مرگ ۱۵ کودک ایرانی به علت تحریم پانسمان میپلکس| دور زدن تحریم ممکن نیست
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۴۶۱۰۸
آفتابنیوز :
«سید حمیدرضا هاشمی گلپایگانی» مدیر عامل خانه ایبی با ابراز تاسف از اینکه تحریمها بر ملزومات پزشکی بیماران ایبی اعمال شده است، گفت: اگر پانسمان میپلکس در اختیار کودکان مبتلا به ایبی قرار نگیرد، آنها درد شدیدی را در اندامشان متحمل میشوند. بیماران ایبی بینهایت به این پانسمان نیازمند هستند و متاسفانه برای آنها درمان جایگزینی هم وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی یادآور شد: میپلکس از سال ۹۵ توسط وزارت بهداشت برای کودکان ایبی تهیه میشد، ولی بعد از بازگشت دوباره تحریمها در اردیبهشت سال ۹۷، ما با عدم واردات پانسمان میپلکس مواجه شدیم. ما با نهادهای مختلف رایزنی کردیم، اما نتوانستند پانسمان مورد نیاز را وارد کنند. در نهایت سعی کردیم خودمان به عنوان یک نهاد غیرسیاسی با شرکت تولیدکننده وارد مذاکره شویم.
هر کشوری برای میپلکس سهمیه دارد، بنابراین دور زدن تحریم ممکن نیست
وی در ادامه افزود: ما با شرکت سوئدی که تنها تولیدکننده این پانسمان در دنیا است، نامهنگاری کردیم. این شرکت سوئدی طی نامهای رسما اعلام کرد که کشور شما در تحریم است و ما نمیتوانیم سهمیه پانسمانتان را ارسال کنیم. آمار مبتلایان به ایبی به قدری پایین است که تولید پانسمان آن، برای کشورها یا سرمایهگذاران صرفه اقتصادی ندارد. بنابراین تنها شرکت میپلکس این پانسمانها را تولید میکند. چون شیوع این بیماری تقریبا در کشورهای جهان یکسان است، هر کشور سهمیه خود را دارد. بنابراین دور زدن تحریمها غیرممکن است. هیچ کشوری نمیتواند بیش از سهمیه خود پانسمان دریافت کند و آن را به ما واگذار کند. امروز کودکان ما کمبود این پانسمان را لمس میکنند.
شرکت میپلکس به خاطر تحریم پانسمان کودکان ایبی را ارسال نمیکند
هاشمی با تاکید بر اینکه باید تحریم دارو و غذا به گوش نهادهای جهانی برسد، گفت: به زعم بنده تنها راهحل این مشکل این است که غذا و دارو جزو تحریم نباشد. البته آنها ادعا میکنند که غذا و دارو جزو تحریمها نیست، ولی اگر آخرین گزارش دیدهبان حقوق بشر را نگاه کنید، این ادعا مردود است، چرا که غذا و دارو تحریم است. ما به عنوان یک نهاد کاملا غیرسیاسی میبینیم که پانسمان کودکان ایبی بخاطر تحریمها به کشور وارد نمیشود و این چیزی است که ما از نزدیک لمس میکنیم.
فوت ۱۵ کودک ایبی به دلیل عفونت ناشی از نبود میپلکس
وی با تاکید بر اینکه تحریمها به طور مشخص دارو و پانسمان بیماران ایبی را هدف گرفته است، بیان کرد: برای تهیه پانسمانها مشکل نقل و انتقال ارز نیست، بلکه آن شرکت سوئدی مشخصا از ارسال میپلکس به ایران خودداری میکند. بخاطر عدم دسترسی کودکان ایبی به پانسمان میپلکس، حداقل ۱۵ نفر به خاطر عفونت فوت کردهاند و ما این موضوع را به گوش مسئولان مربوطه، وزارت بهداشت و وزارت کشور رساندهایم، ولی بیشتر از این کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
هاشمی گفت: الان در شرایطی هستیم که برخی مسافران در بازگشت به کشور چند میپلکس با خود میآورند. مسلما این مشکل ما را حل نمیکند. باید در رابطه با این که غذا و دارو تحریم است صحبت شود. این باید به گوش نهادهای جهانی برسد. اگر این موضوع ثابت شود، گام بسیار بزرگی برداشته شده است. شاید تحریمکنندهها مجاب شوند که مردم ایران از جمله بیماران ایبی در بُعد نظام سلامت به جهت تحریمها در خطر هستند.
لباس پوشیدن و مدرسه رفتن کودکان ایبی به وجود میپلکس وابسته است
مدیر عامل خانه ایبی با تاکید بر اینکه زندگی بیماران ایبی به پانسمان میپلکس وابسته است، گفت: به طور مثال بیماران کلیوی و بیماران هموفیلی هم مشکل داروئی دارند، اما ما وضعیت بیماران ایبی را از نزدیک میبینیم. شاید تفاوت این بیماری دردی باشد که با چشم دید میشود. ما زخم، درد و عفونت را در اندام بیماران ایبی میبینیم، اگر پانسمان در اختیار این بیماران باشد، ۸۰ درصد مشکلات آنها حل میشود. اگر بیمار ایبی پانسمان داشته باشد، میتواند لباس بپوشد و لباسش جذب زخمش نشود. فقط در این شرایط کودک ایبی میتواند به مدرسه برود.
وی در پایان با اشاره به اینکه ایبی در لیست بیماریهای خاص است، ولی اعتباری به آن تعلق نمیگیرد، گفت: سال پیش مجلس شورای اسلامی بیماری ایبی را در لیست بیماریهای خاص لحاظ کرد، اما بودجهای برای این بیماری اختصاص پیدا نکرد، بلکه فقط روی کاغذ یک چیزی نوشته شد. باید مجلس همت کند و بودجهای برای کودکان ایبی در نظر بگیرد.
منبع: خبرگزاری ایلنامنبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۴۶۱۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.