ترسهایی که شمارااز زندگی میاندازند!
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۳۵۶۹۶
ترس هایتان در مورد هر چه که باشد – از روابط عاطفی و شغل گرفته تا مرگ و رنج و درد – خارج نشدن از حاشیهی امن خود و ماندن در آن، جز یک زندگی محدود و کوچک دستاوردی برایتان نخواهد داشت. ناطقان: آدمهای زیادی هستند که هر چه در توان دارند انجام میدهند تا مبادا شرایطی رخ دهد که دچار اضطراب شوند، در حالی که همین مسأله در واقع باعث افسرده شدن آنها میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه به ۱۰ ترسی میپردازیم که باعث درجا زدن میشوند و ما را از پیشرفت در زندگی بازمی دارند.
۱- تغییر
ما در دنیایی زندگی میکنیم که هر لحظه در حال تغییر است و این تغییرات حالا نسبت به گذشته با سرعت بیشتری هم در حال وقوع است. با این حال، بسیاری از افراد از تغییر ترس دارند و به همین دلیل، در برابر آن مقاومت میکنند.
اما این ترس میتواند باعث از دست رفتن فرصتهای خوبی شود که بر سر راه شما قرار میگیرند. شما با دوری از تغییر در واقع خود را در معرض خطر گرفتار شدن به رخوت و روزمرگی قرار میدهید.
۲- تنهایی
ترس از تنهایی گاهی میتواند باعث شود فرد در برابر تنها زندگی کردن مقاومت کند یا حتی روابط مضری را ادامه دهد. به علاوه، ترس از تنهایی میتواند باعث استفادهی افراطی از شبکههای اجتماعی تا جایی شود که فرد روابط رو در رو و واقعی خود را از دست دهد.
گرچه بهتر است تا حد ممکن از تنهایی دوری کنیم (چرا که تحقیقات نشان داده به اندازهی مصرف سیگار برای سلامت ما مضر است)، اما هرگز فراموش نکنید که شما باید فقط با افراد سالم معاشرت کنید و تعاملات اجتماعی سالمی داشته باشید.
۳- شکست
یکی از شایعترین ترسها در دنیا، ترس از شکست است. شکست خوردن از نظر بعضی افراد مسألهی خجالت آوری است و ممکن است این فکر را در آنها تقویت کند که توانایی انجام کاری را ندارند.
به علاوه ممکن است فقط زمانی دست به کاری بزنند که موفقیت شان در آن تضمین شده باشد. این مسأله در نهایت باعث میشود همهی درسها و فرصتهای زندگی که ممکن است به موفقیت شما کمک کنند را از دست دهید.
۴- رد شدن
بسیاری از افراد تنها به خاطر ترس از طرد و رد شدن، از انجام کارهایی مثل آشنایی با افراد جدید یا تلاش برای برقراری یک رابطهی عاطفی جدید خودداری میکنند. حتی بعضی افرادی که سالها از ازدواج شان میگذرد از اینکه چیزی از همسرشان بخواهند امتناع میکنند، چون تصور میکنند که جواب او منفی خواهد بود.
فرقی نمیکند از این میترسید که به کسی که از او خوش تان آمده ابراز علاقه کنید یا اینکه از رئیس تان درخواست اضافه حقوق کنید، ترس از طرد و رد شدن میتواند شما را از پیشرفت در زندگی بازدارد. در تلخ بودن حس رد شدن شکی نیست، اما تلخی آن به اندازهی از دست دادن یک فرصت نیست.
۵- عدم قطعیت
آدمها اغلب از ترس عدم قطعیت، از امتحان کردن چیزهای متفاوت خودداری میکنند. جدا از این، هیچ تضمینی وجود ندارد که انجام یک کار جدید، زندگی را بهتر خواهد کرد.
اما خودداری از تجربهی چیزهای جدید و متفاوت، رخوت و رکود را حتمی خواهد کرد. فرقی نمیکند از این میترسید که شغل جدیدی را شروع کنید یا اینکه برای زندگی به شهر جدیدی بروید، هرگز اجازه ندهید ترس از عدم قطعیت شما را از قدم برداشتن به جلو باز دارد.
۶- وقوع یک اتفاق بد
متأسفانه وقوع اتفاقات بد یک حقیقت اجتناب ناپذیر است. گاهی هم ترس از یک سرنوشت شوم، آدمها را از لذت بردن از زندگی باز میدارد.
شما همیشه نمیتوانید جلوی وقوع اتفاقات بد را بگیرید. اما اجازه ندهید این ترس شما را از تجربهی تمام و کمال یک زندگی ارزشمند که مملوء از اتفاقات خوب هم هست، باز دارد.
۷- صدمه دیدن
وقتی بچه بودید حتماً پدر و مادرتان یا یک بزرگتر قابل اعتماد به شما یاد داد قبل از اینکه از خیابان بگذرید هر دو طرف را نگاه کنید تا صدمهای نبینید. اما ترس از صدمه دیدن در اغلب موارد باعث میشود بیش از حد از خودمان مراقبت کنیم.
ترس از تجربهی احساسات ناخوشایند و زخمهای عاطفی ممکن است شما را از برقراری روابط عمیق و هدفمند باز دارد. یا ممکن است مانع از آسیب پذیری شما در محیط کارتان شود. اما بدون هیچ ریسک عاطفی ای، پاداشی هم در کار نخواهد بود.
۸- قضاوت شدن
میل به پذیرفته شدن و دوست داشته شدن از طرف دیگران، حسی طبیعی است. اما ترس از قضاوت شدن میتواند مانع از این شود که خود واقعی تان باشید.
حقیقت آن است که بعضی آدمها تحت هر شرایطی قضاوت بی رحمانهای نسبت به شما دارند. اما تنها راه برای اینکه بتوانید بهترین زندگی ممکن برای خودتان را داشته باشید این است که مطمئن باشید آنقدر از نظر روحی قوی هستید که بتوانید طبق ارزشهای خودتان زندگی کنید.
۹- کافی نبودن
یکی دیگر از ترسهایی که آدمهای زیادی گرفتار آن هستند این است که به اندازهی کافی خوب نباشند. اگر فکر کنید که به اندازهی کافی خوب نیستید، ممکن است کمتر از توانایی واقعی تان عمل کنید. یا ممکن است تلاشی که برای امتحان و اثبات ارزش خودتان میکنید، شما را تبدیل به شخص کمال گرایی کند.
ترس از کافی نبودن میتواند تا عمق وجود ما ریشه کند. گرچه رو به رو شدن با این ترس کار دشواری است، اما نباید دست از تلاش برندارید، چرا که تا زمانی که احساس نکنید لیاقت موفقیت را دارید، هرگز به موفقیت نخواهید رسید.
۱۰- از دست دادن آزادی
این ترس تا حدی میتواند مفید و سالم باشد، اما اگر شما را از پیشرفت در زندگی باز دارد، تبدیل به یک مشکل میشود. برای بسیاری از افراد، ترس از دست دادن آزادی به یک پیشگویی خود محقق کننده تبدیل میشود.
برای مثال، کسی که میخواهد زندگی آزادی داشته باشد ممکن است از قبول شغلی که درآمد ثابتی دارد خودداری کند. در نتیجه، ممکن است آزادیای که به دنبال ثبات مالی ایجاد میشود را از دست دهد؛ بنابراین باید در نظر بگیرید که از ترس از دست دادن بعضی آزادیهای خاص، خودتان را از چه چیزهایی محروم میکنید. منبع: باشگاه خبرنگاران برچسب ها: ترس ، زندگی ، پیشرفت
منبع: ناطقان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۳۵۶۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقاب پشت نقاب
اما حالا با اندکی تأمل و سنجیدن جوانب دیگر مسأله، میتوانم هم با بله پاسخ دهم و هم با خیر.تغییر دادن من قبلی هیچوقت غیرممکن نیست، اشتباه هم نیست فقط ممکن است گاهی درست پیش نرود که در این صورت،اصلا جای نگرانی نیست.بعضا نوجوانان و کودکانی را میبینیم که برای ورودبه جمع دوستانشان ازعلایق وسلایق شخصی خودچشمپوشی میکنندوبه خود واقعیشان پشت پا میزنند. حتی شاید خود را انکار کنند و خیالپردازیهایشان را برای دیگران واقعیت جلوه دهند.این فرآیندها تحت شرایطی صورت میگیرد که هویت خود را گم کرده باشیم و بهدنبال اندکی توجه، هر دری را بکوبیم!فقدان هویت چیزی نیست جزیک حفره توخالی،درون ما! چیزی است که تا به خودمان از بیرون نگاه نکنیم، نمیتوانیم جای درستش را حدس بزنیم و سعی داریم با هیچ و پوچ اطراف پرش کنیم...پس قدم اول برای تغییر، توجه گدایی کردن نیست، بلکه یک قدم از خود بیرون رفتن است.زمانی که از بیرون به خودمان نگاه میکنیم، با یک فرد جدید روبهرو خواهیم شد، فردی که نیاز به کمک دارد اما در عین حال، میداند چه میخواهد و برای جلبنظردیگران خود را پشت نقابهای مختلف حبس نمیکند. به عبارتی؛ او به خود ارزش میدهد.آزادانه میگردد و آنچه میخواهد راپیدا میکند،هرآنچه که درونش را غنی و غنیتر کند.