پادکست | سفرنامه صوتی شاید اربعین (روز نوزدهم)
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۸۴۷۰۵
امروز دم غروبی با تبولرز رسیدم نجف. یک راست رفتم خانه امام در شارع رسول در چند ده متری حرم. نرسیده به کتابخانه آیتالله امینی.
خانهای که ۱۳سال امام در آن مستاجر بود. از مهر ۴۴ تا مهر ۵۷. کلهم ۱۱۵ متر بود. خانهای محقر و بیشباهت به مرقدش در بهشتزهرا.
خادم خانه یک شیعه پاکستانیست. بازهم یک پاکستانی!
تا قبل سقوط صدام رفتن به این خانه ممنوع بوده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانه حس خوبی دارد. پیرمرد ۱۳سال در گرمای نجف در این خانه بوده. هنوز میز چوبی و آبیرنگ امام هست. همان میزی که حاجآقا روحالله پشتش کتاب ولایتفقیه را نوشت.
پیرمرد ۱۳سال هرشب میرفت زیارت حرم. یک شب هم کاهلی نکرد. محمدرضای پهلوی، او را تبعید کرد نجف تا به خیالش سواد خمینی به علمای نجف نمیرسد و کم کم در میان آنها هضم میشود.
امید پهلوی به رقابت میان بیوت مراجع بود. در بیت مراجع پر است از این رقابتها. هنوز هم هست. البته برای رضای خداست و لاغیر!.
الحق ولانصاف هم پهلوی درست شناخته بود برخی آخوندهای نجف را.
ولی وقتی پیرمرد درس خارج را در مسجد کوچک شیخ انصاری شروع کرد به چندماه نرسید که آوازه درسش در عراق پیچید. خمینی هم باسواد بود و هم اهل شعر و عرفان و فلسفه.
خوب درس میگفت. تهران که بود شعرهایش صدای حوزه قم رو در آورده بود که چرا این آخوند از می و لب و ساقی میگوید؟!
کار به اعتراض به آیتالله بروجردی هم رسید. چغلی کردند که «دیگر کاری بیدینی نمانده آقاروحالله نکرده است! فلسفه که میگوید؛ اهل عرفان هم که هست؛ این هم از شعرش! میخواهد از دانه انگور تسبیح بسازد و برای رفتن به میخانه استخاره کند! او را از حوزه بیرون نمیکنید؟»
القصه!
خمینی متفاوت از سایرین بود. و همین تمایزها بلای جانش بود. آخوندهای نجف بر نمیتابیدن خمینی را. حرف سیاسی جایی در نجف نداشت. آن هم مرجعی که تیپش به بقیه نمیخورد.
ساواک هم خوب میرسید به مخالفان خمینی.
انقدری که پیرمرد وقتی مهر ۵۷ نجف را ترک میکرد، نگاهی به حرم کرد و به پسرس گفت «من در اینجا با حرم مانوس بودم. اما خدا میداند در این مدت من از دست اهل اینجا چه کشیدم»
وقتی می آمد زیارت، طلبهها پشت به او میکردند! کتابهایش را میخریدند و در چاه میانداختند که نکند خوانده شود و طلاب منحرف شوند!
بیخبر آنکه اندیشه را نمیتوان در سیاهی چاه خفه کرد. حال ۴۰سال از آن روزها گذشته. خمینی شده امام، خانهاش شده موزه و ایران شده جمهوری اسلامی.
منبع: جام جم آنلاین
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: جواد موگویی شاید اربعین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۸۴۷۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام خمینی درگذشت؛ معصومه حائری که بود؟
معصومه حائری فرزند مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری و از خاندان آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم است. او با آیت الله شهید مصطفی خمینی ازدواج کرده و عروس ارشد حضرت امام خمینی (س) است.
به گزارش جماران، خانم معصومه حائری در تاریخ ۱۷ فروردین ماه سال ۱۳۳۳ با حاج آقا مصطفی خمینی ازدواج کردند، ایشان در ابتدا علاقهای به ازدواج نداشتند، اما با توجه به شرایط آن دوران به توصیه پدرشان و بعد از ملاقات حاج آقا مصطفی به ازدواج با ایشان رضایت میدهند، و بعد از گذشت یک سال به عقد ایشان در میآیند.
حاصل ازدواجشان ۴ فرزند بود، دو تن از فرزندانشان در کودکی از دنیا رفته اند، و یک پسر به نام حسین و یک دختر به نام مریم دارند. ایشان در دوران تبعید حضرت امام (س) و حاج آقا مصطفی در عراق حضور داشتند، و همسر گرامیشان را همراهی میکردند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاهی به خانواده شهید سید مصطفی خمینی اولین مصاحبه با همسر سید مصطفی خمینی/ مدرن و امروزی بود و سر حجاب بر من سخت نمیگرفت