Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جنوب نیوز»
2024-05-06@22:43:26 GMT

نزاع خونین در جشن عروسی ۶ زخمی برجای گذاشت

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۳۶۳۹۷

بخشدار مرکزی کاشمر از درگیری و نزاع خونین در یک مجلس جشن عروسی در روستای زنده جان خبر داد و گفت: در این درگیری ۶ نفر به‌وسیله چاقو زخمی و به بیمارستان اعزام شدند. به گزارش «جنوب نیوز» به نقل از فارس؛ سعید چیتی با اشاره به برگزاری جشن عروسی در فضای باز مجاور منزل داماد در روستای زنده جان از توابع بخش مرکزی کاشمر، اظهار کرد: در حین برگزاری مراسم درگیری کوچکی بین یکی از رهگذران با یکی از شرکت‌کنندگان در مجلس عروسی رخ می‌دهد که به‌تبع آن نیز تعدادی دیگر به بالا گرفتن این درگیری دامن می‌زنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



بخشدار مرکزی کاشمر بابیان اینکه در این درگیری ۶ نوجوان و جوان به‌وسیله ضربه چاقو زخمی شدند، افزود: با حضور عوامل اورژانس، مجروحین برای درمان به بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) کاشمر اعزام شدند.

وی با تأکید بر اینکه پس از وقوع این نزاع، با حضور عوامل نیروی انتظامی از ادامه برگزاری مجلس جلوگیری شده است، ادامه داد: دو نفر از افراد زخمی به اتاق عمل منتقل شدند و چهار نفر دیگر در حال حاضر در بیمارستان بستری هستند.

چیتی با ابراز تأسف از وقوع این حادثه یادآور شد: اگرچه مجلس عروسی ظهر امروز با پذیرایی نهار از میهمانان انجام‌شده است، اما خانواده داماد در فضای بازی که در جنب خانه‌شان قرار داشته است امشب نیز مجلس جشنی برپا کرده بودند.

وی با اشاره به اینکه مدتی است با برنامه‌ریزی و مدیریتی که در سطح روستا‌ها برای برگزاری مجالس و محافل می‌شود، شاهد اتفاقات ناگوار و وقوع درگیری‌ها نبودیم، بیان کرد: به‌منظور جلوگیری از تنش‌ها و ایجاد مزاحمت برای اهالی روستا، برگزاری مجالس عروسی را که پیش‌ازاین در سطح معابر روستا برگزار می‌شد را ممنوع اعلام کردیم و از ساکنین روستا‌ها خواسته‌شده است درصورتی‌که قصد برگزاری جشن عروسی در منازل خود را دارند نسبت به اخذ مجوز از کلانتری اقدام کنند.

بخشدار مرکزی بابیان اینکه با حضور گشت کلانتری در روستا و نیز بیمارستان تحقیقات بیشتر در خصوص این نزاع ادامه دارد، ابراز کرد: امیدواریم با سخت‌گیری و نظارت بیشتر از بروز این نوع حوادث جلوگیری شود.

منبع: جنوب نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۳۶۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119

دیگر خبرها

  • بازداشت هشت نفر از عوامل درگیری در آبادان
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • عوامل درگیری دسته جمعی در تویسرکان دستگیر شدند
  • قتل جوان ۲۳ ساله با چاقو در نزاع و درگیری/ عاملان قتل دستگیر شدند
  • کاهش ۸ درصدی مراجعان درگیری به پزشکی قانونی اردبیل
  • کاهش تعداد مراجعین ناشی از نزاع به پزشکی قانونی اردبیل
  • درگیری مسلحانه و ۴ کشته و زخمی در زاهدان
  • درگیری مسلحانه و چهار کشته و زخمی در زاهدان
  • درگیری مسلحانه در زاهدان / ۴ کشته و زخمی
  • یک کشته و ۳ زخمی بر اثر نزاع مسلحانه در زاهدان (فیلم)