Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایکنا از خورستان، دومین نشست از سلسله نشست‌های موسسه میراث و مفاخر خوزستان، شب گذشته ۳۰ مهرماه با موضوع مقتل شناسی سه قرن نخست هجری برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا هدایت پناه، عضو گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه مباحث جلسه گذشته با موضوع مقتل‌شناسی سه قرن نخست هجری گفت: تا قرن سوم و چهارم هجری مقاتل مختلفی نوشته شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنها که مورد اعتنا است حدود ۲۰ مقتل است که غالب آنها تک‌نگاری است. نوع دیگر مقاتل قرون نخست، مقاتل عمومی و یک دسته دیگر تواریخ عمومی و تراجم هستند.

وی ادامه داد: گفتیم از این مجموعه، ۱۳ مقتل اصلی‌ترین اطلاعات مربوط به قیام امام حسین(ع) را دربردارند؛ اما در میان آنها مقاتل دیگری هستند که از آنها روایات زیادی باقی نمانده است. مثلاً ابن‌هلال ثقفی از نویسندگان قَدَر شیعه است که کتابی به نام مقتل‌الحسین(ع) نوشته است. ای کاش این مقتل باقی می‌ماند، چراکه این مقتل یک امتیازی دارد که غالب آن مقاتل ندارند و آن هم این است که ابن هلال ثقفی پیش از اینکه شیعه امامی باشد، شیعه زیدی بوده است و تمام مشایخ او، از مشایخ اهل سنت هستند، یعنی اطلاعات خود را از استادانی گرفته که مشایخ صحیح بخاری و مسلم هستند.

هدایت پناه ادامه داد: این ۱۳ مقتل، مقاتلی هستند که اطلاعات و روایات متنابهی از آنها به منابع دیگر راه پیدا کرده است. نکته بعدی این بود که گفتیم عصاره این مقاتل، ۵ مقتل هستند که اگر از حیث تاثیر و تاثر به آنها نگاه کنیم، ۳ مقتل مهم‌ترین اطلاعات مربوط به قیام امام حسین(ع) را به ما ارائه می‌دهند که عبارت از مقتل ابومخنف، مقتل واقدی و مقتل ابوالحسن مدائنی هستند.

مقتل ابومخنف مهمترین مقاتل از حیث سند، قدمت، متن و جامعیت است‌

نویسنده کتاب تاریخ تشیع، در ادامه به تبارشناسی این مقاتل پرداخت و گفت: مقتل ابومخنف مهمترین مقاتل از حیث سند، قدمت، متن و جامعیت است‌. برای همین باید فصل جداگانه‌ای برای آن باز شود. خاندان ابومخنف، یک خاندان شیعی است. همه علمای متقدم و متاخر متفق هستند که ابومخنف یک شیعه محب است‌. منتها تشیع عام عراقی دارد که در حقیقت همان محبت خالصانه به اهل بیت(ع) است‌. پدر و برادران او در جنگهای جمل و صفین بوده‌اند و بعدا در قیام‌های ضد اموی شرکت کردند.

از ویژگی‌های مقتل ابومخنف، مسند بودن اخبار(مسند، یعنی اینکه همه اخباری که گفته است سند دارد) و نقل آنها بدون واسطه از شاهدان حوادث و یا با یک یا دو واسطه است‌. این ویژگی بسیار مهمی است. پس ما با مقتلی رو برو هستیم که یک متخصص عالمی آن را نوشته که به قواعد علمی که روی کاغذ آورده است، کاملا واقف است.

این محقق تاریخ اسلام دادمه داد: ابومخنف، بزرگ مورخان عراقی است‌. گرچه او متوفای سال ۱۵۸ هجری قمری است، اما براساس دلایلی که می‌دانیم در حدود سال‌های ۱۲۰ تا ۱۳۰ هجری قمری این مقتل را نوشته است‌. در متخصص بودن نویسنده در اخبار عراق هیچ حرف و حدیثی نیست. از ویژگی‌های مقتل ابومخنف، مسند بودن اخبار(مسند، یعنی اینکه همه اخباری که گفته است سند دارد) و نقل آنها بدون واسطه از  شاهدان حوادث و یا با یک یا دو واسطه است‌. این ویژگی بسیار مهمی است. پس ما با مقتلی روبرو هستیم که یک متخصص عالمی آن را نوشته که به قواعد علمی که روی کاغذ آورده است، کاملا واقف است.

عضو گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه جامعیت و پیوستگی از ویژگی‌های دیگر مقتل ابومخنف است، گفت: ۱۰۹ روایت مسند در این مقتل وجود دارد و آغاز و پایان وقایع در آن مشخص است. مجموع شاهدان آن ۲۸ نفر هستند که از این تعداد ۲۴ نفر در سپاه ابن سعد هستند. عُقبه بن سمعان از سپاه امام و حُمید بن مسلم از سپاه ابن سعد بیشترین گزارشها کربلا را در این مقتل به خود اختصاص داده‌اند. درباره حُمید بن مسلم باید بگوییم حقیقتا به عنوان یک خبرنگار در صحنه کربلا حضور داشت و کار دیگری نداشت. گویا به او گفته‌اند دوربین باش و تمام زوایا و اتفاقات را ضبط کن که بعد به ابن زیاد گفته شود. حُمید بن مسلم بعدها با بنی امیه درافتاد‌. به شیراز فرار کرد و ظاهراً در آنجا مرد. عُقبه بن سمعان هم غلام امام بوده است، او می‌گوید از مدینه تا آخر وقایع را مدنظر داشته است‌. او بعد از کربلا در برابر برخی تحریف‌هایی که می‌خواستند در گزارش‌های کربلا ایجاد کنند، ایستاد. 

این مقتل به طور نسبتا جامع و کامل در دو منبع اهل سنت و شیعه یعنی تاریخ طبری(متوفای ۳۱۰) و ارشاد شیخ مفید(متوفای ۴۱۳) محفوظ مانده است. جالب این است که وقتی این دو را مقایسه می کنیم با وجود اینکه صد سال با هم فاصله دارند، می بینیم فقط در برخی از حروف با هم اختلاف دارند. پس ما با یک تواتر، با متنی روبه رو هستیم که بدون تغییر انتقال پیدا کرده است.

نویسنده کتاب «بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا» ادامه داد: یکی دیگر از ویژگی‌های ابومخنف این است که بی‌طرف است. او شیعه و محب اهل بیت(ع) است؛ اما واقعا بی طرف است. این باعث شده است که مقتل او بین شیعه و اهل تسنن مقبول واقع شود. این مقتل به طور نسبتا جامع و کامل در دو منبع اهل سنت و شیعه یعنی تاریخ طبری(متوفای ۳۱۰) و ارشاد شیخ مفید(متوفای ۴۱۳) محفوظ مانده است. جالب این است که وقتی این دو را مقایسه می کنیم با وجود اینکه صد سال با هم فاصله دارند، می بینیم فقط در برخی از حروف با هم اختلاف دارند. پس ما با یک تواتر، با متنی روبه رو هستیم که بدون تغییر انتقال پیدا کرده است. بنابراین نسخه‌ای که در اختیار طبری بود با نسخه‌ای نزد شیخ مفید بود یکی است و همین نسخه به صورت صحیح به نسل بعدی و بعدی انتقال پیدا کرده است. این مساله مباحث فنی زیادی در زمینه نسخه شناسی دارد که در اینجا با زبانی ساده بیان می‌کنم.

اسناد مقتل ابومخنف

وی در ادامه به موضوع اسناد مقتل ابومخنف پرداخت و گفت: آیا این اسناد مورد اطمینان است؟ به گفته استاد یوسفی غروی افرادی که اخبار را به ابومخنف رسانده‌اند، ۶ گروه می‌شوند. اما ۵ گروه صحیح است؛ گروه اول شاهدان عینی در کربلا هستند که بدون واسطه وقایع را به ابومخنف گفته‌اند. این افراد سه نفر هستند که عبارت از عقبه بن سمعان، حُمید بن مسلم و امام سجاد(ع). گروه دوم شاهدان عینی در کربلا که ابومخنف با یک یا دو واسطه از آنان نقل کرده است. این افراد ۱۵ نفر هستند. گروه سوم شاهدان حوادث قبل و بعد از کربلا(افرادی که شاهد وقایع مکه یا مدینه، شام یا کوفه پیش از کربلا و پس از آمدن اسرا هستند) که ابومخنف بدون واسطه از آنها شنیده و نقل کرده است. این افراد ۲۱ نفر هستند. گروه پنجم افرادی که شاهد کربلا و حوادث قبل و بعد نبودند و تنها واسطه ابومخنف و ۴ گروه قبلی هستند. این افراد ۲۹ نفر هستند.

وی خاطرنشان کرد: ما نمی گوییم گزارش‌های ابومخنف کامل است، اما در مجموع جریان را از ابتدا تا انتها نقل کرده و به صورت مسند و منسجم از شاهدان عینی یا با یک یا دو واسطه نقل کرده است.

مقتل ابومخنف در منابع

نویسنده کتاب «تاریخ تشیع» گفت: مقتل ابومخنف در طبقات ابن‌سعد، انساب الاشراف بلاذُری، اخبار الطوال دینوری، تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی و ارشاد شیخ مفید نقل شده که آخری جامع ترین گزارش را از مقتل ارائه داده است. لذا مقتل ابومخنف را اگر تلاش دیگری انجام دهیم می‌توانیم با تجربیات علمی که به دستمان آمده است، به دست بیاوریم. بعضا هم گفته شده نسخه خطی مقتل را در کتابخانه‌های دنیا پیدا کرده‌اند. در حال حاضر تاریخ طبری و ارشاد شیخ مفید بهترین منابعی هستند که بیشترین مطالب این مقتل را آورده‌اند.

وی ادامه داد: «اعلام الوری» طبرسی رونوشتی از ارشاد است و نمی توان آن‌را منبع مستقلی دید. «تذکره الخواص» ابن جوزی هم از آن منابعی است که متعلق به سال ۶۵۴ هجری قمری است و اطلاعات ذی قیمتی از این مقتل داده است. از این رو مقتل ابومخنف بهترین مقتلی است که در دست ما و نزدیکترین مقتل به جریان کربلا است.

هدایت‌پناه ادامه داد: مقتل هشام کلبی ۱۶ روایت اضافه بر روایات مقتل ابومخنف دارد و طبری هم مقتل ابومخنف را از طریق هشام کلبی، یکصد روایت آورده است.  اینجا یک مساله فنی مطرح می شود که آیا طبری از کتاب ابومخنف به روایت هشام کلبی روایت می کند یا طبری از کتاب هشام کلبی نقل می‌کند که در آن روایت‌های ابومخنف هم وجود دارد؟ ظاهرا پاسخ، احتمال دوم است، یعنی مقتلی که به دست طبری بوده نسخه مقتل ابومخنف نبوده بلکه مقتل هشام کلبی بوده است‌ ولی هشام هم خود یک رجل علمی است که کمتر از استادش ابومخنف نیست و در زمینه وسعت علمی از ابومخنف استادتر است.

گزارشی از مقتل واقدی(ابن سعد)

این مدرس دانشگاه در ادامه به ارائه گزارشی درباره مقتل واقدی پرداخت و گفت: مقتل دوم یعنی مقتل واقدی، در اندیشه‌های اهل تسنن طرفداران زیادی دارد. واقدی یک شخصیت مغازی‌نویس و فقیه است. 600 صندوق کتاب‌های او بودند. درباره مذهب او گفته‌اند: او شیعه بوده و تقیه می‌کرد. دلیل این سخن این است که او گفته است: علی‌بن ابیطالب برای رسول‌الله(ص) آن گونه معجزه بود که عصا برای موسی‌بن عمران. رجالیون اهل تسنن این جمله را شاهدی بر تشیع او دانسته‌اند؛ اما نشانه‌های تشیع در مغازی او و دیگر کتاب‌هایش دیده نمی‌شود. برخی می‌گویند واقدی قابل اعتماد نیست؛ اما افرادی مثل ابن حجر عسقلانی و دیگران گفته‌اند نمی‌توان واقدی را کنار گذاشت چون متخصص است.

وی ادامه داد: کتاب واقدی دو بخش دارد که یکی فضایل و مناقب امام حسین(ع) و بخش دیگر مقتل است. بخش مقتل مهم‌ترین بحث کتاب است. در ارتباط با اسناد مقتل واقدی اطلاعات نابی در کتاب طبقات او وجود دارد. اسناد واقدی، عبدالله بن عمیر مولای ام‌الفضل، عمر بن علی بن حسین، سعید بن دینار سعدی، امام سجاد(ع)، ابومهاجر، محمد بن بشیر همدانی، عبدالملک بن عمید و ابواسحاق سبیعی هستند. نکته مهم این است که از دو نفر اصلی (یعنی عقبه بن سمعان و حُمید بن مسلم) هیچ روایتی ندارد. چرا؟ در کربلا یک بزنگاه‌های تضاد فکری روشن شد. شفافیت در کربلا اتفاق افتاد. حال یا خود واقدی روایت‌های این افراد را نگفته است یا ابن‌سعد که شاگرد او بوده و در این کار خبره است. به جز حذف این روایات، موضوع دیگر تبرئه یزید است که از این دست مطالب در طبقات ابن‌سعد وجود دارد.

