش و دیدن این کارها ضمن لذت بخشی بتواند به لحاظ تحلیل و کارآمدی در زندگی تان همواره راهنمایتان باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش میزان به نقل از ایران تئاتر، این هفته سه نمایش متفاوت و در عین حال با پیچش های روحی و روانی و چالش های واقعی را پیش رویتان قرار می دهم که در ضمن از منظر سه بانو از نسل های مختلف فعالان تئاتری ما به اجرا رسیده اند؛ باشد گزینش و دیدن این کارها ضمن لذت بخشی بتواند به لحاظ تحلیل و کارآمدی در زندگی تان همواره راهنمایتان باشد.
تالاب هشیلان
اگر به نمایشهای مرتبط با جنگ، اگر به روایتهای عاشقانه، اگر به فضاهای ملودرام با چاشنی واقعیتهای تلخ زندگی علاقه مندید حتما نمایش تالاب هشیلان نوشته و کار نوشین تبریزی را در برنامه تئاتر دیدن تان قرار دهید. این نمایش درواقع به آسیبهای ناشی از جنگ هشت ساله تحمیلی میپردازد که هنوز هم دردهایش در میان مردم کوچه و بازار پراکنده است و این روایت دردناک هنوز هم تمامی ندارد.
این نمایش، داستان یک خانواده ایرانی است که هرکدام از کاراکترهای این نمایش داستان مجزا از زندگی خود را روایت میکند و در نهایت نیز تمامی این داستانها به یک داستان ختم میشود. دختری به نام سالومه عاشق پسر خاله جبهه رفته اش به نام حمید است، اما این پسرخاله نمیخواهد بین آنها وصلتی باشد و دختر به ناچار زن یوسف برق کش میشود و قصه در پیچ و خم وصل ناچاری و ناسازگاری این زوج به جدایی و قطع نخاعی شدن دختر میانجامد و...
نمایش «تالاب هشیلان» به نویسندگی و کارگردانی نوشین تبریزی بعد از گذشت ۱۰ سال جهت اجرای عموم، از ۱۸ مهر در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفته است. نمایشی که در ده سال پیش در نمایشنامه خوانی تالار مولوی برنده شد، اما به اقتضائات زمان اجرایش هر سال به تعویق افتاد و امسال با یک گروه با حوصله و تدبیر به سرانجام رسیده است. نمایش در سبک و سیاق رئالیستی دارد اجرا میشود و در آن واقعیتهایی منطبق با همین روزهای ما که در آن روابط خانوادگی، بروز سنتها و اخلاقیات، دانشگاه رفتن و ازدواج و بسیاری از باورها پرداخته میشود، به اجرا درآمده است.
این نمایش یک درام خانوادگی است که در سال ۸۸ نوشته شده است و جمعی از بازیگران نام آشنای تئاتر در آن به ایفای نقش میپردازند. نمایش «تالاب هشیلان» را محمدعلی محمدی تهیهکنندگی آن را برعهده دارد و نوشین تبریزی، افشین سلیمان پور، مسعود شاه کرمی، یعقوب صباحی، محمد صدیقی مهر و آیه کیانپور از جمله بازیگران این نمایش هستند.
اثر پرتوهای گاما بر روی گلهای همیشه بهار
اگر به روایتهای واقعی علاقه مندید و اگر از سبک و شیوه نوشتاری نویسندگان آمریکایی خوشتان میآید و در عین مسائل خانوادگی را با تحلل روان شناسانه مدنظر قرار میدهید حتما به دیدن نمایش «اثر پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار» بروید که روزهای پایانی اش را در تالار مهرگان سپری میکند.
«اثر پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار» نوشته پل زیندل و ترجمه شهرام زرگر است. «اثر پرتوهای گاما بر روی گلهای همیشه بهار»، نخستین و معروفترین نمایشنامه پل زیندل (۲۰۰۳-۱۹۳۶)، نمایشنامهنویس آمریکایی که او را در سال ۱۹۷۰ برندۀ جایزه پولیتزر کرد.
