Web Analytics Made Easy - Statcounter

 یکی از مواردی که در سال‌های اخیر توانسته به بحث نظام دانایی کشور و همچنین بینش دانشجویان بیفزاید مؤسسات و پژوهشکده‌های اندیشه‌ای و نظری بوده است.

نقوی/

 یکی از مواردی که در سال‌های اخیر توانسته به بحث نظام دانایی کشور و همچنین بینش دانشجویان بیفزاید مؤسسات و پژوهشکده‌های اندیشه‌ای و نظری بوده است. یکی از همین مؤسسات، مؤسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران است که در چند ماه اخیر توانسته موضوعات مهم کشور را با استادان و متفکران بنام کشور به نقد و بررسی بگذارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مؤسسه قدیمی‌ترین نهاد علوم اجتماعی کشور است و سابقه‌اش به سال‌های ۳۶ و۳۷ برمی‌گردد. این مرکز در دوره پهلوی، اتاق فکری قوی در مسائل سیاسی و اجتماعی بود و بیشتر کارهایش در راستای اهداف این رژیم انجام می‌گرفت. اما پس از انقلاب اسلامی مهم‌ترین هدف آن ایفای نقش راهبردی برای جمهوری اسلامی شد. با رئیس این مؤسسه، دکتر احمد نادری، استاد رشته مردم‌شناسی و دارای نظریه بومی‌سازی، درباره اهداف و همچنین شرایط رشته علوم اجتماعی در زمان حال گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

آقای نادری! یکی از مواردی که سال‌های متمادی شاهد آن هستیم ماهیت سکولاری علوم اجتماعی است. به نظر شما مؤسسه می‌تواند علوم اجتماعی اسلامی را معرفی و یا دست‌کم موجی در این باره در کشور ایجاد کند؟

در اینکه خاستگاه علوم انسانی مدرن به طور کلی سکولار یا به تعبیری غیربومی است شکی نیست و دست‌کم نتوانسته نسبتی با فضای کشور ما که دین و دیانت در آن ارجحیت دارد برقرار کند. این نقد به علوم انسانی مدرن وارد است. اساساً علوم اجتماعی مدرن هم ذیل علوم انسانی مدرن تعریف می‌شود. اما ایده من در مؤسسه این است که ما باید به ریشه‌های بومی برگردیم و البته از تجربه جهانی هم استفاده کنیم. تأکید من بیشتر بر بومی‌سازی است تا اسلامی‌سازی؛ چراکه وقتی درباره بومی‌سازی صحبت می‌کنیم اسلامی‌سازی هم در دل آن نهفته است و اصل جدایی بین این دو حداقل در کشور ما وجود ندارد. البته دیدگاهی وجود دارد که معتقد است ابتدا باید بحث در سطح نظری اصلاح شود و بعد به میدان عملی برسد، اما دیدگاه بنده که از نگاه مردم‌شناسی گرفته شده این است که باید از واقعیت‌های جامعه به سمت بومی‌سازی و خلق نظریات بومی برویم.

با توجه به نظرات شما یکی از مشکلات ما این است که علوم اجتماعی ما به طور کلی توانایی پاسخ به سوالات انضمامی جامعه را ندارد. پاسخ شما به این مشکل چیست؟

این نقد درست است. جامعه‌شناس‌ها، انسان‌شناس‌ها و مردم‌شناس‌ها همیشه در برج عاج نشسته‌اند و از انتزاعیاتی صحبت می‌کنند که کاملاً غیربومی است. البته ممکن است در مواردی مثل بحث شهر، برخی مؤلفه‌ها همخوانی داشته باشد؛ مثلاً تهران، لندن و نیویورک چون کلانشهر هستند با پدیده‌ای مثل مهاجرت روبه‌رو هستند.

ولی مسئله همان برج عاج نشینی اصحاب علوم انسانی در کشور است که نسبتی هم با مسائل انضمامی جامعه ندارد. باید با رویکرد حل مسئله به مسائل جامعه نگریست و نسخه عینی نوشت.

البته اینجا بحث روشنکفری ما هم وجود دارد که متأسفانه ناقص متولد شده و نتوانسته با مسائل اجتماعی ارتباط بگیرد. به عنوان مثال بسیاری از روشنفکران پس از انقلاب از ادبیات گرفته تا جامعه‌شناسی، هیچ نسبتی با جنگ و دفاع مقدس برقرار نکردند. بنابراین روشنفکری ما نتوانسته انضمامی به مسائل نگاه کند. یا در حال حاضر که شکاف طبقاتی و فقر دامنگیر جامعه شده، جامعه‌شناسی ما دغدغه‌ای برای حل این مسئله ندارد.

شما خودتان کتابی از خانم لیندا اسمیت ترجمه کرده‌اید به نام استعمارزدایی از روش. آیا ما باید روش علوم انسانی خودمان را از غرب جدا کنیم و به روش جدیدی در روش‌شناسی برسیم تا بتوانیم به بومی‌سازی مد نظر شما برسیم؟

تا در بعد روش‌شناسی تجدیدنظر نکنیم در بعد نظری تغییری حاصل نخواهد شد، به همین دلیل بنده معتقدم تغییر در روش متقدم بر نظر است و تا به روش‌شناسی خودمان نرسیم، استعمارزده باقی خواهیم ماند. چرا؟ چون موج‌های استعماری کلاسیک که در گذشته کشورها را تصرف می‌کرد امروزه از طریق علوم انسانی و دانشگاه، جهان را تصرف کرده است.

اگر در این موج استعماری بیشتر تأمل کنیم متوجه می‌شویم که دانشگاه یکی از روش‌های استعمار است؛ به این معنا که دقیقاً از زمان تشکیل علوم انسانی در قرن ۱۸ خودش مرکزی می‌شود برای مطالعه جوامع دیگر؛ به تعبیر امانوئل والرشتاین علوم انسانی مدرن عامل استعمار است.

دانشگاه یک فرایند سیستماتیک برای غرب است که از آن برای تصرف دیگر کشورها استفاده می‌کند. راه حل فعلی ما به‌طورقطع تغییر در این روش است.  

در بیشتر نقاط دنیا دانشگاه به دلیل نداشتن نسخه‌ای دیگر به همین شیوه استعماری پیش می‌رود. مثلاً در دانشگاه‌های کشور خودمان مقالات معتبر به زبان انگلیسی نوشته می‌شود و در ژورنال‌های خارجی که بیشتر آمریکایی است به چاپ می‌رسد و وزارت علوم هم به همین مقالات توجه می‌کند و باعث ترقی اشخاص می‌شود.

اگر من آی اس آی نداشته باشم استاد دانشگاه نخواهم شد، اینجا نقش وزارت علوم هم اهمیت دارد که متأسفانه در دست افرادی که بی‌توجه هستند قرار دارد. جلو در دانشگاه تهران یک افتضاح در حال رقم خوردن است. تبلیغاتی که می‌گوید ما برای شما مقاله آی اس آی می‌نویسیم و شما فقط پول دهید. سالانه مقادیر زیادی ارز از همین راه از کشور خارج می‌شود.

می‌توان بیان کرد علم جامعه‌شناسی به کل عقب افتاده و ما به رشته‌هایی جدید مثل مطالعات فرهنگی برای پاسخ به برخی موضوعات نیازمندیم؟

ابتدا باید به تاریخچه رشته مطالعات فرهنگی توجه کنیم که جزو رشته‌های میان رشته‌ای و بین رشته‌ای در دهه ۶۰ و۷۰ در غرب بوده است. در ایران اصلاً خود جامعه‌شناسی ناقص به وجود آمده و رشته مطالعات فرهنگی هم پاسخگو نیست؛ بنابراین باید از مطالعات فرهنگی هم عبور کنیم و با نگاه‌های انضمامی بحث کنیم که این امر بر عهده دانش مردم‌شناسی است.

منبع: قدس آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۲۱۱۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنش‌های داخلی، ضرورتی امنیتی است

نصرالله تاجیک در یادداشتی گزاره‌های موثر در شکل‌گیری و قوام جمهوری اسلامی را بررسی کرد و در روزنامه اعتماد نوشت: از مهم‌ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی اعتماد به‌نفس نسل جوانی بود که توانست برای واژگونی رژیم فاسد و پلیسی پهلوی، مبارزه را به میان مردم بیاورد، اعتماد به نفس عمومی را افزایش، ترس مردم را زایل و مشارکت آنان را نهادینه و زمینه را برای رهبری مبارزه آماده کند.

این روحیه خوداتکایی برکاتی هم برای مردم و کشور داشته است و وزن منطقه‌ای و بین‌المللی ایران را افزایش داده است اما نیاز به تمهیداتی دارد که این قدرت به نفع مردم و داشتن یک زندگی شرافتمندانه تثبیت شود. لذا در چهل و پنجمین سال این پیروزی و پایه‌گذاری یک نظام جدید و با نگاهی به گذشته می‌توان یک کالبدشکافی نیز از مشکلات، چالش‌ها و بحران‌ها داشت تا مردم بتوانند پیروز از این دوران سرنوشت‌ساز خارج شوند. برای بررسی نقاط ضعف و قوت آنچه بر ما گذشته است طی دوازده یادداشت موضوعات مورد نظرم را می‌شکافم.

برای بحث علمی یک مدل مثلثی انتخاب می‌کنم که در سه گوشه آن سه عنصر اساسی اداره جوامع بشری یعنی جامعه (مردم و نهادها و موسسات اجتماعی)، سیاست (نخبگان، متون و تجربیات) و حکومت (نظام سیاسی و نهادها و سازمان‌های حاکمیتی) قرار دارند که باید در توازن و تعامل با یکدیگر یک تعامل سازنده و پیش برنده بسازند وعدم توازن بین آن‌ها باعث درجا زدن و عقبگرد می‌گردد.

در این یاداشت به علت‌العلل‌عدم توازن می‌پردازم که باعث بد قوارگی جامعه ایران امروز شده است! در این ۱۲ یادداشت قصد ارزیابی انقلابی بزرگ و مردمی نیست که نه عملی است که محتاج انصاف، بی‌طرفی و کار مطالعاتی بزرگ است و نه تک نفره ممکن! برای اطلاع نسل جوان نوشته می‌شود و ماندن در تاریخ. ولی این ظرفیت را دارد که یک تصویر کلی ارایه دهد تا خود خوانندگان عزیز از آن قضاوتی داشته باشند.

ایجاد توازن برای ایجاد همبستگی بیشتر

قاعده اصلی در اداره جوامع مدرن و از زمانی‌که دولت- ملت‌ها تاسیس شده و دولت‌ها نماینده و حقوق‌بگیر مردم گردیده‌اند، آنچه در عرف مشاهده می‌شود و در دروس علم سیاست و حکومت یا سیاست عمومی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود این است که کشورها در شرایط خطیر داخلی یا بین‌المللی به سمت توازن بیشتر سیاسی- اجتماعی برای ایجاد و تقویت همبستگی بیشتر اجتماعی و اخذ حمایت بیشتر سیاسی از مردم و گروه‌های سیاسی حرکت می‌کنند.

اگر موضوع بحران داخلی باشد افکار عمومی را از طریق مناسب قانع، جذب، بسیج و یارگیری می‌کنند و اگر خارجی باشد با فعالیت دیپلماتیک در جهت یارگیری و اجماع‌سازی اقدام می‌کنند.

در این دروس گفته می‌شود در شرایط جنگی در صورت ضرورت می‌توان حتی «دولت وحدت ملی» تشکیل داد تا بتوان از حداکثر پشتیبانی مردم برخوردار بود. اما متاسفانه در ایران کمتر از تحقیقات دانشگاهی استفاده می‌کنیم و باور نداریم فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنش‌های سیاسی داخلی و پاسخگویی و جلوگیری از اثرات دومینویی بحران‌ها و چالش‌ها یک «ضرورت امنیت ملی» است و یک بحث لوکس و وارداتی نیست.

و این در حالی است که طی ۱۵ سال اخیر در کشور چند بحران اساسی اجتماعی با تبعات سیاسی و خدشه‌دار شدن امنیت ملی داشتیم و چند بحران خاموش فقر منابع، آب، محیط زیست، تغییرات اقلیمی، اقتصاد سیاسی، سختی معیشت مردم، تنش‌های روانی، ناهنجاری‌های اجتماعی، کاهش شاخص‌های توسعه انسانی، مهاجرت نخبگان، ناکارآمدی نظام اداری کشور و از همه مهم‌تر به هم خوردن توازن قدرت بین نهادهای مدنی و دولت نه به عنوان قوه مجریه بلکه سه قوه یا حاکمیت در داخل کشور و عمیق‌تر شدن تنهایی استراتژیک ایران در خارج به دلیل‌عدم وجود توازن در سیاست خارجی را داریم که سبب ایجاد اختلاف فاحش بین خواست‌های مردم و اهداف حکومت و نتیجتا کاهش انسجام ملی، فعال شدن گسل‌های فراوان سیاسی- اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی و اداری کشور و زیر سوال رفتن کارایی نظام شده و همه از هم می‌پرسند به کجا می‌رویم؟!

این وضعیت به خوبی خود را در «موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان» که توسط دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مستقر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده نشان می‌دهد. این داده‌ها به شیوه پیمایشی و بر اساس مصاحبه حضوری در آبانماه ۱۴۰۲ و با ۱۵۸۷۸ نفر ۱۵ سال بالاتر در ۳۱ استان کشور که به‌طور تصادفی انتخاب شده‌اند به دست آمده است. داده‌هایی که هم فقط موج چهارم آن قابل استفاده است و هم تغییراتی که نسبت به داده‌های سه پیمایش پیشین و مقایسه آن‌ها می‌تواند تصویر مناسبی برای ما ترسیم کند.

شکل‌گیری اراده ملی برای حل بحران‌ها

در صورت‌عدم استفاده از این داده‌ها و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری بر اساس نتایج آن‌ها، این مسائل و روند می‌تواند به کاهش بیشتر اعتماد به نفس حکومت و از دست رفتن تصویر بزرگ وضعیت کشور منجر شود!

اما دریغ از یک ابتکار اساسی و اقدام زیرساختی برای نشان دادن وجود اراده برای حل اساسی و نهایی این بحران‌ها! به دلیل سرگرم شدن حکومت و نهادهای حاکمیتی به مسائل جزیی و غیر ضروری و رها شدن مردم به حال خود و در دهان اختاپوس نظام اداری، بخش عمده‌ای از مردم دایم روی خط وادادگی، تنش و التهاب زندگی می‌کنند و از حداقل‌های یک زندگی شرافتمندانه و رعایت کرامت انسانی‌شان محرومند!

لذا لازم است که ما با یک تصمیم حکومتی که نشان دهد اراده حل این بحران‌ها وجود دارد در خارج از چهارچوب دولت، نقشه راهی برای ساماندهی مسائل داخلی و خارجی خود تهیه و دستگاه‌های اجرایی ملزم به اجرای آن شوند تا نشاط به جامعه برگردد و مردم آرامش و زندگی راحتی داشته باشند و انسجام داخلی برای شکل‌گیری اراده ملی به منظور حل بحران‌ها، چالش‌ها و مشکلات حداکثری شود.

متاسفانه انسجام داخلی به دلیل اعمال بعضی سیاست‌ها که بیشتر هم جناحی و گروهی بوده است و متاسفانه در شکل‌دهی و ایجاد توازن بین سه عنصر اصلی اداره جوامع یعنی سیاست، حکومت و جامعه، وزن نهادهای مدنی را به کمترین حد رسانده‌ایم!

این امر برخلاف مصالح ملی است که جامعه‌ای غیر متوازن داشته باشیم و بین این سه عنصر سری کوچک و دست و پایی دراز و بی‌قواره داشته باشیم! اما در یک کلام و به‌طور خلاصه منافع ملی ما زمانی محقق می‌شود که جوامع مدنی، سازمان‌های مردم‌نهاد، رسانه، نخبگان و افراد مورد اعتماد و وثوق مردم و احزاب با شادابی در صحنه سیاست، حکومت و جامعه حضور حداکثری و نه تشریفاتی و اسمی پیدا کنند.

ما اشتباه می‌کنیم که می‌خواهیم بسیاری از مسائل جامعه را از طریق نهادهای دولتی حل و فصل کنیم. نهادهای دولتی مشکلات خاص خودشان را دارند و حتی به امور روزانه خود نیز نمی‌رسند! دولت با نظام اداری پوسیده، فاسد، ضد انگیزه، غیرکارا، که مانند خوره به جان جامعه، سیاست و حکومت افتاده و زمینه بسیاری از مفاسد اقتصادی و اجتماعی را فراهم کرده است.

اینها تبعات سیاسی و امنیتی برای جامعه و دلزدگی مردم و کاهش اعتماد عمومی به حکومت هم دارند و بخشی از مردم حتی در ضدیت با حکومت تا آنجا پیش می‌روند که به عنوان ستون پنجم عمل می‌کنند! که تبعات خدشه به امنیت ملی دارند و در شرایط کنونی، این نتیجه‌عدم توازن قدرت بین حاکمیت و جامعه مدنی متشکل از سازمان‌های مدنی، نخبگان، سرمایه‌های اجتماعی است که باعث شده یا زمینه مشترک برای گفت‌وگو ندارند یا هر یک به زبانی متفاوت با هم صحبت کنند و حرف همدیگر را نفهمند!

و این سبب شده گسل‌های اجتماعی فعال شده که تبعات سیاسی و امنیتی خواهد داشت، هر کسی به راه خود رفته، دیالوگ و گفت‌وگوی مشترک و غالب در جامعه وجود نداشته باشد و بدتر از همه مردم به راه خود بروند و حکومت به راه خود! همان‌گونه که در این انتخابات اسفند ماه خود را نشان داد! اما اگر جامعه مدنی قوی با اراده حکومت و حتی با تحمیل از سوی مردم و همراهی حکومت شکل بگیرد، قدرتمند شود، در توازن با سایر قوای سیاسی- اجتماعی قرار گیرد و گفتمان مشترکی ایجاد شود، جامعه، سیاست و حکومت با یکدیگر مانند چرخ دنده در ماشین درگیر سیستماتیک می‌شوند و انسجام سیستماتیک پیدا می‌کنند.

گفت‌وگوهای ملی برای حل تعارضات

گفت‌وگو دو و چند طرفه و ملی شروع و گفتمان غالب شکل خواهد گرفت و همه نیروها در یک سمت و سو قرار می‌گیرند و ریل‌گذاری توسعه به معنای واقعی آن با حضور مردم و سازمان‌های مدنی و مردم‌نهاد آغاز می‌شود. بار حکومت کم و سبک، وزن و جایگاه نهادهای انتخابی بر انتصابی خواهد چربید، مردم خود در تعیین سرنوشت خویش دخیل و جامعه، سیاست و حکومت متوازن و خوش قواره می‌شوند و عنصر نایاب مسوولیت‌پذیری و پاسخگویی حکومت به جامعه به صحنه بازمی‌گردد.

آمار پایین مشارکت در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ که به دنبال التهابات اجتماعی سال گذشته و دو نقار ملی ۱۳۹۶ و ۹۸ صورت گرفت با کاهش وزن این نهاد انتخابی، انسجام ملی را کاهش داده وعدم توازن را بیشتر می‌کند!

در نتیجه پیشنهاد می‌شود حکومت به منظور ایجاد قواره‌بندی مناسب و توازن بین جامعه، سیاست و حکومت به سمت نقش‌دهی بیشتر به سازمان‌های مدنی پیش برود. نهادهای مدنی از جمله خانواده که متاسفانه نقشش تضعیف شده باید کنترل‌کننده جامعه باشند و نه دولت. برای این کار حکومت با سبک کردن بار خود از طریق نقش دادن به دو عنصر دیگر سیاست و جامعه نقش تعیین‌کننده پیدا کند. یعنی در سیاست قدرت گرفتن احزاب برای اداره جامعه و در جامعه، تقویت نقش رسانه برای کنترل و نظارت و در اقتصاد بخش خصوصی تعیین‌کننده باشد و ریل‌گذاری توسعه را با سازمان‌های مدنی و مردم‌نهاد انجام دهد.

این سازمان‌ها نقش مردم در جامعه و سیاست و حکومت را واقعی و نهادینه می‌کنند و در راس آن در اقتصاد به بخش خصوصی نقش بیشتری بدهد تا کشور با مالیات ناشی از فعالیت‌های سالم اقتصادی اداره شود نه آنکه دست دولت به‌طور رقت‌انگیز و غیر منصفانه و ناعادلانه در جیب ملت باشد و سر و صدای کاسب و زارع و صنعتگر دربیاید! و یا به فروش نفت متکی باشد، آن هم با این وضعیتی که نه می‌توانیم نفت را در کانال‌های رسمی بفروشیم و پول آن را به درستی دریافت کنیم که خود همین دو مورد زنجیره‌ای از فساد را به دنبال دارد که در بخش سیاست خارجی باید آن را نیز علاج نمود.

اقتصاد سیاسی ضعیف وصل کردن سفره مردم به فروش نفت که عقلایی نیست را باید با روش‌های معقول و علمی کنار بگذاریم. کشوری می‌تواند رضایت مردمش را جلب و حرفی برای گفتن در منطقه و جهان داشته باشد که اقتصادی قوی و تولیدکننده ثروت داشته باشد. برای تولید ثروت فضای مناسب داخلی و خارجی و نشاط اجتماعی لازم است.

جمع شدن مشکلات کشور روی هم، نشان از آن دارد که نظام اداری کشور با موسسات و سازمان‌های متعدد اجرایی و پژوهشی، کمیته‌های متعدد، همچون کلافی سر درگم خروجی عملیاتی به جز رتق و فتق امور روزانه مردم با بهره‌دهی نازل نداشته و ظرفیتی بیش از این ندارد که بتواند یک اقدام اورژانسی انجام دهد.

امید آفرینی از طریق رشد نهادهای مدنی

یعنی همه سازمان‌ها در قوای سه‌گانه مجریه، قضاییه و مقننه در کنار نهادهای حاکمیتی هر آنچه از مردی و زور داشتند به میدان آورده‌اند و حاصل وضعیت موجود است!

لذا پیشنهاد می‌شود سال ۱۴۰۳ سال امیدآفرینی از طریق انتقال قدرت اداره کشور از نهادهای حاکمیتی به نهادهای مدنی باشد و با تشکیل یک «کمیته ملی» متشکل از شخصیت‌های مستقل و ملی از درون جامعه مدنی کشور همچون احزاب، رسانه‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد، دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی با هدف تهیه نقشه راهی برای برون‌رفت از این ساختار متصلب و متمرکز قدرت اداری و تصمیم‌گیری، تهیه و خون جدیدی به نظام سیاسی کشور تزریق شود. قدرتی که باعث بی‌خاصیت شدن نهادهای مدنی و کاهش حضور و مشارکت مردم در روند سرنوشت خود شده است.

این سند ملی می‌تواند دستور کار حکومت و قوای سه‌گانه قرار گرفته و توسعه کشور بر بستر آن ریل‌گذاری شود و مردم و نیروهای سیاسی- اجتماعی حول آن جمع شوند، نشاط سیاسی به جامعه بازگردد و انسجام ملی حداکثری شود و مردم حکومت را از آن خود دانسته و نه مقابل خود. ان‌شاالله!

دیگر خبرها

  • عفاف و حجاب موضوع اجتماعی و فرهنگی است
  • کمک از دانشجویان برای اثاث کشی خانه استاد/ انصراف از دانشگاه به دلیل رفتارهای زشت استاد
  • ریشه پیوند دانشگاه با صنعت و جامعه در نمایش علم توسط دانشگاه است
  • فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنش‌های داخلی، ضرورتی امنیتی است
  • دیدگاه‌های متعدد در اسلامی‌سازی علوم انسانی بررسی شد
  • کتاب «اسلام و مبانی حقوق بشر» نقد و بررسی می شود
  • اسلامی‌سازی علوم انسانی امری ضروری است
  • رسانه‌های جهان اسلام باید به خوبی خروش عواطف انسانی در حمایت از مردم غزه را به تصویر بکشند
  • ضرورت انتقال دانشجوی بورسیه‌ای به کشور‌های جهان برای پیشرفت علمی ایران/ سیاست‌های علمی، ۲۵ ساله تدوین شوند نه ۸ ساله
  • رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند