Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-04-30@02:32:13 GMT

جانم را بگیر آرمان را نه

تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۷۲۲۱۴

جانم را بگیر آرمان را نه

اگر کمی سلمان کدیور را بشناسید بعد از خواندن رمانش متوجه می‌شوید که این رمان از جان و دل نویسنده برخاسته و «سلیم» همان سلمان کدیوری است که سال‌ها در پی حقیقت و عدالت‌خواهی بود و هست و خواهد بود.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، همۀ آنهایی که قلم دست می‌گیرند، رسالتی برای خودشان دارند و برای هدفی خاص می‌نویسند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 از همان صفحه تقدیمی کتاب «پس از بیست سال» به خوبی می‌توان فهمید که سلمان کدیور در نوشتن داستان و رمان چه هدف و رسالتی برای خودش مشخص کرده است؛ «تقدیم به عالمان و حاکمان و آنان که نام و نان از اسلام برده‌اند.» همین‌طور آنهایی که اهل نوشتن و خواندن هستند در یک نظر باهم هم‌عقیده‌اند؛ اینکه نویسنده همه خودش  و آرمان‌هایش را در رمان و داستان اولش نشان می‌دهد. نویسنده  همه حرف‌هایی را که گوش شنوایی برای شنیدنش پیدا نکرده، در رمان و داستانش می‌ریزد؛ مثل کسی که فرصت کمی دارد و باید در همان فرصت کم به بیشترین خواسته‌اش برسد. تعدادی از نویسنده‌ها می‌توانند از این فرصت به‌نحو احسن استفاده کنند و بدون شعار، تمام حرف‌ها و آرمان‌هایشان را در قالب داستانی شیرین به خورد مخاطب بدهد  و بعضی‌ها هم چندان موفق نیستند. سلمان کدیور از آن دست نویسنده‌هایی است که توانسته از این فرصت به به‌خوبی استفاده کند. در رمان «پس از بیست سال» نویسنده توانسته هم  آرمان‌ها و ارزش‌هایی که سال‌ها برای آن مبارزه کرده را نشان بدهد و هم رمان جذابی بنویسد. اگر کمی سلمان کدیور را بشناسید بعد از خواندن رمانش متوجه می‌شوید که این رمان از جان و دل نویسنده برخاسته و «سلیم» همان سلمان کدیوری است که سال‌ها در پی حقیقت و عدالت‌خواهی بود و هست و خواهد بود. این را حتی می‌شود از امضاهای آقای نویسنده هم فهمید. زیر همه یادداشت‌های کدیور ما اسم «سلیم» را می‌بینیم. سلیمی که بیشتر از نام خود نویسنده در پای امضاهایش حضور دارد.

زیر پوست شهر

کدیور در کتاب «پس از بیست سال» ابتدا از کربلا می‌گوید و بعد برای اینکه به این سؤال جواب بدهد که چرا واقعۀ کربلا رخ داد و چه اتفاقی افتاد که یاران پیامبر مقابل نوه‌اش ایستادند دوربینش را برمی‌دارد و می‌رود سراغ شام و کوفه و روایتش را از کوچه‌ پس‌کوچه‌های این دو شهر شروع می‌کند. از سال‌هایی می‌گوید که هنوز کوفه و شام کم و بیش رنگ و بوی پیامبر(ص) را داشت. از آدم‌های کوفه و شام می‌گوید؛ آدم‌هایی که مثل ما در حال زندگی معمولی و انجام واجبات و مستحبات دینشان بودند. مردمانی که امام علی‌(ع) را یار غار پیامبر(ص) می‌دانستند تا اینکه معاویه، علی(ع) را سد بزرگی برای رسیدن به آرزوهای دور و درازش می‌بیند؛ «آری. علی(ع) در میان مردم محبوب‌تر است. خلاف دیگر صحابه و فرزنداشان که غرق در سکه و ملک و کنیز شده‌اند، او و فرزندانش از راه آبیاری نخلستان‌ها و حفر چاه روزگار می‌گذارند»؛ پس دستور می‌دهد «به واعظان مساجد، اهالی فتوا و آنانی که مربی و معلم کودکان‌اند، مقام و منزلت ده. گرامی‌شان بدار و سفارش کن که فضائل دیگر صحابه را آن قدر بگویند و تعلیم دهند که فضائل علی ابن ابی‌طالب به فراموشی رود». با همۀ این فتنه‌ها اما همیشه افرادی در تاریخ حضور دارند که شاخک‌هایشان تیز است و نمی‌گذارند که معاویه و معاویه‌ها در تاریخ به مقاصدشان برسند. اما خب معاویه‌ها هم دست از فتنه و توطئه بر نمی‌دارند و هر یک از عدالت‌خواهان و آرمان‌گراها را به روشی از صحنۀ سیاست محو می‌کنند: «از امشب هدایایی میان مردم شام توزیع کنید بلکه محبت آنان را جلب نماییم. آنان که در شورش‌ها دستگیر کرده‌اید را به اتهام ارتباط با رومیان گردن بزنید... در گوش مردم بخوانید که علی، تمام شورش و بلوا و فتنه‌ها را علیه امیرالمؤمنین رهبری می‌کند.»

کدیور برای اینکه مخاطبش را همراه خودش کند و جزبه‌جز روزهای دور را برای مخاطبش ترسیم کند هیچ عجله‌ای به خرج نمی‌دهد و دست مخاطبش را می‌گیرد و آرام‌آرام و قدم به قدم  به گوشه و کنار زندگی صحابه‌های پیامبر(ص) سرک می‌کشد تا ببیند چرا و چطور یارهای پیامبر(ص) اسیر نام و مال و زر و زیور دنیا می‌شوند و در نهایت به روی نوۀ گرامی‌ ایشان شمیشر می‌کشند.

مورد عجیب تاریخ

بعضی چیزها جهانی‌اند. فقط هم مختص جهان معاصر نیستند و گویا در تمام طول تاریخ حضور دارند و فقط از دوره‌ای به دوره‌ای دیگر و از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر مدام در حال جابجایی و تغییر هستند. یکی از این چیزها «فراموشی» است. آدم‌ها گویا با فراموشی به دنیا می‌آیند با فراموشی زندگی می‌کنند و با فراموشی هم از دنیا می‌روند. همین فراموشی پاشنه‌ آشیل آدم‌ها در تمام طول تاریخ بشری شده‌ است و آنها را از عرش به فرش و از فرش به عرش می‌برد. از طرف دیگر ما به تعداد روزهایی که زیست کردیم و به تعداد روزهای که زندگی نکردیم جملۀ «تاریخ تکرار می‌شود»  را شنیده‌ایم.  آنقدر این جمله را شنیده‌ایم که دیگر در برابرش سِر شده‌ایم و معمولاً پس از شنیدنش هیچ واکنشی نشان نمی‌دهیم؛ مثل اینکه بشنویم آب بی‌رنگ است، خورشید در آسمان است و ...؛ اما همین جملۀ تکراری را اگر درست و بجا استفاده کرد، می‌توان جرقه‌ای برای حرکت‌های بزرگ باشد.

موضوع اصلی که کدیور در اولین رمانش به آن پرداخته دو مسئلۀ فراموشی و  تکرار تاریخ است. آقای نویسنده سطر به سطر کتاب پس از بیست سال به ما یادآوری می‌کند که دچار فراموشی شده‌ایم و تاریخ در روزهایی که حواس ما پرت مسائل حاشیه‌ای زندگی شده، در حال تکرار است. آقای نویسنده با ترسیم‌کردن و شرح‌دادن اتفاقات صفین و روز عاشورا به ما یادآوری می‌کند که تمام آن حوادث همچنان در سال 1441 هجری قمری در زندگی ما ساری و جاری است. کدیور در کتابش صدایی را انعکاس می‌دهد که  این روزها گوش‌هایمان از شنیدنش عاجر است. این روزها شما صدایی را از خیابان‌ها و کوچه‌های این شهر نمی‌شنوید که می‌گوید: هَل مِن ناصر یَنصُرُنی...؟

 کدیور این را خوب می‌داند اگر تاریخ  روزهایی دوری را که گویا همین امروز هم در کوچه‌ و خیابان‌های این کشور در جریان است، برای مخاطبانش شرح ندهد و از آن روزها نگوید تا جرقه‌ای باشد برای بیدار شدن از خواب زمستانی؛ خیلی زود بچه‌های ما و نسل‌های آینده، دربارۀ ما و حال و روز امروز ما خواهند نوشت؛ پس از 40 سال.

منبع: خبرگزاری تسنیم

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: رمان امام علی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۷۲۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود

لاله جعفری نویسنده حوزه کتاب کودک، درباره وضعیت کتاب کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: خوشبختانه امروز طیف وسیعی از کتاب‌ها در بازار نشر وجود دارد اما در مقابله با تالیف‌های خارجی که مخاطب زیادی دارند نویسندگان ایرانی کار سختی پیش رو دارند چون باید به نحوی بنویسند تا بچه‌ها فقط به دنبال کتاب‌های ترجمه نروند و به دنبال تالیفات داخلی نیز باشند.

وی افزود: همچنین گستردگی سبک‌های ادبی در حوزه کودک زیاد است و تنوع خوبی وجود دارد. ما داستان‌های تخیلی، ترسناک، طنز، علمی و… را داریم و این تنوع باعث می‌شود تا بچه‌ها به طرف کارهای تألیفی جذب شوند. البته که هنوز فاصله بسیاری با آثار خارجی داریم، چرا که گرانی کاغذ و چاپ باعث شده تا ناشران محدودتر کار کنند و این محدودیت‌ها برای نویسندگان نیز به‌وجود می‌آید. امیدوارم این مشکلات حل شوند و آثار تألیفی در کنار ترجمه بچه‌ها را به سمت خود جلب کنند.

نویسنده کتاب «چوم چوم» درباره یافتن ایده برای نگارش و همراهی با کودک امروز گفت: سعی می‌کنم تجربه‌های میدانی زیاد داشته باشم و با بچه‌ها کار کنم. حواس پنجگانه خود را در مواجه با بچه‌ها تقویت کنم. در پارک، خیابان، مترو و هر جایی‌که کودکی می‌بینم شش دانگ حواسم را جمع کنم تا ببینم عکس‌العملش در مقابله با مسائل چگونه است و سعی می‌کنم ایجاد ارتباط کنم و ببینم مدل حرف‌زدن‌شان تا چه اندازه نسبت به بچه‌های دوره خودمان تغییر کرده است. در کنار این مشاهده میدانی سعی می‌کنم کتاب‌های پرفروش دنیا را بخوانم و نکات قابل توجه آن را درک کنم. از سوی دیگر تلاش می‌کنم تا در فیلم‌ها، انیمیشن‌ها یا حتی بازی‌های رایانه‌ای جستجو کنم ببینم آثار پرطرفدار چه نکاتی به همراه دارند که بچه‌ها به سمت آن‌ها جلب می‌شوند.

جعفری به چگونگی ترغیب بچه‌ها برای مطالعه و فرهنگ‌سازی در راستای مطالعه گفت: بازاریابی مهم‌ترین مساله است. تبلیغات اثر بسیار زیادی دارد و فکر می‌کنم رسانه‌ها حرف اول را در این میان می‌زنند. امروز بین دو فیلم برای پخش، رقابت و تبلیغات گسترده‌ای وجود دارد، چه در شبکه‌های داخلی و چه فارسی زبان خارجی؛ در حالی‌که برای کتاب ما هیچ تبلیغی نداریم. فکر می‌کنم سهل‌الوصول‌ترین راه، همین تبلیغ است. هرچند که هزینه‌بر است، اما رسانه‌های داخلی مانند تلویزیون، به نوعی جزو مایملک مردم ایران به شمار می‌آید و باید از آن استفاده شود. ما در طول روز همه نوع تبلیغی در رسانه می‌بینیم، غیر از کتاب.

وی ادامه داد: از سویی فکر نمی‌کنم در مدارس هیچ تمرکزی روی این مسئله وجود داشته باشد. این اتفاق در حالی است که بیشترین زمان را فرزندان ما در مدرسه و در کنار هم می‌گذرانند و می‌توان برای آن‌ها ساعت مطالعه، یا زنگ کتاب تعریف کرد و به هزار نوع، نه به شکل خشک و اجباری بلکه با بازی و سرگرمی تبلیغ کتاب کرد تا فرهنگ مطالعه در میان بچه‌ها ایجاد شود.

این‌نویسنده گفت: ناشران به دنبال کتاب‌هایی همراه با بازی و سرگرمی هستند و وجه بازی برای‌شان غالب است. درست است که بازی نقش مهمی در زندگی کودک دارد، اما ادبیات نیز جایگاه خودش را دارد و باید این جایگاه حفظ شود. ناشران مجبور هستند برای فروش کتاب دست به هر کاری بزنند و کالایی تولید کنند که روی دست‌شان نماند. اما کتاب‌هایی که ادبیات خالص هستند و به جشنواره‌های داخلی و خارجی راه پیدا می‌کنند هر روز کمرنگ و کم‌تعداد شده‌اند و این را من از سفارش‌هایی که به خودم ارائه می‌شود، می‌بینم. ناشر از من می‌خواهد که سری کاری کنم در حالی که باید بذر آگاهی در ذهن کودک کاشته شود و این با یک اثر خوب اتفاق می‌افتد، اما امروز این گونه نیست. وی در پایان گفت: امیدوارم شرایطی فراهم شود تا نویسنده آنچه که دلش می‌خواهد را بنویسد و تنها سفارشی کار نکند.

کد خبر 6090973 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • طرح فجرانه کالابرگ الکترونیکی کردستان در حال انجام است
  • نویسنده اسیر فلسطینی برنده جایزه ادبی بوکر شد
  • پرسپولیس به توانایی فراموشی نیازمند است!
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • «مگره و مردان محترم» در کتابفروشی‌ها دیده شدند
  • عیدی سال ۱۴۰۳ چقدر است؟
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • فرمول اضافه حقوق ۱۴۰۳؛ چقدر به حقوق شما اضافه می‌شود؟ | عیدی سال ۱۴۰۳ چقدر است؟
  • خطر فراموشی در کمین زندگی عشایری
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر