اروپا چطور با طرح اینستکس زمان خرید؟
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۴۶۱۹۱
به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، به دنبال تعلل و کوتاهی اروپایی ها و به طور مشخص آلمان،انگلیس و فرانسه در انجام تعهدات برجامی، جمهوری اسلامی ایران در یک اقدام قانونی و عادلانه، گام چهارم در کاهش محدودیت های هسته ای را برداشت و بدین ترتیب روند گازدهی به سانتریفیوژهای فعال در سایت فردو با حضور بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از پانزدهم آبان آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضور بازرسان آژانس در این مراسم حکایت از انجام اقدامات هسته ای ایران در گام چهارم با نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد. علاوه براین اقدامات اخیر ایران این پیام را برای سه کشور اروپایی طرف توافق هسته ای ایران دارد که اگر آنها به تعهدات خود به طور کامل عمل نکنند، در مقابل تهران هم تعهدات خود را کاهش خواهد داد، چراکه مواد ۲۶ و ۳۶ برجام، ایران را مُحق می سازد تا در صورت پایبند نبودن طرف های مقابل به توافق، بخشی از وعده های خود را معلق کند. این اقدام کشورمان یک پیام روشن و فرصت تازه ای برای پاریس، برلین و لندن که در صورت تمایل به حفظ توافق هسته ای باید پاسخگوی تعلل و کوتاهی خود بوده و تعهدات برجامی را اجرایی کنند. سران کشورهای انگلیس،آلمان و فرانسه باید به این باور برسند که است که مردم ایران نمی توانند هم محدودیتهای هستهای را بپذیرند و هم تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی را تحمل کنند.
بعد از اعلام رسمی گام چهارم از سوی کشورمان، اتحادیه اروپا در واکنش به این اقدام، درباره اوضاع منطقه غرب آسیا نشستی را در «بروکسل» برگزار کرد. در بیانیه اتحادیه اروپا در سرفصلهای مورد بحث در نشست شورای وزیران خارجه، عنوان شده بود که وضعیت ایران، غرب آسیا، عملیات ترکیه در سوریه و اوضاع داخلی سه کشور افغانستان، سودان و ونزوئلا مورد بحث قراربگيرد. در این بیانیه درباره کشورمان آمده است: « این شورا وضعیت امنیت منطقهای در خلیج [فارس] و ایران را مورد بحث قرار میدهد. وزرا در زمينه کمکهای اتحادیه اروپا به ثباتسازی در این منطقه، گفتوگو خواهند کرد.» این، اولین نشست شورای وزیران خارجه اتحادیه اروپا پس از اعلام عملی شدن گام چهارم کاهش تعهد کشورمان نسبت به توافق هستهای و آغاز غنیسازی اورانیوم در تأسیسات «فردو» بود.
با وجود ابراز نگرانی غرب از گام چهارم كاهش تعهدات ايران در برجام، تهران تاکید کرده در صورتی که وعده اروپا برای جبران آثار تحریمهای یکجانبه آمریکا محقق نشود، به مسیر کنونی که با استناد به بند توافق هستهای آغاز شده، ادامه داده و بیش از پیش از اجرای تعهدات برجامی فاصله میگیرد. با توجه به این وضعیت و رفتار طرف های غربی، جمهوری اسلامی ایران پس از عملی سازی گام چهارم کاهش تعهدات برجامی خود باید بسیار منسجم در مقابل کشورهای غربی بایستد، چرا که هرگونه عقب نشینی در برابر رفتار طرف های برجامی به منزله تضعیف جایگاه وامنیت ملی همچنین سطح ایران در عرصه بین الملل خواهد بود.
استراتژی مهار همه جانبه ايران، هدف اروپا و آمريكاپس از آنکه دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا رسما از توافق هستهای با ایران خارج شد، کشورهای غربی مخصوصا سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه، بعدها با بیانیهای در بروکسل، موارد یازده گانه را اعلام و تعهد دادند به آن عمل کرده و نیازهای ایران مانند تراکنشهای مالی که مطابق برجام پیش بینی شده بود یا موضوعات بیمه، صادرات و واردات را برطرف کنند. اتحادیه اروپا بعد از آن وقت کشی هدفمند را در دستور کار خود قرار داد. در حالی که یک سال و نیم از خروج آمریکا از برجام میگذرد، آنها عملا ساختارهای حداقلی، مبهم و قطره چکانی اینستکس را هم عملیاتی نکرده و این موضوع نشان دهنده ناتوانی صرف غربی ها در این مسئله نيست، بلکه انعکاسی از بدعهدیهای آنها بوده و میتوان گفت که این عدم تعهد هدفمند و برخاسته از مناسبات پنهانی است که بین تروئیکای اروپایی و ایالات متحده آمریکا وجود دارد. تاکتیک های کشورهای غربی همچون خرید زمان، پیچیده سازی صحنه بازی و وادار کردن ایران به عملی ساختن تعهداتش آن هم به صورت یکجانبه؛ تحت استراتژی کلانی که مهار همه جانبه کشورمان بود، انجام شده اند. در حال حاضر استراتژی آلمان، انگلیس و فرانسه همچنین آمریکا و تاکتیکهای آنها در قبال ايران تغییری نکرده است. هر چند که ممکن است در بعضی از حوزههای تاکتیکی نرمشهایی را نشان دهند ولی تاکتیکهای آنها در مواجهه با ایران ثابت مانده است.
رويكرد اروپا در قبال برجام شفاف نيستاتحادیه اروپا کماکان اصرار داد که در قالب دیپلماسی پنهان با جمهوری اسلامی ایران مذاکره و توافقی را به ایران تحمیل کند، از سویی دیگر اروپا همچنان سعی در پیچیده نگه داشتن صحنه بازی دارد، به گونهای که شفافترین موضوع بازی و به اصطلاح اصل جریان که خروج آمریکا از برجام بود کاملا در نزد افکار عمومی ایران و دنیا به فراموشی سپرده شود. همچنین شاهد هستیم که با صدور بیانیههای متعدد سعی میکند با زبان تهدید و در مواردی هم در ظاهر با زبانی نرم جمهوری اسلامی ایران را وادار به انجام تعهدات خود در برجام کند. بعد از برداشته شدن گامهای کاهنده تعهدات برجامی جمهوری اسلامی ایران که در ذیل استراتژی مقاومت فعال از سوی کشورمان انجام شد، در همین راستا تروئیکای اروپایی به تکاپو افتاده و به این نتیجه رسیدند که ایران کاملا به صورت هدفمند و محکم به دنبال اجرا کردن استراتژی مقاومت فعال است. مسلما طرف های غربی در مواجهه با این مسئله در آیندهای بسیار نزدیک پیشنهاداتی را به عنوان یک میانجی و به نوعی سخنگوی آمریکا خطاب به ایران مطرح میکنند و خواهان تن دادن کشورمان به یک توافق موقت است، اما هر گونه توافق موقت و مدت دار میتواند حکم پاشنه آشیل را برای سیاست خارجی کشورمان به دنبال داشته باشد.
اتحادیه اروپا به حداقل ها نیز در برجام پایبند نبوده استهمچنين صحبت های رهبر انقلاب می تواند در اين زمينه راهگشا باشد، ايشان در سخنان خود تذكر داده بودند كه ما باید از طرف مقابل تضمین بگیریم، تعهد طرف اروپایی صرفا کافی نیست. کشورهای غربی در صورتی میتواند پيشنهاداتی را به ایران ارائه و مدعی حفظ برجام شوند که به حداقلیترین مولفههای مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران در قبال توافق هستهای پایبند باشد. این اراده عملی را تاکنون از سوی مقامات اروپا شاهد نبودهایم از سویی دیگر در یک رویکرد موازی آنها سعی میکنند رويه خصمانه را نسبت به ایران از جمله تهديد به خروج ایران از برجام و همچنین فعال کردن مکانیزم ماشه در برجام را در دستور کار خود قرار دهند.در اين راستا هنر دستگاه دیپلماسی ما این است که نه اسیر این تهدیدات شود و نه فریب وعدههای پوچ غرب که مبنای عملیاتی شدن را ندارد بخورد. اروپا پیش تر با موضوعاتی مانند SPV و اینستکس بیش از یکسال عملا از جمهوری اسلامی ایران زمان خرید و این تجربه عینی به ما ثابت کرده است که اروپا رویکرد واقع گرایانه، صادقانه و شفاف در قبال حفظ توافق هستهای در مواجهه با ایران نداشته و ادامه این مسیر پیچیده هوشمندی دستگاه دیپلماسی کشورمان و به ویژه وزارت امور خارجه را همچنین رصد دقیق رفتار طرف های غربی را از سوی جمهوری اسلامی ایران میطلبد و در این صورت است که میتوان صحنه بازی با قدرت های اروپایی را هدایت و مدیریت کرد.
دستان خالی اروپا در قبال تعهدات برجامیاروپا با اقداماتش نگرش منفی را برای ايران ایجاد کرده است، باید با کمال تاسف گفت که کشورهای اروپایی همچنان طبق روال گذشته حرکت میکنند و در ظاهر پرچم دار نظم لیبرالیسم بوده و همیشه ادعای دموکراسی و رعایت حقوق بشر داشتند، به علاوه آنها معتقد هستند همواره در رعایت اصول و مرام انسانی سرآمد بودهاند، ولی در عمل رد پای استبدادی را از خود به جای گذاشته که این مولفه نشان دهنده استمرار رویههای قبلی اروپا در ساختار قدرت جهانی و روابط آن با سایر ملت و دولتها است، علاوه بر این آنها ضعف شدید خود را در برجام به طور کامل نشان داد و همچنین ثابت کرد که اراده کافی برای تصمیم گیری لازم را نداشته و منافع تمامی کشورها را قربانی منافع مقطعی خود می کند. اگر موضوعی منافع اروپا را تهدید کند،آنها به تعهدات خود عمل نكرده و پایبند هیچ اصول حرفهای و اخلاقی در نظام بین الملل نیستند. همچنين در یک سال و نیم اخیر بسیار ادعا داشتند که برجام را منهای ایالات متحده آمریکا با ایران ادامه خواهند داد و پای توافق هستهای باقی می مانند به ظاهر تلاش می كردند حسن نیت خودرا به ايران ثابت كرده، و همکاریهای عادی خودشان از جمله تعاملات مالی را ادامه دهند، که به دنبال آن عنوان جدیدی به نام اینستکس طراحی شد. باوجود اینکه اروپاییها به ظاهر تلاش کردند به وعدههای خود پایبند باشند، اما نتوانستند اینستکس را اجرا كنند و اين سازو كار مالی هنوز در وضعیت پر ابهامی باقی مانده و هیچ دستاوردی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه نداشته است.
سرانجام نامعلوم برجام،نتیجه بی اعتنایی اروپا به تعهداتشبه نظر میرسد که رفتار اخیر طرف های غربی در قبال برجام آینده غم انگیزی را برای اين توافق رقم میزند و اگر همین روند ادامه پیدا کند شاید در سال جدید میلادی عملا توافقی به نام برجام را به عنوان یک معاهده معتبر و شناخته شده بین المللی شاهد نباشیم. استمرار سیاست های غلط اروپا نتیجه ای جز بد نام کردن کشورهای این قاره و بر هم زدن نظم و امنیت منطقهای و جهانی نداشته و مهمتر اینکه نباید تحت هیچ شرایطی به قدرتهای استبدادی همچون آمریکا اعتماد کرد. مسئله اصلی این است که ما بهای زیادی به دیپلماسی با اروپا داده ایم، این در حالی است که در حوزه های غرب و شرق آسیا و هم اوراسیا ظرفیتهای بالقوه و بالفعل زیادی وجود دارد که ما میتوانیم آنها را برای مقابله با تحریمها و حتی در مواردی دور زدن آنها به استخدام خود در بیاوریم.
برخی از تحليلگران سياسی معتقد هستند،اگر اتحادیه اروپا خواسته يا ناخواسته تعهدات خود در قبال برجام و جمهوری اسلامی ایران تضمین و اجرایی نکند، قطعا با برداشته شدن گامهای بعدی از سوی جمهوری اسلامی ایران مواجهه خواهد شد. تنها راهی که پیش روی طرف های غربی برای نجات برجام قرار دارد، عمل به تعهدات است و این موضوع باید در پروسهای فارغ از دخالتهای ایالات متحده آمریکا انجام گیرد.
تاریخ نشان داده که حتی در مواردی که اتحادیه اروپا میتوانست اقدامی موثر در قبال توافق هستهای انجام دهد، مانند اجرایی و عملیاتی سازی ساختار اینستکس، تحت تاثیر لابیهایی که میان لودریان وزیر خارجه فرانسه و پمپئو وزیر خارجه آمریکا به وجود آمد، آن را عملیاتی نکرد. تاثیرپذیری آلمان،انگلیس و فرانسه از ایالات متحده آمریکا مسئلهای بوده که تاکنون باعث ایجاد خلل در عملیاتی شدن تعهدات برجامی اروپا شده است.
بیشتر بخوانید:دست و پای لرزان اروپا از عملی شدن گام چهارم ایران
گزارش از نرگس رمضانی
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: برجام ایران گام چهارم ایران بدعهدی های اروپا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۴۶۱۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری امارت به تعهدات آبی با ایران ؛ همسایهآزاری تمامی ندارد
به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه فرهیختگان نوشت: روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست. به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرودبا توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود. محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود. از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد.
البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است. جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و... . اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود. درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای«آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود
این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برونرفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبیشان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبیشان ترسیم کردهاند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبودهایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمالخان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبهشان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمالخان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتوگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علیرغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمالخان که گذشت اما قرار است برای سد بخشآباد روی سرشاخه فراهرود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخشآباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکیاش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پاییندست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانالهایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکردهایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آنهم با ۸۵ میلیوندلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که اینروزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبیمان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.
خبرهای روزنامه فرهیختگانبیشتر بخوانید
کد خبر 849237 منبع: فرهیختگان برچسبها ایران و افغانستان استان سیستان و بلوچستان خبر ویژه افغانستان طالبان افغانستان