دو کارکرد اصلی پیرامون شکل گیری بسیج
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۶۲۴۵۵
با پیروزی انقلاب اسلامی، پویایی جریانات مردمی و انقلابی، همچنین کارکرد مشترک آنها در چارچوب اهداف نظام و انقلاب، موجب نامگذاری متفاوتی همچون «حزباللهی»، «انقلابی»، «مکتبی»، «بسیجی»، «ارزشی» «ولایتمدار» و... شده است. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمد درودیان، راوی و پژوهشگر مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون همزمان با سالروز تسخیر سفارت آمریکا، متن کامل مقاله محمد درودیان را با عنوان «شکلگیری بسیج در اندیشه امام خمینی (ره) و کارکرد دفاعی آن» را منتشر میکنیم.
«هم اکنون کلمه «بسیج» از یک واژه، به یک مفهوم فراگیر، با ابعاد مختلف تبدیل شده است که بسیاری از معانی و عملکرد گذشته نیروهای مردمی و انقلابی در جنگ و انقلاب، همچنین نیازهای آینده دفاعی- امنیتی کشور، در درون آن قابل توضیح و تبیین است. حال این پرسش وجود دارد که؛ خاستگاه اولیه و عوامل مؤثر در شکلگیری و توسعه مفهومی- ساختاری بسیج کدام است؟ پاسخ به پرسش یادشده با فرض پیوستگی مفهوم و ساختار بسیج، با کارکرد آن در پاسخ به نیازهای جنگ و انقلاب بررسی خواهد شد. براساس همین ملاحظه، روش بررسی نیز با تأکید بر شکلگیری و تکامل بسیج در تعامل با تحولات نظامی، شامل تهدید امریکا به حمله نظامی، حمله عراق، اشغال و آزادسازی مناطق اشغالی، انجام خواهد شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، پویایی جریانات مردمی و انقلابی، همچنین کارکرد مشترک آنها در چارچوب اهداف نظام و انقلاب، موجب نامگذاری متفاوتی همچون «حزباللهی»، «انقلابی»، «مکتبی»، «بسیجی»، «ارزشی» «ولایتمدار» و سایر موارد دیگر شده است. توجه به خاستگاه اولیه بسیج ناظر بر انتظار از نقش بسیج در بازدارندگی تهدید نظامی آمریکا، برای حمله به ایران است. طرح این موضوع تنها اشاره به خاستگاه اولیه تشکیل بسیج و کارکرد آن در جنگ است، بهمعنای محدودکردن بسیج در چارچوب مفاهیم و کارکرد نظامی نیست.
امام خمینی بهعنوان رهبر انقلاب، معمار و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، نخستین بار کلمه «بسیج» را در پاسخ به تهدید نظامی آمریکا، در واکنش به تصرف سفارت این کشور، در پنجم آذر و با هدف بازدارندگی، مورد تأکید قرار داد.
در واقع امام بر پایه تجربه پیروزی انقلاب، متکی بر مشارکت و حضور فعال نیروهای مردمی، در نظر داشت ازطریق بسیج و سازماندهی نیروهای مردمی، بنیان و شالوده قدرت جدیدی را تأسیس کند که از قدرت بازدارندگی دربرابر تهدید نظامی آمریکا برخوردار باشد.
این اقدام امام، در آذرماه سال ۱۳۵۸، با مشاهده رخدادها و تحولات امنیتی در مناطق مختلف کشور، ازجمله کردستان و خوزستان بود. زیرا حوادث یادشده نشان داد، استقرار نظام با چالشهای جدّی سیاسی- امنیتی و حتی نظامی مواجه خواهد بود. درواقع مشاهده چالشهای سیاسی- امنیتی، همچنین ناتوانی ساختارهای موجود نظامی- امنیتی، برای مقابله با تهدیدات عراق و گروههای داخلی، در تشکیل بسیج بهمثابه «قدرت بازدارنده دربرابر تهدیدات»، نقش تعیینکنندهای داشته است. چنانکه تنها یک ماه بعد و در تاریخ ۱۳۵۸/۱۰/۵، امام بر ضرورت آمادگی مردم برای دفاع از مرزها تأکید کرد.
با این توضیح، روند تحولات سیاسی، نظامی و امنیتی در داخل و مرزها، همچنین تهدید نظامی آمریکا برای حمله به ایران، با جابهجایی ناوگان نظامی، نقش مهمی در تصمیمگیری امام برای تشکیل بسیج، و توسعه نقش دفاعی و بازدارنده آن داشت. حال این پرسش وجود دارد که آیا تصمیمگیری و فرمان امام، تأثیر بازدارنده دربرابر تهدید نظامی آمریکا داشت؟ پاسخ به پرسش یاد شده از این حیث اهمیت دارد که بخشی از علت ناتوانی در بازدارندگی عراق در حمله به ایران روشن خواهد شد.
فرمان امام برای تشکیل بسیج، بلافاصله محل مناقشه سیاسی قرار گرفت. چنانکه بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور وقت، موضوع بسیج را در چارچوب بهکارگیری نیروهای مردمی در قالب «سازمان دفاع غیرنظامی» تفسیر کرد که قبل از انقلاب ایجاد شده بود، و حجتالاسلام مجد را بهعنوان مسئول این سازمان انتخاب کرد. متقابلاً سپاه در درون سازمان این نهاد و در چارچوب برداشتی که از فرمان امام برای جذب و سازماندهی نیروهای مردمی، تحت عنوان «بسیج مستضعفین» داشت، اقدام کرد.
با این وضعیت، مناقشه اولیه درباره مأموریت، کارکرد و جایگاه سازمانی بسیج، میان بنیصدر و سپاه، مانع از تأثیرگذاری و ایفای نقش بسیج برای بازدارندگی دربرابر تهدید نظامی آمریکا و مشارکت در دفاع از مرزها شد. ضمن اینکه در این دوره زمانی، تحولات سیاسی – اجتماعی و آرایش سیاسی نیروها نیز در چارچوب «خط امام» مفهومبندی شد.
برابر گزارشهایی که بعدها منتشر شد، آمریکا پس از تصرف سفارت در ایران، برای آزادسازی گروگانهای خود، بهدنبال حمله نظامی به ایران بود. علت امتناع از حمله، برابر اظهارات برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، رئیسجمهور پیشین آمریکا، ملاحظات نظام دوقطبی در سطح بینالمللی و اشغال افغانستان توسط شوروی سابق، که پس از تصرف سفارت آمریکا انجام شد، در انصراف امریکا برای حمله به ایران نقش داشته است.
کارکرد بسیج پس از تهاجم عراق به ایران
با فرض اینکه تشکیل بسیج، با هدف بازدارندگی تهدید نظامی آمریکا، فاقد تأثیر لازم در بازدارندگی بود، این پرسش وجود دارد که حمله نظامی عراق به ایران، چه تأثیری بر نقش و کارکرد بسیج داشت؟ جنگ در شرایطی صورت گرفت که قدرت نظامی ایران فرو پاشیده بود و فاقد ساختار مناسب، با شاخصهای یک نیروی نظامی قدرتمند، برای بازدارندگی یا مقابله مؤثر برای شکست دشمن بود. در چنین وضعیتی، امام ابتدا در ۳۱ شهریور سال ۵۹، عراق را تهدید کرد درصورت ادامه تجاوزات، ملت بسیج خواهد شد؛ و در تاریخ پنجم مهر، امام برای بسیج نیروها و دفاع همهجانبه و مردمی در شهرها، بهعنوان مکمل قدرت نظامی ایران فرمان داد. تأثیر این موضوع در صحنه نظامی جنگ، موجب تغییر در محاسبات عراق شد.
برابر توضیحات یادشده، درواقع ایجاد زیرساخت اولیه برای تشکیل بسیج مستضعفین، در تاریخ پنجم آذر، آثار خود را دربرابر حمله عراق، با شکلگیری دفاع مردمی در شهرها، همچنین جذب و سازماندهی نیروهای مردمی، با عناوین مختلف نشان داد. در نتیجه «بسیج مردمی» دربرابر حمله نظامی عراق، در امتداد تشکیل سازمان بسیج مستضعفین، موجب شکلگیری دفاع و مقاومت مردمی شد. درواقع اگر تشکیل بسیج دربرابر تهدید نظامی آمریکا نقش بازدارنده نداشت، اما با ایجاد آمادگی اولیه ذهنی- تشکیلاتی، بههنگام مقاومت دربرابر تجاوز عراق، آثار خود را نشان داد.
در روند تحولات جدید، نقش و کارکرد نیروهای مردمی در دفاع و تأثیر آن در شکست عراق، بهمعنای ایجاد نقطه اتکا جدید نظامی بود. موقعیت جدید سیاسی و اعتمادبهنفس حاصل از آن، موجب امتناع ایران از پذیرش خواستههای عراق شد. پیدایش شرایط جدید نظامی، زمینه تبدیل قدرت دفاعی ایران را به قدرت تهاجمی با گسترش سازمان رزم، فراهم کرد. درواقع نقش نیروهای مردمی، از دفاع به تهاجم، تغییر کرد. حضور در سازمان نظامی و انجام آموزشهای لازم، نهتنها بر روند جنگ تأثیر داشت، بلکه بر مأموریت و ساختار و سازمان بسیج در نسبت با تحولات جنگ، تأثیر اساسی گذاشت.
توسعه و تعمیق نقش و جایگاه سپاه، از نیروی مردمی- دفاعی، به ساختار نظامی برای آزادسازی مناطق اشغالی، برای عراق قابل پیشبینی نبود، و لذا عراق دربرابر تغییرات جدید غافلگیر شد، در نتیجه موازنه نظامی با تحولات جدید، به سود ایران تغییر کرد. ازاینپس فرهنگ نیروهای مردمی در مقاومت و حمله به دشمن، به فرهنگ غالب جنگ تبدیل و بسیج بهمثابه «نماد فرهنگ مقاومت» شناخته شد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: بسیج مردمی انقلاب اسلامی ایران امام خمینی تهدید نظامی آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۶۲۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا عسگری؛ سوژهای سوخته برای فرار از شکست
داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.
در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.
اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.
اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:
۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.
حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟
۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.
۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.
افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.
۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.