برگزاری مراسم تشییع پیکر مرحوم حسین دهلوی
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۱۴۳۸۳
مراسم تشییع پیکر حسین دهلوی امروز ـ ۲۸ مهرماه ـ با حضور جمعی از هنرمندان عرصه موسیقی و نور بخش الهیاری و ... از مقابل تالار وحدت در حال برگزاری است.
به گزارش ایسنا، حسین دهلوی ـ از بزرگان عرصه موسیقی کشورمان ـ صبح روز سهشنبه (۲۳ مهر ماه) در سن ۹۲ سالگی دار فانی را وداع گفت.
محمد اسماعیلی در این مراسم بیان کرد: من سخنران نیستم و اساتید بزرگوار هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین کامبیز روشن روان- آهنگساز- درباره استاد دهلوی اظهار کرد: استاد حسین دهلوی جزو نسل موسیقیدانانی است که مورد بیمهری زیادی قرار گفت. او تنها معلم آهنگساز مولف و رهبر ارکستر نبود و نمیتوان وجهههای هنری او را در اینجا بیان کرد. در دوره مدیریت خود در هنرستان موسیقی شکوفا ترین دوره موسیقی ملی را داشت و مدیریت او استثنایی بود و این را در رهبری ارکستر نیز میشد دید. نظم خاصی داشت و میدانست با هر هنرجویی چگونه برخورد کند. هر چیزی را بسیار منظم و دقیق انجام میداد. من در ارکستر صبا به رهبری او نوازندگی میکردم و به یاد دارم هر نوازندهای به هر دلیلی که تاخیر داشت به دلیل نظمی که استاد دهلوی داشت به دلیل تاخیر خود خجالت میکشید در گروه بیاید و بنوازد و صبر میکرد تا خود استاد از او بخواهد که به صحنه بیاید. مدیریت او مثال زدنی است.
وی ادامه داد: به جرأت میتوانم بگویم مرح دهلوی یکی از بهترین و شاخص ترین آهنگسازان موسیقی ملی محسوب می شود و هر چه را که نوشته از فرهنگ دقیق ادبی ایرانی برآمده و هر چه که از او میشنوید رگههای موسیقی ملی در آن وجود دارد. او از ادبیات ایران در آثار خود استفاده زیادی کرده و با شناختی که از فرهنگ موسیقی ایران داشته آثار شاخصی را ساخته است. به یاد دارم زمانی که با استادان مانند زنده یاد حسین تهرانی صحبت میکردیم میگفتند خجالت میکشیدند نوازنده تنبک را به روی صحنه بیاورند ولی او در آن شرایط برروی یکی از آثار استاد تهرانی که قطعهای ساخت که همراه ارکستر بنوازد. کارهای او را باید در تاریخ موسیقی ایران ذکر کرد. باید فرصتی داشت تا آثار او و کارهایی را که کرده را بررسی کرد. کتاب تلفیق شعر او تنها مرجع ما در این زمینه است و سالیان سال آن را در دبیرستان تدریس میکرد. او شاید جزو معدود موسیقیدانان ایرانی است که بدون کمک دولت آثار خود را روی کاغذ ثبت کرد و به چاپ رساند که امروزه از مهمترین منابع یادگیری موسیقی ملی ایران به شمار میآید. خدماتی که او به موسیقی ایران کرده است کم نیست.
تکمیل می شود....
منبع: ایسنا
کلیدواژه: حسین دهلوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۱۴۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| پیمانهای که پُر شد
استاد اسلامی ندوشن از نامآوران کامروایی بود که پیمانه زندگیشان پُر و پیمان بوده، از مصادیق اعلای بزرگانی که زیست تام و مرگ بههنگام داشتهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در یادداشتی بهمناسبت دومین سالروز درگذشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یادی کرده است از خدمات این استاد بنام به فرهنگ و ادبیات ایران. یادداشت بهرامپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
حقوق خواندهبود اما جانش سرشتهبا ادبیات و سرشار از مطالعاتِ فرهنگی بود. همچون چخوف که تناقضِ میانِ شغلِ پزشکی و هنرِ خویش را در عبارتی جاودانهکردهبود، او نیز میگفت حقوق عیال و ادبیات محبوبه من است! ادبدوستیِ خویش را بیشتر مرهونِ خالهاش میدانست؛ خالهای تنها که در خردسالی او را با آثارِ سعدی، این «شیخِ همیشهشاب» آشناکردهبود. جیمز جویس نیز میلِ بیمارگونهٔ خویش به داستاننویسی را متاثّر از عمهٔ قدّیسهمانندِ خود میدانست؛ عمهای که جویس را در خردسالی به تماشای تابلوی «روزِ قیامت» میبُرد.
استاد اسلامی گرچه مردی اروپا رفته، پاریسدیده و شرق و غربگردیده بود، اما دلی داشت که همواره در ایران بود و برای آن دُختِ پریوار میتپید. درک و دریافتام از مطالعهٔ مستمرِ آثار استاد را اگر بخواهم در چند واژه خلاصهکنم، این کلیدواژهها است: خردگرایی، مداراگری، فرهنگمداری و اندیشیدن به سرشتِ ایران و سرنوشتِ ایرانی.
اسلامی ندوشن در آینه خاطرات شاگردان/ او بزرگتر از نامش بود!استاد اسلامی مردِ «دیدهور»ی بود و هرگز فریبِ «افسانه و افسونِ» زمانه را نخورد. سالهای جوانیاش را شعر سرود، گاه نیز البته بهتفاریق و ازسرِ تفنّن، داستان و نمایشنامه نوشت. اما شغلِ شاغلش نقدِ ادب و فرهنگِ ایران بود. و ادبیات فارسی را بیشتر ازمنظر و زوایای انسانی و اخلاقیاش، پژوهید و تحلیلکرد. بیگمان نقدِ ادبیِ ما بسیار وامدارِ ایشان است و تاریخِ شاهنامهپژوهی و حافظشناسی نیز آراءشان را ازیادنخواهدبرد.
سهمِ استاد در شکلگیری ادبیاتِ تطبیقیِ ایران نیز شایانِ توجه است. استاد اسلامی آثارِ رنگارنگی (شعر و زندگینامه و ...) را به فارسی نیز برگرداند و چندین سفرنامه خواندنی و ماندنی نیز از خود به یادگار نهاد. بسیارند کسانی که از دریچهٔ دلانگیزی که او بهرویشان گشود، با کشورِ شوراها و شهرهای افغانستان و سرزمین چین آشنا شدند.
استاد جستارنویسِ پرکاری نیز بودند و مقالاتِ گوناگونشان در برترین مجلات هر دوره («پیامِ نوین»، «یغما»، «نگین»، «هستی» و ...) منتشرمیشد. اما اهتمامشان در همهٔ این آثارِ گوناگون، معطوف بود به دغدغههای ایراندوستانهٔ استادی که همیشه و همهجا چشمی به تاریخ و فرهنگ سرزمینِ مادریاش داشت و به ما نیز یادآورمیشد «ایران را ازیادنبریم».
استاد اسلامی بهخلافِ اغلبِ ادیبان، جانمایه و جوهرهٔ آثارِ ادبی را با زبان و بیانی روشن و رسا به مخاطب میشناساند. شاهنامه و شعرِ حافظ را با دید و دریافتی روزآمد مینگریست. اغلب درپیِ شناساییِ پیامِ انسانی و اخلاقیِ آثار بود. و خود نیز هرگز به جانبِ جدالهای قلمیِ فرصتسوزانه و فرهنگستیزانه میلنکرد.
بهگمانم در طولِ هزار سالی که از سرودهشدنِ شاهنامه میگذرد، کسی درستتر و خوشخوانتر و خلاقانهتر از استاد اسلامی و زندهیاد شاهرخِ مسکوب «داستانِ داستانها»ی شاهنامه را تحلیل نکرده است. گرچه ایشان ادعایی در حافظپژوهی نداشتند اما چند اثر در این زمینه نیز منتشرکردند و «ماجرای پایانناپذیرِ حافظِ» ایشان از درخشانترین آثار در حیطهٔ حافظپژوهی است.
ایشان بارها در نوشتههایشان کسانی را کامیاب خواندهاند که پیمانهٔ زندگیشان را پُرکردهاند و «ذخائر و استعدادِ وجودیشان را بهحدّاعلا شکوفاندهاند» و بهقولِ بیهقی «جهانخوردند»! ازجمله دربارهٔ بهار نوشتهاند: «من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهانِ آن انداخت». دربارهٔ اخوان نوشتهاند: «کوتاه یا بلند، مهم آن است که پیمانه پُر شود؛ و پیمانهٔ اخوان پر بود و پیمان را به آخر رساند». نیز دربارهٔ استاد غلامحسین یوسفی نوشتهاند: «برسرِهم [...] سعادتمند زندگی کرد [...]. زندگی پاکیزه و باحاصلی را گذراند».*
استاد اسلامیِ ندوشن خود نیز از نامورانِ کامروایی است که پیمانهٔ زندگیشان پُر و پیمان بوده! از مصادیقِ اعلای بزرگانی که "زیستِ تامّ" و "مرگِ بههنگام" داشتهاند. استاد دور از ایرانِ محبوبشان درگذشتند، اما «پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ»!
*عبارات نقلشده برگرفته از کتابِ «نوشتههای بیسرنوشت»، اثرِ استاد اسلامی ندوشن است.
انتهای پیام/