Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- رئیس جمهور دستور داد که سازمان برنامه و بودجه پرداخت کمک‌های معیشتی را از روز دوشنبه آغاز کند.

حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور عصر یکشنبه در جلسه هیات دولت با اشاره به حوادث 3 روز گذشته تاکید کرد: اساس و هدف دولت در طرح حمایت معیشتی، کمک به خانوارهای متوسط و کم درآمد است که در شرایط تحریم اقتصادی، به لحاظ معیشتی تحت فشار هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت الاسلام حسن روحانی اظهارداشت:برای این کار سه راه بیشتر نداریم، یا باید مالیات مردم را افزایش دهیم و از محل درآمد حاصل از آن پرداخت ها را انجام دهیم، یا باید نفت بیشتری صادر کنیم و از محل آن این هزینه ها را تامین کنیم و یا باید از یارانه ها بکاهیم و از محل آن به خود مردم نیازمند برگردانیم.

روحانی ادامه داد: فروش نفت ما با محدودیت هایی مواجه است و اگر محدودیت هم نداشتیم، پول نفت برای اینگونه مصارف مناسب نیست، در سال 1390 ما 110 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم اما امروز شرایط متفاوت است.

رئیس جمهور افزود: میزان اخذ مالیات را هم بخاطر شرایط اقتصادی جامعه نمی توانیم زیاد افزایش دهیم و دریافت مالیات از مردم باید متعادل باشد.

روحانی با بیان اینکه ماه های متمادی این موضوع مطرح بود که چگونه می توانیم از اقشار ضعیف حمایت کنیم تا زمانی که گشایشی ایجاد شود، گفت: در این دولت تلاش کردیم تولید بنزین را افزایش دهیم. در سال 92بنزین تولیدی در کشور 56 میلیون لیتر در روز بود که این رقم را در سال 98 به 107 میلیون لیتر رساندیم و در بنزین خودکفا شدیم، قبلا میلیاردها دلار برای واردات بنزین هزینه می شد ضمن اینکه با مشکلات خاصی برای خرید و واردات بنزین نیزمواجه بودیم.

روحانی با اشاره به افزایش مصرف بنزین درکشور، افزود: مصرف بنزین در سال گذشته و اوایل امسال رو به فزونی گرفت و به طور متوسط 9.7 درصد رشد کرد، و مصرف روزانه ما امسال 97 میلیون لیتر بود که اگر همین روند ادامه داشته باشد در سال 1400 ما مجددا وارد کننده بنزین می شدیم.

متن سخنان رئیس جمهور به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض سلام به مردم شریف و هوشمند ایران، لازم می‌دانم در مورد حوادث 3 روز گذشته نکاتی را خدمت مردم عزیز بیان کنم.

اساس و هدف دولت در طرح حمایت معیشتی کمک به خانوارهای متوسط و کم‌درآمد در شرایط تحریم اقتصادی و فشارها به معیشت مردم بود.

برای این کار 3 راه بیشتر نداریم. یا باید مالیات مردم را افزایش دهیم و از محل آن پرداختی را انجام دهیم، یا باید نفت بیشتری صادر کنیم و از پول نفت برای این امور استفاده کنیم و یا می‌بایست از یارانه‌ها مقداری بکاهیم و آن مقداری که حاصل می‌شود، در اختیار خود مردم قرار بگیرد.

مردم ما آگاه هستند که فروش نفت ما با محدودیت‌هایی مواجه است اگر هم مواجه نبود، پول نفت برای اینگونه مصارف خیلی مناسب نیست.یک وقتی بوده که در سال‌هایی مثل سال 90، 110 میلیارد دلار در یکسال درآمد نفتی داشتیم و حالا با آن شرایط خیلی متفاوت است.

مالیات را هم نمی توان زیاد افزایش داد. شرایط اقتصادی جامعه شرایطی است که می‌شود یک مالیات متعادلی از مردم دریافت کرد.

ماه‌های مدید بود که این بحث در میان کارشناسان و متخصصین مطرح بود که چگونه باید از اقشار کم‌درآمد درسال 98 حمایت کنیم تا زمانی که گشایش اقتصادی حاصل شود و چگونه باید از مردم حمایت کنیم که به عنوان یک وظیفه ماست.

نکته دوم، در این دولت تلاش کردیم، تولید بنزین را افزایش دهیم.

در سال 92 بنزین تولیدی 56 میلیون لیتر در روز بوده و در سال 98 به 107 میلیون لیتر رساندیم. پس بنزین مورد نیاز را کاری کردیم که خودکفا باشیم و روی پای خودمان بایستیم چون قبلاً میلیاردها دلار پول خرج می‌کردیم برای واردات بنزین علاوه بر اینکه خرید و ورود بنزین هم مشکلات خاص خود را داشت.

اما مصرف بنزین‌ در سال گذشته و امسال رو به تزاید بود، یعنی در سال 98 به طور متوسط 9.7 دهم درصد، مصرف بنزین رشد پیدا کرده است؛ چیزی حدود 10 درصد و اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند و سال آینده همین روند باشد، با توجه به اینکه امسال مصرف بنزین ما روزانه 97 میلیون لیتر در روز بوده است، با اضافه شدن این رقم امسال و سال آینده، باید در سال 1400 دوباره وارد کننده بنزین باشیم.

ضمن اینکه مصرف در کشور ما از حد متوسط کشورهای دیگر، بالاتر و بیشتر است و این هم معضلی که برای محیط زیست و زندگی مردم بوجود می‌آورد.

نکته بعدی بی‌عدالتی در پرداخت یارانه است. مردم عزیز ما باید به این نکته توجه کنند، اگر بنزین لیتری هزار تومان فروخته می‌شد، یا الان لیتری یکهزار و 500 تومان فروخته می‌شود، با قیمت‌ واقعی‌اش متفاوت است.

کاری ندارم در کشورهای دیگر چه مقدار است، در ترکیه نزدیک 20 هزار تومان، در اروپا حدود 25 هزار تومان، در افغانستان حدود 8 هزار تومان و پاکستان حدود 6 هزار تومان بنزین است. کاری نداریم به این موضوع که کشورهای منطقه وضع‌شان چطور است. بنزینی تولیدی را الان بخواهیم در بازار بفروشیم هر لیتر بنزین بین 5 هزار و 500 تا 6 هزار تومان است، پس قیمت بنزین بین 5500 تا 6 هزار تومان است. همین الان در بازار بخشی از آن را می‌فروشیم.

بنزینی که برای همه مردم و اموالی که برای کل ملت ایران است، به جای اینکه به قیمت واقعی‌اش که 5500 تا 6000 تومان است 1500 تومان می‌فروشیم یعنی از جیب مردم پرداخت می‌کنیم به آنهایی که دارند بنزین مصرف می‌کنند.

مصرف بنزین هم یکسان نیست که بگوییم همه مردم یکسان بنزین مصرف می‌کنند. یک کسی ممکن است خودرو نداشته باشد و خانواری ممکن است یک الی سه خودرو داشته باشد پس یکسان نیست. استفاده مردم از فروش بنزین به طور یکسان نیست.

ناچار بودیم یک نوع تعادلی بوجود آوریم ضمن اینکه بخاطر ارزان بودن بنزین در داخل و سایر حامل‌ها می‌بینیم که قاچاق بسیار شدیدی به سمت کشورهای اطراف ما انجام می‌شود و در واقع سود اصلی ارزان بودن بنزین برای قاچاقچی‌ها بود.

باید راهی را پیدا کنیم. می‌فهمم که در شرایط تحریم و فشاری که روی مردم است، هرگونه فشار ولو کم، برای مردم بسیار سخت و مشکل است.

این را متوجه هستیم که به مردم ما از دی 96 تا امروز گرفتاری‌هایی تحمیل شده، اینها را آگاهیم اما در عین حال این فشار به مردم هم یکسان نیست.

یعنی به بعضی از اقشار فشار بیشتری وارد می‌شود، برای بعضی از اقشار فشار یک مقدار کمتر است و آنهایی که درآمد ثابت دارند و حقوق‌بگیر هستند، این فشار روی آنها مضاعف است.

بنابراین یک تعادلی باید ایجاد کنیم که آن خانواده‌هایی را که درآمدشان کم و تقریباً ثابت است ،یاری و کمک کنیم.

در محاسبات به اینجا رسیدیم که 60 میلیون نفر از جامعه ما، نیازشان از آن 22 الی 23 میلیون بیشتر است و لازم است به 60 میلیون نفر که حدود 18 میلیون خانوار می‌شود ، ماهانه کمک کنیم.

یک نفره 55 هزار تومان و وقتی خانوار 5 نفره می‌شود 205 هزار تومان به خانواده‌ها به طور متوسط در ماه کمکی می‌شود.

برای این کار در دولت و کارشناسان اقتصادی بحث کردیم و به این نتیجه رسیدیم که موضوع بنزین در حدی است که یک قوه قادر به تصمیم‌گیری نیست و همه قوا باید همفکری کنند و با هم این تصمیم را بگیرند. به همین دلیل در سال 96 پیشنهاداتی داشتیم، چون مجلس قبول نکرد کنار گذاشتیم، در سال 97 نیز پیشنهاداتی بود که من به دلیل فشار اقتصادی نپذیرفتم و در 98 هم اقدامی که می‌خواستیم انجام دهیم لازم بود همه ارکان نظام، همفکر و سهیم باشند و به یک اتفاق نظری برسیم.

در جلسات متعددی با حضور سران سه قوه در شورای عالی هماهنگی اقتصادی بحث کردیم و در سه نوبت به مصوبه رسیدیم و تدوین کردیم و خدمت مقام معظم رهبری فرستادیم. البته آن مصوبات با این مصوبه اخیر یک کمی متفاوت بودند و در جلسات بعدی و بحث‌های بعدی اصلاحاتی کردیم و به این جمع‌بندی رسیدیم که در روز جمعه اجرا و عملیاتی شد.

طبق این طرح، برنامه بنزین برای مردم هم سهمیه‌ بندی شده که این برای ما کار سختی بود. اصولاً دو نرخی و سهمیه‌ای کردن، کار بسیار سخت و سنگینی است و ممکن است کنارش سوء استفاده‌هایی بشود و لذا همیشه طرفدار تک نرخی بودیم و الان هم هستیم.

منتها در این شرایط نمی‌شد که به طور یکسان به همه مردم فشار وارد شود. معتقد بودیم این پول باید به زندگی مردم و اقشاری که درآمد کمتری دارند، برگردد؛ لذا در جلسات متعدد بحث بود که آیا بخشی از پول بنزین را به خزانه برگردانیم و بخشی‌ و یا همه آن را به مردم بدهیم.

از اول نظرم این بود، در جلسات هم بحث کردیم و مصر هم بودم که تمام این پول باید به مردم برگردانده شود. در اینجا محضر ملت ایران عرض می‌کنم. خودشان نظارت بفرمایند.

سازمان و برنامه و بودجه باید به طور منظم، برای مردم توضیح دهد که ماهانه چقدر درآمد داریم کل این درآمد باید به مردم پرداخت شود، بدون اینکه یک ریال به خزانه برگردد.

درست است دولت مشکلات مالی و اقتصادی و بودجه‌ای دارد اما در این طرح، کل مبلغ به اقشار کم درآمد برمی‌گردد.

محاسبات فعلی نشان می‌دهد که در ماه می‌توانیم از 55 هزار تومان برای یک خانواده تک نفره تا 205 هزار برای خانواده که به تناوب اعلام شده، پرداخت می‌کنیم و این کار را خواهیم کرد.

اگر این درآمد بیشتر شد، حتماً پرداختی را بیشتر می‌کنیم. در ماه‌های آینده به طور دقیق به مردم اطلاع می‌دهیم، کل درآمد چقدر است و کجا هزینه شده و کاملاً مردم شریف ما باید نظارت کنند.

2 نکته امروز در میان مردم وجود دارد، یک نگرانی اینکه آیا آنچه که مسئولین دولتی اعلام کردند، در عمل ادامه می‌دهند یعنی این پولی که به مردم داده شود، یک ماه الی 3 ماه داده می‌شود و بعد پشیمان می‌شوند؟ خدمت مردم عزیز عرض می‌کنم و اطمینان می‌دهم به عنوان امین و منتخب مردم در این طرح هیچ پولی نخواهد بود جز آنکه به مردم داده خواهد شد.

مطمئن باشند تا پایان دولت این کار را انجام می‌دهیم و این طرح را اجرا و عملیاتی می‌کنیم.

مردم نگرانی دومی دارند و آن اینکه وقتی قیمت حامل‌های انرژی بالا می‌رود روی اجناس دیگر اثر می‌گذارد و مردم نگران هستند که آیا این طرح روی اجناس دیگر تأثیر می‌گذارد یا نه؟

خدمت مردم عرض می‌کنم ما دو مرتبه بنزین را گران کردیم. در هر دو نوبت که نوبت آخر آن 94 بود و الان 4 سال گذشته است، در این 4 سال به قیمت بنزین دست نزدیم.

کارشناسان در تجربه آن دوبار پیش بینی های مختلف می کردند که مثلا چقدر این طرح تورم دارد در این تجربه هم شرایط اقتصادی کشور متفاوت است و باید نظارت کنیم. مردم اگر نگرانی دارند دستگاه های موظف یعنی تعزیرات، اتحادیه ها، بازار، وزارت صمت و بخش بازرگانی ، همه باید نظارت دقیق کنند تا کسی از این امر سوء استفاده نکند.

چرا الان در این طرح به صاحبان تاکسی و خودروهای خدمات عمومی به جای 60 لیتر مثلا 300 لیتر، کمتر و یا بیشتر می دهیم؟ به خاطر اینکه قیمت حمل و نقل بالا نرود والا آنها هم به قیمت آزاد بنزین می زدند.

این کار را کردیم تا مردم از ناحیه قیمت حمل و نقل تحت فشار قرار نگیرند. بنابراین اطمینان می دهم همه دستگاه های دولتی به ویژه وزارت خانه های صمت و کشاورزی تلاش مضاعف خواهند کرد و خوشبختانه کالاهای اساسی انبارهای ما در شرایط مطلوب و در بهترین شرایط است.

در 6 ماهه اول امسال در بعضی از موارد واردات کمتر بود اما در کالاهای اساسی واردات از سال های قبل بیشتر بود و انبارهای ما از همیشه پرتر است.

بنابراین هیچ نگرانی نداریم و مردم هم نگران نباشند. وزارتخانه های مربوطه باید نظارت کنند و در اینجا به وزیران صنعت و کشاورزی ، وزرا و دستگاه های مربوطه و همچنین به تعزیرات و وزارت دادگستری تاکید می کنم که مراقبت و مواظبت کنند، همچنین به بانک مرکزی که برای کنترل ارز و طلا در بازار همه مراقبت های لازم را انجام دهد.

نکته آخر اینکه ما در اجرای این طرح شاهد آن هستیم که برخی به خیابان آمدند و اعتراض کردند. اصل اینکه یک طرحی دولت اجرا می کند و مورد قبول همه مردم نباشد به نظر من طبیعی است. ممکن است عده ای مخالف باشند و حق دارند نظر مخالف شان را بگویند.

اما کاری که دولت انجام داده طبق قانون است. قانون هدفمندی یارانه ها و همچنین قانون برنامه 5 ساله، دولت را مکلف به اصلاح در قیمت حامل های انرژی می کند تا زمانی که نزدیک به قیمتی برسیم که در بازار خلیج فارس و فوب خلیج فارس است.

پس ما این وظیفه قانونی را انجام دادیم و اگر کسی سوال دارد باید به ما بگوید چرا دولت قیمت را در سالهای 95 و 96و 97 بالا نبرد؟ و باید از آن طرف به ما اعتراض کند. پس طبق قانون عمل می کنیم و آنچه ما تثبیت کردیم مورد نظر سران سه قوه بوده است.

همان نکاتی که امروز مقام معظم رهبری بیان فرمودند و بیانات ایشان شجاعانه و روشنگرانه و بسیار مهم بود، ایشان همین نکات را چند بار به صورت خصوصی به من فرمودند.

فرمودند "در این مساله شما باید بحث کنید ،کارشناس ها را بخواهید و اگر طرحی را سران سه قوه امضا و تایید کنند من حمایت خواهم کرد"، همان نکاتی که امروز هم بیان فرمودند و ما این کار را کردیم و حتی علاوه بر این که در جلسه شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا به اتفاق آرا تصویب کرده بودیم ، من برای تاکید مجدد سه قوه، هر سه نفر به صورت دست خطی روی مصوبه نوشتیم و تاکید، تایید و امضا کردیم.

بنابراین مصوبه، مصوبه سران سه قوه، شورای هماهنگی اقتصادی و به یک طرح ملی مربوط می شود. به دولت و یا تنها به مجلس مربوط نمی شود بلکه به همه ارکان نظام مربوط می شود؛ طرحی است که از قبل به خدمت مقام معظم رهبری عرض کردیم و البته ایشان همین شرط را به من فرمود که "اگر سران سه قوه کاملا موافق باشند من از طرح حمایت می کنم "و همانطور که حمایت و هدایت فرمودند.

نکته این است که اگر کاری می کنیم مشروعیت کار ما این است که به نمایندگی از مردم کار انجام می دهیم و هیچ وقت از سخن و نقد و اعتراض مردم نه تنها ناراحت و نگران نمی شویم بلکه وظیفه داریم گوش دهیم.

ممکن است در طرحی عده ای نظر دیگری داشته باشند و حتی بعد از این طرح برخی بیایند و به ما تذکر بدهند و یا اینکه اصلاح کنیم کما اینکه امروز متوجه شدیم کارت هایی که ما صادر کردیم بعضی از خودروهای فرسوده طبق مقررات قبلی برای آنها صادر نمی شد، دیدیم آنها گرفتار هستند، گفتیم برای آنها این سهمیه پرداخت و کارت موقت صادر شود.

بنابراین در عمل ممکن است با پدیده هایی مواجه شویم که قبلا پیش بینی نشده است. این پدیده ها را حل خواهیم کرد، اگر کسی کارت ندارد یا کارت او گم شده و یا مشکلی دارد، هیچ نگرانی نداشته باشد. سهمیه این ماه و سهمیه 5 الی 6 ماه در اختیار مردم است هر وقت خواستند می توانند استفاده کنند. بنابراین نگرانی وجود نداشته باشد و اگر موردی هم باشد ، مشکل را حل خواهیم کرد.

در اینجا از سازمان برنامه و بودجه، وزارت نفت و وزارت کشور به خاطر هماهنگی ها و تلاش هایی که کردند و مخصوصا وزیر کشور که در این چند روز شاهد بودم چگونه برای اجرای این طرح و همچنین امنیت جامعه تلاش کردند، تشکر می کنم.

خدمت مردم عزیز عرض می کنم که اعتراض با اغتشاش جدا از هم است. اعتراض حق همه مردم است و می توانند اعتراض کنند. حتی نسبت به دولت بیانی هم اگر داشته باشند تند هم باشد، ما با جان می خریم هر چه فرمودند روی چشم ما، اما اجازه ناامنی در جامعه نباید بدهیم.

خودرو در اختیار من است که استفاده کنم نه اینکه راه بندان درست کنم. اگر راه بندان درست کردم خوشبختانه آنقدر سیستم مانیتور و دوربین داریم که خودرو ،پلاک آن و راننده مشخص می شود و من از قوه قضاییه خواهش می کنم که در این زمینه طبق قانون عمل کند. یعنی کسی که در زندگی مردم اخلال و ناامنی و راه بندان ایجاد کرده، و اینکه یک فردی بخواهد از این اعتراض به حق مردم سوء استفاده کند و با سلاح سرد، قمه، سلح سرد حتی وسط بیاید به بانک، مرکز پلیس و صدا و سیما حمله کند، این غیرقابل تحمل در کشور خواهد بود. به هیچ عنوان دولت اجازه اغتشاش و ناامنی به هیچ کس نخواهد داد اما اعتراض حق همه مردم است می توانند اعتراض، صحبت و نقد کنند.

خوشبختانه طبق آمار این سه روزه، آنهایی که اغتشاش کردند عددشان بسیار کم است. حالا در این اعتراض، ممکن است عده ای آمدند و فرمودند که این کار خوب و یا بد است، هر چند خوب بوده، اما آنهایی که دنبال اغتشاش بودند تخریب اموال عمومی، آتش زدن، حمله کردن بودند، عددشان بسیار کم است.

وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، بسیج و همه نیروهای مسلح و نیروی امنیتی که از همه آنها تشکر می کنم با همه توان تلاش کردند سردسته آدم هایی که دنبال تخریب اموال عمومی بودند را شناسایی کنند، برخی را دستگیر کردند و برخی دیگر را دستگیر خواهند کرد و طبق قانون باید با آنها رفتار شود.

اما باید اینجا از ملت بزرگ تشکر کنم. مردم در هیچ شهر و جمعیتی به اخلالگر ها، توطئه گرها و تخریب گرها نپیوستند. آنها همان تعداد کمی بودند، همان تعداد کم ماندند. حال یک خسارت هایی را بوجود آوردند اما مردم با هوشیاری برخورد کردند.

خودم فیلم های بسیاری از این موارد را دیدم عدد اینها چند نفر و تعداد آنهایی که تخریب می کنند چند نفر هستند، عددی نیست و این به معنی هوشیاری و بیداری مردم است. از مردم تشکر می کنم و می خواهم این طرح که طرح ملی است و به نفع مردم و اقشار مستضعف خواهد بود، حمایت کنند و بدانند در کل به نفع جامعه و کشور خواهد بود.

می فهمم اجرای این گونه طرح ها در شرایط فشار اقتصادی بسیار سخت است و متوجه هستم معمولا دولت ها در این شرایط به این کارها دست نمی زنند و احتیاط می کنند اما ما در این شرایط فشار جهانی باید اصلاح ساختار اقتصادی را هم حساب شده، عاقلانه و با مشورت و تامین نظر مردم انجام بدهیم. الان مدنظر ما اداره کشور برای سال 98 نیست بلکه این کشور برای سالیان دراز صدها و هزارها سال باید اداره شود و باید به فکر نسل های بعد باشیم. بنابراین اصلاحاتی که ضروری است باید انجام دهیم و در اینجا به سازمان برنامه و بودجه دستور می دهم که از فردا شب(دوشنبه شب) شروع کند به پرداخت این وجهی که باید به مردم داده شود.

یعنی از فردا شب پرداخت به حدود 20 میلیون جمعیت معادل یک سوم جمعیت 60 میلیون را به افراد آغاز کند، در نوبت بعدی تا پایان هفته، 20 میلیون دیگر را پرداخت کند و اوایل هفته آینده 20 میلیون سوم. به همه 60 میلیون نفری که اعلام کردیم تا اوایل هفته آینده وجه مورد نظر پرداخت خواهد شد.

اگر بعد از پرداخت هفته آینده، افرادی بودند که خودشان را نیازمند می‌دانند و در این لیست نبودند و به آنها پرداخت نشده، مرجع آنها وزارت رفاه است.

وزارت رفاه باید اعلام کند و برای مردم توضیح دهد. شیوه لازم برای فهم نیازمندی، داریم و هر کس نیازمند بود اشکال ندارد که این 18 میلیون، بشود 19 میلیون الی 20 میلیون، مشکلی نداریم. هر کس که نیازمند بود و احساس کرد به او پرداخت نشده و در لیست نامش نبوده است حتماً اعتراض کند به وزارت رفاه و آن وزارتخانه به مردم بگوید به کجا اعتراض کنند و چگونه اعتراض کنند. هرکس نیازمند بود باز هم این پرداخت را انجام می‌دهیم.

خدمت مردم عزیز عرض می‌کنم که به عنوان امین و نماینده مردم، در این کار هیچ نفعی به حال دولت و وضع اقتصادی دولت نخواهد داشت، اما این طرح به نفع مردم خواهد بود، یعنی مصرف بنزین در کشور کمی کاهش پیدا می‌کند، خودکفایی بنزین ما برای بلندمدت ادامه پیدا می‌کند و البته باید پالایشگاه‌های بعدی را برای سال‌های بعد درست کنیم.

از طرفی زندگی مردم، آنهایی که در فشار اقتصادی هستند، ان‌شاء الله در این طرح بهتر خواهد شد طرح ملی به نفع مردم و اقشار کم‌درآمد است و امیدوارم مردم هوشیاری و بیداری خودشان را حفظ کنند و از رسانه ملی، همه رسانه‌ها، نیروی انتظامی و بسیج و سپاه بخاطر تلاش فوق‌العاده‌شان برای امنیت کشور تشکر می‌کنم.

هیچ چیز ارزشمندی برای ما بالاتر از امنیت نیست. باید امنیت و برادری و اتحاد خودمان را حفظ کنیم و مردم نخواهند گذاشت یک عده در خارج از کشور، آنهایی که به مردم این همه فشار اقتصادی آوردند و یا آنهایی که تروریست بودند و خون مردم را در گذشته ریختند بخواهند از این فضا و جو سوء استفاده کنند.

همه مردم ان‌شاء الله در زندگی‌شان کامروا و موفق باشند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

منبع: فرارو

کلیدواژه: سیاست دولت روحانی قیمت بنزین یارانه بنزین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۲۲۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. بر اساس دیدگاه های کاشی، ایران از جامعه مدنی مبتنی بر نظریه هگلی به دیدگاه جامعه مدنی براساس نظریه لوفور، منتقل شده است. از این منظر همه سازوکار جامعه مدنی مبتنی بر ارزش ها و اصول، دچار اضمحلال شده، و جای خودش را به جامعه مدنی مبتنی بر فرد بیانگری جای آن را گرفته است. جامعه از سمت اتکا به زبان نخبگان اریستوکرات، با توجه به جهان دیجیتال و مجازی، به سمت اتکاء به زبان خود حرکت کرده است. این انقلابی زیرپوستی است که کشور ایران با آن مواجه است، انقلابی که خود ارزش های همه انقلابیون گذشته را اعم آزادی، عدالت، و ... به سخره می گیرد، و خود بنیانگذار سبکی جدید از زندگی است. زندگی ای که در آن گفت و گو میان گذشته و حال، انسداد کامل یافته و آینده ترسناکی را برای همگان به تصویر می کشد. این وضعیت اغلب با این سوال همراه است که چه می شود؟

حرکت از درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی به درک زندگی روزمره

کاشی ابتدا سخن را بر تغییر درک جامعه مدنی استوار کرد. او تاکید کرد که می خواهد بگوید «نسبت جامعه مدنی با دولت، و مردم، چگونه بوده، الآن در چه شرایطی به سر می بریم، و احیانا چه چشم اندازهایی قابل بیان است در این باره که به کدام سمت و سو می رویم»

او گفت که «ما از یک درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی به سمت نوعی از جامعه مدنی می رویم که با مناسبات زندگی روزمره در نسبت قرار دارد. جامعه مدنی به معنای اریستوکراتیک آن، دارای بیگانگی هایی از متن زندگی روزمره است و جامعه مدنی به معنایی که پیوند می خورد با زندگی روزمره، فرم و صورت دیگری پیدا می کند. ولی این نقطه، نقطه پایان نیست. بلکه نقطه آغازی است برای یک عهد، پیمان و قرارداد و بازآفرینی تازه، که رو به آینده است.»

گذشته جامعه مدنی در ایران

او در ادامه سخنانش به گذشته جامعه مدنی در ایران اشاره کرد و گفت: «دست کم در ادبیات سیاسی معاصر و نیم قرن گذشته ایران، طرح جامعه مدنی هرچند قبلا نیز مطرح بود اما بیشتر با گفتمان اصلاحات و دوم خرداد وارد ادبیات سیاسی ایران شد و هنوز درک ما از جامعه مدنی همان درکی است که در دهه ۷۰ ایران زاده شد. اما باید گویم از آن نوع جامعه مدنی باید فاصله بگیریم. که البته باید بگویم که ما فاصله گرفته ایم. آن برداشت و آن درک دارای مشکلاتی بود، که امروز عمرش به سرآمده است»

درک هگلی از جامعه مدنی از اوایل دهه ۷۰

کاشی گفت که «جامعه مدنی به معنایی که این ادبیات از اواخر دهه ۶۰ و از اوایل دهه ۷۰ در ادبیات شماری از استادان و فعالان سیاسی مطرح شد، یک درک هگلی بود. به این معنا که جامعه مدنی میان فرد و دولت مستقر می شود. و با این شرایط دارای کارکردهای مختلف است. از جمله، قرار است از افراد در مقابل دست اندازی دولت حمایت کند. همچنین قرار است به افراد در مقابل ساختار قدرت، قدرت عطا کند.»

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به این که با استقرار دولت اصلاحات معنای دیگری هم به معنای بالا اضافه شد، افزود: «جامعه مدنی قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دمکراسی شود. بنابراین دولت اصلاحات باید جامعه مدنی را با دادن امکانات، تقویت می کرد، و از این طریق بخشی از وظایف و کارکردهای دولت به جامعه مدنی منتقل می شد تا مسیری را که دولت برای پیمودن در توانش نبود، جامعه مدنی پیش می برد.»

او افزود: «معنای دیگر کمک به ناتوانان بود که بعدها اضافه شد؛ اعم از آگاهی دادن یا التیام بخشیدن به فقر و رنج آنان.»

چرا جامعه مدنی گرم دهه ۷۰ سرد شد؟

کاشی در بخش دیگری از سخنان خود این سوال را مطرح کرد «چرا و چه اتفاقی افتاد که ناگهان به تدریج معنای هگلی از جامعه مدنی که در دهه ۷۰ خیلی گرم بود، به تدریج سرد شد، و نقش خودش را از دست داد». او در پاسخ گفت: «بعد از پایان یافتن دوره دوم اصلاحات، و استقرار دولت احمدی نژاد، یکی از وظایف این دولت، اقدام در حذف جامعه مدنی بود؛ به این معنا که دانشگاه یا ، فضاهای نشر یا سپهرهای فرهنگی شبیه این جا (موسسه رحمان)، از بین بروند. این که گفته شد تداوم موسسه رحمان خود نعمتی است، به این دلیل است که این تداوم ناممکن بوده است. به انحاء مختلف این گونه نهادها به راحتی حذف شده اند ، و صدای کسی هم در نیامد و حکومت با موفقیت تمام این فرآیند حذف را به پیش برد. بنابراین این سوال مطرح می شود که مشکل کجا بود؟»

طرح مساله اصلی

کاشی در پاسخ به این سوال که مشکل اصلی کجا بود گفت: «مشکل این جا بود که آیا آن کارکرد نهادهای جامعه مدنی، که در فهم هگلی از جامعه مدنی وجود دارد، وجود داشت؟ به عبارت دیگر به معنای دیگر جامعه مدنی واقعا واسط بین فرد و دولت قرار داشت؟ باید بگویم که این گونه نبود. همه نهادهای جامعه مدنی حتی شاید موسسه رحمان، متعلق به یک نهاد و یک طبقه خاص تحصیلکرده شهری خاص هستند که از نیمه های دهه ۶۰ تقویت شدند، و خواهان موقعیتی در سازمان قدرت بودند، و در حقیقت نسبتی با کف جامعه نداشتند. یعنی آن واسطه گری که در تعریف هگلی از جامعه مدنی وجود دارد، اساسا وساطت مذکور رخ نداده است. از این رو باید گفت ما یک گروه های خاصی هستیم، زبان، ادبیات و منافع جمعی خاص خودمان را داریم ، و اساسا با اقشار وسیعی از این جامعه نسبتی نداریم.»

او در ادامه با اشاره به این که «وضعیت جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با ما از یک جهت مشابه است گفت: « هسته سخت جمهوری اسلامی نیز از دورانی مانند انتخابات سال ۱۳۷۶، برایش آشکار شد که جامعه را نمایندگی نمی کند. چون جامعه به اراده دیگری رای داد. به نظر من جمهوری اسلامی در این ۲۰ تا ۳۰ اخیر به تدریج این موضوع را پذیرفته است. همچنین ما هم جامعه را به آن معنا که سخنگوی کف جامعه بوده ایم، نمایندگی نمی کردیم. بنابراین این معنا که ما واقعا بین کف و ساختار دولت وساطت می کردیم، برداشت اساسا صحیحی نیست. بنابراین، جریان اصلاح طلب و آن جریان دیگر هر دو گروهی اقلی بودند و علی الاصول جامعه را نمایندگی نمی کردند. اگر رای بالایی می آوردند، به اعتبار این بود بتوانند کاری در میدان قدرت پیش ببرند. ولی اگر در این بخش کاری از آن ها بر نمی آید چه معنا دارد مردم پشت سر اصلاح طلبان قرار بگیرند.»

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «بنابراین از این دو گروه اقلیت رقیب معلوم است آن گروهی که قدرت، سازماندهی، و زور بیشتری در اختیار دارد، همواره برنده است. به همین دلیل دیدیم که به تدریج اصلاح طلبان از صحنه قدرت جارو شدند، و اتفاق چندان مهمی هم رخ نداد.»

