Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «سارا» که چند سال پیش از شوهرش جدا شده و تنها دلیل طلاق‌شان، علاقه زیاد او به قمار و شرط‌بندی بوده است، این روز‌ها به ته خط رسیده و تقریبا همه زندگی‌اش را از دست داده است. تا این جای ماجرا برای من عجیب نبود، چون بار‌ها و به خصوص در صفحات حوادث روزنامه‌ها، عاقبت قمارباز‌ها را خوانده بودم، اما وقتی شنیدم که بعد از این اتفاقات تلخ باز هم اقدام به شرط‌بندی می‌کند، برق از سرم پرید! قبل از تصمیم به صحبت با او کمی درباره قمار تحقیق کردم و متوجه شدم که قمار به خطر انداختن یک چیز با ارزش (معمولا پول) در فعالیت یا رویدادی است که عاقبت آن معلوم نیست و به نوعی با ریسک زیادی همراه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ضمن متوجه شدم که به شدت اعتیادآور است. در همین احوال، متوجه داستان زندگی پیرمردی شدم که قمار باعث اخراج‌اش از محل کار شده و به قول خودش، همه دارایی اش در آتش قمار سوخته است و این روزها، آرزوی مرگ می‌کند. در پرونده امروز زندگی‌سلام، صحبت‌های دو قمارباز را خواهید خواند و یک روان‌شناس و جامعه‌شناس به بررسی آسیب‌ها و دلایل اعتیاد به آن پرداخته اند.

دختری که از ۱۲ سالگی قمار باز شد
«سارا» که به تنها زن قمارباز محله‌شان معروف است، از زندگی اش می‌گوید که به خاطر اعتیاد به قمار تباه شده است.

سارا زن مطلقه ۳۲ ساله‌ای است که در یکی از محله‌های حاشیه شهر زندگی می‌کند و تقریبا بیشتر افراد منطقه او را به خوبی می‌شناسند و مرد‌ها به گونه خاصی از او اسم می‌برند و تعریف می‌کنند. به قول «امیر» که یکی از فروشنده‌های این محله است، سارا همه مرد‌های منطقه را حریف است! او تنها زنی است که در این منطقه منفصل شهری با مرد‌ها قمار بازی می‌کند و بیشتر اوقات، شرط را از آن‌ها می‌برد؛ همین باعث شده است او را با نگاه تحسین ببینند و به او لقب تنها زن قمارباز همیشه برنده محله را بدهند! هرچند به ظاهر این روز‌ها اصلا اوضاع‌اش خوب نیست و می‌گفتند که راضی به صحبت نمی‌شود، اما بدون اطلاع قبلی، یک روز به محلی رفتم که او و چند نفر دیگر برای شرط بندی روی مسابقات فوتبال دورهم جمع می‌شوند تا به عنوان کسی که می‌خواهد شرط ببندد اعتمادش را برای صحبت جلب کنم.

شرط‌بندی روی شرط‌بندی!‌
می‌گوید که تیم «..»، تیم شانس او است که تا به حال سه بار روی او شرط را برده است. امروز، اما شرط او ۵۰ میلیون تومان است، تنها دارایی سارا که بخشی از آن را از بنگاه‌دار سر کوچه قرض گرفته و قول داده است دو برابرش را به او تا پایان شب بازگرداند. خیالش انگار راحت است و با آرامش خاصی بازی را نگاه می‌کند و چای‌اش را می‌خورد. مردی در چند صندلی آن طرف‌تر نشسته است که مدام به سارا و بعد به متسطیل سبز نگاه می‌کند. سمت او می‌روم و دلیل آن همه استرس را می‌پرسم که می‌گوید کاش تیم سارا بازی را ببرد! نگاه متعجب مرا می‌بیند که می‌گوید: «من روی برد سارا، ۷۰۰ هزار تومان شرط بسته‌ام!»

منزل‌مان محل جمع شدن قمارباز‌ها بود
سارا شش سال است از همسر خود جدا شده و فرزندش از سه سالگی نزد پدرش است. او ۱۴ سالگی ازدواج کرده به همین دلیل نتوانسته است دیپلم‌اش را بگیرد. از نحوه ورودش به جمع قمارباز‌ها می‌گوید: «اولین بار در منزل پدری با قمار آشنا شدم. پدرم و بعد‌ها نیز برادرانم تقریبا هر هفته در جمع قمارباز‌ها حاضر بودند.

از همان کودکی با انواع قمار و بیشتر قمارباز‌های این شهر آشنایی داشتم، چون پدرم به دلیل کهولت سن دیگر نمی‌توانست بازی کند، اما تلکه‌گیری می‌کرد. تلکه‌گیر کسی است که بازی‌ها و افراد را نظارت می‌کند و معمولا شرط‌بندی در منزل او انجام می‌شود. او بی‌طرف است و از هرکسی که بازی را ببرد، درصد خودش را می‌گیرد. مادرم به دلیل همین کار‌های پدرم و برادرهایم سال‌ها قبل دست به خودکشی زد.

