Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-05-07@20:53:36 GMT

رهش؛ اثری میان رمان و یادداشت!

تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۱۳۵۸۱

رهش؛ اثری میان رمان و یادداشت!

امیرخانی در رهش، به جلد زنی می‌رود که خودِ «تهران» است؛ بلکه ایران است!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، اگر در ایران تنها یک نویسنده داشته باشیم که بتوان بی‌گفتگو هرچه نوشت را خواند و لذت برد، او کسی نیست جز رضا امیرخانی! این چیزی است که پس از مطالعه «ر ه ش» به آن معتقد خواهید شد؛ حتی اگر هیچ‌یک از آثار پیشین امیرخانی را نخوانده باشید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بسیاری از ما با بهانه‌های مختلف به مسال شهری علاقه‌مندیم. برای من این علاقه‌مندی به دلایلی پررنگ‌تر است. شاید با این مقدمه بتوانم میزان اشتیاقم نسبت به رمان «ر ه ش» را تشریح کنم! وقتی رهش منتشر شد، شمار زیادی از علاقه‌مندان به کتاب، صف کشیدند تا آن را بخرند؛ صحنه‌ای که در ایران کم‌تر شاهد آن بوده‌ایم. صفِ هرچیزی را دیده بودیم الا صف کتاب!

یادم نمی‌رود که پس از انتشار خبر این صف‌کشیدن‌ها، به چندین کتابفروشی در سمنان سر زدم تا نشانی از رهش بیابم اما دریغ! سمنان انصافا در بروز بودن فروش کتاب، چندین گام از شهرهای بزرگ عقب‌تر است. بالاخره هم دوستی که از تهرانِ آلوده می‌آمد، با خودش دو جلد کتاب تر و تمیزِ 200 صفحه‌ای آورد که مفرح ذات بود و ممد حیات! بگذریم...

امیرخانی در رهش، به جلد زنی می‌رود که خودِ «تهران» است؛ بلکه ایران است! زنی که شوهرش، تنه به تنه به شهردار(ایران‌دار) می‌زند و زن، به خاطر نگاهش به تهران، از او ناراضی است. امیرخانی پیش‌تر «نشت‌ نشا» را به عنوان مقاله‌ای بلند منتشر کرده بود؛ خودش البته می‌گوید نشت نشا مقاله نیست؛ یادداشت است. از طرفی، راه پر پیچ و خم داستان‌نویسی را هم چندان پیموده بود که دوستداران پرشماری داشته باشد.

اما «ر ه ش» اثری است مابین مقاله و داستان! این چیزی است که خود امیرخانی هم بر آن تأکید می‌کند و از گفتنش ابایی ندارد؛ حال آن که منتقدان، این ویژگی را قدحی بر اثر امیرخانی دانسته‌اند!

اثر امیرخانی، آشکارا اعلام می‌کند که تهران، شهری ناامن است. برای من که از کودکی، از تهران بیزار بوده‌ام، این گزاره‌ی مبتنی بر ناامنی، امنیت خاطر می‌آورد! انگار که واژه‌های رمان امیرخانی، با من هم‌دردی می‌کنند! چه زیبا نوشته است امیر تقوی که تهران، مجموعه‌ای از بی‌قاعدگی‌هاست با مردمی در هزارتوی بی‌عشقی که سخت در تلاش‌اند تا ادای زندگی را دربیاورند!

امیرخانی توسعه به سبک تهران را به باد انتقاد می‌گیرد. او جایی یادآوری کرده است که «از توسعه شهرهای بزرگ معمولا به عنوان عبرت بزرگ یا عبرت منفی یاد می‌کنند.» نقد امیرخانی بر وضعیت آشفته تهران و مناسبات میان آدم‌ها در آن، آمیزه‌ای از جسارت و ریزبینی است.

یکی از نقدهایی که منتقدان بر رهش وارد کرده‌اند، آن است که محدوده زمانی اختصاص داده‌شده به رخدادی که نویسنده روایتش می‌کند بسیار کوتاه است و شاید به همین علت باشد که داستان جا نمی‌افتد! راستش منطق این نقد را درک نمی‌کنم. رهش، اتفاقا در زمان چرخ می‌زند و از قضا آن‌چه که در حال و در زمانی محدود اتفاق می‌افتد، آن‌قدر معنادار است که به ماجرا عمق ببخشد تا نگران محدوده زمانی‌اش نباشیم؛ شاید اغراق‌آمیز باشد و هست اما رهش مثل یک هایکوی طولانی است!

نشر رهش به لحاظ سیاسی هم پیامدهای فراوانی را به دنبال داشت. امیرخانی در مواضع گوناگونی کوشید به برخی از نقدهای سیاسی پاسخ بدهد اما وقتی بی‌نتیجه بودن تخاطب آرام با منتقدان قانع‌نشونده(!) را دریافت، زبان خود را به تندی به انتقاد گشود. او با عباراتی تند، مجمع ناشران و سایت‌هایی نظیر رجانیوز را نواخت. در طول سال‌های پیش از رهش، این نهادها از حامیان امیرخانی بودند اما با بگومگوهای سیاسی پیش‌آمده، امیرخانی آشکارا در مقابل آن‌ها ایستاد.

اما چرا نقد امیرخانی پذیرفتنی است؟ چون او در این سال‌ها، زیر علم کسی، سینه نزده است! مستقل بوده، حتی از حزب‌اللهی‌ها! او خودش یک حزب‌اللهی مستقل است که به این و آن باج نمی‌دهد!

رهش در زمستان 96 منتشر شد و سال بعد، امیرخانی به خاطر این اثر، به تنهایی برگزیده یازدهمین دوره جایزه جلال آل احمد در بخش رمان و داستان بلند شد! این هم یک فاکتور دیگر است برای این که رهش را خواندنی بدانیم. جالب است بدانید که بسیاری از منتقدان، بر خلاف آن‌چه خواندید، رهش را یکی از ضعیف‌ترین آثار امیرخانی می‌دانند. حتی وقتی رهش برنده جایزه جلال شد – جایزه‌ای که امیرخانی آن را به یک موسسه آموزشی بخشید- انتقادها از گوشه و کنار شدت گرفت که چرا این اثر؟! اما به قول رکنی، نویسنده باید نوری بر مردمان بتاباند، و رضاخانی و رهش این کار را کرده بودند.

پی‌نوشت: وقتی در خبرها خواندم که جمعی از متخصصان، در همین مهرماه گذشته، در حوزه هنری سمنان گرد هم آمده‌اند و به نقد رهش نشسته‌اند، خوشحال شدم. چه از این بهتر؟ بیش باد!

انتهای پیام/

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۱۳۵۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادداشت: کلوپ لج نکرد، صلاح درخشید

به گزارش "ورزش سه"، هرچند شانس قهرمانی لیورپول پیش از این بازی هم به‌شدت کم شده بود اما بازی با تاتنهام در آنفیلد، یک روز مهم در دوره کاری سرمربی آلمانی در لیورپول بود؛ روزی که بازیکنان لیورپول باید شخصیت تیم کلوپ را نشان می‌دادند. این یکی از سه بازی پایانی کلوپ به‌عنوان سرمربی لیورپول بود.

در نقطه مقابل تاتنهام با نتایج بسیار ضعیف اخیر خود و سه شکست پیاپی مقابل نیوکاسل، آرسنال و چلسی به این بازی رسیده بود؛ نتایجی که عملا شانس رسیدن تاتنهام به رتبه چهارم را به پایین‌ترین حد ممکن رسانده و حتی رتبه پنجمی این تیم را هم در خطر قرار داده بود.

مهم‌ترین نکته در ترکیب لیورپول این بود که محمد صلاح از ابتدا در کنار لوییس دیاز و کودی گاکپو بازی می‌کرد. به دنبال جدال لفظی این ستاره مصری با کلوپ پیش از تعویض در بازی قبلی، بسیاری از کارشناسان انتظار داشتند صلاح بار دیگر بیرون از ترکیب بماند اما کلوپ بار دیگر نشان داد که روش مدیریتی او، یک روش کلاسیک و قابل پیش‌بینی نیست.

از لحظه اعلام ترکیب لیورپول، سئوال اصلی این بود که «آیا صلاح در این بازی به اندازه کافی موثر و درخشان خواهد بود یا نه؟» سوالی که اگر با پاسخ منفی همراه می‌شد، عملا قدرت و هنر مدیریت کلوپ هم به دنبال از دست رفتن شانس قهرمانی لیگ، زیر سوال می‌رفت.

کلوپ در خط دفاع تغییری ایجاد نکرده بود اما در خط میانی دو تغییر نسبت به بازی قبلی داشت و از هاروی الیوت و الکسیس مک‌آلیستر در کنار واتارو اندو استفاده کرده بود.

آنگه پوستکوگلو هم تیمش را با سیستم ۳-۳-۴ به میدان فرستاد؛ پدرو پررو، کریستین رومرو، میکی فان‌درفن و بن دیویس در خط دفاع قرار گرفتند.

یس بیسوما، پپه سار و رودریگو بنتانکور سه هافبک میانی تاتنهام بودند و برنن جانسون و دژان کولوسفسکی هم در خط حمله در دو سمت سون هیونگ مین بازی می‌کردند. به این ترتیب تاتنهام هم چند تغییر در ترکیب داشت تا احتمال تکرار شکست‌های سنگین چند بازی اخیر کم شود.

نمایش فاجعه‌بار تاتنهام در نیمه اول
تاتنهام که در بازی با آرسنال مالکیت بالایی داشت و به‌رغم تسلط بر جریان بازی، روی ضربات ایستگاهی غافلگیر می‌شد، این‌بار هم در آنفیلد در همان نیمه اول برنامه‌اش کنترل جریان بازی براساس حفظ توپ و مالکیت بالای توپ بود، اما در عمل مشخص شد که کلوپ نه تنها مشکلی با این رویکرد پوستکوگلو ندارد، بلکه از این برنامه تاتنهام استفاده می‌کند، تا در انتقال از دفاع به حمله به این تیم ضربه بزند.

به این ترتیب تاتنهام در نیمه اول این بازی، یکی از ضعیف‌ترین عملکرد‌های فنی خود در فصل جاری را ثبت کرد.

لیورپول در همان ۱۰ دقیقه ابتدایی بازی با تصمیمات خوب گاکپو و صلاح و الیوت، ۳ ضربه در چهارچوب و یک ضربه به تیر دروازه داشت و در دقیقه ۱۶ هم روی با ضربه صلاح به گل اول رسید. صلاح در ادامه نیمه اول هم موثرترین بازیکن لیورپول در فاز حمله بود و روی گل رابرتسون اثر مستقیم داشت.

درحالی که مالکیت توپ در نیمه اول ۵۶ به ۴۴ درصد به سود تاتنهام بود، آماری شگفت‌انگیز در پایان این نیمه ثبت شد؛ ۱۴ شوت لیورپول و ۸ ضربه این تیم داخل چهارچوب، مقابل یک شوت تاتنهام، بدون هیچ ضربه‌ای در چهارچوب.

همین آمار نشان می‌دهد که تاتنهام چقدر در نیمه اول در کنترل حملات و ضدحملات لیورپول، به‌رغم داشتن مالکیت نسبتا بالا مشکل داشته و تا چه حد تحت تاثیر لیورپول قرار گرفته است. پس از بازی خبر درگیری چند بازیکن تاتنهام در رختکن بین دو نیمه هم منتشر شد، که نشان‌دهنده افزایش فشار و تنش درون تیمی در تاتنهام بود.

سمت راست شگفت‌انگیز لیورپول
هرچند تاتنهام نیمه دوم را با میل هجومی بیشتری آغاز کرد، اما پیش از رسیدن به دقیقه ۶۰، با دو گل گاکپو و الیوت، فاجعه برای تاتنهام کامل شد.

هر دو گل با اصرار به طراحی حملات در فضای اطراف صلاح شکل گرفت؛ درواقع انتقال از دفاع به حمله از سمت راست، اثرگذاری صلاح روی شکل‌گیری حمله و پاس آخر از این منطقه، برای لیورپول خلق موقعیت می‌کرد و دو بار دیگر روی همین برنامه لیورپول توسط گاکپو و الیوت به گل رسید تا پس از آن کلوپ با آسودگی شروع به تعویض چند مهره مهم خود کند.

برای تاتنهامی‌ها که در ۳ بازی قبلی به ترتیب ۴، ۳ و ۲ گل از نیوکاسل، آرسنال و چلسی خورده بود، تحمل یک شکست سنگین دیگر فاجعه‌بار بود اما این اتفاقی بود که در آنفیلد داشت شکل می‌گرفت.

تلاش ناکام برای بازگشت بزرگ
ریچارلیسون، جیمز مدیسون و سپس جووانی لوسلسو بازیکنان تعویضی بودند که پوستکوگلو در ادامه به جای کولوسفسکی، بنتانکور و سار وارد زمین کرد تا تاتنهام در ۳۰ دقیقه پایانی با هجومی‌ترین شکل ممکن بازی کند.

اتفاقا بازگشت تاتنهام به جریان بازی، غافلگیرکننده هم بود. سون که با آمدن ریچارلیسون به میدان و قرار گرفتن در مرکز خط حمله، به سمت چپ رفته بود، عملا در این پست کارآیی بالاتری نسبت به نیمه اول داشت و طراح چندین حمله موثر تاتنهام بود. گل اول تاتنهام را ریچارلیسون زد و گل دوم را هم سون روی شروع حرکت از سمت چپ زد.

گل دوم تاتنهام در دقیقه ۷۷ زده شد و کلوپ که تیمش در هفته‌های گذشته پرنوسان ظاهر شده بود، نگران از دست رفتن برتری ۴ گله بود.

شکل بازی تاتنهام در ۱۰ دقیقه پایانی بازی طوری بود که احتمال بازگشت بزرگ هم وجود داشت، به‌خصوص اگر الیسون بکر در موقعیت تک به تک ضربه سون را دفع نمی‌کرد.

البته لیورپول هم در دقایق پایانی چند فرصت خوب داشت اما همین که در چنین مسابقه‌ای، لیورپول بار دیگر ۲ گل خورد و در خطر از دست رفتن برتری ۴ گله خود قرار گرفت، نشان می‌دهد که تیم کلوپ در مهم‌ترین مقطع فصل، چقدر دور از ثبات کافی برای یک تیم مدعی قهرمانی است.

اهمیت پیروزی با درخشش صلاح
آمار کلی در پایان بازی، نسبت به نیمه اول کمی تعدیل شد. به‌خصوص با رسیدن تاتنهام به آمار ۱۱ شوت و ۳ ضربه داخل چهارچوب.

اما تیم پوستکوگلو ۲۵ شوت به دروازه‌اش زده شد که ۸ تا از این ضربات داخل چهارچوب بود. این برای تیمی که در رقابت سنگین برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان است، آماری بسیار ضعیف محسوب می‌شود.

لیورپول با این پیروزی ۷۸ امتیازی شد و با توجه به فاصله ۵ امتیازی با آرسنال صدرنشین و باقی ماندن فقط ۲ مسابقه دیگر، عملا کلوپ شانس بسیار ضعیفی برای قهرمانی در لیگ برتر خواهد داشت.

لیورپول تا همین چند هفته قبل شانس رقم زدن یک فصل تاریخی با کسب ۳ جام را داشت اما نوسان فنی شدید در یک ماه گذشته، هم لیگ اروپا را از لیورپول گرفت، هم جام حذفی فوتبال انگلیس و هم امید به قهرمانی در لیگ برتر.

اما پیروزی مقابل تاتنهام آن هم با یک نمایش هجومی، یک نیاز ضروری برای کلوپ بود؛ برای مردی که در آستانه وداع با سرمربیگری لیورپول، با یکی از مهم‌ترین ستارگان تیمش یعنی صلاح جلوی دوربین‌های تلویزیونی درگیر چالش شده بود و نیاز داشت با درخشش صلاح تاتنهام را شکست دهد تا وجهه فنی و شخصیتی خودش و تیمش را پس از حدود ۹ سال کار نسبتا موفق در لیورپول بازسازی کند.

تاتنهام هم البته همچنان به شکست‌های سنگین خود ادامه می‌دهد و خوش‌شانس است که تیم‌هایی مثل منچستریونایتد و نیوکاسل به دلیل بی‌ثباتی نتوانسته‌اند به رتبه پنجم برسند.

دیگر خبرها

  • همکاری‌های کشاورزی ایران و تاجیکستان گسترش می‌یابد
  • «مدرسه در دست بچه‌ها» اثری خودانگیخته است
  • داستان قتل مدیر عالیرتبه شهرداری تهران با خیانت همسرش
  • ویتامین B روی عصبانیت چه اثری دارد؟
  • یادداشت: کلوپ لج نکرد، صلاح درخشید
  • اینجا تهران است بە وقت اقلیم کردستان / اهمیت سفر بارزانی بە ایران
  • نویسنده و پژوهشگر کرمانی درگذشت
  • محمدعلی علومی درگذشت + سوابق
  • محمدعلی علومی، نویسنده و پژوهشگر درگذشت
  • جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است