Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-26@22:50:37 GMT

عشق را چگونه بنویسیم؟

تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۴۲۱۷۸

عشق را چگونه بنویسیم؟

دیروز، 18 آبان ماه، شب قلم به همت مجله بخارا در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

گروه اندیشه:

عشق را نمی‌توان نوشت

دکتر ناصر تکمیل همایون، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، از سخنرانان این مراسم بود. او معتقد است که ما با قلم همه‌چیز را می‌نویسیم جز عشق، عشق را نمی‌توان نوشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قلم به دلیل آنچه می‌نویسد، بسیار عزیز است و اگر میلیون‌ها تومان ارزش مادی داشته باشد اما دروغ بنویسد، پشیزی نمی‌ارزد.

تکمیل همایون خاطره‌ای از گرد هم‌آیی جبهه ملی را بازگو و اظهار کرد: در یکی از جلسات که در باغ گلزار کاروانسرای سنگی برگزار می‌شد، دو کامیون از چماق داران و کماندوهای ارتش شاهی به این مجلس ریختند و مردم را از کوچک و بزرگ و پیر و جوان با چوب زدند، حتی پسر من که بچه کوچکی بود اما قلم نظام حاکم فردای آن روز، نوشت عده‌ای از اشرار در باغ گلزار جمع شدند و به دیانت مردم بی‌احترامی کردند، مردم نیز به این جلسه حمله کردند، شکسته باد این دست و این قلم.

قلمی که از خدمت محرومان سر بکشد، دیناری ارزش ندارد، قلم در تاریخ فرهنگی و همه تاریخ ما مهم است، من تقریباً همه کتابخانه‌های مهم دنیا را دیده‌ام، خط فارسی و شعر فارسی و خطوط در هم تنیده آن، زینت‌بخش آن‌هاست.

تکمیل همایون در آخر گفت: این‌همه از قلم گفتم اما من خودم با مداد می‌نویسم وآن را بهتر می‌دانم، چرا که راحت‌تر می‌توانم، کلمات را جایگزین کنم و متن بهتری بنویسم.

در ایران دیر خط را پذیرفتیم

ژاله آموزگار، مدرس فرهنگ و زبان‌های باستانی، قلمی که مرحوم دکتر احمد تفضلی، متون پهلوی کتاب‌های مشترکشان را با آن نوشته بود را به علی دهباشی، سردبیر و مدیرمسئول مجله بخارا هدیه کرد و گفت: ما در ایران دیر خط را پذیرفتیم چون ادبیات شفاهی داشتیم، اقوامی که کوچ می‌کنند، کمتر می‌نویسند، چرا که کتاب‌خانه‌شان، حافظه‌شان است.

وی ادامه داد: ادبیات قدیم چون وداها، آثار هومر چون ایلیاد و اودیسه و اوستا همه شفاهی بودند و بعدها مکتوب شدند. اولین قلم‌های ایرانی، قلمی بوده که کتیبه‌های میخی با آن نوشته شده و شاهان و تاجران همیشه، کاتبی همراه خود داشته‌اند تا روی لوح‌های گلی آماده، مطالب را بنویسند.

نوشتن به اندیشه سامان می‌دهد

فربد فدایی، روان‌پزشک، درباره نوشتن از دیدگاه روان‌پزشکی چنین گفت: اگر ورتر (شخصیت رمان گوته شاعر و نویسنده آلمانی) مغز خود را با گلوله نمی‌شکافت، ممکن بود خود گوته این کار را با خودش بکند. هنرمند با نوشتن از رنج رها می شود و از درد خود می‌کاهد. نوشتن به رفع مشکلات روانی کمک می‌کند، یکی از روش‌های مهم بهبود مشکلات روانی نوشتن است.

وی ادامه داد: آفرینندگی به عنوان محمل رنج، کمک می‌کند هنرمند با دوری از منبع ناامیدی، امید بیافریند و از خود محافظت کند. افراد صحبت می‌کنند که نظم و انسجام فکری بیابند اما نوشتن راه بهتری است که به هیجانات بی‌شکل، سامان می‌دهد.

فدایی، نوشتن را رابط بین عقل و اندیشه و دست را به عنوان آفریننده دانست و افزود: دست، اندیشه را از مغز می‌گیرد و بازگو می‌کند، با نوشتن شما از عواطف منفی رها می شوید و به آسودگی می‌رسید. نباید فکر کنیم تایپ کردن می‌تواند جای دست‌نوشته را بگیرد، همانطور که برخی فکر می‌کردند، پس از ظهور عکاسی به نقاشی نیازی نخواهد بود اما اهمیت نقاشی بسیار هم بیشتر شد.

هنوز قلمی برای فارسی نوشتن ساخته نشده

احمد محیط طباطبایی، به قدیمی‌ترین قلم‌های ایرانی اشاره کرد و گفت: قدیمی ترین قلمی که ما می‌شناسیم، از یک کاتب در شهر سوخته پیدا شده و حدود ۵ هزار سال قدمت دارد.

وی ادامه داد: یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ما هنوز به قلم و خودنویس عادت نکرده‌ایم، این است که خودنویس برای خط لاتین و چپ‌نویس طراحی‌شده و روان‌نویس برای خط ژاپنی، قلم مطابق نوشتن ما هنوز به وجود نیامده است. به همین دلیل بسیاری از بزرگان نوشتن با مداد را ترجیح می‌دهند.

وی از بنیان‌گذار، کارخانه بیک در ایران یاد کرد و گفت: علی اکبر رفوگران، انقلابی در تولید قلم ایجاد کرد و قهرمان قلم‌به‌دستان طبقه متوسط بود.

در بخش‌هایی از این نشست، سیمون آیوازیان، هارون یاشایی، محمود آموزگار و منوچهر انور، به بازگویی خاطره‎هایی از نخستین قلم‌هایی که داشتند پرداختند و نماینده بازرگانی گلستانی نیز به تشریح تولید قلم‌های فرهنگی این شرکت، پرداخت و یکی از قلم‌های کلکسیونی منشور کوروش نیز که تولید محدود شده به ژاله آموزگار هدیه شد./ایرنا

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۴۲۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نویسنده‌ای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده

همشهری آنلاین: هیچ. مطلقا هیچ. هرچه گشتم که سوژه‌ای برای این یادداشت پیدا کنم، مطلقا چیزی نیافتم. می‌خواستم موضوعی باشد که خودم را سر شوق بیاورد و ترغیبم کند به نوشتن. اما نشد. نه اینکه دل و دماغ نوشتن نداشته باشم یا سختم باشد که بخواهم ذهنم را وسط روز برای نوشتن چیزی سروته‌دار مرتب کنم. البته اینها هم بود که خودش کم‌چیزی نیست.

آدم ممکن است به هزار و یک دلیل دل و دماغ نداشته باشد، خسته باشد، دل‌زده باشد، دل‌مرده باشد، ملول باشد یا کلی مسئله و مشکل دیگر داشته باشد که جلوی نوشتنش را بگیرد. یا اصلا شاید ذهن آدم نخواهد چنددقیقه‌ای آرام بگیرد و چیزهایی را که نباید فراموش کند، قدر نوشتن یک یادداشت فراموش کند و بگذارد آدم کارش را کند. ذهن است دیگر. زورش از آدم بیشتر است. می‌رود پی چیزی که خودش می‌خواهد. یک‌وقت نشسته‌ای سرِ کار، اما به خودت می‌آیی و می‌بینی که رفتی دنبال ذهن و سرِ کارِ دیگری. این‌طوری است دیگر. ولی از اینها مهم‌تر اینکه نشد. این «شدن» حتی از فرمان‌بری ذهن هم برای نوشتن مهم‌تر است. باید بشود که نوشت. اگر نشود، هرچه هم جان بِکنی و آسمان‌وریسمان ببافی، نمی‌شود. این شدن هم شرایط و الزامات خودش را دارد. باید نور مناسب باشد. باید هوا جریان داشته باشد. باید دما تنظیم باشد. سروصدا نباشد. چیزی مزاحمت نشود. کسی پی‌ات نیاید. فکری پس ذهن‌ات رژه نرود و با صدای پایش کلافه‌‎ات نکند. خلاصه عامل مخلی در میان نباشد، تازه آن‌وقت سوژه همه حواست را بدزد و آن‌قدر درگیرت کند که اگر نور نبود، هوا نبود، گرم بود، سرد بود، صدا بود، دردسر بود، موی دماغ بود، خیال کنی مهم‌ترین کارت این است که بشینی و چیزی را که می‌خواهی بنویسی، بنویسی و تمامش کنی و خیالت راحت شود.

این‌جور وقت‌ها راحت می‌شوی. حتی ممکن است چیزی که نوشتی خیلی هم چیزی نباشد، اما بالاخره آن «شدن» اتفاق افتاده و باعث و بانی‌اش هم تو بوده‌ای. ولی نباید زیاد در این حس و حالِ راحتی بمانی. باید زود خودت را برای ناراحتی آماده کنی. بالاخره چیزی که ناراحتت کند پیدا می‌شود. خیلی هم معطل‌ات نمی‌کند. حتی لازم نیست انتظار بکشی. ناغافل از راه می‌رسد. باید حاضر باشی که غافلگیر نشوی. هرچند این هم کفایت نمی‌کند و جوری می‌آید که غافلگیر می‌شوی بالاخره.

غافلگیری خیلی هم بد نیست. شاید اگر غافلگیر شوی،‌ راحت‌تر سوژه‌ای برای نوشتن پیدا کنی. اگر از غافلگیری هم غافلگیر نشدی، حواست باشد که اوضاع خیلی خیط است. مشکل جای دیگری است. کاری از دست تو ساخته نیست. از دست هیچ‌کس هیچ‌کاری ساخته نیست. آنهایی هم که کاری از دست‌شان می‌آید، کاری نمی‎کنند و تو می‌مانی بی‌سوژه، بی‌نوشته، بی‌یادداشت.

کد خبر 846932 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها روانشناسی مجله روانشناسی

دیگر خبرها

  • روز جهانی لوازم التحریر ۱۴۰۳ + تاریخچه و پوستر World Stationery Day
  • نویسنده‌ای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده
  • نق‌نق‌‌نویسی داستان اجتماعی نیست