هنوز ۱۲ سالم نشده بود که فکر می‌کردم همه فوت و فن‌های قمار را از جمع دوستان پدرم یاد گرفته‌ام به همین دلیل از پدرم خواستم به من هم اجازه بازی بدهد. اوایل به شدت مخالفت می‌کرد، نه این که نمی‌خواست قمارباز باشم، بلکه فکر می‌کرد او را جلوی دوستانش سرافکنده خواهم کرد! در کمال ناباوری، اولین و دومین بازی را بردم. همان شب سه میلیون سود بازی‌هایم را به پدرم دادم. از هفته بعد، من پای ثابت بازی‌های پدرم بودم.»

طمع پدرمان در قمار، نابودمان کرد
او با آهی بلند که صدایش توجه یکی دو نفر را در صندلی بغلی جلب می‌کند، می‌گوید: «بیشتر اوقات بازی را می‌بردم، اما یک شب به دلیل طمع پدرم، همه چیزمان را از دست دادیم. به او اصرار می‌کردم شرط بزرگ نبندد. پدرم آن شب انگار دیوانه شده بود. پشت سر هم قاپ می‌انداختم، اما بز می‌آوردم و تقریبا همه دارایی‌مان یک شبه بر باد رفت. اما پدرم دست‌بردار نبود، به گریه‌ها و اصرار من بی‌توجه بود. سر ۳ دانگ از مغازه ۶ متری مان که قبلا ۲ دانگش را از دست داده بودیم، شرط بست و در کمال نا امیدی باختیم! یک شبه روی زمین خالی افتادیم. مدتی بعد پدر حتی توان مهیا کردن یک زندگی بخور و نمیر را هم نداشت، به همین دلیل من را زمانی که هنوز ۱۴ سال را تمام نکرده بودم شوهر داد تا به قول خودش نان خور اضافه نداشته باشد!»

قمار، شوهر و پسرم را هم از من گرفت
به این جای صحبت‌هایش که می‌رسیم، شاکی می‌شوم و با قیافه‌ای حق به جانب می‌گویم که دیدن این همه بدبختی باعث نشد قمار را ترک کنی؟ و با لبخندی تلخ می‌گوید: «مگر ترک قمار به همین سادگی‌هاست؟ بار‌ها تصمیم گرفتم، اما نشد. هر روز وسوسه می‌شدم و بازی و شرایط جدید پیشنهاد می‌شد. بعد از ازدواج، همسرم اجازه نمی‌داد شرط ببندم، حتی به اصرار همسرم ارتباطم با پدر و برادرهایم قطع شده بود. اوایل سعی می‌کردم به وسوسه‌ها توجهی نکنم، اما ضعیف‌تر از آن بودم که بتوانم مقاومت کنم. چند سال اول را بدون این‌که همسرم متوجه شود، زمانی که سر کار می‌رفت از خانه بیرون می‌رفتم و شرط‌بندی می‌کردم. گاهی حتی مجبور می‌شدم درباره خرجی خانه دروغ بگویم. چند بار سوالاتی پرسید و می‌دانستم مشکوک شده است. تا این‌که بعد از مدتی زمزمه‌های مردم به گوشش رسید و بعد از بگومگو‌های بسیار، حاضر به ادامه زندگی مشترک با من نشد و حتی اجازه سرپرستی پسرم را به من نداد. من مانده‌ام و اعتیادی به درازای تمام زندگی‌ام که می‌دانم یک روز قاپم در زندگی نیز بز می‌آورد و این بار برای همیشه زمینم خواهد زد. گاهی فکر می‌کنم آیا پسرم در آینده حاضر به دیدن من خواهد بود؟».

باز هم تیم سارا باخت!
بعد از این که تیم مورد علاقه‌اش، دومین گل را دریافت می‌کند و اختلاف دو تیم در ۱۰ دقیقه پایانی به ۲ گل می‌رسد، دیگر حاضر به صحبت نیست و چشم به زمین بازی می‌دوزد. با هر توپی که تیم مورد علاقه‌اش به سمت دروازه حریف می‌زند، با استرس از جا بلند می‌شود، چیز‌هایی می‌گوید و دوباره می‌نشیند. مسابقه تمام شد و هنوز تیم مورد علاقه او موفق به گلزنی نشده بود. او باخته بود! انگار امروز، روز شانس سارا نبود و به قول خودش بز آورد!

۳ بار سر پول‌هایی که باختم، سکته کردم
پیرمرد ۵۷ ساله که قمار زندگی‌اش را تباه کرده، می‌گوید: اولین بار که بازی را ببری، دیگر تمام است، چون طعم پول مفت زیر دندان می‌ماند.

«صابر» ۵۷ ساله، متاهل، از کارمندان اخراجی شهرداری است. می‌گویدکه به دلیل بدهی اخراج شده است و الان دکه کوچکی در یکی از محله‌های پایین شهر کرایه کرده است و سیگار می‌فروشد. همه او را عمو صدا می‌زنند و کمتر کسی هست که در این محله از گذشته او باخبر باشد. به تابلوی دست‌نویس جلوی بساطش اشاره می‌کنم: «انگار با اعتیاد بچه‌ها زیاد موافق نیستی؟ پس چه شد که زندگی‌ات را به پای اعتیاد به قمار گذاشتی؟!».