عضو گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه درباره ویژگی‌های مقتل واقدی گفت: در بخش فضایل و مناقب روایات مسند و قابل توجهی دارد. در بخش مقتل بسیار هدفمند و در راستای تأمین بخش اهل‌الحدیث عمل کرده است. خود نیز از اهل‌الحدیث است. استفاده از افراد غائب در کربلا، بیان مجمل وقایع عاشورا، جابجایی زمانی و مکانی (این موضوع مهمی در بحث تحریفات است)، تحریف و سانسور وقایع، برای تطهیر بنی‌امیه مثل نکوهش قیام امام حسین(ع) در چند گزارش، حذف خطبه‌ها و سخنان امام علیه امویان، حذف نامه ابن‌زیاد به حر مبنی بر اسکان امام در جایی بدون آب و علف.

هدایت‌پناه در پایان سخنان خود به طور مختصر سیر تطور مقتل ابومخنف از قرن دوم تا ششم هجری را بیان کرد. 

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا خوزستان معارف مقتل شناسی قرآن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۵۱۹۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران

شکست اسرائیل و تغییر هژمونی، بی‌تردید نظام سلطه را بیش از پیش بر آن می‌دارد که به ریشه‌ها و بنیاد‌هایی یورش ببرد که باعث ایجاد تغییر در بینش اسلامی با چیرگی و فرادستی ایران به عنوان ام‌القرای پیروان اسلام ناب‌محمدی (شیعه امامیه) شده، همچنان‌که فوکویاما پس از شکست عراق در جنگ تحمیلی تاکید کرد که باید این انقلاب را با رفاه‌زدگی و تجمل‌گرایی از پا انداخت!

اکنون بازشناخت خودمان، ریشه‌های‌مان و شناسایی موقعیت‌مان و روشنگری درباره اسلام سنتی و اسلام سیاسی، ضروری و از محور‌هایی است که به نظر می‌رسد برای پرورش و شکوفایی و توان‌افزایی نسل نو به آنها نیاز داریم. باید بدانیم پخش سریال حشاشین فقط «نوک یک کوه یخ» است که به‌زودی با تولیدات ضدایرانی و ضدشیعی بیشتر خواهد شد و اگر در زمینه بازشناخت هویت اسلامی ایرانی‌مان کار نکنیم، دست جریان رقیب فرهنگی را برای تحریف باز خواهیم گذاشت. بر همین اساس با دکتر سیدعلی بطحائی؛ متخصص کلام و جریان‌شناس فرقه‌های اسلامی به گفتگو پرداختیم تا لایه‌های پیدا و پنهان حشاشین، مجموعه تلویزیونی پرمخاطب جهان عرب در رمضان ۲۰۲۴ را بکاویم و همچنین راهبرد‌هایی فرا راه آینده «جبهه نرم فرهنگی» را بررسی کنیم.

ایران اسلامی و کنش‌های شیعیان اسماعیلی 
جریان شناسی جهان اسلام معاصر، حوزه پژوهشی کمتر کاویده‌شده و دانش بکری است. بسیار جای خوشوقتی است که روزنامه جام‌جم روی بررسی زوایای متعدد سریال «حشاشین» تمرکز کرده، زیرا تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنش‌های شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایسته‌ای قرار ندارد. تاریخ نزاری‌ها که این سریال به آن پرداخته، مربوط به منطقه «لوانت تاریخی» شامل شامات، مصر، لبنان، اردن و ایران است. یعنی در ماجرای تاریخ حشاشین، ایران ما در کنار سایر مناطق لوانت تاریخی برای چند قرن درگیر فعالیت‌های نزاریان شد و بعد اصل حضور حسن صباح (متوفی ۵۱۸ قمری) در تاریخ ایران نیز مربوط به همین پیروان نزار بن المستنصر (متوفی ۴۷۸ قمری) است که از جانشینی خلافت فاطمیان مصر کنار گذاشته شد و در ایران به نسبت مصر به او اقبال بیشتری می‌شود. به عبارتی توجه کمرنگ به نزاری‌ها در منطقه لوانت است و عنایت افزون‌تر در ایران.
 
گروه تحریف‌شده
این سخن درباره مصر زبانزد است که مصر «سنی‌المذهب و شیعی‌الهوی» است، یعنی حال و هوای تشیع در سر مردم آن سامان (فسطاط قدیم و مصر جدید) پررنگ است و این نکته را در تحلیل سریال حشاشین باید در نظر گرفت. در تیزر‌های تبلیغی و تریلر سریال حشاشین پیش از ماه مبارک رمضان در مورد این فرقه به‌صراحت اعلام شد که «ان الطائفه التی ارعبت العالم» یعنی مخوف‌ترین گروهی که جهان را ترساند! مصر با این سریال قصد تعریض به اسلام سیاسی و در لایه‌های پنهان بعدی به ظرافت قصد شیعه‌هراسی سیاسی را داشت، هرچند از قسمت‌های سریال می‌توان برداشت‌های دیگری نیز ارائه داد. در روز‌های اول پخش روزنامه «الشرق‌الاوسط» که یک خبرگزاری سکولار در عربستان است با اظهار خوشحالی از پخش این سریال گزارشی را منتشر کرد که حشاشین در راستای تعریض به اخوان المسلمین و تخریب چهره این جریان پرنفوذ و موثر جهان اسلام است و تحلیل‌هایی در مورد رابطه حشاشین، شیعه و اسلام سیاسی منتشر کرد، با این‌که امسال سریال رمضانی عربستانی‌ها (خیوط المعازیب؛ ریسندگی عبا‌های زردوز) پخش شد که به جدال تند سنت و مدرنیته می‌پرداخت و سعی در تحقیر سنت زیر چتر مدرنیته داشت، ولی الشرق الاوسط فقط روی حشاشین تمرکز کرد و نگاهی تحلیلی به سریال عربی خودشان نداشت.
 
دولت قدرتمند سایه
شبکه المتحده ـــ از مهم‌ترین رسانه‌های جهان عرب ـــ سرمایه‌گذار این سریال بود که با توجه به ابعاد و سکانس‌های پرهزینه سریال به نظر می‌رسد مبلغ سرمایه‌گذاری بیشتر از ۱۲میلیون دلار باشد. مصر کشوری بدهکار با قرض‌های سنگین بین‌المللی است و چنین سرمایه‌گذاری در امور فرهنگی کاملا هدفمند و سوگیرانه است. چرایی تخصیص چنین بودجه‌ریزی‌هایی به جایگاه و پایگاه اخوان المسلمین برمی‌گردد که همچنان دولت پنهان در مصر عمل می‌کند. دولت سکولار حاکم در مصر، هرچند به‌ظاهر قدرت را در دست دارد، اما چید‌مان و گستره نفوذ آن در مصر با وجود مراکز درمانی، آموزشی و تفریحی حتی ازدواج آسان و روش‌های ارتباط‌گیری با جوانان و تاثیرگذاری بر آنها و مسائلی که به‌قول اعراب عام‌البلوا به شمار می‌رود و مردم با آنها سروکار بیشتری دارند در همه اینها اخوان بسیار موفق‌تر از حکومت است و نمی‌شود به‌سادگی نادیده‌اش گرفت یا کنارش گذاشت. به اخوان المسلمین اصولا «دولت سایه» گفته می‌شود.
 
سکولار‌ها و اخوان‌المسلمین
وقتی حسن البنا، سال ۱۳۰۷شمسی یا ۱۹۲۸میلادی این جریان فکری را بنا گذاشت با این نگاه که اسلام در جامعه نقشی ندارد و تاکید داشت باید اسلام به جامعه و متن زندگی وارد شود و ابزار‌های بنیادین و اصلی حکمرانی، سیاسی، تربیتی و پرورشی را دست بگیریم. عبدالفتاح السیسی و دولت مصر به این نفوذ اخوان المسلمین هم توجه ویژه دارد و هم از آن به‌شدت می‌هراسد و در سال‌های اخیر با معرفی چهره‌هایی مثل طه حسین را که یک روشنفکر سکولار و مخالف الازهر و معارض اخوان است، را پررنگ می‌کند تا طیف‌های جوان به‌جای حسن‌البنا و شیوخ الازهر به او اقبال کنند. طه حسین، چهره‌ای است که تقیدات مذهبی دارد، اما در طیف سکولار ایستاده، زیرا نه به اسلام سنتی الازهری و نه به اسلام سیاسی اخوانی هیچ‌گونه گرایشی ندارد. برپایی یادواره و بزرگداشت‌های سالانه و جایزه سال با نام او ازجمله این سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی است. بهترین مدل برای السیسی چنین چهره‌ای است که برای کنار زدن اسلام سیاسی اخوانی و اسلام سنتی الازهری به کار سیاست‌هایش می‌آید؛ کما این‌که وزیر وقت فرهنگ مصر نیز تاکید داشت رهرو/ پیرو همین چهره (طه حسین) است و «طه حسین، روح حاکم فرهنگی دولت مصر» است. می‌دانید با وجودی که السیسی، دست‌وپای الازهر را به‌نوعی کوتاه کرده، اما الازهر همچنان در مقابل حاکمیت ایستادگی می‌کند و تأثیرگذار است. دکتر احمد الطیب که چهل‌وچهارمین شیخ‌الازهر است حکمی معادل نخست‌وزیر را دارد و جایگاهش هرچند تشریفاتی است، اما در مصر بسیار جایگاه بالایی به‌شمار می‌آید. این جایگاه از سوی شیوخ الازهر گزینش و منصوب می‌شود، یعنی دولت در انتخاب ایشان تاثیری ندارد. برخلاف جایگاه مفتی اعظم مصر که مستقیما از طرف دولت برگزیده و نصب می‌شود و رسما کارمند دولت است.
 
اسلام سنتی مترقی
بجاست این نکته در مورد اسلام سنتی مورد توجه قرار گیرد که نگاه روشنفکران و سکولار‌ها به سردمداران و پیروان اسلام سنتی خیلی نگاه ویژه و امیدبخشی نیست؛ درحالی‌که پژوهش‌های آکادمیک روشن کرده که برخی طیف‌های اسلام سنتی نه ارتجاعی‌اند و نه اخباری و نه واپس‌گرا و راه اسلام سنتی از این جریان‌های بدنام جداست و برخی از سنتی‌های کلاسیک، بسیار مترقی‌اند. امسال ماه مبارک رمضان، علی الجمعه، مفتی اعظم سابق مصر با آن جایگاه خاص در برنامه‌ای ویژه «نورالدین» شرکت داشت که با نوجوان‌ها نشست و به پرسش‌های‌شان پاسخ داد. سنتی‌های مصر به همین امور و دیده‌شدن قانع هستند و چیز دیگری نمی‌خواهند؛ با نسل نوجوان و جوان ارتباط می‌گیرند و به شبهات آنها پاسخ می‌دهند و از این رو اسلام سنتی چنینی، برای سیاست امثال السیسی هیچ خطری ندارد. بال‌وپر دادن دولت و نظام سیاسی مصر به الجمعه و همانند ایشان از آن روست که سد نفوذ اخوانی‌ها در جوانان باشد، بلکه بتواند جایگزین اخوان در این عرصه مهم شود. اما آنچه که خطر بنیادین به‌شمار می‌آید و مانند بمب هسته‌ای در جهان چرخیده و تاثیرگذاریش به چشم می‌آید اخوانی‌ها هستند. اسلام سنتی‌ها یعنی طیف علی‌الجمعه در حد همین روشنگری درباره شبهات فعالیت دارند. در حالی که اخوانی‌ها از «اسلام‌الحَرَکی» سخن می‌گویند؛ اسلام حرکت‌بخش جامعه، اسلام دادگرا، اسلامی که به تحرک و پویایی وامی‌دارد، نه انفعال و عادت و روزمرگی. 
 
سریال حشاشین ضد اسلام سیاسی
برگردیم به حشاشین، این سرمایه‌گذاری برای جریانی که السیسی فعلا در چکاد آن است، بسیار آمد دارد و بااهمیت تلقی می‌شود، زیرا با توجه به فضایی که درباره اخوانی‌ها و فعالیت‌های‌شان مرور کردیم، به سود السیسی است که به قول معروف به «مغالطه مسموم‌کردن چاه» دست بزنند. یعنی با نمادسازی منفی از اسماعیلیه منسوب به شیعه و اخوان، آنها را ترسناک، وحشت‌آفرین، تروریست و خونریز نشان بدهند و برای مخاطبان چنین سریالی جا بیندازند که آنها تروریست، روانی و آدمکش بودند. کارشان شست‌وشوی مغزی و تغییر دادن ذهنیت‌ها بوده است. چه سیاست‌گذار و چه سرمایه‌گذار چنین سریال‌هایی به نتیجه‌ای که می‌خواهد می‌رسد، زیرا با ارائه یک محصول حرفه‌ای، خوش‌ساخت، مخاطب‌پسند و چشم‌گیر خواه‌ناخواه مخاطب را مجذوب می‌سازد و در چنین روندی خوراک فرهنگی دلخواه و سفارشی خود را غیرمستقیم به ذهن بینندگان تزریق می‌کند.
 