داستان نمایش درباره یک خانواده فقیر در محله برانکس در دهه پنجاه میلادی است. زیندل در این اثر با طرح مضمونی علمی به ترسیم لایههای روانی و روابط عاطفی شخصیتها میپردازد. این نمایش نامه در دو پرده اجرا میشود و روایت «تیلی»، دختری نوجوان است که با مادری آشفته حال به نام «بئاتریس» و خواهری مدعی زندگی میکند و تنها نقطه امیدواری و لحظههای خوب او بررسی تاثیری است که پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار دارد، که به عنوان پروژههای علمی روی آن تمرکز کرده است.
مغازهی سبزی فروشیای که تیلی در آن زندگی میکند بیشتر شبیه به دیوانه خانه است تا خانه. مادر او زنی تلخ و سنگدل است، ولی با این وجود خواهان عشق دخترش است. خواهر او از صرع رنج میبرد. گذشته از همۀ اینها تیلی سعی میکند در این آشوب آرزوهایش را زنده نگه دارد.
با آنکه این متن گویای نویسندهای خوش فکر است و میتوان متن اش را برابر کرد با متون یوجین اونیل، تنسی ویلیامز، آتور میلر و ادوارد آلبی، اما هنوز فقط یک متن از او در ایران ترجمه و اجرا شده است.
پل زیندل در ۱۵ مه ۱۹۳۶ در نیویورک متولد شد. زیندل دبیرستانی بود که اولین نمایشنامهاش را نوشت. او سراسر نوجوانی به نوشتن نمایشنامه ادامه داد، اما در دانشکده در رشتۀ شیمی تحصیل کرد. حین تحصیل یک دورۀ نویسندگی خلاق را زیر نظر ادوارد آلبی، نویسنده مشهور، گذراند. از آن پس آلبی تبدیل به حامی و معلم او شد. زیندل ده سال بعد را به عنوان معلم شیمی و فیزیک در یک دبیرستان گذراند.
زیندل نمایشنامۀ اثر پرتوهای گاما بر روی گلهای همیشه بهار ساکنان کرۀ ماه در ۱۹۶۴ نوشت. این نمایشنامه در ۱۹۷۱ در برادوی به روی صحنه رفت و موفقیت زیادی را برای زیندل همراه آورد؛ در ۱۹۷۱ جایزۀ بهترین نمایشنامۀ پولیتزر را برد، در ۱۹۷۲ پل نیومن بر اساس آن یک فیلم سینمایی ساخت و...
زیندل در مجموع ۵۳ کتاب منتشر کرد. او اغلب برای کودکان و نوجوانان مینوشت. زیندل در سال ۲۰۰۳ درگذشت.
بانو آئویی
اگر به تئاتر و فرهنگ ژاپنی علاقه مندید و اگر برایتان امر اقتباس و دراماتورژی بسیار مهم است، حتما اجرای بانو آئویی را که این روزها در تالار مولوی با تهیه کنندگی و کارگردانی فاطمه بختیار اجرا میشود، از دست ندهید.
بانو آئویی که دراماتورژی آن بر عهده سهیلا نجم بوده است، برداشتی آزاد از نمایشنامه یوکیو میشیما است. این تئاتر به عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد و با تکیه بر پژوهش در تئاتر شرق تولید شده و به روی صحنه میرود.
آئویی نو اوئه، که در زبان فارسی با نام بانو آئویی ترجمه و شناخته شده، نمایشنامهای کوتاه از یوکیو میشیما، کارِ سال ۱۹۵۴ است.
میشیما این نمایشنامه را بر اساس یک نوی دورهٔ موروماچی به همین نام نوشته است؛ و این نوی کهن خودْ سرگذشت آئویی نو اوئه از داستان گنجی را به نمایش میکشد و احتمالاً کارِ سهآمی موتوکیو است.
بازگشت به سنتهای نمایشی سرزمینشان و دمیدن روح تازه در کالبد سرد و ایستای آن سنتهاست که بانو آئویی را یک متن در خور تامل میسازد.
آئویی شخصیتی است در داستان گنجی، از داستانهای بسیار قدیمی ژاپنی. این داستان در سده ۱۱ به رشته تحریر در آمده. آئویی ۱۶ ساله در این داستان همسر گنجی ۱۲ ساله است. زنی مغرور و سرسخت که از روابط متعدد همسرش به تنگ آمده. بعد از مدتی آنها صاحب فرزند میشوند و روابطشان رو به بهبود میگذارد، اما در ادامه راه، آئویی از دنیا میرود. میشیما داستانی را از صدها سال پیش به قرن حاضر میکشاند. قصر و فضای امپراطوری را تبدیل به بیمارستان میکند و گنجی سلحشور را به پسری صرفاً خوش قیافه.
به هر تقدیر میدانیم که پرداختن به نمایشهایی که در آن پیچشهای درونی آدمها به چالش کشیده شده باشد، امری دشوار و ناممکن است، اما در این اجرا تلاش شده است که به مرزهای باورمندی برسند چنانچه میشیما نیز در این اقتباس مدرن به دنبال سازگاری این محتوای روحی و روانی در زمانۀ اکنون بوده است و اتفاقا پرداختن به چنین نقطه نظراتی در دنیای نوین امری ضروری است برای هشیار نگه داشتن هر مخاطبی که میخواهد بر ابعاد پنهانی و سایه روشنهای وجودش آگاهی بیابد.
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اخبار تئاتر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۶۰۹۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
10 سریال گانگستری تماشایی که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند(+عکس)
در دنیای واقعی، گانگسترها نفرتانگیز هستند. آنها باعث درد و رنج مردم بیگناه میشوند، بنابراین سقوط آنها همیشه دلیلی برای جشن گرفتن است. البته این را نمیتوان در مورد گنگسترهای فیلمها و سریالها گفت.
روی پرده، این شخصیتها تحسین برانگیز هستند، زیرا کارگردانان، از اعمال آنها تجلیل کرده و آنها را شجاع و عاقل جلوه میدهند. در سریالها، بینندگان زمان بیشتری را با آنها میگذرانند، سبک زندگی آنها را تحسین کرده و از حرکاتشان شگفتزده میشوند. در این مقاله به معرفی ده سریال گانگستری بر اساس داستان واقعی میپردازیم. با ما همراه باشید.
به گزارش مایکت، هنگام روایت داستانهای گنگسترهای واقعی، نویسندگان باید مراقب باشند، تا از اتهامات نادرست تاریخی جلوگیری کنند. خوشبختانه، چند نمایش در سالهای اخیر به دقت حقایق را مورد بررسی قرار دادهاند و منجر به خلق آثاری شدهاند، که به همان اندازه که سرگرمکنندهاند، آموزنده هم هستند.
این سریالها، فقط جنایت را روایت نمیکنند. آنها به همه یادآوری میکنند، که یک زندگی جنایتآمیز جواب میدهد، اما برای همیشه باقی نمیماند. در پایان، همه امپراتوریها سقوط میکنند.
10. امپراتوری بوردواک (Boardwalk Empire)«امپراتوری بوردواک» (Boardwalk Empire)، که توسط مارتین اسکورسیزی و ترنس وینتر ساخته شده، زندگی سیاستمدار و رئیس اوباش سایه، انوک لوئیس “ناکی” جانسون را پوشش میدهد. در اوایل دهه 1920، ناکی به تاثیرگذارترین فرد در آتلانتیک سیتی تبدیل شد، زیرا کارفرمایان جنایت، اغلب برای حمایتهای قانونی به او تکیه میکردند.
روایت نمایش، ساده است. از ناکی، به عنوان ستون فقرات استفاده می کند، در حالی که مکرراً چهرههای مافیایی آن دوران، مانند چارلز “لاکی” لوسیانو، آل کاپون و آرنولد روتشتاین را، نشان میدهد.
در پدرخوانده: قسمت سوم، لوچسی به وینسنت می گوید: “دارایی یک تفنگ است. سیاست این است که بداند چه زمانی باید ماشه را بکشد.” سخنان او درست است، زیرا سیاست یکی از مهمترین چرخدندههای جنایات سازمان یافته است.
در حالی که اکثر فیلمها و سریالهای گانگستری تمایل دارند، سیاستمداران را به نقشهای کوتاه تنزل دهند، این سریال گانگستری واقعی، توضیح میدهد که چگونه این افراد پس از چرب کردن کف دستهایشان، دنیای زیرزمینی شهرهای مربوطه خود را شکل میدهند.
به طور کلی، درام HBO به اندازهای است که هم طرفداران ژانر جنایی و هم دوستداران تاریخ را راضی نگه دارد. همه چیز در مورد زندگی ناکی، از نحوه کنترل کیف پول ایالت، تا وضعیت او به عنوان یک پادشاهساز و عضو افتخاری اوباش، مستند است. خشونت نیز در اولویت قرار دارد، به طوری که حتی برخی جزئیات جزئی، نیز تغییر می کنند. به عنوان مثال، ناکی واقعی، به دلایل طبیعی مرد، اما در اینجا، او به قتل میرسد.
9. پدرخوانده هارلم (Godfather of Harlem)«پدرخوانده هارلم» (Godfather of Harlem)، داستان رئیس اوباش بدنام هارلم، السورث باپی جانسون را، روایت میکند که قبل از ظهور فرانک لوکاس، بسیاری از دنیای زیرزمینی نیویورک را کنترل میکرد. دان سیاهپوست را بیشتر به خاطر دوستی با مالکوم ایکس، رهبر جنبش حقوق مدنی و دشمنیاش با پنج خانواده مافیایی نیویورک به یاد میآوریم.
یک فیلم زندگینامه گانگستری استاندارد، احتمالا درگیریها و پیروزیهای مربوط به کار را در اولویت قرار میدهد. بنابراین جای تعجب نیست که فیلم باپی جانسون، در سال 1997، با بازی لارنس فیشبرن، فقط به دشمنی او با خانوادههای جنایتکار لوچس، گامبینو، کلمبو و بونانو پرداخت. با اینحال، پدرخوانده هارلم، به همه یادآوری میکند که با وجود اینکه بامپی اغلب این قانون را زیر پا میگذاشت، این تنها نیمی از داستان است.
باپی واقعی، تمام روزهایش را درگیر تیراندازی و دنیای جنایت، نکرد. او نقش مهمی در مبارزه با نژادپرستی داشت و حتی زمانی که جان این فعال در خطر بود، به مالکوم ایکس پیشنهاد داد که خدمات امنیتی به او ارائه دهد. با بیان این داستان، سریال چند فرضیه را که سالها، به دلیل روایتهای یک طرفه مطبوعات وجود داشت، پاک میکند.
8. نارکوس (Narcos)در طول دهه 80 و 90، بیشترین سهم از عرضه کوکائین جهان، از کلمبیا تامین میشد. همه چیز با ظهور پابلو اسکوبار آغاز شد که داستان «نارکوس» (Narcos)، عمدتا بر روی آن تمرکز دارد. ظهور و سقوط این تروریست مواد مخدر، در دو فصل اول این سریال گانگستری واقعی، روایت میشود. در فصل سوم و آخر، این سریال به کارتل کالی، توجه میکند، که به دلیل رویکرد شرکتیتر به تجارت مواد مخدر، شناخته میشود.
برای اینکه، این سریال، یک نمایش بیوگرافی جذاب باشد، خالق سریال باید فرد مناسبی را برای این کار انتخاب میکرد و اریک نیومن دقیقا این کار را در نارکوس، انجام داد. یک شوخی در اینترنت بیان می کند، که واگنر مورا، اسکوبارتر از اسکوبار واقعی است.
در سرتاسر سریال، مورا به طرز درخشانی، خلق و خوی سلطان مواد مخدر و جسارت او را منتقل می کند. همین امر را میتوان در مورد بازیگرانی، که اعضای کارتل کالی را به تصویر میکشند نیز، گفت. علاوه بر این، این نمایش فقط به یک طرف الاکلنگ اهمیت نمیدهد. پلیس مبارزه با مواد مخدر آمریکا و پلیس کلمبیا، به اندازه اسکوبار میدرخشند.
7. زیر شکم (Underbelly)«زیر شکم» (Underbelly)، بدون شک یکی از دست کم گرفته شدهترین سریالهای گانگستری است. این سریال، که اغلب به عنوان “سوپرانو های استرالیایی” شناخته میشود، در اعماق دنیای جنایتکاران ملبورن و سیدنی فرو میرود. هر فصل به دورههای مختلف و شخصیتهای متفاوتی میپردازد، که همگی در شکلدهی صحنه جرم سازمانیافته در استرالیا نقش داشتند. علاوه بر این، چهرههای مختلف مجری قانون، در سریال مورد تحسین قرار میگیرند.
همانطور که طرح این وحشیانه است، همه وقایع واقعی هستند. این سریال گنگستری واقعی، برگرفته از کتاب غیر داستانی است، که توسط روزنامهنگاران تحقیقی، جان سیلوستر و اندرو رول نوشته شده. این سریال استرالیایی، با تأکید بر انگیزهها، اصول و استراتژیهای خود، به جزئیات میپردازد.
علاوه بر این، انتخاب بازیگران به خوبی انجام شده است. بیشتر بازیگران دقیقا مانند افرادی که به تصویر میکشند، صحبت کرده و یک حس واقعی را ایجاد میکنند.
6. افعی (The Serpent)«افعی» (The Serpent)، بر اساس زندگی کلاهبردار هندی و قاتل زنجیرهای، چارلز سونهراج، با نام مستعار افعی است. این جنایتکار فراری، به دلیل هدف قرار دادن گردشگران غربی، که در دهه 70 در مسیر هیپی در جنوب آسیا، حرکت میکردند، بدنام بود.
او به کمک ظاهر زیبای خود، به راحتی اهداف خود را قبل از سرقت و کشتن آنها، فریب میداد. داستان او قبلاً در فیلم بالیوودی «من و چارلز» (Main Aur Charles) گفته شده بود، اما این مجموعه خاص نتفلیکس، داستان بیشتری را پوشش میدهد.
انتخاب سوژه، میتواند یک سریال زندگینامهای را بسازد یا از بین ببرد. برای این سریال گنگستری واقعی، مورد اول کار کرده است. نویسندگان هرگز مجبور نبودند، از آزادیهای خلاقانه خود، برای خلق داستانی جذاب استفاده کنند. داستان واقعی آنقدر شدید است، که برخی چیزها کمرنگ شد.
تیم طراحی لباس و آرایش مو نیز، کار باورنکردنی انجام دادند. سریال مطمئن میشود، که سونهراج و بسیاری از شخصیتهای دیگر، دقیقا همانطور که در دنیای واقعی بودند به نظر برسند.
5. گریزلدا (Griselda)«گریزلدا» (Griselda)، داستان قاچاقچی کلمبیایی مواد مخدر، گریزلدا بلانکو، با نام مستعار مادرخوانده کوکائین، را دنبال میکند، که به خاطر ایجاد خط لولهای شناخته میشود، که کوکائین را آزادانه از کلمبیا به ایالات متحده انتقال میداد.
پس از افزایش نارضایتی از ماهیت مردسالار دنیای زیرین مدلین، او به میامی نقل مکان کرد و در آنجا، به سرعت یک حلقه توزیع راه اندازی کرد، که ماهیانه 80 میلیون دلار درآمد داشت. ماجراهای جنایی و خانوادگی گریزلدا، دقیق در این سریال گانگستری واقعی، پوشش داده شده است.
گریزلدا با این جمله، شروع میشود: “تنها مردی که از او می ترسیدم، زنی به نام گریزلدا بلانکو بود.” اینکه اسکوبار از گریزلدا میترسید یا نه، قابل بحث است، اما مطمئنا بسیاری از او میترسیدند و این مینی سریال، این موضوع را به طرز شگفتانگیزی نشان میدهد. در یک صحنه، او حتی مردی را در یک مهمانی مجبور میکند، لباسهایش را درآورد و مانند سگ پارس کند. شاید معنی خاصی نداشته باشد، اما گریزلدا واقعی اینگونه رفتارمیکرد.
سوفیا ورگارا ممکن است شبیه گریزلدا واقعی نباشد، اما اعتماد به نفس و آگاهی از او میتابد. این فقط روایت تاریخ نیست. این نمایشی با هدف است و هدفش ارتقای توانمندی زنان است. گریزلدا روی صفحه فقط با رقبای خود مبارزه نمیکند، بلکه با شوونیسم (میهنشیفتگی) مبارزه می کند و در این کار موفق میشود.
4. تسخیرناپذیران (The Untouchables)بیشتر مخاطبان با نسخه «تسخیرناپذیران» (The Untouchables) برایان دی پالما آشنا هستند، اما یک سریال در دهه 90 نیز درباره همین شخصیت وجود دارد. میتوان ادعا کرد که فیلم احتیاجی به بازسازی نداشت، اما نمایش تلویزیونی آنقدرها هم، ناامید کننده نیست.
مانند فیلم، سریال نیز، داستان مامور الیوت نس، که در تلاش برای سرنگون کردن رئیس بدنام اوباش شیکاگو، آل کاپون است را دنبال میکند. این سریال گانگستری واقعی، در مجموع 42 قسمت دارد، به همین دلیل، تمرکز بیشتری روی جزئیات کوچک وجود دارد.
کریستوفر کرو، تهیه کننده اجرایی، در زمان پخش برنامه، به اینترتینمنت ویکلی گفت: «هر چیز لعنتی که نشان میدهیم، واقعا اتفاق افتاده است. وقتی آنها به دست شخصیت دینی اوبانیون، در گلفروشی شلیک میکنند، به معنای واقعی کلمه این اتفاق افتاده.» او مسلما درست میگوید؛ زیرا این نمایش هرگز مانند دیگر داستانهای کاپون، به دلیل نادرستی، مورد انتقاد قرار نگرفته است.
بنابراین، کسانی که واقعیت را به داستان، ترجیح می دهند، از سریال راضی خواهند بود. این نمایش همچنین عمیقتر به زندگی شخصی کاپون میرود و نشان میدهد که رابطه او با دوستان و همکارانش چقدر پیچیده بود. زمانی که تیتراژ در قسمت پایانی پخش میشود، احساس میکنید که خواندن یک کتاب خوب را به پایان رساندهاند.
3. نارکوی مقدس (Narco-Saints)«نارکوی مقدس» (Narco-Saints)، به ما یادآوری میکند که همیشه فرصتی در جایی پنهان است و کسانی که به اندازه کافی مشتاق آن هستند، پاداشهای بزرگی درو میکنند، تا زمانی که اوضاع به سمت جنوب پیش برود. سرنوشت مکانیک کره ای این گو، اینگونه رقم خورد.
او که از پولهایی که در شهرش به دست میآورد خسته شده بود، به منطقه کمتر شناختهشده کره جنوبی، سورینام، نقل مکان کرد تا از صنعت ماهیگیری استفاده نشده، استفاده کند. این گو، به زودی خود را در دست بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر کشور، چو بونگ هانگ میبیند.
چو بونگ هانگ واقعی، یک شخصیت مرموز بود. حتی اطلاعات کمی در مورد مکان فعلی او وجود دارد. قابل درک است که یون جونگ بین، خالق نارکوی مقدس، در حین ساخت این نمایش، از آزادیهای خلاقانه استفاده کند. در اینجا، قاچاقچی مواد مخدر نیز نقش یک رهبر فرقه را ایفا می کند. بنابراین، موضوع دین همراه با موضوع جنایت ترکیب میشود.
گنجاندن یک شخصیت شرور که هم ریاکار و هم بدخواه است، کیفیت سریال را افزایش داده و ریسک را بالا برده. علاوه بر این، محیط سریال، تمایزی را ایجاد میکند، که در نمایشهای مشابه دیگر وجود ندارد. سورینام به ندرت در دیگر پروژههای فیلمی و سریالی نمایش داده میشود، بنابراین کنجکاوی بیننده در تمام مراحل بالا باقی میماند.
2. BMFاین سریال گانگستری واقعی، داستان برادران دمتریوس بیگ میچ فلنوری و تری ساوث وست تی فلنوری، را روایت میکند، که از خیابانهای خشن دیترویت جنوبی برخاستند و یکی از بزرگترین خانوادههای جنایتکار در آمریکا را تشکیل دادند.
در دهه 2000، “خانواده مافیای سیاه” یک حلقه توزیع کوکائین در سراسر آمریکا ایجاد کرده بود و ارتباط مستقیمی با کارتلهای قدرتمند مکزیکی داشت. این سازمان همچنین وارد تجارت موسیقی شد و یک شرکت تبلیغاتی برای پولشویی مواد مخدر تشکیل داد.
طرفداری از چهرههایی که قرار است، در یک فیلم یا سریال تلویزیونی به تصویر کشیده شوند، مودبانه تلقی می شود، اما چنین حرکتی معمولا منجر به داستانهای یک طرفه میشود. BMF از همین مشکل رنج میبرد، اما بر خلاف بسیاری از آثار مشابه دیگر، به لطف اجراهای عالی، طرحی دقیق که به سرمایهداری گنگستری میپردازد و تصویری منصفانه از فرهنگ سیاهپوستان، اثری جذاب است.
تصمیم به استفاده از، دمتریوس فلنوری جونیور برای به تصویر کشیدن پدرش، عاقلانه به نظر میرسد، زیرا او نه تنها شبیه گنگسترها است، بلکه این دنیای خاص را بهتر از هر کس دیگری درک میکند. علاوه بر این، این سریال، با جمع کردن تعداد زیادی ستاره در گروه بازیگران خود، بینندگان را بینندگان زیادی را جذب کرد. افرادی مانند اسنوپ داگ، نیو، 2چینز، امینم، لیل بیبی و ساویتی، همگی در این سریال گنگستر واقعی، نقشهای فرعی دارند.
1. ال چاپو (El Chapo)«ال چاپو» (El Chapo) را، همه میشناسند، اما تعداد کمی با داستان ظهور و سقوط او آشنا هستند. خوشبختانه، ال چاپو تمام جزئیاتی را که یک فرد کنجکاو دوست دارد بداند، ارائه میدهد.
این سریال گانگستری واقعی، بینندگان را به سفری کامل میبرد، از روزهای اولیه خواکین «ال چاپو» گوزمان، به عنوان یکی از اعضای رده پایین کارتل گوادالاخارا، تا روزهای اوج او به عنوان رئیس کارتل سینالوآ. این نمایش همچنین ارقامی را، که تجارت مواد مخدر در مکزیک، ایجاد کرده را تایید میکند.
ال چاپو، با برجسته کردن ارتباط بین فساد و تجارت مواد مخدر برتری مییابد. چه سیاستمدار باشند و چه اعضای نیروهای ویژه، به همه، پیشنهاد پول داده میشود و تقریبا همه آن را قبول میکنند؛ زیرا متوسط درآمد کم است و هزینه زندگی بالا. اینطور نیست که آدمها از خواب بیدار شوند و تبدیل به بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان شود. این سریال، زمان زیادی را، به چگونگی تبدیل این آدمها به آدمهای بد، اختصاص میدهد.
قسمتهای کاملی به فعالیتهای ساده، برای توضیح روند رشد شخصیتها، اختصاص دارد، که در نهایت، در قاچاق و فرار یا ایجاد روابط مشخص با مردم، مفید خواهند بود. بازیگری مارکو دی لا او نیز، به عنوان شخصیت اصلی بسیار باورپذیر است. او نه تنها شبیه قاچاقچیها است، بلکه مانند آنها صحبت کرده، راه میرود و ثابت میکند که زمان زیادی را صرف مطالعه شخصیتش، کرده.
سخن پایانیدنیای جرم و جنایت زیرزمینی، جذابیت خاصی را برای مخاطبان دارد. کارگردانان و فیلمسازان از این جذابیت استفاده کرده و آثار فوقالعادهای را میسازند. از میان تمام آثاری که به دنیای جرم و جنایت تعلق دارند، برخی از آنها، سوژههای واقعی را هدف میگیرند و آثاری را بر اساس داستانهای واقعی میسازند.
سریال گنگستری واقعی طرفداران خود را دارد و افراد زیادی را به خود جذب میکند. در این مقاله به معرفی ده تا از بهترین سریالهای گنگستری واقعی پرداختیم، تا به راحتی سریال مورد نظر خود را پیدا کنید.
کانال عصر ایران در تلگرام