بعد از این‌که مطمئن می‌شود تنها هستم و یکی از دوستان قدیمی‌اش معرفی‌ام کرده است، می‌گوید: «بدی این اعتیاد آن جا ست که فکر می‌کنی هنوز معتاد نشده‌ای و هر وقت که بخواهی می‌توانی از آن دست بکشی. اولین بار که بازی را ببری، دیگر تمام است. طعم پول مفت زیر دندان می‌ماند! همیشه از کودکی به خودرو و مسابقات رالی علاقه داشتم، به همین دلیل وقتی در ۳۰ سالگی پیشنهاد دیدن مسابقات آفرود به من داده شد، نتوانستم مقاومت کنم.

می‌دانستم این بازی‌ها غیرقانونی است و فقط برای شرط‌بندی برگزار می‌شود. اولین برد کافی بود تا طعم تلخ پول حرام به دهنم مزه و مرا بیشتر وسوسه کند. آدم بی‌دین و مذهبی نبودم، اما اشتباه پشت اشتباه، نابودم کرد و با گذشت زمان، شرط‌بندی‌هایم بیشتر و بزرگ‌تر می‌شد. روی حیوانات، مسابقات ورزشی، ماشین، شطرنج و ....»

مایه ننگ پسر، دختر و همسرم شدم
در حالی که محو سپیدی مو‌های این پیرمرد شده‌ام، با گفتن این جمله که حواست هست دخترم؟ تلنگری به من می‌زند و حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «من بار‌ها خواستم این کار را ترک کنم، اما نتوانستم. همه جوانی و زندگی خود و خانواده‌ام را پای قمار باختم. به دلیل مراجعه هر روزه طلبکار‌ها به محل کارم، کارم را از دست دادم. پسر بزرگ‌ترم بعد از این‌که به دانشگاه رفت، دیگر دلش نمی‌خواست من پدرش باشم و می‌گفت برایش ننگ‌آور است که دیگران بدانند پدر آقای مهندس، قمارباز است. برای همین دیگر به این شهر بازنگشت، اما خبر داشتم گاهی با مادر و خواهرش تلفنی صحبت می‌کند.

سه بار سر پول‌هایی که باختم، سکته قلبی کردم. بزرگ‌ترین سکته‌ام زمانی بود که خانه‌ام، تنها سرپناه خود و خانواده‌ام را در قمار باختم. شش ماه استراحت مطلق داشتم و بعد از آن، برای هزارمین بار تصمیم گرفتم قمار را کنار بگذارم. اما مگر می‌شد؟ هر روز وسوسه می‌شدم و پیشنهاد جدیدی می‌شنیدم.

من یک همسر و پدر منفور هستم. دخترم را بعد از ازدواجش دیگر ندیدم. همسرم می‌گفت؛ دامادمان اجازه نمی‌دهد به منزل ما بیاید. می‌دانی؟ دختر، تنها امید پدرش است. دخترم که رفت، امید و برکت از زندگی من هم رفت. همسرم مرا ترک کرد و هرچه داشتم از دست دادم. بیشتر از پنج سال است که ارتباطم را با دوستان قماربازم قطع و این دکه را از فرد خیری به مبلغ ناچیزی اجاره کرده‌ام.»

منتظر مرگ هستم
اشک گوشه چشمانش را پاک کرد و به دور دست خیره شد. انگار در فکرش تمام روز‌های رفته را می‌دید یا شاید دخترش را می‌دید که از دور برای رسیدن به آغوش پدر دست‌هایش را گشوده و قدم‌هایش را تندتر کرده است. بعد یکهو رو به من کرد و گفت که اگر می‌شود این حرف آخرش هم خطاب به قمارباز‌ها چاپ شود: «همه جوانی‌ام فکر می‌کردم این من هستم که زندگی را به بازی گرفته‌ام، اما برعکس بود. این وسوسه و هوس بود که من و زندگی‌ام را به بازی گرفته بود. الان که باید از دوران بازنشستگی لذت ببرم، این‌جا پشت بساط سیگار فروشی نشسته‌ام و منتظر مرگ هستم. همین ...».

پاداش رفتار، ترک قمار را خیلی سخت می‌کند
دلایل ارتکاب به قمار با وجود آگاهی از پیامد‌های منفی آن از منظر روان‌شناختی قابل بررسی است
دکتر هادی نقدی | مشاور خانواده و روان‌درمانگر
داستایوفسکی در اثر نسبتا مشهور خود به نام «قمارباز» به خوبی توصیف واضحی از پویه‌های درون‌روانی افرادی را که درگیر قماربازی هستند ارائه داده است. او در این اثر قهرمان داستان را در حالی به تصویر می‌کشد که در تمام طول داستان هیجان‌های مثبت و منفی ناشی از برد و باخت را تجزیه و تحلیل می‌کند و این هیجان‌ها را به نمایش می‌گذارد. شرط‌بندی و قماربازی یکی از سرگرمی‌های انسان‌ها در طول تاریخ بوده است و همانند مصرف مواد، پیامد‌های آن پیش‌روی افراد قرار دارد. حالا پرسش این است که اساسا با وجود آگاهی به پیامد‌های منفی یک رفتار، چرا انسان مرتکب آن فعل رفتاری می‌شود؟ از نظر روان شناختی، فرد قمارباز فاقد یک «من» یکپارچه و قدرتمند است، نهاد قدرتمندی دارد که تکانه‌های آن توسط «من» قابل کنترل نیست. وقتی که من، فاقد اقتدار باشد، فرد واقع‌بینی را از دست می‌دهد در نتیجه هنگام بروز تکانه‌های نهاد، من نمی‌تواند تعدیل و کنترل کننده باشد.

پیامد‌های منفی که بازدارندگی ندارد!
از نگاه رفتارگرایان، پاداش رفتار قماربازی آن چنان قدرتمند است که پیامد‌های منفی (از دست دادن مبلغ یا موضوع شرط) نمی‌تواند نقش بازدارندگی ایفا کند. چنین افرادی همانند افرادی که دچار سوءمصرف مواد هستند و در شرایط خاص نمی‌توانند رفتار مصرف خود را کنترل کنند، آن‌ها هم نمی‌توانند از شرط بندی یا قمار صرف‌نظر کنند. واقعیت این است که چنین افرادی از نظر عصب‌شناختی هم هنگام قرار گرفتن در شرایط شرط‌بندی چنان برانگیخته می‌شوند که هورمون‌های لذت همانند سروتونین و دوپامین به عنوان نوروتراسمیتر‌های شادی‌آور در آن‌ها فعال می‌شود و آن‌ها را برای بازی تحت فشار قرار می‌دهد.

نحوه درمان چنین افرادی
برای درمان چنین افرادی که گاهی تمام زندگی خویش را در یک قمار از دست می‌دهند همانند یک فرد معتاد نیازمند حمایت اجتماعی و همراهی یک راهنما هستیم که فرد را از چنین موقعیت‌هایی (شرط‌بندی یا همان قمار) دور کند. در کنار این مسئله، فرد، نیازمند یک زندگی هیجانی است که معمولا چنین افرادی تمام نیاز هیجانی خود را در بازی‌های شرط‌بندی جست‌وجو می‌کنند. از این رو بهتر است آن‌ها را درگیر بازی‌های هیجانی دیگری کرد که بتوانند هیجان‌های لذت و درد را با هم دریافت و از شرط بندی پرهیز کنند.

در پی دستیابی به گنجی بدون کشیدن رنج!
یادداشت شفاهی یک جامعه‌شناس از دلایل تمایل به شرط‌بندی و یک شبه پولدار شدن
خالد توکلی | جامعه‌شناس
قبل از هر چیز باید گفت در تمامی جوامع به گونه‌های مختلف، شرط‌بندی و به طور همزمان، ارزش‌های مخالف آن وجود دارد. رواج شرط‌بندی که نوعی قمار به شمار می‌رود، علل گوناگون روانی و اجتماعی دارد. یکی از علل رواج شرط‌بندی در جامعه آن است که نگرش مردم به کار و راه‌های رسیدن به ثروت دچار دگرگونی شده است. اگرچه کار در فرهنگ سنتی ما جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده و همواره تأکید شده است که «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود»، اما در یک سده اخیر، تحولات فرهنگی به گونه‌ای رقم خورده است که بخش عمده‌ای از مردم به دنبال دستیابی به گنجی هستند که برای آن رنجی را متحمل نشوند.

تضاد طبقاتی و ظهور نوکیسه‌ها نیز می‌تواند یکی دیگر از علل رواج شرط‌بندی باشد. نوکیسه‌ها از نظر جامعه‌شناختی تمایل فراوانی به خودنمایی دارند و در جامعه به گونه‌ای ظاهر می‌شوند و چنان در خیابان و بازار جولان می‌دهند که مورد توجه عامه مردم قرار گیرند. این امر موجب می‌شود تا به تدریج، ارزش‌ها، رفتار‌ها و خواسته‌های آنان رواج یابد و برای بخشی از جامعه – به ویژه جوانان- مهم تلقی کند و به گروه مرجع تبدیل شوند.

در این وضعیت، یکی از راه‌های رسیدن به ثروت و سرمایه مادی کلان که در مدت کوتاهی امکان‌پذیر باشد، شرکت در شرط‌بندی است که شاید فرد را در مدتی کوتاه به ثروتی کلان و هنگفت برساند. دستیابی به مزایای اجتماعی بالاخص سرمایه مادی تابع قوانین و قواعد خاص خود است و فرد به سادگی به آن‌ها دسترسی نمی‌یابد. ناپایداری و بی ثباتی در اقتصاد و بحران‌های مستمری که در بازار و نظام اقتصادی به وجود می‌آید، موجب شده است تا عده‌ای در سایه این بحران‌ها، بدون پیروی از قاعده خاص و آشفته‌بازاری که شکل می‌گیرد، به امکانات و ثروت‌های کلانی دست یابند.

این موضوع زمینه را برای «شانسی‌شدن» جامعه مهیا می‌کند و شانسی‌شدن هم موجب رونق و توجه به شرط‌بندی به عنوان راهی به سوی دسترسی به ثروت کلان می‌شود. شرط‌بندی که نوعی قمار به شمار می‌رود با استفاده از تبلیغات و توجه به ویژگی ذاتی قمار که همیشه هوس قمار دیگر را در فرد نهادینه می‌سازد، فرد را چنان درگیر می‌کند که بر اثر این هوس و در بسیاری از موارد برای جبران ناکامی و شکست‌هایش تا آخر به شرط‌بندی ادامه دهد و ریسک ورشکستگی را به جان بخرد. در واقع به همین دلیل است که بسیاری از قماربازان، در نهایت ورشکسته و نابود می‌شوند و هر آن چه را که دارند از دست می‌دهند.

منبع: خراسان

انتهای پیام/

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث حوادث شرطبندی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۰۷۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تخمین بازه زمانی پروسه طلاق در نبود شوهر با مشاوره حقوقی

به گزارش صدای ایران، طلاق زمانی واقع می‌شود که اولا دستور قضایی متناسب برای آن وجود داشته باشد، ثانیا صیغه طلاق بین زوجین اجرا شده باشد و در نهایت واقعه طلاق به ثبت در دفتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق رسیده باشد. اما از این بین طلاق غیابی چه حالتی را تشکیل می‌دهد.


به صورت کلی واقعه ی قضایی زمانی غیابی فرض می‌شود، که یکی از طرفین هیچ علم و اطلاعی نسبت به وجود و اجرای آن نداشته باشد. در نتیجه نباید در هیچ یک از جلسات رسیدگی شرکت کرده و یا لایحه دفاعی تقدیم نموده باشد. سوالی که در این نوشته پاسخ خواهیم داد، عبارت است از طلاق غیابی، شرایط و مدت زمان اجرای آن.

طلاق غیابی به چه وضعیتی گفته می‌شود؟

در نظام حقوقی ایران گفته می‌شود، برای آن که موضوعی قابلیت ورود به رسیدگی قضایی را داشته باشد، حتما باید در رابطه با اختلافی بوده و یا اصطلاحا ماده نزاعی وجود داشته باشد.


این ویژگی به عنوان اثر تناظری بودن دعاوی شناخته می‌شود. و به این معناست که اولا سیستم قضایی تنها زمانی باید درگیر شود که اختلاف واقعی بین دو شخص وجود داشته باشد، ثانیا اختلاف موجود باید از طرف هر کدام از طرفین قابل دفاع باشد و در نهایت رای صادر شده، ضرورتا باید به نفع یکی از طرفین بوده باشد.


برای آن که ویژگی تنازعی بودن دعاوی رعایت گردد، لازم است که دعوا به طرف مقابل آن اعلام شود و به وی فرصت مناسب و متناسبی جهت دفاع داده شود. دفاع می‌تواند شامل حضور در محکمه و یا ارسال لوایح دفاعی باشد.


حتی تشکیل جلسه حضوری رسیدگی و دفاع طرفین نیز از بابت همین اصل تنازعی بودن است. زیرا قاضی باید به دفاعیات و شرح ماجرای اعلام شده توسط هر یک از طرفین گوش کرده و رای خود را متناسب با آن اعلام نماید.


به همین سبب است که اگر طرف مقابل در دعوا، فرصت دفاع خود را از دست بدهد، یک مرحله رسیدگی برای افزوده خواهد شد. این مرحله به عنوان واخواهی نامیده می‌شود.


واخواهی به نوعی از رسیدگی مجدد گفته می‌شود. واخواهی زمانی ایجاد می‌گردد که طرف دعوا به هیچ وجه از وجود دعوا آگاهی نداشته و به همین سبب فرصت دفاع را به دست نیاورده است.


اما چه زمانی شخص از رای قضایی ناآگاه فرض می‌شود؟ در پاسخ به این سوال باید به انواع ابلاغ‌های قضایی شامل ابلاغ واقعی و ابلاغ قانونی بپردازیم.


ابلاغ در واقع به معنای اطلاع‌رسانی اصحاب دعوا از یک واقعهی قضایی است که توسط دادگاه مربوطه انجام می‌گیرد. به عبارت ساده‌تر، زمانی که از ابلاغ صحبت می‌کنیم، مقصود همان اطلاع رسانی و اعلام است. اما چون این امر اطلاع رسانی توسط مرجع قضایی انجام می‌گیرد و با تشریفات خاصی همراه است، به عنوان ابلاغ شناخته می‌شود.


حال باید بدانید که ابلاغات قضایی ممکن است که مستقیما به مخاطب آن ارائه گردد. برای مثال برگه قضایی در زمان ابلاغ، مستقیما به شخص مخاطب تسلیم شود. در این صورت با ابلاغ واقعی مواجه هستیم.


اما ممکن است که تقدیم اوراق قضایی مستقیما به شخص مخاطب انجام نگیرد. برای مثال به یکی از اعضای خانواده وی در محل اقامتگاه نامبرده تقدیم گردد. در این صورت با ابلاغ قانونی مواجه هستیم. پس در ابلاغ‌های قانونی، اوراق قضایی مستقیما به مخاطب آن تقدیم نمی‌گردد.


دقیقا به همین سبب که در ابلاغ قانونی برگه و اوراق قضایی مستقیما به مخاطب آن ارائه نمی‌گردد، یک پیش‌فرض وجود خواهد داشت که شاید مخاطب از محتوای ابلاغ آگاه نشده باشد. در نتیجه در ابلاغ واقعی مطمئن هستیم که مخاطب از محتوای ابلاغ مطلع شده است، اما در ابلاغ قانونی، چنین اطمینان خاطری وجود ندارد.


حال اگر مخاطب در یک ابلاغ قانونی، اقدام متناسبی انجام دهد، برای مثال در جلسه رسیدگی شرکت کند یا لایحه دفاعی تقدیم نماید، مطمئن خواهیم شد که از وجود اوراق قضایی مطلع شده است. اما اگر هیچ اقدامی نیز در رابطه با آن ابلاغ انجام ندهد، پیش فرض ما برای عدم آگاهی مخاطب تقویت می‌شود.


حال فرض کنید که کلیه ابلاغ‌هایی که در طول یک دعوا به مخاطب انجام گرفته از نوع غیابی بوده باشد، یعنی هیچ کدام از اوراق قضایی مستقیم به مخاطب تقدیم نشده باشد و همچنین مخاطب در هیچ یک از جلسات رسیدگی شرکت نکرده و هیچگونه لایحه دفاعی تقدیم نکرده باشد، در این صورت رای نهایی که در پرونده صادر می‌شود نیز از نوع غیابی فرض می‌شود.


پس رای طلاق زمانی غیابی محسوب می‌گردد که خوانده دعوای طلاق، اولا هیچ یک از اوراق مربوط به پرونده را شخصا دریافت نکرده باشد، ثانیا در هیچ یک از جلسات رسیدگی شرکت نکرده باشد و در نهایت هیچ دفاع کتبی نیز نسبت به پرونده تقدیم نکرده باشد.


در این صورت رای صادره نسبت به وی غیابی خواهد بود و اثر آرای غیابی را دنبال خواهد کرد. موضوعی که در بندهای بعدی بررسی خواهیم نمود.

انواع طلاق غیابی

با طلاق غیابی در بند قبلی آشنا شدیم. دانستیم که رای طلاق زمانی غیابی محسوب می‌شود که مخاطب پرونده طلاق از وجود این پرونده هیچ آگاهی نداشته باشد، در نتیجه اولا اوراق قضایی نباید به وی ابلاغ واقعی شده باشد و ثانیا نباید در هیچ یک از جلسات رسیدگی حاضر شده و یا لایحه دفاعی تقدیم نموده باشد.


اما طلاق غیابی را می‌توان از چند جنبه مختلف تقسیم نمود، برای مثال می‌توان به انواع طلاق غیابی با توجه به طرفی که غایب است پرداخت. در این تقسیم‌بندی، طلاق غیابی ممکن است که از جانب زوج و یا از جانب زوجه واقع شده باشد. در ادامه این موارد را بررسی می‌کنیم.

طلاق غیابی از جانب زوج

در ماده 1133 از قانون مدنی آمده است که زوج می‌تواند هرگاه که بخواهد همسر خود را طلاق دهد. البته در این قانون اشاره شده است که تشریفات قانونی باید در این باره هم رعایت شود که عبارت است از درخواست از مرجع قضایی.


سپس مرجع قضایی با ابلاغ موضوع به داوری، تلاش می‌کند که بین زوجین حل اختلاف نماید. اما اگر این امر حادث نشد، حکم طلاق را برای زوجین صادر خواهد نمود.


به همین سبب حتی اگر زوج اجازه جدا شدن از همسر خود را در هر زمانی داشته باشد هم لازم است که وجود پرونده طلاق و مرحله رسیدگی و وضعیت آن به زوجه ابلاغ گردد.


همچنین با وجود آن که اصولا مخالفت زوجه به تنهایی در پرونده طلاق نمی‌تواند نتیجه موثری به همراه آورد، اما حق دفاع باید به زوجه اعطا گردد. حال چنانچه اوراق مربوط به پرونده طلاق به زوجه ابلاغ حقیقی نشده باشد، نامبرده تنظیم لایحه نکرده و آن را به مرجع قضایی تقدیم نکرده باشد و نیز در هیچ یک از مراحل رسیدگی حضور نداشته باشد، چنانچه رای طلاق صادر گردد، نسبت به زوجه غیابی خواهد بود.


طلاق غیابی از جانب زوجه

پرونده طلاق زمانی به معنای حقیقی در جریان قرار می‌گیرد، جلسات رسیدگی تشکیل می‌شود، به دفاعیات طرفین رسیدگی می‌شود و رای بر قبول یا رد دعوای طلاق صادر می‌شود که درخواست طلاق از جانب زوجه تقدیم شده باشد.


به همین سبب زمانی که درخواست طلاق را زوجه تقدیم مرجع قضایی نموده باشد، وجود پرونده قضایی حتما به زوج ابلاغ می‌شود و فرصت رسیدگی ماهوی و دفاع به هر دو طرف تقدیم می‌گردد.


پس در طلاقی که از جانب زوجه خواسته شود، امکان وجود رسیدگی غیابی به معنای واقعی آن وجود خواهد داشت. زیرا ممکن است که اوراق مربوط به پرونده طلاق به زوج ابلاغ حقیقی نشده باشد. حال اگر زوج نسبت به پرونده طلاق دفاع شفاهی یا کتبی انجام دهد، دیگر نمی‌توان گفت که رسیدگی انجام شده نسبت به وی غیابی بوده است.


در نتیجه چنانچه هیچ یک از اوراق قضایی مربوط به پرونده طلاق به زوج ابلاغ واقعی نشده باشد، نامبرده در هیچ یک از جلسات رسیدگی شرکت نکرده باشد و نیز لایحه دفاعی تقدیم ننموده باشد، رای طلاق چنانچه صادر شود، نسبت به وی غیابی خواهد بود.


همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، نسبت به آرای غیابی یک مرحله رسیدگی بیشتر فعال است. به نحوی که مخاطب رای غیابی می‌تواند نسبت به آن درخواست واخواهی داشته باشد. در این صورت، مرحله رسیدگی اولیه، که منجر به صدور رای غیابی شده است، یک مرتبه دیگر انجام خواهد شد.


یعنی در صورت واخواهی، رسیدگی در دادگاه در همان مرحله که منجر به صدور رای شده است مجددا انجام خواهد شد. این امر به دلیل آن است که هر دو طرف فرصت دفاع مناسب را دریافت کرده باشند.


اما اگر نسبت به این رای اعتراض واخواهی انجام نگیرد، رای طلاقی که به نفع زوجه صادر شده است، برای زوج غیابی محسوب خواهد شد. البته در نظر داشته باشیم که طلاق غیابی نسبت به زوج می‌تواند انواع مختلفی داشته باشد. همچنین به این پرسش پاسخ می‌دهیم که طلاق غیابی از طرف زن چقدر طول میکشد. نکته‌ای که در بندهای بعدی به بررسی آن خواهیم پرداخت.


 

انواع طلاق غیابی توسط زوجه

در بند پیشین اشاره شد که کلیه انواع آرای قضایی ممکن است به طریق غیابی صادر شده باشد. آرای غیابی به خوانده این امکان را می‌دهد تا از یک مرحله اعتراضی مازاد به عنوان واخواهی استفاده کند. امتیازی که برای حفظ عادلانه بودن رسیدگی پیش‌بینی شده است.


حال باید اشاره کنیم که در خصوص رای طلاق، چنانچه درخواست طلاق از جانب زوج تقدیم شده باشد، تنها حالت از غیابی بودن رای همچون دیگر آرای قضایی است. اما زمانی که درخواست طلاق از جانب زوجه تقدیم و پیگیری می‌گردد، حالت‌های چندگانه و متفاوتی برای طلاق غیابی قابل فرض خواهد بود. موضوعی که در این بخش به آن خواهیم پرداخت.

طلاق غیابی به دلیل عدم دسترسی به زوج

همانطور که پیش از این اشاره شد، درخواست زوجه برای طلاق، تنها زمانی پذیرفته می‌شود که به یکی از دلایل قانونی منضم باشد. به عبارت دیگر، زوجه نمی‌تواند هرگاه که بخواهد نسبت به طلاق از زوج اقدام نماید.


دلایل قانونی که زوجه می‌تواند به آن‌ها استناد کند، صرف‌نظر از داشتن وکالت در طلاق، شامل چند ماده قانونی محدود از قانون مدنی هستند. این موارد عبارتند از ترک انفاق توسط زوج، غیبت طولانی مدت و بدون عذر موجه زوج و استناد به یکی از مصادیق عسر و حرج.


ترک انفاق به حالتی گفته می‌شود که زوج از عهده پرداخت هزینه‌های زندگی مشترک و هزینه‌های شخصی زوجه برنیاید. در این صورت زوجه می‌تواند درخواست الزام زوج به پرداخت نفقه را داشته باشد و در صورت تخطی، می‌تواند درخواست طلاق نماید.


عسر و حرج به معنای دشوار شدن شرایط زندگی است به نحوی که ادامه تحمل آن ممکن نباشد. عسر و حرج که برخی از مصادیق آن در ماده 1130 از قانون مدنی اشاره شده است، به حالت‌های گفته می‌شود که ادامه زندگی زناشویی برای زوجه با خطر جانی یا روحی و روانی همراه باشد.


در نهایت وضعیت غیبت زوج وجود دارد. در واقع در هر یک از دیگر علت‌های طلاق زوجه، دعوای طلاق شکل خواهد گرفت، جلسه یا جلسات رسیدگی تشکیل خواهد شد، به ادله استنادی طرفین رسیدگی خواهد شد و در نهایت رای مناسب صادر خواهد شد.


اما زمانی که از غیبت زوج به دلیل طلاق استفاده می‌شود، طبیعتا زوج در دسترس نیست و در نتیجه در صورتی که دیگر شرایط رسیدگی مهیا باشد، به طلاق غیابی از جانب زوجه می‌انجامد.


اما نکته‌ای که باید در نظر داشته باشیم آن است که در طلاق به دلیل غیبت غیرموجه زوج هم جلسه رسیدگی تشکیل می‌شود و به ادله و اسنادی که زوجه تقدیم می‌نماید توجه می‌شود. تفاوت در آن است که در اینجا تنها به ادله ابرازی توجه می‌شود و چنانچه با محتوای قانونی مطابقت داشته باشد رای طلاق صادر خواهد شد. پس یک دعوای ترافعی، یعنی رسیدگی با حضور و مشارکت هر دو نفر نداریم.


حال سوالی که پیش می‌آید آن است که ویژگی‌های طلاق به دلیل غیبت زوج چگونه است؟


در پاسخ باید بگوییم که در ماده 1029 از قانون مدنی، ذکر شده است که چنانچه زوج برای مدت 4 سال زندگی زناشویی را ترک کرده باشد، به نحوی که هیچ اطلاعی از وی در دسترس نبوده و ارتباطی با وی ممکن نباشد، نامبرده به عنوان غایب مفقود الاثر پیش‌بینی می‌شود.


همچنین در این وضعیت به زوجه اجازه داده شده است که با استناد به غیبت طولانی مدت زوج، درخواست طلاق خود را ثبت نماید. در این صورت چنانچه عدم دسترسی به زوج احراز گردد و تلاش مقام قضایی برای پیدا کردن و ارتباط گرفتن زوج به نتیجه نرسد، رای بر طلاق غیابی زوجه صادر خواهد شد.


در نظر داشته باشیم که موت فرضی یک بنیان حقوقی است. این وضعیت برای اشخاصی پیش‌بینی شده است که برای مدت زمان‌های نسبتا طولانی، اطلاعی از وضعیت ایشان در دسترس نباشد. در نتیجه هر یک از ورثه و یا اشخاص ذی‌نفع دیگر، می‌توانند درخواست رسیدگی و صدور حکم به موت فرضی را صادر نماید.


صدور حکم یاد شده، از بابت تعیین تکلیف امور مالی و غیرمالی شخص بسیار موثر است، برای مثال ورثه متوفی را از حالت بلاتکلیفی خارج می‌کند.


از جمله مهم‌ترین اثراتی که می‌توان در احراز موت فرضی یک شخص قائل شد، عبارت است از خاتمه یافتن رابطه زناشویی. در این حالت زوجه می‌تواند به نحو غیابی از همسر خود طلاق گیرد.

طلاق غیابی به دلیل غیبت طولانی مدت زوج از زندگی زناشویی

یکی از مستندات زوجه زمانی که قصد دارد از همسر خود طلاق گیرد، استناد به موارد عسر و حرج است. در توضیح عسر و حرج گفته می‌شود که کلیه شرایطی که ادامه تحمل زندگی زناشویی را برای زوجه دشوار سازد، به عنوان مصداق عسر و حرج شناخته می‌شود.


اما قانونگذار با وجود تعریف گسترده‌ای که از عسر و حرج ارائه نموده است، در ماده 1130 و به ویژه در تبصره آن، به برخی از مثال‌های عسر و حرج نیز اشاره کرده است.


برای مثال در بند اول از تبصره ماده 1130 به موضوع غیبت زوج اشاره نموده است. در واقع مطابق با این بند، غیبت زوج از زندگی زناشویی، از مصادیق عسر و حرج شناخته شده است.

در این بند آمده است که چنانچه زوج برای مدت زما‌ن‌های مقرر قانونی از زندگی زناشویی غایب بوده باشد، برای زوجه حق طلاق ایجاد خواهد شد. مدت زمان غیبت در این ماده اینگونه اعلام شده است که یا به میزان 6 ماه متوالی از یک سال ادامه یابد و یا آن که به صورت 9 ماه متناوب در یک سال پخش شده باشد.

منظور از غیبت نیز آن است که عرفا نتوان زوج را در زندگی زناشویی حاضر تصور کرد. البته آسان‌ترین راه برای احراز غایب بودن زوج آن است که نامبرده از حضور و زندگی در خانه مشترک دوری نماید. امری که با شهادت شهود و برخی دیگر از انواع ادله قابل احراز است.

نکته‌ای که در اینجا مشاوره حقوقی تلفنی مورد اشاره قرار داده آن است که در دعوای طلاق به دلیل غیبت زوج از زندگی زناشویی، زوج در دسترس است اما از زندگی مشترک با زوجه دوری می‌کند. همچنین در نظر داشته باشید که این مورد از مصادیق عسر و حرج معرفی شده است.

در نتیجه رسیدگی قضایی، شامل استناد به ادله، شنیدن دفاع دو طرف و به عبارت دیگر رو در رو کردن دو طرف دعوا، در این نوع از درخواست طلاق امری طبیعی و حتی لازم است.

در نتیجه در این وضعیت زوجه باید وجود عسر و حرج، یعنی غیبت زوج را احراز نماید. اما چنانچه موفق شود وجود این وضعیت را برای مرجع قضایی اثبات نماید، حکم طلاق برای وی صادر خواهد شد.

در این حالت حکم طلاق صادر شده، مستند به عسر و حرج اما از بابت غیبت طولانی مدت زوج از زندگی زناشویی خواهد بود و به همین سبب به عنوان نوعی از طلاق غیابی شناخته می‌شود.

دیگر خبرها

  • تخمین بازه زمانی پروسه طلاق در نبود شوهر با مشاوره حقوقی
  • آرنه اسلوت؛ قمار بزرگ، سیاه یا قرمز؟
  • جوان کاشمری چطور از دختران جوان در برابر ۲ مزاحم دفاع کرد| ضربه چاقو فقط ۲ میلی متر با شاهرگ علی فاصله داشت | ۲ شرور مست و سابقه‌دار بودند
  • خبری که تیر خلاص را به سارا و نیکای پایتخت زد 
  • آشنایی با جانشین یورگن کلوپ در لیورپول؛ قمار پر ریسک؟
  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
  • زن جوان شوهر سابقش را کشت
  • مشتریان به نشان استاندارد و اصالت قطعات خودرو توجه کنند
  • «پایتخت ۷» با بازیگران بومی ساخته می‌شود
  • جنایت مرد نقاش | او همسر و پسر ۱۱ ساله خود را آتش زد!