Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-05-05@02:13:25 GMT

آمار رو به رشدخودکشی نوجوانان درآمریکا

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۴۸۸۷۶

خودکشی دومین عامل اصلی مرگ و میر در میان کودکان و نوجوانان 10 تا 24 ساله در ایالات متحده و سراسر جهان محسوب می‌شود. نرخ‌های مرگ و میر در نتیجه خودکشی از سال 1990 به این سو به خصوص در میان دختران نوجوان رشد داشته است. ناطقان: مردم معمولا از من می پرسند که کار من چیست و برای گذران زندگی چه می کنم. قبلا در ابتدا پاسخ های مبهمی به این سئوال می دادم و چیزهایی می گفتم مثل «من یک پژوهشگرم، توی دانشگاه کار می کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با نوجوانان کار می کنم.» اما خواهی نخواهی مردم دوست داشتند بیشتر در مورد کارم بدانند. آن وقت بود که به آنها می گفتم: «راستش من در این مورد تحقیق می کنم که چرا نوجوانان در اثر خودکشی جانشان را از دست می دهند.»

واکنش ها به این پاسخ من شامل سکوتی همراه یا یکه خوردن، تعریف داستان هایی از خودکشی هایی که در دور و بر خود شنیده بودند، افشای شخصی کلنجارهایی که با افکار خودکشی و ناراحتی های عمومی داشتند می شد. این روزها  دیگر از اینکه به مردم بگویم در چه موردی مطالعه می کنم خجالت نمی کشم. و این کار را از روی عمد انجام می دهم. سعی می کنم آگاهی مردم را افزایش دهم و بی آبرویی و بدنامی را که حول و حوش خودکشی نوجوانان وجود دارد با حرف زدن گاه به گاه در مورد آن کاهش دهم.

خودکشی دومین عامل اصلی مرگ و میر در میان کودکان و نوجوانان 10 تا 24 ساله در ایالات متحده و سراسر جهان محسوب می شود. نرخ های مرگ و میر در نتیجه خودکشی از سال 1990 به این سو به خصوص در میان دختران نوجوان رشد داشته است. در واقع احتمال اینکه نوجوانان آمریکایی در نتیجه خودکشی جان خود را از دست دهند از هر عارضه پزشکی و بیماری دیگر بیشتر است. حتی تعداد نوجوانانی که به صورت جدی به خودکشی فکر و به آن اقدام می کنند، در مقایسه با کسانی که در اثر خودکشی جانشان را از دست می دهند بیشتر است.
اما خودکشی قابل پیشگیری است. فقط باید به جایی برسیم که در پیش بینی اینکه کدام نوجوانان و چه وقت در معرض خطر این کار قرار دارند، بتوانیم عملکرد بهتری در این زمینه داشته باشیم.

چرا من درباره خودکشی مطالعه می کنم
علاقه من به موضوع خودکشی مدت ها قبل از آن شروع شد که بفهمم می خواهم یک پژوهشگر شوم.
من در مناطق روستایی جنوب آمریکا و در یک کلیسای به شدت محافظه کار مسیحی بزرگ شدم. همانند بسیاری دیگر از کلیساها در کلیسای ما نیز حرفی از خودکشی زده نمی شد. با این حال خیلی ها در اجتماع ما احتمالا به درجات مختلف فاصله خود را با کسی که با افکار خودکشی دست به گریبان بود حفظ می کردند. به یاد می آورم که یک بار در مراسم تدفین نوجوانی که در اثر خودکشی جانش را از دست داده بود شرکت کرده بودم. حتی آن موقع که هنوز بچه بودم نسبت به هر تشییع جنازه دیگری که در طول چند دهه بعدی زندگی ام در آن شرکت کردم احساس متفاوتی نسبت به آن مراسم داشتم.

در مدتی که مراحل آموزش های کلینیکی و پژوهشی ام را دنبال می کردم، کم کم متوجه درونمایه مشترکی شدم که در پژوهش ها به آن پرداخته نمی شد. در لحظات بحرانی یک خودکشی، بسیاری از نوجوانانی که در زمینه های کلینیکی با آنها کار می کردم این احساس را در خود توصیف می کردند که گویی بدن و عواطفشان از کنترل خارج شده و به نظرشان چنین می آید که جز خودکشی هیچ  گزینه دیگری برای حل و فصل مشکلشان وجود ندارد.

یک نوجوان را در ساعات، دقایق و ثانیه های منتهی به اقدام به خودکشی تصور کنید که درگیر چه احساساتی باید باشد. انسان ها سیستم های بیولوژیک بسیار پیچیده ای هستند که به گونه ای طراحی شده اند که ما با کمک آنها عواطف و رفتارمان را در صورت مواجهه با استرس شدید نظام مند کنیم. من و همکارانم شروع به بررسی این  موضوع کردیم که چه می شود که این سیستم های بیولویک واکنش به استرس در نوجوانانی که در معرض خطرخودکشی قرار دارند به خوبی کار نمی کنند.

 علوم کلینیکی می تواند کمک کند
وقتی تجارب انسان ها ، مثل جنگ و جدال با شریک زندگی یا از دست دادن ناگهانی یک دوست نزدیک استرس بین افراد را تشدید می کند، مغز ما علائمی را به سیستم های مختلف در سراسر بدنمان می فرستد تا برای غلبه با این مسئله دست به کار شوند. این واکنش استرس «بجنگ یا فرار کن» ماست. با رسیدن نوجوانان به سن بلوغ، سیستم های واکنش به استرس آنها در مقایسه با کودکان و بزرگسالان واکنشی تر عمل می کند. بعلاوه  آزمایشگاه من نشان داده که اگر به دختران نوجوان بگوییم که مثلا یکی از همسالانش علاقه ای به دیدن او ندارد، مناطقی از مغز مثل آمیگدالا نسبت به تصاویر منفی واکنشی تر عمل می کنند. به عبارت دیگر نوجوانان حالت واکنشی تری دارند و تجارب استرس زا نیز بر وخامت این وضعیت می افزایند. این به توضیح این مسئله کمک می کند که چرا بزرگسالان معمولا نوجوانان را افرادی واکنشی و عاطفی می بینند. از جهتی آنها درست فکر می کنند.

اما نوجوان در معرض خطر خودکشی ممکن است مثل همتایانشان نسبت به استرس واکنش نشان ندهد.

 آزمایشگاه من در حال انجام رشته مطالعاتی است پیرامون تحقیق در مورد مدارهای عصبی که به واکنش های استرس مرتبط هستند و اینکه چه چیزی می تواند خطر خودکشی را تشدید کند. در یکی از مطالعات اولیه ما دریافتیم که وقتی به نوجوانان دارای پیشینه فکر کردن به خودکشی تصاویری منفی نشان داده می شود، فعالیت کمتری در منطقه ای کلیدی از کورتکس مغز آنها که به قانونمند کردن عواطف کمک می کند مشاهده می شود. برعکس در جوانان بدون پیشینه افکار خودکشی، به طور خودکار این منطقه از مغزشان درگیر می شود.

دیگر دانشمندان نیز نشان داده اند که وقتی به نوجوانان دارای سابقه اقدام به خودکشی تصایری از چهره های خشمگین نشان داده می شود، فعالیت بیشتری در یک منطقه از کورتکس آنها که به حل کشمکش ها کمک می کند مشاهده می شود. این نتایج نشان می دهند که نوجوانان در معرض خطر خودکشی ممکن است در اتخاذ تصمیمات در شرایطی که با تجارب اجتماعی منفی گرفتارند، دشواری های بیشتری داشته باشند. با این حال فعلا روشن نیست که به چه دلایلی این تفاوت ها در مغز نوجوانان در معرض خودکشی دیده می شود.

نوجوانان چگونه به استرس واکنش نشان می دهند

هر چند که کار بیشتری باید در این مورد انجام شود، ولی من بر این باورم که این تغییرات در فعالیت مغزی می تواند به شکل یک شاخص زیستی– که یک سنجش عینی است – از  واکنش های غیرعادی به استرس که خطر خودکشی را افزایش می دهند ظاهر شود. اگر سیستم های مقابله با استرس به شکل متفاوتی برای کمک به غلبه با شرایط درگیر نشوند، نوجوانی که با استرس شدیدی مواجه می شود می تواند فرض کند که هیچ راه حل دیگری جز خودکشی وجود ندارد.
اگر آزمایشگاه من و دیگر آزمایشگاه ها به تکرار این یافته ها ادامه دهند، در این صورت به تدریج خواهیم توانست با دقت بیشتری پیش بینی کنیم که کدام نوجوانان ممکن است بیشتر از دیگران در آینده در معرض افکار و رفتار مرتبط با خودکشی باشند.  چنین یافته ای به پزشکان و دست اندرکاران امور پزشکی توانایی بیشتری برای در پیش گرفتن اقدامات پیشگیرانه و مداخله برای رسیدگی به شاخص های عینی خطر خودکشی بدهد. شاید این هدفی طولانی به نظر برسد، اما تداوم تحقیق روی مجموعه مشابهی از عوامل خطر، نتوانسته اند پیش بینی افکار و رفتارهای مرتبط با خودکشی ما را طی دهه های گذشته ساده تر کنند.

به باور من علوم کلینیکی می توانند به ما کمک کنند تا نحوه کار بیولوژی نوجوانی که در مقایسه به همتایانش بیشتر در برابر استرس آسیب پذیر است را بهتر درک کنیم.

خودکشی نوجوانان امر پیچیده ای است، اما تحقیقات در علوم کلینیکی درک ما را نسبت به اثراتی که در دنیای واقعی استرس بر بیولوژی تک تک نوجوانان می گذارد و خطر خودکشی را در آنها تشدید می کند، افزایش داده است.
نویسنده:  آدام بریانت میلر (Adam Bryant Miller) استادیار دانشگاه شمال کالیفرنیا منبع: فارس برچسب ها: خودکشی ، نوجوانان ، آمریکا

منبع: ناطقان

کلیدواژه: خودکشی نوجوانان آمریکا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۴۸۸۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کشف شگفت انگیز سرنخ‌های ژنتیکی افسردگی

فرارو- از توصیف تجربیات اصلی افسردگی تغییرات در انرژی، فعالیت، تفکر و خلق و خو بیش از ده هزار سال می‌گذرد. واژه افسردگی حدود ۳۵۰ سال است که مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به چنین پیشینه طولانی‌ای ممکن است شگفت زده شوید اگر بدانید که متخصصان در مورد چیستی افسردگی و هم چنین درباره نحوه تعریف یا علت بروز آن با یکدیگر اجماع نظر ندارند. با این وجود، بسیاری از کارشناسان با این موضوع موافق هستند که افسردگی خانواده بزرگی از بیماری‌ها به علل و سازوکار‌های مختلف است. این امر باعث می‌شود تا  انتخاب بهترین درمان برای هر فرد چالش برانگیز باشد.

افسردگی واکنشی در برابر افسردگی درون زاد

به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، یک استراتژی آن است که انواع فرعی افسردگی را جستجو کرده و ببینید که آیا ممکن است با انواع مختلف درمان بهتر عمل کنند یا خیر. یک مثال در این باره مقایسه افسردگی واکنشی با افسردگی درون زاد است. افسردگی واکنشی (هم چنین به عنوان افسردگی اجتماعی یا روانی نیز شناخته می‌شود) ناشی از قرار گرفتن در معرض رویداد‌های استرس زای زندگی است. این موارد ممکن است مورد تعرض واقع شدن یا مواجهه با از دست دادن یک عزیز باشد و یک واکنش قابل درک به یک محرک خارجی قلمداد می‌شوند.

در مقابل، افسردگی درون زاد (که به عنوان افسردگی بیولوژیکی یا ژنتیکی نیز قلمداد می‌شود) توسط چیزی در درون ایجاد می‌شود مانند ژن‌ها یا شیمی مغز. بسیاری از افرادی که به صورت بالینی در زمینه سلامت روان کار می‌کنند این نوع از تقسیم بندی را می‌پذیرند. با این وجود، پژوهشگرانی از دانشگاه سیدنی این تقسیم بندی را بیش از اندازه ساده قلمداد کردند. آنان به این موضوع پرداختند که ژن‌ها و رویداد‌های استرس زای زندگی ممکن است به صورت جداگانه در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند، اما همزمان با افزایش خطر ابتلا به افسردگی یک فرد با یکدیگر در تعامل هستند. شواهد نشان می‌دهند که در  قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا یک جزء ژنتیکی وجود دارد. برخی از ژن‌ها روی مواردی مانند شخصیت یا کاراکتر تاثیر می‌گذارند. برخی از ژن‌ها بر نحوه تعامل ما با محیط تاثیر می‌گذارند.

در نتیجه، آن تیم تحقیقاتی در دانشگاهی سیدنی تصمیم گرفتند نقش ژن‌ها و عوامل استرس زا را بررسی کنند تا متوجه شوند آیا طبقه بندی افسردگی به عنوان واکنشی یا درون زاد معتبر است یا خیر. افراد مبتلا به افسردگی به پرسش‌هایی درباره قرار گرفتن در معرض رویداد‌های استرس زای زندگی پاسخ دادند. محققان دانشگاه سیدنی DNA نمونه‌های بزاق آن افراد را برای محاسبه مخاطرات ژنتیکی آنان برای اختلالات روانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. سوال آنان ساده بود این که آیا خطر ژنتیکی برای افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، اختلال کم توجهی – بیش فعالی* (ADHD)، اضطراب  و روان رنجوری* (Neuroticism) بر قرار گرفتن گزارش شده افراد در معرض رویداد‌های استرس زای زندگی تاثیر می‌گذارد یا خیر.

شاید بپرسید آن محققان چرا برای محاسبه خطر ژنتیکی اختلالات روانی در افرادی که پیش‌تر دچار افسردگی بودند به پژوهش پرداختند و کم و بیش بودن این واریانت در افراد مختلف متفاوت است. حتی افرادی که پیش‌تر به افسردگی دچار بوده اند نیز ممکن است خطر ژنتیکی کمی برای آن داشته باشند.  این افراد ممکن است به دلیل برخی علل دیگر دچار افسردگی شده باشند.

محققان دانشگاه سیدنی خطر ژنتیکی شرایطی به جز افسردگی را به چند دلیل بررسی کردند. نخست آن که واریانت‌های ژنتیکی مرتبط با افسردگی با افسردگی مرتبط با سایر اختلالات روانی همپوشانی دارند. نکته دوم آن که دو فرد مبتلا به افسردگی ممکن است واریانت ژنتیکی کاملا متفاوتی داشته باشند. بنابراین، محققان قصد داشتند شبکه گسترده‌ای برای بررسی طیف وسیع تری از واریانت‌های ژؤنتیکی مرتبط با اختلالات روانی ایجاد کنند.

اگر تقسیم بندی افسردگی به دو دسته واکنشی و درون زاد معتبر باشد انتظار می‌رود افرادی که مولفه ژنتیکی کم تری در افسردگی خود دارند (گروه واکنشی) رویداد‌های استرس زای زندگی را گزارش کنند. هم چنین انتظار می‌رود افرادی که دارای مولفه ژنتیکی بالاتری هستند (گروه درون زاد) رویداد‌های استرس زای کم تری را گزارش کنند.

با این وجود، پس از مطالعه بیش از ۱۴ هزار فرد مبتلا به افسردگی نتیجه کاملا برعکس آن چه انتظار می‌رفت حاصل شد. محققان دریافتند افرادی که در معرض خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، اختلال کم توجهی – بیش فعالی یا اسکیزوفرنی قرار دارند می‌گویند که در معرض استرس‌های بیش تری قرار گرفته اند. مواجهه با حمله از طریق سلاح، تجاوز جنسی، سانح رانندگی مشکلات حقوقی و مالی و سوء استفاده و مورد بی توجهی قرار گرفتن در دوران کودکی در افرادی که خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، اختلال کم توجهی – بیش فعالی یا اسکیزوفرنی داشتند شایع‌تر بود.

ژن‌ها چگونه نقش ایفا می‌کنند؟

خطر ژنتیکی اختلالات روانی حساسیت افراد را نسبت به محیط تغییر می‌دهد. دو نفر را تصور کنید یکی با خطر ژنتیکی بالا برای افسردگی و دیگری با خطر ژنتیکی پایین برای افسردگی. آن دو نفر شغل شان را از دست می‌دهند. فرد آسیب پذیر از نظر ژنتیکی از دست دادن شغل را به عنوان تهدیدی برای ارزش خود و موقعیت اجتماعی اش تجربه می‌کند. احساس شرم و ناامیدی در او وجود دارد. او از ترس از دست دادن شغل دیگر نمی‌توانند خود را مجبور کنند به دنبال شغل دیگری باشد. برای فرد دیگر از دست دادن شغل کم‌تر با چنین احساسی همراه است. آن دو نفر یک رخداد را به گونه‌ای متفاوت درونی می‌کنند و آن را به شکلی متفاوت به یاد می‌آورند.

خطر ژنتیکی برای اختلالات روانی همچنین ممکن است باعث شود افراد در محیط‌هایی قرار بگیرند که اتفاقات بدی در آن رخ می‌دهد. برای مثال، خطر ژنتیکی بالاتر برای افسردگی ممکن است بر عزت نقس تاثیر بگذارد و فرد را بیش‌تر در معرض روابط ناکارآمد قرار دهد که سپس تبدیل به روابطی بد خواهند شد.

مطالعه محققان برای افسردگی چه معنایی دارد؟

نخست آن که نتیجه مطالعه تایید می‌کند که ژن‌ها و محیط مستقل نیستند. ژن‌ها بر محیط‌هایی که در نهایت در آن زندگی می‌کنیم و بر رخداد‌های پس از آن تاثیر می‌گذارند. ژن‌ها هم چنین بر نحوه واکنش ما به آن رویداد‌ها تاثیر می‌گذارند.

دوم آن که نتیجه مطالعه محققان استرالیایی از تمایز بین افسردگی واکنشی و درون زاد پشتیبانی نمی‌کند. ژن‌ها و محیط‌ها تعامل پیچیده‌ای دارند. در اکثر موارد افسردگی ترکیبی از ژنتیک، بیولوژی و عوامل استرس زا است.

سوم آن که افراد مبتلا به افسردگی که مولفه ژنتیکی قوی تری در افسردگی خود دارند گزارش می‌دهند که زندگی شان با عوامل استرس زای جدی تری نشانه گذاری شده است.  بنابراین، از نظر بالینی افرادی که آسیب پذیری ژنتیکی بالاتری دارند ممکن است از یادگیری تکنیک‌های خاص برای مدیریت استرس خود بهره‌مند شوند. این ممکن است به برخی از افراد کمک کند تا در وهله نخست احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش دهند. هم چنین، ممکن است به برخی از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند تا مواجهه مداوم خود را با عوامل استرس زا را کاهش دهند.

اختلال کم توجهی – بیش فعالی یک اختلال عصبی رشدی است که با اختلال عملکرد اجرایی و علائمی همچون نقص در توجه و تمرکز، بی احتیاطی، بیش فعالی و تکانشگری که فراگیر، مخرب و در عین حال برای سن فرد غیرطبیعی هستند مشخص می‌شود.

*روان رنجوری یا روان آزرده گرایی یک تمایل طولانی مدت به یک حالت عاطفی منفی یا اضطراب است. روان رنجوری یک بیماری نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی است. افراد مبتلا به روان رنجوری تمایل بیشتری به افسردگی دارند و بیش‌تر از دیگران احساس گناه، حسادت، عصبانیت و اضطراب می‌کنند.

دیگر خبرها

  • فیلم دردناک از خودکشی ناگهانی یک زن حین تیراندازی
  • با این راهکار استرس را از خود دور کنید
  • (ویدئو) لحظه تکان‌دهنده خودکشی یک زن در سالن تیراندازی
  • لحظه وحشتناک خودکشی یک زن با اسلحه
  • ببینید | لحظه تکان‌دهنده خودکشی یک زن در سالن تیراندازی / حاوی تصاویر ناراحت‌کننده
  • شیوه واکنش به نشانه‌های هشدار دهنده خودکشی
  • چطور به نشانه‌ های هشدار دهنده خودکشی واکنش نشان دهیم؟
  • چگونه سطح قند خون را به طور طبیعی کنترل کنیم؟
  • آن چه علم به تازگی درباره قاعدگی زنان کشف کرده است
  • کشف شگفت انگیز سرنخ‌های ژنتیکی افسردگی