نقشه شوم شوهرخاله برای سپهر ۱۲ ساله/ پسر نوجوان همه چیز را فاش کرد!
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۶۴۸۴۲
مدتی بود که پسرک ۱۲ ساله گوشه گیر و عصبی شده بود. دیگر دوست نداشت با همسن و سالانش بازی کند. بیشتر وقتها آرام و ساکت روی مبل مینشست و به گوشهای خیره میشد.
سپهر پسر ۱۲ ساله بیشتر وقتها آرام و ساکت روی مبل مینشست و به گوشهای خیره میشد. در میهمانیهای خانوادگی انگار میترسید لحظهای از خانوادهاش دور شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر و مادرش تصور میکردند این رفتارها برای سن «سپهر» طبیعی است و چندان توجهی به علت این تغییر رفتارها نداشتند.
تا آغاز سال تحصیلی جدید زمان زیادی نمانده بود. مادر «سپهر» هم که میدانست پسرش به دیر خوابیدن عادت کرده برای اینکه موقع رفتن به مدرسه صبحها دچار مشکل نشود هر شب از او میخواست ساعت ۱۰ به رختخواب برود. اما یکی از همان شبها وقتی مادر به او تذکر داد ناگهان «سپهر» عصبانی شد و با صدای بلند به مادرش اعتراض کرد. جر و بحث بین مادر و پسر بالا گرفته بود که با پادرمیانی پدر ماجرا ختم به خیر شد. چند لحظه بعد مادر با ناراحتی به آشپزخانه رفت و «سپهر» هم کنار پدرش روی مبل نشست بعد بیمقدمه گفت: «بابا میشه از این محل بریم؟...»
مرد جوان که از این حرف شوکه شده بود گفت: «چیزی شده پسرم... ما تازه این خانه را خریدیم و هنوز کلی قسط داریم...»، اما «سپهر» با ناراحتی گفت: «خواهش میکنم بابا از این جا بریم»
پدر ادامه داد: «چرا پسرم اینجا نزدیک خانه مادربزرگت است و مادرت اینجا را دوست دارد از طرفی خانه خاله ات هم سرکوچه است و تو میتونی...»
«سپهر» که عصبی شده بود نگذاشت حرف پدر تمام شود: «من نمیخواهم خانه خاله بروم...»
- «چرا پسرم، خاله و عمو «فرهاد» که خیلی دوستت دارند...»
- «من از عمو فرهاد متنفرم...» ناگهان بغضش ترکید و به گریه افتاد.
پدر که شوکه شده بود، او را در آغوش گرفت. سپهر مدام میگفت: «من دلم نمیخواهد خانه خاله بروم...»
پسرک در حالی که هق هق گریه امانش نمیداد، با التماس به پدرش نگاه میکرد.
پدر ادامه داد: چرا مگه عمو فرهاد چی کار کرده؟
سپهر با گریه گفت: اون اذیتم میکنه...
پدر که از این حرف پسرش شوکه شده بود با عصبانیت رو به پسرش گفت: «دقیقاً به من بگو چه اتفاقی افتاده...»
- «یادت هست چند وقت پیش مادربزرگ میهمانی زنانه داشت. من در کوچه بودم میخواستم به دستشویی برم، اما نشد که به خانه مادربزرگ برم. بههمین دلیل رفتم خونه خاله. عمو «فرهاد» خانه بود، اما بعد از اینکه از دستشویی بیرون اومدم او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.»
- چرا تا حالا هیچی نگفتی همین الان میرم آنجا و تکلیف این مرد پلید را روشن میکنم. مادر که گفتوگوی پدر و پسر را شنیده بود، در حالی که از شدت خشم به گریه افتاده بود، مانع شوهرش شد و گفت بهترین کار این است که پیش پلیس برویم...
آن شب پدر و مادر سپهر بدترین شب زندگیشان را پشت سر گذاشتند. صبح روز بعد پسرک با خانوادهاش پیش پلیس رفتند و با تشکیل پرونده آزار و اذیت و ارجاع به پزشکی قانونی و تأیید ماجرا، شوهر خاله دستگیر شد.
«فرهاد» که جرأت نمیکرد بهصورت پدر و مادر «سپهر» نگاه کند دستبند به دست در گوشهای ایستاده بود. همسرش با گریه میگفت امکان ندارد فرهاد چنین کاری کرده باشد. اما افسر پرونده گفت: «نتیجه پزشکی قانونی موضوع را اثبات کرده همسر شما مجرم است و باید مجازات شود.»
نگاه کارشناس
مریم چوپانی، کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش پلیس کرمانشاه درباره این پرونده گفت: متأسفانه در سالهای اخیر شاهد موارد زیادی از این دست بودیم. آنچه که این وقایع را اسفبارتر میکند این است که مجرمان اغلب از نزدیکان قربانیان هستند؛ بنابراین برای پیشگیری از تکرار این وقایع؛ آموزش صحیح مراقبت جنسی کودکان، چگونگی رفتار با افراد معتمد خارج از خانواده، نداشتن اعتماد مطلق و حتی الامکان تنها نگذاشتن فرزندان با افرادی غیر از پدر و مادر ضروری است.
لینک کوتاه خبر: bzna.ir/000GIi برچسب ها: حوادث ، تجاوز ، اجتماعیمنبع: بازار نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت bazarnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بازار نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۶۴۸۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
هادی خورشاهیان، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان به بهانه برگزاری رویداد بزرگ نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ که بار دیگر علاقهمندان به کتاب را راهیِ مصلای امام خمینی (ره) میکند، سه رمان نوجوان «مأموریت فلامینگوها»، «همه سیبها زمین را دوست دارند» و «چشمهای فسفری» را برای خرید از نمایشگاه به نوجوانان پیشنهاد کرد.
«مأموریت فلامینگوها»
این کتاب به قلم طاهره مشایخ از سوی انتشارات چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است. داستان این رمان نوجوان در زیستبوم شمالی کشور رقم میخورد و با محوریت چند نوجوان است که قرار است یک کار بزرگ بکنند. داستان دستهای از فلامینگوها را روایت میکند که میخواهند به خاطر یونس، خودشان را به رشت برسانند؛ آن هم درست زمانی که ویروس کرونا تازه وارد ایران شده و همهجا قرنطینه اعلام شده است. فلامینگوها کنار دریا جلسه میگذارند و یونس و امیر برای این مأموریت انتخاب میشوند. ضمنِ حوادث و ماجراهای داستان در دنیای پر از هیجان نوجوانی، نویسنده به معرفی و بیان قهرمانیهای میرزا کوچکخان، بزرگترین شخصیت مبارز گیلانی نیز میپردازد.
«همه سیبها زمین را دوست دارند»
این کتاب، رمان نوجوانی به قلم آویسا شرفی است که زیر نظر شورای طنز انتشارات مهتاب (واحد کودک و نوجوان انتشارات محراب قلم) تهیه و تولید شده است. داستان این اثر با این خبر شروع میشود که چند معلم غیبت داشته و به مدرسه نیامدهاند و کسی نمیداند چه اتفاقی برای آنها افتاده است.
«چشمهای فسفری»
این اثر را مهیندخت حسنیزاده نوشته و انتشارات قدیانی منتشر کرده است. در معرفی این اثر آمده است: خانهخرابه سالهاست جزء اصلی محله است. موقع آدرسدادن میگویند، «همان کوچهای که آخرش میرسد به خانهخرابه» ولی هیچکس نمیداند این خانه کی ساخته شده و صاحب اصلیاش کیست…. نادر بعد از اینکه پدرش را در درگیری با پلیس از دست میدهد همراه مادر و خواهر کوچکش به محلهای جدید نقل مکان میکنند؛ جایی که به قول مادر نادر به حد کافی از محله قبلی فاصله دارد و بچههایش میتوانند به دور از بدنامی پدر زندگی کنند.
به گزارش ایبنا: نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ با شعار «بخوانیم و بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران