نمایشگاه عکس ایران و العراق لایمکن الفراق در مترو امام خمینی(ره)/ انتشار نخستین برشور راهیان نور عراق
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۷۱۹۱۸
واحد بین الملل دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب دو فعالیت برای اربعین سال جاری عرضه کرده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سال گذشته در پی بروز تظاهرات و اغتشاشاتی در استان بصره عراق و عملیات رسانه ای غرب برای نشان دادن شکاف مابین مردم ایران و عراق، واحد بین الملل دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اقدام به برگزاری مسابقه عکسی با شعار «ایران و العراق لایمکن الفراق» در پیاده روی اربعین حسینی 1440 نمود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
499 عکس از نقاط مختلف کشور به دبیرخانه این مسابقه ارسال شد که 100 عکس بانظر هیئت انتخاب به مرحله اول راه پیدا کردند و با داوری استاد سید عباس میر هاشمی مدیر عامل انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس 3 عکس به عنوان نفرات برتر انتخاب شدند؛ علی ابک، علی شعبانی و جمال زبیدی به ترتیب نفرات برتر این مسابقه عکاسی اعلام شدند.
امسال به مناسبت اربعین حسینی آثار برگزیده مسابقه عکاسی «ایران و العراق لایمکن الفراق» با همکاری سازمان بهره برداری مترو تهران و ستاد اربعین کل کشور در قالب نمایشگاهی در ایستگاه مترو امام خمینی (ره) به نمایش در میآید.
عموم علاقه مندان میتوانند از تاریخ 18 الی 30 مهرماه از این نمایشگاه بازدید به عمل آورند.
انتشار نخستین برشور راهیان نور عراق
همچنین پیرو سلسله جلسات مدافعان فرهنگی حرم و تاکید اساتید و سخنرانان بر شکل گیری راهیان نور عراق و سوریه واحد بین الملل نخستین بروشور "راهیان نور عراق" را منتشر کرد.
این بروشور که به پیوست تقدیم زائران اربعین می شود بر اساس مسیرهای زیارتی زوار اربعین تنظیم شده و شهدای برجسته ایرانی و عراقی دفاع از حریم اسلام و اهل بیت(ع) معرفی شده اند.
در این بروشور علاوه بر شهدای سال های اخیر، دو تن از شهدای عراقی جنگ تحمیلی و از رزمندگان و فرماندهان سپاه بدر که در عملیات مرصاد به شهادت رسیدند معرفی شده اند.
مسیرهای "منتهی به مرز خسروی"؛ "کربلا به کاظمین"؛ "کاظمین به سامرا" و منطقه عمومی سامرا؛ مناطقی هستند که در برشور "برادران تنی" معرفی و شهدای هر مسیر معرفی شده اند.
زائران و هیئات و کاروان های زیارتی می توانند این بروشور را دانلود و توزیع نمایند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۷۱۹۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»