کاشی با ذکر این که در این شرایط تحلیل های جدید در دهه ۸۰ مطرح شد که یکی از آن تحلیل گران خودش بوده گفت: «از نیمه های دهه ۸۰ به بعد، تحلیل هایی بین روشنفکران عمومیت داشت و چشم اندازهای تاریکی را تصویر می کردند مبنی بر این که نهادهای واسط تحت عنوان جامعه مدنی حذف شده، و اکنون حکومت با مردم مواجه است؛ در این مواجهه مردم تنها هستند؛ آگاهی و قدرت مقاومت ندارند، جامعه ذره ای، گسیخته، فاقد معنا و به گونه ای منفعت طلب و منتظر یک فاشیم است. می گفتیم ساختار، و حکومت بدون میانجی گری نهادهای مدنی، با مردم ارتباط برقرار کرده، و احمدی نژاد به عنوان مظهر یک ساختار فاشیستی است. حال اگر فاشیسم احمدی نژاد جواب نمی دهد جامعه مستعد یک فاشیسم بزرگتری در آینده است، و قص علیهذا. البته هنوز این دست از تحلیل ها ادامه دارد.»

۱۴۰۱ و برهم خوردن تحلیل های پیشین

این استاد دانشگاه با اشاره به این که « تحلیل های مذکور غلط نیست. اما تحولات ۱۴۰۱ کمی تصویر ما را دگرگون کرد» گفت: «در ۱۴۰۱ شاهد جنبش گسترده اجتماعی قدرتمند بودیم که بدون میانجیگری نهادهای واسط رخ داد. نه تنها نهادهای مدنی آغازگر جنبش نبودند، بلکه تن مرده آنان مثل دانشگاه ها و ... از جنبش جان دوباره گرفت و گرم شد. از این حرکت ۱۴۰۱ تعریف آغازین ما از جامعه مدنی را منحل کرد. با آن تعریف هگلی گمان می کردیم جامعه مدنی، نهاد واسط میان فرد منفعت جو ی ناآگاه پیچیده در قلمرو شخصی اش با دولت است (مبنای فهم هگلی از جامعه مدنی) که در بنیاد خود دارای مشکل بود. از این رو برای فهم فضای جدید باید به لوفور که تصور هگلی را به هم می ریزد متوسل شویم.»

او درادامه با توسل به رویکرد لوفور، تاکید کرد که « فرد نه تنها منزوی و نآگاه و ناتوان نیست، بلکه در میدان روابط شخصی و خصوصی یا عمومی خود، در شبکه هایی از مناسبات و روابط حضور دارد و نقش بازی می کند، بلکه، در این شبکه های پیچیده، خرد و متکثر ارتباطی، بین جماعت‌های کثیر بی‌نام، گمنام، فرم‌هایی از آگاهی، و دانایی و نگاه به جهان، الگوهایی از اراده ورزی و مقاومت، وجود دارد.»

بر این مبنای تحلیلی جدید کاشی نتیجه می گیرد که «اساسا در عالم خارج چیزی به نام فرد منزوی مستقل تک افتاده وجود ندارد. ما پدیده ای داریم به نام زندگی روزمره و این زندگی روزمره مشتمل است بر شبکه های پیچیده و متکثر و متنوع و رنگارنگی از روابط، که در این روابط، سوژه ها بازتعریف شده، و اصنافی از آگاهی، و برداشت هایی از امور جهان به دست می آورند، که در آن نگاه سابق این ها مغفول و سرکوب شده اند. وجود داشته اند،اما نادیده انگاری شدند. به همین دلیل عرض کردم که درک ما اصلاح طلبان از جامعه مدنی، نوعی درک اریستوکراتیک بود.»


نقش اربابان زبان در کسب نمایندگی مردم

کاشی در ادامه به نقش اربابان زبان در زندگی مردم پیش از تحولات 1401 اشاره کرد و گفت:« در جامعه شهری بزرگ، زبان قدرت پیدا می کند، جای روابط طبیعی و واقعی جامعه را اشغال می کند. ما به اعتبار زبان، به این اعتبار که می توانم حرف های منسجم یا مغلق بزنیم، دائم از این فیلسوف به آن فیلسوف سفر می کردیم. باید گفت تنها اربابان ثروت و قدرت نداریم، بلکه اربابان سخن هم داریم. این اربابان سخن همان طبقات اریستوکراتیکی هستند که به نهادهای مدنی، انتشارات، مطبوعات و ... وارد می شوند و قدرت اجتماعی تحصیل کرده، و سپس زبان مردم می شوند، بدون آن که زبان مردم باشند. این وضعیت در روشنفکران چپ و این سوال که کی می تواند زبان زندگی طبقه پرولتاریا باشد، و همچنین در لیبرال ها وجود داشت. از این رو مطرح شد من جواد کاشی که سطح زندگی، و دغدغه های مشخصی دارم، می توانم زبان مردم باشم. این در حالی است که به کمک زور کلام و زبان، نماینده شدم. زیرا ساختارهای نمادین زبان را من می توانم در خدمت بگیرم.»

سه رخداد مهم و به پایان رساندن عمر جامعه مدنی به معنای اریستوکراتیک

این استاد دانشگاه سپس به ۳ رخداد مهم عرصه جامعه مدنی که عمر آن را به معنای اریستوکراتیک اش به پایان رساند» اشاره کرد و گفت: « ۱- از ما که امتحان پس دادیم و اریستوکرات باسواد تحصیل کرده و فیلسوف و روشنفکر ... هستیم می پرسند انقلاب اسلامی و اصلاحات هم که حاصل همین طبقه متوسط آریستوکرات است. به کجا انجامید؟ بالاخره کدام مسئله و دردواقعی ما حل شد؟ ۲- در نتیجه این امتحان، جامعه مدنی و طبقه اریستوکراتیک، و روشنفکران و ... که می خواستند میانجی میان فرد و دولت بشوند کم اعتبار شدند. ۳- اتفاق بسیار مهم دیگر آن بود که با پا به عرصه گذاشتن رسانه های جدید، امکان بروز و ظهور برای آن دسته از طبقاتی که امکان ظهور نداشتند، امکان لازم را فراهم کرد. به تدریج مشاهده می کنید فلان روشنفکر صاحب نام چیزی می گوید و آن دانشجوی سال اول یا دانش آموز دبیرستان هم چیزی می گوید و بسیاری مواقع، هم سخن آن دانش آموز نسبت به سخن آن روشنفکر لایک بیشتری می خورد.»

او در ادامه گفت که «بنابراین گونه همطرازی میان کف و طبقه و فهم اریستوکراتیک جامعه مدنی به پرسش گرفته شد. و ما به قول «لوفور» به سمت یک سنخ تازه ای از جامعه مدنی، جامعه مدنی همبسته با متن زندگی، روزمره مردم حرکت کردیم. زیرا آنان هم اکنون زبان برای سخن گفتن دارند و می توانند خودشان را بیان کنند. نوعی از بیانگری ظهور کرد که با بیانگری آن جامعه مدنی پیشین متفاوت بود.»

تفاوت های دو جامعه مدنی در نسبت شان با حقیقت

کاشی در ادامه «به مشخصاتی» اشاره کرد که می تواند «معرف نسل جدیدی باشد که بدون وساطت آن انسان های صاحب نام و صاحب کلام، قدرت اجتماعی تولید کنند.»

او «ویژگی های مهم جامعه مدنی» جدید را «همبسته با زندگی روزمره» دانست و گفت: «جامعه مدنی جدید مبتنی بر هیچ حقیقت قدرتمندی از جمله ناسیونالیسم، عدالت، دمکراسی، و اسلام نیست. جایی ندارند. این ها شبکه ای از گزاره های قدرتمند قدرتمند و به هم پیوسته بودند که توسط روشنفکران با خطابه ها، نوشته ها، ترجمه ها، و کتاب ها و آثارشان در عرصه عمومی تولید شده بود. ولی حامیان جامعه مدنی جدید اساسا چنین مفهومی از حقیقت به معنای قدرتمندش را بر نمی تابند. می توانیم گمان کنیم که این ها آزادی، عدالت یا ناسیونالیسم هم می خواهند. اما هیچ یک از این ها دال های قدرتمندی که یک شبکه ای بی شمار با ساخته شدن گزاره هایی دور بر آن ، به یک جهان نیرومندی از معنا منتهی شود، نیست و اساسا وجود ندارد. به عبارت دیگر به جای دال های قدرتمند زبانی، چیز دیگری به نام مخرج مشترک تجربه های زیرپوستی ملموس جایگزین، به جای آن دال های قدرتمند جایگزین شده است.»

وجود رنج های مشترک پیوند دهنده و زیرپوستی در همه

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با اشاره به این که « زمانی که می خواهیم در محافل مختلف تفریحی یا شغلی شرکت کنیم، چیزهایی من و شما به طور مشترک رنج می دهد» گفت:«بنابراین رنج های زیرپوستی هم داریم که هرچند رنج من با تو متفاوت است، ولی دارای مخرج مشترک هایی است که همه ما را به نحوی کلافه کرده است هرچند زاویه ورودمان به این رنج ها یکی نباشد. اما یک درک بالنسبه مشترک جمعی از رنج های زندگی جامعه ، ما را به یکدیگر پیوند می دهد. از این رو هر کسی با هر درجه از اعتبار ، سخنی بگوید که با منطق رنج های مشترک ناسازگار باشد، نمی پذیرند و اعتبارشان نیز از دست می رود. بنابراین به جای اهمیت نظم و استواری کلمات، نحوه ارجاع شان به رنج های عمومی مردمان در متن زندگی روزمره مهم است. از این رو اگر از جایی، حرف ها انتزاعی شود، بلافاصله می گویند چه دارید می گویید؟»

کاشی سپس به یکی از مسایل مهم جهان ارتباطات و رسانه های جمعی اشاره می کند و می گوید: « یکی از مویدات این بحث، اهمیت نقش تصویر به جای سخن است به نحوی که الآن عکس جانشین کلمه شده است. شهروند با عکس رابطه ای می گیردکه دیگر دال بر یک جهانی از مفاهیم نیست. اساسا این نسل با متن، آنقدری که نسل من با متن ارتباط برقرار می کرد، ارتباط نمی گیرد. این نسل زمانی که با متن، عکس، رنگ، فیلم، همزمان، عقل و عاطفه و حس و وجدانش درگیر می شود، می تواند باهاش ارتباط برقرار بکند و شاید مهمتر از همه این ها معنا، مفاهیم، زبان، سخن، در یک میدان اینتراکتیو و تعاملی اساسا تولید و مصرف می شود. بنابراین عکس بیشتر آن مفاهیم را بازنمایی می کند.»

او در ادامه با اشاره به این که حاملان زندگی روزمره گرا، دیگر در دوره دو گروهی که یکی ارزش و دیگری دمکراسی را عمده می کردند، زیست نمی کند گفت:« هرچند ادراکات اقلی ته نشست شده در تجربه ۴۰ یا ۴۵ سال گذشته یک سری واکنش های جمعی بسیار قدرتمندی را خلق می کند. اما اساسا بنیاد جهان های معنایی آنان فرو ریخته است. جهان های ضخیم معنایی در مقابل یک عرصه معنازدا، فقط یک جوهر پیوند دهنده دارد، آن هم منطق زندگی ، امکان زندگی و بقا است. به عبارت دیگر آنچیزی که به مثابه تجربه مشترک ۴۰ ساله بر وجدان افراد ته نشست کرده، این است که دنیای ضخیم، پرمعنا و پر سخن تو هیچ ارتباطی به منطق زندگی ندارد که هیچ، بلکه منطق زندگی را دارند خفه می کند. لذا می گویند داریم خفه می شویم دست از سرمان بردارید. این شرایط فعلی است.»

آیا می توانیم در این نقطه جدید بایستیم؟ چشم انداز فردا؛ آغاز نو

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس با طرح این سوال که «آیا ما می توانیم در این نقطه بایستیم و آیا این پایان است» گفت: « من می گویم. خیر. این نقطه ای است که باید به سمت‌هایی حرکت کنیم. امکان هایی پیش روی ما قرار دارد، و باید در باره آن ها سخن بگوییم. نسل جدید یک یا چند نظام حقیقت با سرمایه های کلامی قدرتمند موجود را همگی دروغ می دانند. بر این اساس میدانی از حقیقت زدایی ایجاد کرده است. سخن معطوف به حقیقت را می زداید و شالوده اش را می شکند. این دو روبه روی هم ایستاده اند. به همین خاطر این منادیان حقیقت هرچه جلو می روند، بیشتر باید به زور بازو و قدرت سرکوبشان اعتماد کنند. زیرا دیگر مجال هیچ پیوندی با این عرصه ندارند. انسداد به طور کامل ایجادشده است. با یکدیگر نمی توانند حرف بزنند. قدرت تفاهم به پایان رسیده است. تبلیغات هم دیگر جواب نمی دهد.»

