واکاوی دغدغههای دوران نوجوانی در نمایش «کد ۱۳»
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۰۲۸۹۷
خبرگزاری میزان- نمایش «کد ۱۳» به نویسندگی عماد رجبلو و کارگردانی سوگل جعفری این شبها در سالن شماره ۲ عمارت نمایشی نوفللوشاتو روی صحنه رفته و تاکنون مخاطبان خوبی را به سالن کشانده است. تاریخ انتشار: 15:00 - 05 آذر 1398 - کد خبر: ۵۷۱۰۲۳
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، نمایش «کد ۱۳» به نویسندگی عماد رجبلو و کارگردانی سوگل جعفری این شبها در سالن شماره ۲ عمارت نمایشی نوفللوشاتو روی صحنه رفته و تاکنون مخاطبان خوبی را به سالن کشانده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زهرا آقاپور، پروا آقاجانی، نسا توافق، مارال جمال پناه، انیس صنیعی، پژند سلیمانی، الهه فرازمند، مهناز مهدی زاده بازیگرانی هستند که در نمایش «کد ۱۳» به ایفای نقش پرداخته اند.
در خلاصه داستان نمایش «کد ۱۳» آمده است: دخترها به صف میشوند. پچپچه میکنند، میخندند، آنها خبر ندارند آن روز برای آنها مثل همیشه نخواهد بود.
بیشتر بخوانید: نقد نمایش «صورت پنهان» را اینجا مطالعه کنیدنمایش «کد ۱۳» در ساختار اجتماعی خود سعی دارد تا از لحظات تاثیرگذار طراحی شده استفاده کرده و از همان ابتدا با رویکردی واقعگرایانه بیهیچ غلو و بزرگنمایی داشتههای اثر را در صریحترین حالت ممکن شرح بدهد.
حال با این مختصات جهان متن باتوجه به اهمیت کنش و واکنش شخصیتها نسبت به اتفاقهایی که در جهان اثر رخ میدهد کوشیده است دلیل شکل گرفتن تعلیق در نیمه ابتدایی نسبت به هر موضوعی را در نیمه پایانی به تدریج گرهگشایی کند تا مخاطبی که از ابتدا با آن مسائل همراه شده نسبت به شرایط در انتها همچون شخصیتها از خود واکنش نشان بدهد؛ لذا استفاده از عنصر روایت در نمایش قادر خواهد بود تا با در اختیار داشتن خرده پیرنگهایی که هر شخصیت به جهان اثر آورده شرایطی را حاصل کند که مولفه موقعیت مهمترین شاخص برای معرفی هر شخصیت و اتفاق شود.
لذا در این اثر که کلاس دختران دانش آموز مدرسهای را بعنوان شخصیتهای خود انتخاب کرده گویای آن است که مخاطب از ابتدا میداند با کدام قشر از جامعه زنان امروز روبرو خواهد بود؛ بنابراین موقعیت مکانی اثر کلاس مدرسهای دخترانه است که اتفاقها در آنجا و پیرامونش شکل میگیرد. شخصیتهای این اثر بنابر لزوم حضور و پیش برد ماجراها در صحنه نمایش ورود میکنند تا فضاسازی هر صحنه تعریف مختص به خود را داشته باشد.
حضور همزمان شخصیتها در صحنه نمایش گویای آن است که روایت با آنکه خرده پیرنگهایی سطحی و یا تو در تو دارد، انسجام روایی خود را حفظ کرده و در راستای رسیدن به نقطه عطف پیش میرود. اصولا چنین روایتهایی با ادغام اتفاق، برونریزیها، کشف و اذعان واقعیتها تلاش دارد تا برشی از زندگی عدهای را در زمان و موقعیتی مشخص شرح بدهد.
حال باتوجه به این رویکرد در طراحی شخصیتها نویسنده کوشیده است تا هر شخصیت را دارای رازی کند که سایر شخصیتها با پیش آوردن موقعیتی مناسب درصدد واکاوی و کشف آن بر آیند که این موضوع در نیمه پایانی به اوج خودش میرسد به طوری که هر دانشآموز سعی میکند با افشای حقایقی خود را از اتفاقی رهایی بخشد؛ لذا موقعیتمحور بودن این اثر مزایایی دارد که از میان آنها باید به ارتباط مستقیم شخصیتها با یکدیگر، فضاسازی درست، تصویرسازیهای هدفمند در راستای تشریح مسائل و پیش آوردن نقطه عطف در موقعیت نام برد.
شاید اگر عنصر تعلیق از ابتدا جزو عناصر این نمایش نبود مخاطب به راحتی میتوانست حدس بزند کدام شخصیت مسبب معضلات پیش آمده است و سایر شخصیتها چه جایگاهی دارند. در واقع موقعیتهای نمایشی بعنوان قوه محرک اثر شرایطی را فراهم میآورند که شخصیتها فارغ از مسائل و اتفاقهای داخل کلاس درسی که در آن قرار دارند به زندگی شخصی یکدیگر ورود کنند. حتی شخصیتهای این نمایش یا همان شاگردان مدرسه دخترانه در کلاس درس با تشکیل دادن دادگاه فرضی یکدیگر را از هر سو که بتوانند مورد قضاوت قرار میدهند تا از این طریق اشارهای به یکی از معضلات مهم اجتماعی امروز داشته باشند.
حال این ترکیب محتوایی و فرمی که هم راستای یکدیگر به سوی هدف پیش میروند کلید اصلی ارتباط بین شخصیتها هستند که تحت تاثیر اتفاقهای جهان بیرونی است. البته از زاویه دیگر میتوان گفت این مسائل طراحی شده در اثر به نوعی سبب شده که هر شخصیت بنابر شواهد عینی که در اختیار دارد سایر شخصیتها را ترغیب به واکنش کند.
طراحیهای انجام شده در این نمایش به طور مستقیم با برونریزی شخصیتها، ایجاد موقعیت جدید و هدایت کارگردان با دیدی آگاهانه نقش بسزایی را ایفا میکند. به طور مثال کلاس درس در زمانی محل قضاوت و در هنگامی دیگر جایگاهی برای شکل گرفتن اتفاق و در اوقاتی شرایطی را برای اعتراف به اعمال انجام شده تلقی میشود.
در واقع یک روایت در زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که مخاطب از تمامی جزئیات به کار گرفته شده در جهان متن و اثر آگاه و در راستای کشف مسائل نمایش از آنها بهره بگیرد. حال اینکه این نمایش به جامعه زنان امروز و معضلات اجتماعی به شکل موازی نگاه میاندازد سبب شده تا درک مستقیم و حس همذاتپنداری تعریف درستی را پیش روی مخاطب قرار بدهد.
میزانسنهای طراحی شده این اثر که باتوجه به برونریزی شخصیتها و قرار گرفتن آنها در موقعیت رخ داده تحت تاثیر محتوا و البته تعلیق سراسری جهان متن است که به درستی شروع، هدایت و به پایان رسیده است؛ بنابراین باید اشاره کرد تولید آثار نمایشی که ساختاری اجتماعی دارند باید لزوم پرداختن به سوژه، اهمیت تشریح مسائل آن و نوع نگاه را با هدفی مشخص هم راستا در اثر طراحی کند تا بتواند اثرگذاری مستقیمی برای تغییر و بهبود شیوه زندگی مردم یک جامعه داشته باشد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۰۲۸۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.