Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴ مازیار وکیلی: آخرین قسمت سریال ستایش سه پخش شد. این سریال مخاطبان بسیاری داشت و با اینکه نگاهی کاملا ضد زن و مرتجعانه داشت، مورد استقبال شدید بینندگان قرار گرفت. اما این سریال چه داشت که اینقدر مورد توجه بود و از چه الگوی آشنایی پیروی می‌کرد که تا این حد برای مخاطبان آشنا بود.   یک) بیست و چهار سال پیش سریالی از تلویزیون ایران پخش که به سرعت محبوب و فراگیر شد؛ سریالی بنام «پدر سالار» با محوریت پیرمردی سنتی بنام اسدالله که پنج فرزند داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اسدالله خان پنج پسرش را داماد کرد  و برای آن‌ها تاکسی خرید تا کار کنند، نظمی سنتی و آهنین در خانه برپا کرد و از چنان صلابتی برخوردار بود که هیچکس توانایی مخالفت با او را نداشت. تا این‌که زری عروس کوچک اسدالله خان علیه سنت پدر سالارانه‌ای که او برپا کرده بر آشفت و قواعد زندگی خانوادگی همه از جمله اسدالله خان را به هم ریخت.   پدر سالار از الگوی سنتی ملودرام برای تعریف قصه‌اش استفاده می‌کرد. الگویی که ذهن تنبل تماشاگر ایرانی خو گرفته به سنت‌های پاورقی‌نویسی را به راحتی در خدمت می‌گرفت تا به وسیله آن داستان خانوادگی خود را تعریف کند.   رویکرد کابر خواجویی کارگردان اما رویکرد قابل قبول و باورپذیری بود. در پایان سریال با اینکه حرمت پدر سالار به عنوان بزرگ فامیل حفظ می‌شود، اما رئیس یا همان اسدالله میرزا در رفتار‌های گذشته خودش تجدید نظر می‌کند و تصمیم می‌گیرد برای هر یک از فرزندان خود آپارتمانی تهیه کند تا آن‌ها زندگی مستقلی (البته زیر سایه رئیس قبیله) را تجربه کنند.   خواجویی در پایان این سریال به این نتیجه می‌رسد که سنت اگر می‌خواهد میان نسل جدید احترامی داشته باشد باید از خود انعطاف نشان دهد و به خواسته‌های آنان توجه کند. هر چند خواجویی هم در نهایت سنت را تقدیس می‌کند و از اسدالله خان پدری دلسوز می‌سازد که هر کاری می‌کند (درست یا غلط) برای خیر و سعادت فرزندان است، اما حداقل انعطافی هم از خود نشان می‌دهد و با نرمش در برابر تغییرات نسلی (که نماینده آن آذر عروس کوچک خانواده است) جایگاه خود را به عنوان سالار و رئیس و بزرگ قبیله حفظ می‌کند.   الگوی سریال‌ها و فیلم‌هایی با مضمون پدرسالاری، سال‌ها است که در محصولات نمایشی ایرانی استفاده می‌شود. کارگردانان ایرانی همیشه در ساخت سریال و فیلم طرف سنت ایستاده‌اند و در نهایت پیشنهادشان حفظ سنت (اسدالله خان) با دادن حداقل امتیاز به نسل جدید (آذر) است. در تمام این سریال‌ها این سنت است که به نسل جدید لطف می‌کند و امتیاز می‌دهد. به معنای مشخص این نسل جدید است که در برابر نرمش سنت کُرنش می‌کند و با اندکی امتیاز زیر سایه سنت به زندگی آرام خود ادامه می‌دهد.   پدرسالار سازی، اما بعد از این سریال تمام نشد. همانطور که ملودرام به عنوان یک الگوی داستان‌گویی همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد. سال‌ها بعد اسدالله خان در قامت قهرمان دیگری بازسازی شد و آن کسی نیست جز حشمت فردوس شخصیت اصلی سریال ستایش.     حشمت فردوس؛ ادامه اسدالله خان پدر سالار  
دو)
حشمت فردوس همان اسدالله خان است. با همان شکل و شمایل و با گفتاری چاله میدانی و لات منشانه. در بازار تره بار صاحب غرفه است. مثل یک پدر سالار خانواده را اداره می‌کند. منابع را در اختیار می‌گیرد و به فرزندان خود می‌دهد. او هم وقتی با شورش فرزند خود مواجه می‌شود، با تمام وجود به دنبال او می‌رود تا نظم قبیله به هم نخورد.   حشمت فردوس در سری اول موفق نمی‌شود. در سری دوم همه چیز را از دست می‌دهد و در سری سوم تمام چیز‌های از دست رفته را باز پس می‌گیرد. در یک مدار بسته همه چیز از سنت آغاز و به سنت ختم می‌شود. کافیست به دو گانه‌ای که نویسنده و کارگردان از شخصیت‌های زن اصلی خود ساخته‌اند توجه کنیم تا متوجه این نگاه سنت گرایانه شویم.   ستایش زنی است با ظاهر و خلقیات سنتی. چادر می‌پوشد، مثل یک مادر به پای بچه‌های خود می‌ماند و آن‌ها را بزرگ می‌کند و نهایتِ شورشی که علیه پدر زن خود انجام می‌دهد این است که برای بار دوم ازدواج می‌کند.   در نقطه مقابل پری سیما را داریم. زنی با ظاهر امروزی، مستقل و قدرتمند که خود شیطان است. از هیچ کار بدی ابا ندارد و با اعمال خود پدر را به چالش می‌کشد. حق حشمت فردوس را می‌خورد و به زمین گرمش می‌زند. اما در نهایت در برابر مظاهر سنت تاب مقاومت ندارد و از بین می‌رود تا تعادل به زندگی افراد خانواده برگردد. این فرمول نشان می‌دهد ستایش حتی از پدرسالار هم مرتجعانه‌تر است.   شخصیت منفی آن زنی است امروزی که از هیچ کار خلافی برای رسیدن به هدف رویگردان نیست. نویسنده و کارگردان آشکار این مسئله را فریاد می‌زنند که زن مدرن، زنی که خواهان این است که خودش سرنوشتش را در دست گیرد خطر دارد. شر است و فتنه. برای اینکه آرامش به کانون زندگی سنتی ستایش و حشمت فردوس برگردد باید بمیرد و حذف شود. از طرف دیگر و بر خلاف پدرسالا سازندگان ستایش همه حق را به سنت (حشمت فردوس و ستایش) می‌دهند.   سازندگان می‌خواهند بگویند همه چیز حتی نظم بازار و کسب و کار اقتصادی زمانی بر مدار آرامش حرکت می‌کند که در دستان سنت قرار بگیرد.   اگر ستایش یک با شورش طاهر نشان می‌داد که نسل‌های جدید ممکن است علیه پدرسالاری قیام کنند در ستایش سه عادی شدن همه چیز را به بازگشت سنت و حذف زن مدرن موکول می‌کند. این نگاه بسیار مرتجعانه‌تر از نگاه خواجویی در پدر سالار است. اینجا انعطافی هم در کار نیست. نویسنده و کارگردان پیشنهاد حذف می‌دهند. زن مدرن باید برای بقای سنت و حفظ آرامش حذف شود، که می‌شود.بیشتر بخوانید: ظهور سلبریتی‌های بی‌هنر در بستر سیاست‌زدایی از جامعه/ لبخند وحشتناک مجری تلویزیون!   سه) سوال مهم و اساسی این است که چرا تماشاگر ایرانی هم‌چنان به این داستان‌ها توجه نشان می‌دهد و آن‌ها را دوست دارد؟ جامعه ایران در عصر مدرن نتوانسته جایگاهی را که جوامع غربی به آن دست پیدا کرده‌اند را پیدا کند. به همین خاطر در واکنشی عجیب برای رسیدن به آرامش به گذشته‌های دور و سنت‌ها پناه می‌برد تا از عوارض مدرنیته در امان باشد.   نگاه نوستالژیک ایرانیان به سنت (از کوروش کبیر در تاریخ تا مبتذل‌ترین وجه امروزی آن یعنی حشمت فردوس) به خاطر عقب ماندن جامعه ایرانی از قافله مدرنیته است. ایرانیان هنوز نتوانسته‌اند از سنت‌های خود دل بکنند و با این‌که ظواهر مدرنیته و تکنولوژی را پذیرفته‌اند هنوز خواهان زیست سنتی در دل قوانین سنتی هستند. هنوز حتی فحش‌ها و کنایه‌های آنها سنتی و ضد زن است (خاله زنکی/ از زن کمترم اگرم/ مرد نان آور خانه است و ...)   جامعه ایران از منظر وبری تماماً جامعه‌ای پاتریمونیال و پدر میراثی است. پس عجیب نیست که قهرمانان سریال‌های عامه پسند چنین سرزمینی هم حشمت فردوس و اسدالله خان باشند. قهرمانانی که از دل سنت‌های پدرمیراثی بیرون می‌آیند و خوبی و بدی آدم‌ها در میزان وفاداری‌شان به آن‌ها و قوانینی که وضع کرده‌اند سنجیده می‌شود.   داریوش ارجمند در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود خوشحال است در سریالی بازی کرده که ایرانی است. این حرف ارجمند به عنوان (بازیگر نقش حشمت فردوس) همان نگاه حشمت فردوس را دنبال می‌کند. ایران به عنوان کشوری پاتریمونیال، سلطانی و پدرمیراثی. اگر چنین مختصاتی را برای جامعه ایران قائل شویم ستایش هم ایرانی است. اما ایران امروز جامعه‌ای متضاد است که حداقل بخشی از مردم آن می‌کوشند به سنت‌های پدرسالارانه نه بگویند و مدرن زندگی کنند. برای چنین جامعه‌ای سریالی با مختصات ستایش یک پسرفت کامل است که ارتجاع را ترویج می‌کند و نمی‌توان کتمان کرد که به بخش عظیمی از جامعه ایران هنوز دلبسته چنین نگاه پدرسالارانه‌ای هستند. خبر های مرتبط

منبع: رویداد24

کلیدواژه: سریال ستایش سه رویداد24 سریال ستایش سریال ستایش 3

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۳۵۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از قدرت و جذابیت لیگ ایتالیا غافلگیر شدم!

به گزارش "ورزش سه"، پولیشیچ در پنجره نقل و انتقالات تابستانی سال گذشته چلسی را ترک کرد و با قراردادی به ارزش ۲۳ میلیون یورو به میلان پیوست تا تجربه بازی در رقابت‌های سری آ ایتالیا را هم به دست آورده باشد.

در فصلی که میلان عملکرد چندان خوبی نداشت، این ستاره آمریکایی یکی از بهترین بازیکنان میلان بود و یکی از موفق‌ترین فصل‌هایش تا به امروز را با به ثمر رساندن ۱۳ گل و ارسال هشت پاس گل در 45 بازی سپری کرد.

پولیشیچ در گفتگو با اظهار داشت:« باید بگویم که در واقع از دشواری بسیاری از بازی‌ها در این لیگ و از جذابیت آن غافلگیر شدم. فکر می‌کنم که حضور در فوتبال ایتالیا آزمون بسیار جذاب و بزرگی برای من بوده است.

احساسم این است که بخش مهمی از این موفقیت به دلیل فرصتی است که در اینجا به من داده شد. من زمان زیادی داشتم که نشان دهم توانایی انجام چه کارهایی را دارم و نقشی خلاقانه و آزادی عمل زیادی در بسیاری از دیدارها به من دادند که اعتماد به نفسم را به شکل قابل توجهی بالا برد.»

دیگر خبرها

  • داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
  • بازگشت مرزبانان ایرانی از افغانستان
  • داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است
  • سیلاب ورودی شهر صفائیه رفسنجان مهار شد
  • نمایشگاه «در ستایش سعدی» به موزه خوشنویسی ایران می‌آید
  • از قدرت و جذابیت لیگ ایتالیا غافلگیر شدم!
  • سریال مشاور و روایتی از باز کردن کلاف‌های پیچیده زندگی
  • مردم پاکستان شجاعت ملت ایران را ستایش می‌کنند
  • نویسنده‌ای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید