Web Analytics Made Easy - Statcounter

خروج ظریف، عصبانیت نمایندگان، بازگشت ۴۹ هزار میلیاردتومان به بیت‌المال، دلار ۴۲۰۰ تومانی کار خود رئیس بود!، نامه‌نگاری مفسدان به مقامات داخلی از سوئیس و انگلیس!، نقاط کور در شفافیت اموال نمایندگان، ردپای سیاست در کتاب‌های فارسی؟!، جانسون در بن بست!، پراید روی ریل گرانی، فرجام جاسوسان به روایت فردوسی، جنجال‌های یک پوستر تبلیغاتی برای چندهمسری، شب تلخ کلاهبرداران به روایت وزیر ارتباطات و اسامی کارخانه‌هایی که به همت قوه قضائیه احیا شدند از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز دوشنبه سیزدهم آبانماه در حالی چاپ و منتشر شد که فراز‌هایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار هزاران نفر از دانشجویان و دانش‌آموزان با عناوینی همچون مذاکره با آمریکا هیچ نتیجه‌ای ندارد، چون امتیازی نمی‌دهد (آفتاب یزد، ایران، مردمسالاری، شرق، ابتکار)، انتظار‌های رکودزا را رها کنید (خراسان)، اجازه نمی‌دهیم امریکا برگردد (جوان) و اگر مسئولان ساده‌لوحی کرده و به مذاکره می‌رفتند راه برای فشار‌های بیشتر آمریکا باز می‌شد (کیهان) در صفحات نخست برجسته شده است.
بوریس جانسون معلق در بحران، ردپای سیاست در کتاب‌های فارسی؟! و لبخند عربستان و بحرین به نامه روحانی از دیگر مواردی است که در صفحه اول برخی روزنامه‌ها مورد توجه قرار گرفته است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

کسی حواسش به تب ترکیه‌ای هست؟
مهران ابراهیمیان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با اشاره به رتبه دوم ایرانیان در جایگاه گردشگران خارجی کشور ترکیه نوشت: ۱- مرکز آمار ترکیه بار دیگر رتبه دوم گردشگران خارجی را که به ترکیه رفته‌اند، ایرانی اعلام کرد و ایران بعد از آلمانی‌ها دومین گردشگران استانبول در سال ۲۰۱۹ شناخته شدند. بر اساس آمار جدید وزارت گردشگری ترکیه، گردشگران ایرانی پس از گردشگران آلمانی بیشترین میزان گردشگران شهر استانبول در سال جاری میلادی بوده‌اند. بر اساس آمار وزارت گردشگری ترکیه در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۱۹ (ژانویه تا پایان سپتامبر) گردشگران آلمانی با ۸۵۸ هزار نفر بیشترین گردشگران خارجی استانبول بوده‌اند و پس از آن‌ها گردشگران ایرانی با ۶۸۷ هزار نفر در جایگاه دوم و عراقی‌ها با ۵۴۵ هزار نفر در جایگاه سوم قرار گرفتند. تب رفتن به ترکیه به اندازه‌ای بالا گرفته که امام جمعه کرج گفته‌است: «برخی از مسئولان به اسم رفتن به کربلا و سفر عتبات مرخصی گرفته و تصاویر آن‌ها از آنتالیا بیرون آمده‌است. آستانه تحمل مردم در مورد فساد و بی‌بندوباری محدود است و باید در این زمینه مراقبت کرد.»


۲- بعد از خرید ملک در «دبی»، خرید ملک در «قبرس»، خرید ملک در «گرجستان» و این‌بار نوبت به خرید ملک در ترکیه رسیده‌است که در دو سال اخیر ایرانی‌ها رتبه سوم و دوم خرید خانه را از آن خود کرده‌اند. ایرانی‌ها در ۹ ماهه نخست سال جاری، بیش از ۳ هزار و ۳۰۰ واحد مسکونی در ترکیه خریده‌اند. این مقدار ۶۵ درصد بیش از مدت مشابه سال ۹۷ است. به هرحال اگر ۲۹ هزار دلار را در بیشترین قیمت برابری ریال و دلار ۱۲ هزار تومان هم در نظر گرفت، می‌تواند حداکثر با ۳۵۰ میلیون تومان در کشوری دیگر خانه‌دار شد. رقمی که به نظر نمی‌رسد به گرد پای قیمت خانه‌های پایتخت برسد. مرکز آمار ترکیه طی گزارشی می‌گوید ایرانی‌ها در ۹ ماه سال جاری میلادی ۳ هزار و ۳۲۴ واحد مسکن در این کشور خریداری کرده‌اند که نسبت به دوره مشابه پارسال ۶۵ درصد افزایش‌یافته و نسبت به ۹ ماه سال ۲۰۱۷ حدود ۵/۵ برابر رشد داشته است. این گزارش ۹ ماهه نشان می‌دهد، ایرانی‌ها بعد از شهروندان عراق، دومین جایگاه را ازنظر خرید مسکن در ترکیه داشته‌اند. شهروندان روسیه، عربستان، افغانستان، کویت و آلمان در رده‌های بعدی هستند. ایرانی‌ها اکنون می‌توانند با تومان خرید کنند و حتی با ملک معاوضه کنند.
۳- بعد از تجربه زیان‌های مکرر شرکت ایران خودرو در سرمایه‌گذاری در خارج مانند سرمایه‌گذاری در سنگال، ونزوئلا و دیگر کشور‌ها دویچه وله به نقل از خبرگزاری آناتولی و روزنامه ترکیه‌ای «سوزجو» خبرداده‌اند که شرکت «ایران خودرو» در پی تأسیس خط تولید خودرو در استان وان ترکیه است. اگر چه ایکو پرس این ادعا را تکذیب کرده و گفته‌است ایران خودرو برنامه‌ای برای احداث پایگاه تولیدی در کشور ترکیه ندارد، اما خبرگزاری‌های خارجی از دیدار فرشاد مقیمی، مدیرعامل ایران‌خودرو با استاندار، شهردار و رئیس منطقۀ صنعتی استان وان خبرداده و حتی نوشته‌اند که مقیمی آماده ارائه گزارش‌های مربوط به این طرح و اجرایی‌شدن آن با اشتغالزایی برای صد‌ها تن است.
۴- ۲۸ برند ترکیه سالانه به شکل رسمی یا قاچاق ۴ میلیارد دلار پوشاک وارد بازار ایران می‌کنند.
چهار خبر فوق نشان می‌دهد که تب ترکیه نه فقط در بین مردم که در بین مسئولان نیز بالا گرفته‌است. اگر چه در دوران تحریم ترکیه به عنوان همسایه و شریک اقتصادی همکاری‌های قابل‌تأملی کرده‌است، اما به طور حتم این همکاری‌ها برای ترکیه‌ای‌ها کاملاً بر اساس منافع اقتصادی و کشورشان تعریف شده‌است، در حالی که ما یا دچار موضعی منفعلانه هستیم یا سیاستی را دنبال می‌کنیم که حداقل با اطلاعات فعلی منطقی به نظر نمی‌رسد.
اینکه در شرایط حال حاضر میلیارد‌ها دلار صرف خرید خانه و مسافرت به ترکیه و دیدن کنسرت‌های موسیقی می‌شود با تعرفه‌های ترجیحی اجازه ورود ترک‌ها را در بخش‌هایی که خود توانمندی داریم، می‌دهیم کاملاً نشان بی‌برنامگی ما است و سکوت برنامه‌ریزی در برابر این حجم از خروج سرمایه به هیچ‌وجه قابل‌قبول نیست.

از نظر کیهان چه کسی کارشناس FATF است؟
روزنامه ایران در ستون درنگ شماره امروز خود در نقدی به سرمقاله روز گذشته کیهان نوشت: روزنامه کیهان مواضع مدیر مسئول خود را شاقول درستی و نادرستی در همه حوزه‌ها می‌داند. در یادداشت دیروز این روزنامه ادعا شده که مدافعان لوایح «اف‌ای تی اف» به نقد‌های مخالفان پاسخی نداده‌اند و ذیل همین بحث حکم داده شده که هر کس مواضع آقای شریعتمداری و این روزنامه را قبول نداشته باشد کارشناس نیست! پاسخ ندادن به انتقادات البته به نظر می‌رسد ادعایی تکراری و نشانی از خالی بودن دست مدعیان است چه در طول یکی دو سال گذشته پاسخ‌های مبسوطی داده شده است اینکه برخی مخالفان نمی‌خواهند قانع شوند دیگر مشکل اف‌ای تی اف یا مدافعان و دولت نیست. اما آقای حسین شریعتمداری در بخشی از یادداشت خود از علی ربیعی سخنگوی دولت پرسیده که «این کارشناسان فرهیخته امنیتی و سیاست خارجی و اقتصادی که از پیوستن به اف‌ای تی اف حمایت کرده‌اند، چه کسانی هستند و چرا هرگز برای اعلام نظر خود آفتابی نمی‌شوند؟ سخن حق و مستند که به پرده‌نشینی نیاز ندارد.» با این منطق آقای شریعتمداری دولت و مجلس به عنوان منتخبان ملت که لوایح یاد شده را تصویب کرده‌اند اساساً فاقد کارشناس هستند! گذشته از این کارشناسان دیگری که در رسانه‌های مختلف از پیوستن ایران به کنوانسیون‌های مربوطه دفاع کرده‌اند هم از نظر مدیر مسئول کیهان کارشناس نیستند.

ما البته مدعی نیستیم که همه کارشناسان موافق پیوستن ایران به اف‌ای تی اف هستند، اما از این ادعا که هیچ کارشناسی مدافع این موضع نیست سر درنمی‌آوریم. یک سرچ ساده هم لیستی از اساتید دانشگاه در حوزه‌های مختلف مدافع اف‌ای تی اف را نشان می‌دهد. از جمله آنها؛ کامران ندری استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی پژوهشکده پولی و بانکی، مهدی تقوی استاد باسابقه اقتصاد، سعید مشیری عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، عباس هشی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، طهماسب مظاهری رئیس کل اسبق بانک مرکزی، میثم رادپور دکترای بانکداری، فرشاد مؤمنی استاد اقتصاد، سید احمد معتمدی رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر، یوسف مولایی استاد حقوق بین‌الملل، کارن روحانی استاد حقوق بین‌الملل و وکیل دادگستری مقررات بین‌المللی، محمدرضا ضیایی بیگدلی حقوقدان بین‌الملل، مجید انصاری و محمد صدر اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و...
با همه این‌ها از آنجا که حرف ما در صدا و سیما خریدار ندارد به آقای شریعتمداری پیشنهاد می‌دهیم از دوستان خود در رسانه ملی بخواهند ترتیب انجام میزگرد‌ها و مناظره‌هایی را در همین باره بدهند تا مدافعان اف‌ای تی اف هم بدون پرده‌پوشی و آشکارا به انتقادات مخالفان پاسخ دهند.

 

اصلاح طلبان و اصولگرایان با شعار‌های سابق خود میتوانند رای مردم را جذب کنند؟
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان جدال با حریف موهوم درباره حال و هوای انتخاباتی کشور چندماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی نوشت: عرصه سیاست‌ورزی در ایران این روز‌ها حال و هوای انتخاباتی را تجربه می‌کند. حال و هوایی که علی‏رغم شباهت‌های ذاتی به دیگر موسم‌های انتخاباتی واجد ویژگی‌ها، مولفه‌ها و متغیر‌های منحصربه‏فردی است. بدون تردید، جمهوری اسلامی ایران در زمره کشور‌هایی است که تجربیات انتخاباتی متنوع و سترگی را از سر گذرانده است. از انتخابات تک‌کاندیدایی تا انتخاباتی که یک رقیب به طور رسمی اعلام کرد به رقیب دیگر رای می‌دهد و از انتخابات دوقطبیِ رادیکالیزه‌شده تا انتخاباتی به غایت نرم و آرام؛ همه‏و‏همه در کارنامه انتخاباتی جمهوری اسلامی، قابل جستجو و ردیابی است.
اما شاید بتوان مدعی شد که شرایط انتخاباتی کنونی کشور تا امروز تجربه نشده است. موقعیت عمومی جامعه، اظهارنظر‌های گاه و بی‌گاه فعالان سیاسی، شتاب فزاینده گروه‌های انتخاباتی و... حکایت از آن دارد که گویا ارباب سیاست و بدنه جامعه در دو منظومه متنافر زندگی می‌کنند. تا جایی که حتی با اندکی اغماض می‌توان ادعا کرد زیست‌جهان این دو گروه، فاصله و شکافی عمیق را تجربه می‌کند.
هر یک از این جریان‌ها به دلایلی ـ. که البته محل بحث آن در این مجال نیست ـ. نخواستند، نتوانستند یا نشد که به شعار‌های انتخاباتی‌شان جامه عمل بپوشانند. حجم بالای بستن مطبوعات در زمان دولت اصلاحات ـ. گرچه توسط قوه قضائیه ـ. و وقوع اختلاس‌های میلیاردی، بی‌سابقه و سیستماتیک در دولت‌های مهرورز و عدالت‌طلب نهم و دهم، باورمندی جامعه به این شعار‌ها را دچار خدشه‌هایی جدی و تا حد زیادی جبران‌ناپذیر کرد. جریان اعتدال هم که در جریان دو انتخابات ریاست‏جمهوری پیشین با چرخش به سمت اصلاح‌طلبی نوید عقلانیت، تعامل سازنده، تدبیر امور و ایجاد تعادل و توازن میان گروه‌های سیاسی را سر داد، سرآخر نتوانست به اهداف خود به طور کامل دست یابد.
حال پرسش اصلی اینجاست که جریان‌های سیاسی چه راهبرد و استراتژی مشخصی برای تشویق و ترغیب جامعه جهت شرکت در انتخابات دارند؟ آیا با تکیه بر همان شعار‌های گذشته می‌توانند سبد آراء قبلی را به دست آورند؟ آیا مردم باز هم با اعتماد به توصیه‌های بزرگان پای صندوق‌های رای خواهند رفت؟ و بسیار پرسش دیگر که هیچ‏یک از جریان‌های سیاسی پاسخ روشنی به آن‌ها ندارند.

ناگفته پیداست که صندوق رای در ایران میراثی گرانبها است که از پساپشت خون‌های فراوان به دست آمده است. از این رو، فعالان اجتماعی و سیاسی باید صیانت از آن را یک ضرورت تاریخی و اجتماعی قلمداد کرده و هرگز به آن پشت نکنند. در این میان اما، جریان‌های سیاسی وامانده از تحلیل شرایط و موقعیت اجتماعی کشور به نبرد و رقابت با رقیبی موهوم می‌پردازند. در حقیقت آن‌ها یکدیگر را رقیب خود می‌دانند. حال آن‌که ارزیابی شرایط جامعه نشان می‌دهد که جریان‌ها سیاسی به واقع رقیب یکدیگر نیستند. آن‌ها در میدانی خالی از رقیب، هل من مبارز می‌طلبند و توجه ندارند که میدان مبارزه و زمین بازی به کلی تغییر کرده است.
به نظر می‌رسد نخبگان حاضر در ماشین قدرت، درک درستی از این تغییر ندارند. این در حالی است که از قضا مشارکت حداکثری، حضور مردم پای صندوق‌های رای، امیدآفرینی در جامعه و... همه‌وهمه در گرو درک صحیح از تغییر میدان رقابت است. میدانی که امروز با معیشت، گره‌های کور اجتماعی، بن‌بست‌های خانوادگی، تغییر ساختار فرهنگی و در‌های گشوده مخالفان، پیوندی تنگاتنگ یافته است.
با این اوصاف و با توجه زمان اندک باقی‏مانده تا ایام انتخابات، راهی جز درک این تغییر و فهم متناسب با این شرایط برای اصحاب سیاست باقی نمانده است. سیاست‌پیشگان باید هرچه سریع‌تر خود را آماده این تغییرات کنند که در غیر این صورت رقیبی تازه‌نفس از راه خواهد رسید و گوی رقابت را از آن‌ها خواهد ربود.

منبع: تابناک

کلیدواژه: سانتریفیوژ IR 6 روز دانش آموز امیرعلی اکبری سیزده آبان توافق نامه آب و هوایی پاریس علی اصغر پیوندی حسن عباسی مرور روزنامه ها ابطحی ظریف کتب درسی کتاب فارسی سیاسی برجام سیزده آبان 13 آبان روز دانش آموز آمریکا سفارت آمریکا لانه جاسوسی تسخیر لانه جاسوسی عراق فوتبال دلار حسین شریعتمداری چندهمسری سانتریفیوژ IR 6 روز دانش آموز امیرعلی اکبری سیزده آبان توافق نامه آب و هوایی پاریس علی اصغر پیوندی حسن عباسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۷۴۲۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگر‌ساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌و‌گو و نقد در عرصه عمومی را به‌‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌و‌گو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

 

پی‌نوشت:

[۱] خوانندگان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.

دیگر خبرها

  • روزنامه دانشگاه آزاد: نمایندگان مرحله دوم تهران با۵۰-۶۰ رای وارد مجلس می شوند /برای اصولگرایان کیفیت مجلس مهم نیست؛ دعوا بر سر رئیس مجلس است
  • روزنامه دانشگاه آزاد: نمایندگان مرحله دوم تهران با50-60 رای وارد مجلس می شوند/ برای اصولگرایان کیفیت مجلس مهم نیست؛ دعوا بر سر رئیس مجلس است
  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!