یک راهکار
نکته‌ای که در ابتدای امر باید بدان توجه کرد این است که واکنش «کریم شاه‌الحسینی» رهبر چهل‌ونهم فرقه اسماعیلیون در مورد این سریال چیست که باید منتظر ماند و دید که چه عکس‌العملی نسبت به تحریف تاریخ حشاشین نشان خواهد داد. ولی آن بخش از سریال که به شیعه، نگرشی چنین منفی و دروغین داشته، به نظر می‌رسد در واکنش نخست بایستی رسانه جمهوری اسلامی و صداوسیما در سلسله نشست‌هایی به روشنگری درباره تاریخ حشاشین بپردازد، چراکه به هر حال بخشی از تاریخ ما و کنشگری تاریخی ما در الموت قزوین رخ داده است. هرچند این فرقه، دوران تاریکی نیز داشته‌اند و در مقاطعی از شریعت دل بریدند و نماز و روزه را کنار گذاشتند، اما همچنان لایه‌هایی از آنها هستند که سخن از بازگشت به شریعت می‌زنند و البته فقه اسماعیلی قاضی نعمان (م ۳۶۳ قمری) در کتاب دعائم‌الاسلام نمونه‌ای از فقه اسماعیلی است. بایستی رسمیتی برای اینها در نظر گرفت و مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و مجمع تقریب مذاهب باید به این قضیه عنایت بورزد. هرچند نهاد‌های امنیتی به این فِرَق تشیع نگاه مثبتی ندارند، اما به‌هر‌حال باید به این فِرَق تشیع نگاه بازتر و تعامل درستی داشته باشیم. 
 
لزوم شناخت تاریخ ایران
مهم‌ترین مسأله نهاد‌های فرهنگی و پژوهشی شیعه در مواجهه با سریال حشاشین این است که باید نگاه نسل جوان را به تاریخ‌مان تغییر دهیم و ذهن آنها را تاریخی پرورش بدهیم و آنها را به تاریخ ایران اسلامی پیوند دهیم. می‌دانید که سده چهارم را دوران زرین تمدن اسلامی یا دوران طلایی و رنسانس جهان اسلام می‌شمارند. مثلا جوئل ال. کرمر آمریکایی در کتاب «احیای فرهنگی در عهد آل بویه: انسان‌گرایی در عصر رنسانس اسلامی» چه ستایشی از رویکرد خردگرای انسان‌مدارا‌نه آل بویه داشته است. بار‌ها مقام معظم رهبری به توجه به تاریخ درخشان و متقن ایران پس از اسلام اشاره و بر پرداختن به آن در تولیدات رسانه‌ای تاکید داشته‌اند. ضمن این سخن که منعی ندارد به دوران پیش از اسلام نیز پرداخته شود، اما مگر نه این که آل‌بویه و همین حسن صباح، طاهریان، سامانیان و... درهمین دوران بودند و برگ‌های زرینی در تاریخ ایران برجای نهادند که قابل قیاس با سایر ادوار پیش از اسلام است.

همین که به تاریخ زرین ایران پس از اسلام نمی‌پردازیم باعث شده یک شبهه سست رایج شود که طلوع شیعه را با صفوی ذکر می‌کنند، در حالی که صفویه فقط سه سده پیشتر از ما بوده است، اما در ایران ما، میراث و سکه‌هایی در قرن اول (سال۸۶ قمری) ضرب می‌شده (مربوط به نوه جعفرطیار) که عمق نفوذ تشیع در ایران را نشان می‌دهد. به عبارت روشن‌تر، تاریخ ما ایرانیان شیعی، با صدر اسلام گره خورده است. باید روی اینها تمرکز کنیم و در پاسخ به کوشش‌هایی مانند تهیه و پخش سریال حشاشین، از این همه انفعال درآییم، وگرنه از نظر فرهنگی همین گسستی که با زومر‌ها و نسل زد داریم، اگر به نوعی در جایی همین زخم، سرباز کند، بسیار عواقب وخیم و خطرناکی خواهد داشت؛ زیرا نسل جدید و صدالبته بی‌اطلاع ما، به خاطر تبلیغات باستان‌گرایان غیرعلمی و افراطی به تاریخ قبل از اسلام توجه می‌کند. شاید توجه به تاریخ ایران قبل از اسلام اشکالی نداشته باشد، اما وقتی چنان زوم‌کردن‌های هدایت شده و از پیش‌تعریف شده و هدفمندی به ذهن نسل جدید تلقین می‌شود، به راستی جای نگرانی دارد و تقابل ایران و اسلام شکل می‌گیرد، چرا که پس از اسلام بسیار تاریخ ما درخشان‌تر است. البته پیش از اسلام را انکار نمی‌کنیم. اگر شما موزه‌های ایران باستان، موزه رضا عباسی و ... را بازدید کنید، بالعیان مشاهده می‌کنید که تاریخ ایران پس از اسلام بسیار پر برگ و بار است و خواهید دید که ایران پس از اسلام، شکوه غرورانگیزی دارد.
 
واقع‌گرایی ضروری
 البته سخن در این گفتگو چنین نیست که باید روی حشاشین تمرکز کنیم؛ اما لازم است که در این موضوع تاملی بشود تا دریابیم باید با حشاشین (اسماعیلیه) چه کار کنیم. لازم است و باید اتاق فکری برای تاریخ و مسائل تاریخی طراحی شود تا از این همه بی‌خبری برآییم و تکانی به خودمان بدهیم. اسلام سنتی و سایر جریان‌های اسلامی همچنین رسانه‌ها در این باره واقعا وظیفه دارند و باید مسئولیت و نقش‌شان را ایفا کنند. می‌دانید که سریال حشاشین پر از اشتباهات تاریخی غیرقابل بخشش است. بر پایه افسانه سه یار دبستانی، چهار شخصیت بزرگ را که از نظر تاریخی همزمان بودند در حشاشین محور کرده‌اند. حسن صباح را به‌عنوان رهبر مخوف‌ترین حرکت جهان مطرح کرده تا اسلام سیاسی و شیعه را از این رهگذر بکوبد. خواجه نظام‌الملک چندان کنشگر مهمی در متن نیست و بیشتر حاشیه‌ای است. غزالی را، اما این سریال به‌عنوان چهره‌ای پذیرفتنی نمایش داده که دیدگاه سازندگان حشاشین را نمایندگی می‌کند. غزالی در این سریال تجلی همان ورژن سکولاری است که السیسی می‌پسندد. جالب است با اندکی واکاوی می‌توان دریافت که غزالی این سریال، برابر نهاد طا‌ها حسینی است که پسند سکولار‌های مصر است. سازندگان سریال واقعا کار کرده‌اند و در پرورش نگاه‌شان و افزودن بار معنایی دلخواه‌شان به چهره‌های تاریخی و بهره‌برداری مورد پسندشان واقعا حرفه‌ای عمل کرده‌اند. باید توجه کنیم این همه زحمتی که کشیده‌اند چرا از ما برنمی‌آید! ما که شکرخدا از نظر امکانات چیزی کم نداریم و فقط باید سلیقه به خرج بدهیم. این سریال به قول قدیمی‌ها «کج؛ اما رج است» یعنی همه‌چیزش حرفه‌ای و خوش‌ساخت است و در مورد سناریوی آن فکر کرده‌اند و در فرهنگ به اصطلاح نقطه‌زنی کرده‌اند.

نگاه رهبری به فرقه‌های شیعی
تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنش‌های شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایسته‌ای قرار ندارد. حتی در کتاب‌های درسی تاریخی ما به آنها توجه مناسب نشده است؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب از فرق شیعه با عنوان «ایتام آل محمد» یاد کردند. به این معنا که باید فرقه‌های شیعی را زیر پر و بال گرفت و با آنها تعامل هوشمندانه و عالمانه برقرار و آنها را زیر چتر اهل‌بیت (ع) باز تعریف کرد. به باور من باید درباره رابطه‌مان با نزاری‌ها به بازنگری بپردازیم و این مسأله را جدی بگیریم. با این که آقاخان‌ها سکولار هستند، اما مقام معظم رهبری فرموده‌اند که فرق شیعه ایتام آل‌محمد هستند. بالاخره از دل شیعه برجوشیده‌اند و باید با آنها تعامل داشت. این ذهنیت باز رهبری باعث خوشحالی است که در سردمداری کشور عزیزمان، چنین شخصیتی را با افق فکری باز داریم.

منبع: روزنامه جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • پشت پرده «شیعه» شدن ژوزه مورایس؛ ازدواج با شیدا مقصودلو؟
  • ژوزه مورایس اسلام آورد و شیعه شد
  • سرمربی پرتغالی سپاهان شیعه شد
  • آیت الله علوی بروجردی: روحانیت در عصر آیت‌الله بروجردی، با سازمان‌دهی ایشان به اوج رسید/ ایشان معتقد بودند ما برای دنیا حرف داریم
  • ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران
  • «فاطمه» اسم رمز صبوری در غزه؛ وقتی مقاومت شیعه و سنی را همدل کرد
  • ۱۰۰ واردکننده برتر سال ۱۴۰۲ معرفی شدند + فهرست
  • پروژه جعل تاریخ شیعه