پادکست | سفرنامه صوتی شاید اربعین (روز بیست وسوم - قسمت دوم)
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۲۶۵۲۲
از کیلومترها قبلتر از میدان التحریر، خیابانها را بستهاند. خیابانها پر است از تویوتاهای دوشکا سوار. از کسی آدرس پرسیدم. با نگاهش گفت آنجا میخواهی بروی چه کار؟!
گروه گروه مردم با پرچمهای عراق وارد خیابانهای منتهی به میدان میشوند. من هم قاطیشان شدم. سرودهایی میخوانند همراه با کف زدن! چیزی شبیه رقص دستهجمعی! من چیزی نفهمیدم، اما برای خالی نبودن عریضه دست میزدم!
یاد روزهای پس از انتخابات ۸۸ افتادم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رفتم روی تابلوی برقی در جلوی میدان. جمعیت هر لحظه بیشتر میشود. بیاغراق ۹۵درصد جمعیت جوانان بین ۱۷ تا۳۵ هستند! به ندرت میانسال میشود دید!
چرا؟ باید علت را دریابم.
به عربی و دستوپاشکسته، از نوجوانی ۱۵-۱۶ساله پرسیدم "اینجا میدان التحریر است؟"
گفت ایرانی؟
گفتم بله!
آهسته در گوشم گفت "اینجا نگو ایرانی هستی!"
بعد بغلم کرد و با من سلفی گرفت! از هشدارش چیزی نفهمیدم.
کمی جلوتر یک ساختمان نیمهکاره و چند طبقه و معروف به رستوران ترکی دیدم که پر بود از جمعیت.ساختمانی شبیه میدان انقلاب خودمان در بهمنماه ۵۷.
چندبار صدای پراکنده گلوله آمد. دقت کردم. گاز اشکآور است. تند تند عکس گرفتم. هنوز فکرم درگیر هشدار نوجوان است.
رفتم سمت رستوران ترکی. کنارش یک مانیتور بزرگ است که زبانههای آتش نصفش را سوزانده. کنار رستوران پلیست به نام جمهوری.
رفتم سمت پل. چشم چشم را نمیبیند، از بس گاز اشکآور شلیک میشود. تند تند عکس گرفتم. چشمم افتاد به یک نفر. با دشداشه و عینک دودی و عصایی در دست. یک دست سیاهپوش است و صورتش را پوشانده. نوع قدم زدن و ایستادنش نشان میداد نظامیست اما لباسش شخصی بود!
عجیب مشکوک است. تیپش به معترضین نمیخورد. بسیار شیکپوش است. خواستم ازش عکس بیندازم که یکهو مرا دید! بلافاصله گوشی را آوردم پایین. چند ثانیهای زل زد بهم! کمی ترسیدم. بلافاصله راه کج کردم و رفتم جلوتر، تا از دیدش خارج شوم. رفتم جلوتر. ۷-۸نفر پشت یک ایرانت پناه گرفتند؛ از ترس گلولههای اشکآور. لامصب عجیب چشم را میسوزاند و راه نفس را میبندد.
سرفه امانمرا بریده. خاصه آنکه سرما هم خوردهام.
همه حواسم به آن مرد سیاهپوش است. شاید او هم حواسش به من باشد! برگشتم نگاهش کردم. همانطور سیخ ایستاده. بیتوجه به شلیک گلولهها، با عینک دودی و چفیهای به دور صورت. اینبار سرفهکنان عکسی از او گرفتم. یکهو یکی زد پشتم...
منبع: جام جم آنلاین
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: شاید اربعین جواد موگویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۲۶۵۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلبریتی عراقی تیکتاک به ضرب گلوله کشته شد | عکس
به گزارش همشهری آنلاین، مقامات امنیتی عراق میگویند ام فهد، اینفلوئنسر معروف شبکه اجتماعی تیکتاک در خارج از خانهاش در بغداد به ضرب گلوله کشته شد. او به خاطر انتشار ویدئوهایی نامتعارف با موسیقی عراقی و پوشیدن لباسهای خارج از عرف فرهنگی این کشور، در شبکه اجتماعی تیکتاک معروف بود و دهها هزار دنبال کننده داشت.
وزارت کشور عراق هم در بیانیهای تایید کرد «زنی که در شبکههای اجتماعی شناخته شده است، توسط ضاربان ناشناس» کشته شده است. در این بیانیه گفته شده است که «یک تیم ویژه» برای بررسی این حادثه تشکیل شده است.
این اینفلوئنسر سال گذشته به دلیل انتشار ویدیوهایی که به گفته دادگاه برخلاف «عفت و اخلاق عمومی» بود به شش ماه زندان محکوم شد. عراق سال گذشته کمیتهای دولتی برای نظارت بر شبکههای اجتماعی و بررسی محتوای توهین آمیز و مجازات مسببین آن تشکیل داد.
کد خبر 847462 برچسبها فرهنگ خبر مهم هنر عراق