کاشی در ادامه اما تاکید کرد که « اکنون باید به این سوال پاسخ بدهیم که ما به کدام سمت و سو می رویم؟» او گفت: « در این جا چند کلمه ای در باره چشم انداز فردا بگویم. تاکید می کنم که این گونه نمی توان ماند. این وضعیت گاهی همه را می ترساند. من با دانشجویانم این سوال را مطرح می کنم که چه دارد می شود؟ هیچ افقی وجود ندارد. در این تقابل مشت همه حقیقت های موجود باز شده، و کسی چشم اندازی از آنان انتظار ندارد، و این صحنه ای است که دائم می تواند به سخره گرفته شود، اما این رابطه که جز خشونت دیگر امکانی برایش باقی نمانده، ما را به کجا می برد؟ این وضعیت همه را می ترساند.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که « واقعا چشم اندازهای نگران کننده و ترسناکی پیش روی ما وجود دارد، اما باید توجه کنیم که ما در یک نقطه تاریخی بسیار مهم ایستاده ایم» گفت: « همه چیز باید خود را در نسبت با زندگی به نحو تجربی به معنای بقا و زندگی کردن و به مثابه نقطه آغاز و نه کانسپتچوال، بازتعریف کند. این وضعیت خود به معنای عقب نشستن از قبل از اجتماع سیاسی است. گویی اجتماع سیاسی مستقر وا رفته و خیلی تضعیف شده است. و فقط به شرط آغاز مجدد می توان به سمت افق های امید بخش پیش برد. به شرطی که بپذیریم همه چیز باید از نو آغاز شود. تا ثابت نشود، امور، نسبت خیراندیشانه ای به منطق زندگی برقرار می کند، کسی تسلیم آن نمی شود. جامعه از سوال های گوناگون انباشته شده است، ولی این سوال ها نیازمند یک فیلسوف و متفکری نیست که بخواهد به آن ها جواب بدهد. خیر، این ها سوال های وجودی هستند.»

همه در یک دادگاه بزرگ

کاشی در ادامه با اشاره به این که «اگر گمان کنی دیسکورس اسلامی متزلزل شده، می توانید با شاهنامه، یک دیسکورس ناسیونالیستی پاسخگوی وضعیت فعلی باشید باید بگویم تا جایی که، شعرهای شاهنامه در تقابل با دیسکورس مسلط است، برایت کف می زند و هورا می کشد، اما به محض این که از اشعار شاهنامه، یک سازمان فکری درست شود و بگویید که شما مکلف به فلان هستید، بلافاصله شما طرد می کند و هیچ تکلیفی نمی پذیرد. قبول نمی کند که او را از یک قید به قید دیگر ببرند. زندگی گراها می گویند می خواهیم این کار را انجام بدهیم اگر اسم اش آزادی است، بسیار خوب است، اما اگر بخواهی بگویی نظر جان لاک و بنتام راجع به آزادی این است و این را در زندگی بیاموز، بلافاصله به شما می گوید پی کارتان بروید.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که از این رو «همه کانسپت ها ، مفاهیم و مواریث امروز در مقابل یک دادگاه بزرگ قرار دارند، آن هم دادگاه زندگی است» گفت: « از این رو همه با توجه به شرایط باید خود را بازتعریف کنند. حتی ارائه یک درک رحمانی از اسلام تکافوی این وضعیت نمی کند. کار بسیار سخت تر از این حرف ها است که فکر کنی یک دستگاه مفهومی می سازید، و بر اساس آن افراد را متقاعد می کنید. کار فقط کانسپتچوال و مفهومی نیست، بلکه پرکتیکال هم هست. یعنی در میدان و فرصت های تاریخی و زندگی باید رویدادهایی رخ بدهد، و در متن آن رویدادها این ها بیایند حاضر بشوند صداقتشان را اثبات کنند، به این معنا که به راستی مددکار هستند. و الا جامعه بدون اخلاق، بدون هنجار، و پیوندهای بالنسبه مشترک، مستقر نمی شود.»

او افزود: «بنابراین ما در یک نقطه آغاز قرار داریم. این نقطه آغاز به مراتب رادیکال تر و مهم تر از عصر مشروطه است. در عصر مشروطه نخبگان نقش ایفا می کردند. این در حالی است که اکنون با کف و متن زندگی روزمره روبه رو هستیم. متن زندگی روزمره و منطق معنا گریز متن زندگی روزمره، قدرت گرفته است. و هر کسی که بخواهد نقش روشنفکر، متفکر، نخبه،و یا نمایندگی سیاسی این مردم را برعهده بگیرد، باید از طریق این متن زندگی روزمره که قدرت و قوت زیادی تحصیل کرده است خودش را اثبات بکند و این کار بسیار دشواری است. نیازمند زمان است. با سرعت هم این موضوع حاصل نمی شود. جامعه دارد خودش را به نحو تازه ای، تعریف می کند. از این رو این نقطه آغاز است و مسیر طولانی ای پیش روی ما قرار دارد. ما می رویم که جامعه دیگری بشویم. و افق هایش امروز پیچیده و مبهم است. اما آشکار است که نقطه عزیمتش در کجا قرار دارد. بنابراین عنوان سخنرانی ام «زندگی روزمره، دولت، و جامعه مدنی» است. »

چکیده پسینی

در آخر کاشی، تاکید کرد که « جامعه ما از یک درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی، که بین دولت و فرد قرار دارد، و ثقلی اریستوکرات به جامعه مدنی و بازیگران جامعه مدنی می داد، عبور کرده است. امروز فرد بدون نیاز آن طبقه نخبه در متن ارتباطات زنده روزمره اش یک جامعه مدنی مقتضی نیازها و زندگی ملموس خودش تولید کرده که اکنون تک تک ما باید برویم، در دادگاهش شرکت بکنیم و خودمان و کانسپت ها و مفاهیم و باورها و مواریث مان را بازتعریف کنیم.»

بیشتر بخوانید:

نوبت قدرت گیری مردم است آن هم پس از دو انقلاب جز آرزوی مرگ یکدیگر را در سر نمی‌پروریم فیلمبردار آن مادر، خود یک قربانی است محمد جواد کاشی: حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود / زورآور هر چه تجهیزات جنگی قدرتمند داشته باشد، ضعیف است سویه زنانه انقلاب محمد جواد کاشی: حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود / زورآور هر چه تجهیزات جنگی قدرتمند داشته باشد، ضعیف است

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899561

دیگر خبرها

  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • نباید اجازه دهیم کارگران دچار رنج شوند/ لزوم پرداخت به موقع حقوق
  • مسؤولان پیگیر رفع بیکاری و مشکلات معیشتی مردم باشند
  • ایمنی بالای خودروهای دوگانه‌سوز با سوخت CNG با وجود تخریب‌های مافیای بنزین
  • سیاست‌های صنعتی باید تعیین تکلیف شود/ سهم اندک تولید از اعتبارات بانکی
  • اجازه ندهید حتی یک کودک از تحصیل جا بماند
  • قیمت فیلترشکن گران‌تر از اینترنت! گردش مالی فیلترشکن‌ها برابر با یک اپراتور ایرانی است!
  • فیلترشکن گران‌تر از اینترنت؛ گردش مالی فیلترشکن‌ها برابر با یک اپراتور ایرانی
  • استقبال مازندرانی ها از طرح « نور» مطلوب است/ دستگیری تعداد اندک