پدر و مادرهای آلمانی با تولد فرزند سوم به ۲۴ ماه مرخصی باحقوق میروند!
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۰۲۴۹۴
مادران و پدران آلمانی که فرزند سوم خود را بدنیا میآورند، به صورت مشترک به مرخصی ۲۴ ماهه میروند و حتی علاوه بر دریافت حقوق کامل خود از "کمک هزینه والدین" هم بهرهمند میشوند! همچنین قانون از بازگشت آنها به محل کارشان حمایت کامل دارد. ۰۶ آبان ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۱ اجتماعی خانواده و جوانان نظرات - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ گذراندن دوران بارداری ممکن است برای زنان شاغلی که بخشی از هزینۀ زندگی خانواده خود را تأمین میکنند، نگرانیهایی ایجاد کند؛ طول مدت مرخصی زایمان، دستمزد ایام مرخصی زایمان همچنین وضعیت کاری آنها بعد از پایان مرخصی زایمان، دغدغه بسیاری از زنان باردار شاغل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشور آلمان تمهیدات و تسهیلات ویژهای را برای مادران و پدران شاغلی که صاحب فرزند میشوند، در نظر گرفته است تا با استفاده از این تسهیلات، وظیفه خود را در قبال نوزاد خود به نحو احسن انجام دهند.
مجلس آلمان در سال 1968 قانونی را به نام"Mutterschutzgesetz"، به منظور حمایت از مادران شاغل به هنگام بارداری تصویب کرد؛ براساس این قانون، مادران شاغلی که باردار هستند، میتوانند قبل از زایمان و بعد از زایمان از مرخصی با حقوق استفاده کنند.
از دیگر حمایتهای این قانون، امنیت شغلی است که برای مادران فراهم میآورد؛ مادرانی که از مرخصی زایمان و تربیت فرزند استفاده میکنند، از بازگشت خود به محل کارشان اطمینان دارند.
در سیستم آلمان، پدر و مادری که صاحب فرزند میشوند، نسبتاً از تسهیلات برابری برخوردار میشوند! در این کشور، مادران و پدران از حق مرخصی یکسان برخوردارند؛ قوانین موجود در آلمان به پدر و مادر این امکان را میدهند تا زمان مشخصی را به خانواده خود اختصاص دهند.
پدر و مادر، هر دو تحت یک سیستم به نام "elternzeit" (مرخصی مشترک والدین) قرار میگیرند؛ بر این اساس، پدر و مادر میتوانند به مدت 12 ماه از مرخصی مشترک والدین استفاده کنند؛ این مرخصی نشاندهنده اشتراک والدین در مراقبت از کودک تازه متولد شده است.
در ضمن، مادران علاوه بر مرخصی مشترک والدین، 6 هفته مرخصی اجباری قبل از زایمان و 8 هفته پس از آن دارند؛ این مرخصی اجباری بوده و تمامی مادران، شامل این قانون میشوند.
مادران و پدران میتوانند به دلخواه خود از این مدت 12 ماهه در هر زمانی تا 3 سالگی کودک استفاده کنند همچنین این مرخصی توسط قانون حمایت میشود و والدین از امنیت شغلی برخوردار هستند بنابراین مادران و پدران میتوانند اطمینان داشته باشند که شغل آنها تا زمانی که در مرخصی هستند، پابرجا است.
در این قانون تبصرهای وجود دارد که مادران و پدرانی که فرزند سوم خود را بدنیا میآورند، مرخصی 24 ماهه شامل حال آنها میشود!
همچنین در آلمان، مادر و پدرانی که در مرخصی هستند "کمک هزینه والدین" هم شامل حال آنها میشود؛ این کمک هزینه به والدین آلمانی توسط دولت پرداخت میشود و بسته به درآمد کارمند، از 3 هزار یورو تا 18 هزار یورو متغیر است.
این کمک هزینه در 12 ماه پرداخت میشود و مادران و پدرانی که 24 ماه مرخصی دارند باید درخواست جداگانهای برای دریافت کمک هزینه بدهند؛ با بررسی دولت و اجازه مسئولان، والدین میتوانند از کمک هزینه دولتی استفاده کنند.
برای فعال شدن مرخصی والدین، چند مرحله ضروری است؛ در قدم اول، والدین باید کارفرمای خود را از بارداری و تاریخ مورد انتظار زایمان آگاه کنند؛ آنها موظفند 7 هفته قبل از زمان زایمان، درخواست مرخصی خود را کتباً اعلام کنند.
در مرحله دوم، کارفرما باید اطلاعات را به دفتر "حفاظت از اشتغال" و دفتر "نظارت بر تجارت" ارسال کند؛ هر دو دفتر اطمینان حاصل میکنند که تمام مقررات به درستی همانگونه که برای کمک به کارفرما و کارمند مناسب است، درنظر گرفته شده باشد.
سپس بعد از اطمینان حاصل شده، با درخواست مرخصی والدین موافقت میشود؛ آنها میتوانند برای مراقبت و تربیت کودکان خود بدون هیچ نگرانی و دغدغهای، از مرخصی 12 یا 24 ماهه خود استفاده کنند.
رشد و توسعه انسانی در جوامع نیاز به حمایتهای دولتی دارد و در این راستا، کشورهای مختلف دنیا سعی کردهاند با ارائه راهکارهایی تشویقی، خانوادهها را به فرزندآوری ترغیب کنند؛ از جمله این روشها باید به مرخصی زایمان برای پدرها اشاره کرد که نقش حضور موثر آنها نهتنها بهعنوان یاریرسان همسر در حساسترین دوره عمرش، بلکه در سال اول تولد فرزند هم به لحاظ علمی اثبات شده است.
حمایتهای قانونی دولت آلمان، باعث شده تا والدین بدون هیچ دغدغهای به تربیت کودکان و رشد انسانی جامعه آلمان بپردازند.
"مرخصی مشترک والدین " انگلیسی به هنگام فرزندآوریسیاست تشویقی مجارستان برای فرزندآوریمشوقهای متنوع کشورهای مختلف جهان برای فرزندآوریانتهایپیام/
R1545/P/S2,18/CT7 واژه های کاربردی مرتبط اخبار "آلمان"منبع: تسنیم
کلیدواژه: اخبار آلمان اخبار آلمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۰۲۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش