آذرآب، در صف وعده های تو خالی مسئولین/ بگذارید تاریخ از شما خوب بنویسد!
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۰۹۷۳۶
نکند که دوباره خواص، آن کنند که نباید و آن شود که آینده روشنی برای این ابر صنعت نداشته باشد! نکند که همه چیز در گیر و دار بله قربان گفتن ها و خوش و بش کردن های بالادستی بماند! آذرآب در این دریای پر از تلاطم، ناخدایی را می خواهد که راه بلد دریا باشد؛ طوفان دیده باشد؛ راه و رسم کارگری بداند. طوری نشود که در میان طوفان بادبان ها را به فروش بگذارند!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ آذرآب؛ کلید واژه ای که طی روز ها و هفته ها و حتی سال های گذشته قلم های بسیاری را بر کاغذ ها نشانده و چه بسیار باتوم هایی را که بر استخوان ها فرود آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آذرآب؛ نه یک واژه با پشتوانه صنعتی بلکه واژه ای با پشتوانه چندین جلد کتاب تاریخی است. کتابی چند وجهی؛ کتابی که کوتاهی ها، ناتوانی های مدیران، خیانت ها، ضعف ها و سیاسی بازی ها و... را در خود ثبت کرده و در انتظار است تا روزهای آینده را بنویسد و به آیندگان بگوید که در گذشته چه بود و چه شد و چه گذشت...
آذرآب انسان نیرومند جوانی را می ماند که در عنفوان جوانی به سخت ترین بیماری ها گرفتار گردیده و حالا پزشکان ناتوان از درمان و یا خدایی ناکرده مغرض، هر یک از راه می رسند و معاینه ای می کنند و آخرش هم وعده به روزها و هفته های آینده می دهند تا شاید جواب آزمایش ها نتیجه ای روشن تر بدهد و فرجی شود در این ماجرای نه چندان پیچیده. شاید پزشکان نیز در تلاشند تا خود را مصداق بارز ضرب المثل از این ستون تا ستون دیگر فرج است گردانند!
گوبا آذرآب گرفتار سیل وعده هاست؛ وعده هایی که هیچ گاه از بین نمی روند و فقط از روزی به روز دیگر منتقل می گردند. وعده هایی که شاید صادر کنندگانشان نیز خود گرفتار دستوراتند و چشم به بالادست خود دوخته و هنوز نگاه های پر از درخواستشان بی جواب بر می گردد.
آقایان باید بدانند که آذرآب می خواهد دوباره خود را نشان دهد اما نه روی ریل و نه در خیابان ها، آذرآب باید در گیر و دار صدای ابزارهایش و در هنر و مهارت کارگرانش خود را به نمایش بگذارد. آذرآب نه آنی است که خود را به ریل برساند و نه آنی است که بگذارد عده ای خاموشش کنند. می خواهد صفحه های تاریخش را خودش بنویسد تا که آیندگانش به او افتخار کرده و به احترامش برخیزند.
نکند که دوباره خواص، آن کنند که نباید و آن شود که آینده روشنی برای این ابر صنعت نداشته باشد! نکند که همه چیز در گیر و دار بله قربان گفتن ها و خوش و بش کردن های بالادستی بماند! آذرآب در این دریای پر از تلاطم، ناخدایی را می خواهد که راه بلد دریا باشد؛ طوفان دیده باشد؛ راه و رسم کارگری بداند. طوری نشود که در میان طوفان بادبان ها را به فروش بگذارند!
بگذارید از زبان نماینده شهر اراک در مجلس در حضور وزیر کار بگوییم؛ «خطر همچنان بیخ گوش آذرآب است و خیلی ها برای آن دندان تیز کرده اند.» آری خیلی ها دندان برای آذرآب تیز کرده اند. تا یا این صنعت عظیم را زمین گیر کنند و مجتمع سازی راه بیندازند و یا اینکه رونق واردات خود را تضمین کنند. باید حواس جمع بود که خدایی ناکرده آنانی که یک بار در حق آذرآب خیانت کردند دوباره بازی را در دست نگیرند و نکند که برخی دوباره سفارشی آذرآب را در اختیار بگیرند.
آقایان مسئولین! خواهشا اجازه ندهید که موج وعده ها آذرآب را نیز ناامید و بی اعتماد سازد. مگر نه اینکه ۱۷ مهر ماه در جمع کارگران معترض مطرح کردید که « در ستاد تسهیل و رفع موانع تولید کشور نیز تصمیم بر این شد که این شرکت بدون کسب نظر شورای تامین استان مرکزی، واگذار نشود» و ادامه دادید که «اگر در آنِ واحد ۹ جلسه در خصوص آذرآب در جریان باشد حتما ۹ عضو شورای اسلامی کار شرکت نیز در این جلسات حاضر باشند و در جریان تصمیمگیریهای قرار گیرند.»
و حتی آقای آقازاده استاندار مرکزی نیز خطاب به کارگران گفت: «اجازه دهید شرایط را سخت بگیریم که هر کسی نتواند به عرصه سهامداری آذرآب وارد شود و در این خصوص حتما نمایندگان شما را در جریان خواهیم گذاشت، همچنین در جلسات بررسی صلاحیتها و اهلیتهای کسانی که آمادگی دارند سهام آذرآب را در اختیار بگیرند نمایندگان کارگران را دعوت میکنم.»
همچنین در همان ۱۷ مهر فرخی معاون اقتصادی استاندار نیز بیان کرد: «همچنین حداکثر تا اواسط هفته آینده وضعیت بانک کشاورزی تعیین تکلیف می شود که یا در این خصوص به تفاهم میرسیم یا نمیرسیم و اگر تفاهم حاصل نشود نسبت به اخذ مجوزهای فراقانونی اقدام میشود و با توجه به اینکه حساسیت لازم در مسئولان ارشد دولتی ایجاد شده است به نظر میرسد که این پروسه طولانی نخواهد بود.»
آقایان از یک هفته وعده معاون استاندار که مدت ها گذشته است. گویا حتما کارگران باید خود را به ریل برسانند تا شما نیز در بینشان حاضر شوید. آیا بهتر نیست همین حالا نیز به جمع کارگران بروید و روند کار را برایشان توضیح دهید تا اعتمادشان به شما افزوده شود و زمان بیشتری برای کار دقیق داشته باشید. آقایان قبل از اینکه کار دوباره امنیتی شود، صنفی حلش کنید! نزدیک به یک ماه از تجمع کاگران می گذرد، بد نیست اگر دوباره در جمعشان حاضر شوید و از این یک ماه که گذشت برایشان توضیح دهید. بد نیست اگر نمایندگانشان را طبق وعده ها به جلساتتان راه بدهید.
باید گفت حتی اگر بخواهیم در کتاب های حجیم و قطور تاریخ آذرآب از ۱۵۰ میلیاردش بگذریم؛ از سیاسیون و چهره های تاثیر گذارش بگذریم اما نمی توانیم از کنار فریادها و حقوق کارگرانش و از کنار آینده صنعتی یک کشور عبور کنیم. نکند طوری شود که بنویسند و بخوانند وعده های پر صدا و تو خالی مسئولین...
ای کاش همه طرف ها در آذرآب کاری کنند که تاریخ از آنها خوب بنویسد.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۰۹۷۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جای خالی آقای حرف حساب
«یک زبان دارم دوتا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق»؛ بیتی آشنا که روی جلد نشریه «گلآقا» خودنمایی میکرد و حالا این نشریه و این بیت تبدیل به نوستالژی شدهاست. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «یک زبان دارم دوتا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق»؛ بیتی آشنا که روی جلد نشریه «گلآقا» خودنمایی میکرد و حالا این نشریه و این بیت تبدیل به نوستالژی شدهاست. دهه 70 و اوایل دهه 80، مخاطبان «گلآقا» هفته به هفته برای خریدن شماره جدید هفتهنامه انتظار میکشیدند؛ یک انتظار شیرین و شاد برای خواندنِ طنزهایی که به مسائل و مشکلات جامعه کنایه میزد و برای دقایقی آنها را میخنداند. امروز، 11اردیبهشتماه، بیستمین سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی، همان «گلآقا»ی آشناست؛ مردی که تأثیری انکارنشدنی بر جریان طنز و طنزپردازی پس از انقلاب داشت. «گلآقا» در سالهایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد میبرد. این یک نوع خطشکنی بود که بعدها دیگر نشریات هم در همین مسیر حرکت کردند. «گلآقا» با شناختی که از جامعه داشت بدون اینکه حریمشکنی کند، در چهارچوب حرکت و نقد میکرد. از این رو مخاطبان این نشریه طیف گستردهای داشتند و محتوای آن مطالب عامپسند و نخبهپسند را دربر میگرفت.
«گلآقا» در شناسایی نیروهای جوان هم نقش زیادی داشت. این نیروها بعدها وارد فضای رسمی طنز و رسانه شدند. آخرین شماره هفتهنامه گلآقا» در دوازدهمین سال انتشارش در دوم آبان 1381 منتشر شد. زندهیاد صابری فومنی در سال 1370 پس از انتشار اولین شمارههای هفتهنامه «گلآقا»، تعدادی از آنها را برای رهبر انقلاب فرستاد تا نظر ایشان را که زمانی با یکدیگر همکار بودند، جویا شود. رهبر انقلاب هم در پیامی به تاریخ 27 تیر ماه 1370 برای گلآقا نوشتند: «ادعا نمیکنم که کار شما کامل و بیعیب است؛ اما با ملاحظه اجمالی شمارههای «گلآقا»، امید هرچه بهتر شدن و کاملتر شدن آن را دارم. طنز صادق و دلسوزانه باید همه نقاط معیوب، بهخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابی ما با دشمنانی روبهروست که همه ابزارهای محسوس و نامحسوس را برای ضربه زدن و جریحهدار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار میبرند. برای آگاه کردن ذهن مردم از خدعه دشمن، چه وسیلهای از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟ انشاءا... شما و همکارانتان موفق باشید».
اردیبهشت ماه دو سال پیش مستندی از شبکه مستند سیما به نام «روزگار گلآقایی» ساخته محمدحسن یادگاری پخش شد؛ مستندی که پس از آن چندبار دیگر هم بازپخش شد. «روزگار گلآقایی» پرترهای از یک شخصیت محبوب و تأثیرگذار است که مردم هنوز هم طنزها و کاریکاتورهای خاطرهانگیز نشریهاش را به یاد دارند. در ادامه ،گفتوگوی ما را با محمدحسن یادگاری، کارگردان این مستند میخوانید.
لطفا درباره این که چه اتفاقی باعث شد به سراغ ساخت مستند «گلآقایی» بروید توضیح دهید؟
در دوران کودکی مخاطب پر و پاقرص «بچهها گلآقا» بودم و همین موضوع باعث شد به سراغ ساخت این مستند بروم. یکی دونفر از استادان من در حوزه ارتباطات که با مرحوم صابری آشنایی داشتند، به من کمک کردند تا با گروهی از کاریکاتوریستها و نویسندههای قدیمی طنز ارتباط پیدا کنیم. بعد از آن با آقای ناصر فیض دراین باره مشورت کردم و ایشان که شبکه همکاران «گلآقا» را میشناختند و با استاد صابری مراوده داشتند، به ما کمک کردند. بهتدریج با تعداد زیادی از دوستان و همکاران ایشان آشنا شدیم و حمایتی که افراد از ما میکردند، باعث میشد نفرات بعدی هم به جمع ما اضافه شوند. در نهایت با حدود 25نفر از یاران «گلآقا» گفتوگو کردیم که نامشان هم در فیلم هست.
در خلال گفتوگوها و دیدارهایتان با این افراد، نکتهای بود که شما را تحت تأثیر قرار بدهد؟
درزمان ساخت این مستند و با شنیدن گفتوگوها لحظه به لحظه بیشتر شیفته شخصیت آقای صابری فومنی شدم. استاد صابری دانش و تجربه زیادی داشتند و توانایی تعامل با همه جناحها و سلیقهها را داشتند؛ چیزی که امروز کم داریم؛ یعنی افراد بابینشی که بتوانند با چنین دید وسیعی با همه در ارتباط باشند و همه را به تعامل وادار کنند، این شخصیت ها خیلی کم هستند. این ویژگی آقای صابری بود و ما سعی کردیم در مستند هم این ویژگی را برجسته کنیم. از آن طرف وقتی فیلم پخش شد همه جناحها و گروه های سیاسی به آن واکنش مثبت نشان دادند و این برای ما اتقاق خوبی بود.
جالبترین بازخورد چه بود؟
روز اکران فیلم، هم هادی حیدری، کاریکاتوریست اصلاحطلب آمده بود و هم دکتر حدادعادل. هر دو هم راضی از سالن بیرون آمدند.
ساخت مستند «روزگار گلآقایی» چقدر زمان برد؟
پژوهش فیلم حدود دو سه ماه و فیلمبرداری و تدوین هم تقریباً 5، 6ماه زمان برد؛ یعنی یک فرآیند 8، 9ماهه شد. ما ساخت مستند را در سال 1399 شروع کردیم که سال 1400 به پایان رسید و اردیبهشت 1401 به پخش رسید.
منبع: خراسان
انتهای پیام/