یک رفتن بیموقع
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۶۶۵۲۳
در مراسم بزرگداشت احمدرضا دالوند ـ گرافیست فقید ایرانی که در خانه وارطان برگزار شد سیروس علینژاد، هادی حیدری، پارسوا باشی و آرش تنهایی درباره دوست، همکار و استاد قدیمی خود گفتند. دالوند که سال ۱۳۳۷به دنیا آمد منتقد هنری، نویسنده و پژوهشگر هنر، تصویرگر و طراح گرافیک اهل ایران بود. او یکی از چهرههای سرشناس فرهنگی هنری داخل ایران بود که آثار بسیاری در حوزه تصویرسازی، گرافیک و مدیریت هنری مطبوعات ایران از خود به جای گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهر، پرشده بود از بیلبوردهایی که متفاوت بودند؛ انگار نوید فضای تازهای میدادند. «جامعه؛ اولین روزنامه جامعه مدنی ایران» این کلمات با خطی نستعلیق به غایت چشمنواز و با گرافیکی نو روی صفحه سفید بیلبوردها میدرخشید. از طریق یکی از دوستان دانشجوی روزنامهنگاری دانشگاه علامه که قرار بود در تحریریه روزنامه جامعه مشغول به کار شود، قرار ملاقاتی را با احمدرضا دالوند هماهنگ کردم. دالوند، مدیر هنری روزنامه جامعه بود و بخش طرح و کارتون نیز زیر نظر او. تصویری که از دالوند در ذهنم بود، به تکصفحهای برمیگشت که چند سال پیش از آن، جواد علیزاده برای معرفی او و آثارش در ماهنامه طنز و کاریکاتور منتشر کرده بود. طرحهایم را جمع و جور کردم و یکی از روزهای دی ماه هفتاد و شش خودم را به دفتر روزنامه رساندم. وارد اتاقی با فضایی محدود شدم. مردی با موهای پیچ و تاب دار مجعد، فرمهای دایرهای شکل در آناتومی، صورتی با ریشهای تنک و پوششی منحصر به فرد با ساسبند تیره، پشت میز، پذیرایم شد. با تصویری که از او داشتم، تطبیق داشت. او احمدرضا دالوند بود. تک تک کارتون هایم را با دقت نگاه کرد. تعدادی را جدا کرده و سمت راست میز قرار داد و یکی از آنها را با سوزن به بورد پشت سرش چسباند. اشارهای به آن طرح کرد و رو به من گفت: «این هادی حیدری است؛ باید این گونه طرح بزنی تا کارهایت را منتشر کنم.» او مرا با خودم مقایسه کرد و نه هیچکس دیگر. شاید همین رفتارش بود که نیروی بزرگی را درونم به حرکت واداشت. ملاقات اولمان حدود دو ساعت طول کشید که با راهنماییهای کم نظیر او همراه بود. شیرین، سخن میگفت. چانه گرمی داشت و البته نقدهایش تند و تیز اما دقیق بود. انبوهی از کلمات و جملات را بدون مکث و با مهارت در کنار هم معماری میکرد. تمام تلاشم این بود که نکتههایی را که میگوید بتوانم در ذهنم طبقهبندی کنم.
با این وعده که مرتب با کارهای تازه به نزدش بیایم؛ خداحافظی کردیم. فردا برای خریدن روزنامه به کیوسک روزنامه فروشی رفتم. روزنامه جامعه را برداشتم و دیدم که اولین طرحم در نیم تای پایین صفحه یک «جامعه» در قطع یک چهارم، منتشر شده است. طرح، دستی از بیرون کادر را به تصور کشیده بود که لبهای یک آدم را به زور میکشید تا علیرغم درون ناراحت شخصیت اصلی تصویر، او را خندان جلوه دهد. حتماً میتوانید احساسم در آن لحظه را حدس بزنید. پنجرهای بزرگ به رویم باز شده بود. راهم به روزنامههای پرتیراژ سراسری باز و امیدوار به ادامه مسیر شده بودم؛ درست مانند امیدی که در فضای اجتماعی و سیاسی آن روزها موج میزد. او درست زمانی از میان ما رفت که موقع خوشهچینی از یک عمر فعالیتش بود. وظیفه تنها دخترش، «آبی دالوند» برای بازشناساندن آثار پدر به علاقهمندان هنر بسیار سنگین است. در یک سال گذشته شاهد بودهام که با احساس مسئولیت، در حال تدارک برای انتشار آثار احمدرضا دالوند است؛ و چه کاری ارزشمندتر از این؟
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۶۶۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!
به گزارش همشهری آنلاین، دیرباز بازیگران و هنرمندان بسیاری برای ادامه مسیر کاریشان از کشور مهاجرت کردند، عدهای هم کار حرفهای خود را در دیگر کشورها دنبال کردند؛ اما ارتباطشان را با میهنشان قطع نکردند؛ ۲ گروهی که حتما سرنوشت متفاوتی دارند.
جدایی از وطن اتفاقی است که نفسش ضرر است، حال اگر با ضرری دیگر همراه باشد شرایط مشخصی پیدا خواهد کرد.
هنرمندان بسیاری هم با هدفهای متفاوت مهاجرت کردهاند، عدهای بعد از مهاجرت، عداوت با وطن را هم انتخاب کردند و عدهای ارتباطشان را با خاکشان قطع نکردند.
به بهانه سخنان اخیر اشکان خطیبی، بازیگری که در ایران شرایط موفقی داشت و به گفته خودش بعد از مهاجرت «به همه چیز پشت پا زده است.» قصد داریم تا به مسیر بازیگرانی که فعالیت در دیگر کشورها را انتخاب کردهاند.
از اینجا رونده و از اونجا مونده؛ از بیماربری تا تاکسی اینترنتیبرای بازیگران یک نقش خاص آغازگر مسیر درخشش در آسمان هنر است، شاید اگر همین الان هم به چند بازیگر چهره فکر کنید به یادبیاورید که هرکدام با چه نقشی در ذهنها ماندگار شدهاند.
شاید یکی از ماندگارترینهای سینما و تلویزیون نقشی است که نه در ایران، بلکه در کشورهای منطقه هم ماندگار شده است؛ مختار ابن ابی عبید ثقفی، قهرمان تاریخی سریال مختارنامه. ماندگاری این سریال تا جایی است که تصویر فریبرز عربنیا را روی ضریح مختار در مسجد کوفه قرار داده است.
فریبرز عربنیا تمامی این اعتبار را رها کرد، به کانادا رفت و امروز راننده خودرو بیماربر است.همچنین تنها چند روز از اظهارات ارژنگ امیرفضلی بازیگر ایرانی بعد از مهاجرت به کانادا گذشته است، او که بازیگر نقش ماندگار مجموعه «سلام» بود، امروز راننده تاکسی اینترنتی در این کشور است.
رفتگان اغتشاشات سال گذشته، امیدی که خالی ماندن سالن نمایش ختم شداغتشاشات و ناامنیهای سال گذشته باعث شد تا برخی سلبریتیها به امید حمایتهای خارج از کشور مهاجرت کنند.
از این گروه خیلی حرفی از شرایطشان بیرون نیامد، اما چندی پیش اشکان خطیبی که بازیگری بهتری نسبت به باقی این افراد بود گفت که «از کارهایی که خارج از ایران انجام دادهام راضی نیستم.»
حمید فرخنژاد، مهناز افشار، برزو ارجمند و احسان کرمی افرادی بودند که همزمان با اشکان خطیبی از کشور خارج شده بودند.
مهناز افشار، اخراج حتی از جمع اپوزوسیونمهناز افشار بعد از خروج از ایران به واسطه شرایط ملتهب آن زمان با کمک بخشی از افراد در یک برنامه استعدادیابی بهعنوان داور انتخاب شد، بعد از آن دیگر در رویداد هنری مشخصی حضور نداشته است.
اوج شرایط مهناز افشار جایی اتفاق افتاد که در یک تجمع توسط ایرانیان خارج از کشور و البته برخی از جامعه اپوزوسیون جمهوری اسلامی بیرون انداخته شد.
برزو ارجمند، بازی تنها در حد چند دقیقه رقصبرزو ارجمند با استفاده از اعتبار خانوادگیاش تبدیل به بازیگر معتبری در کشور شد، بازیگری که نام انوشیروان و البته داریوش ارجمند همیشه باعث میشد تا احترامش حفظ شود، هنوز هم به خاظر دارم نمایش ارس را که در نقش یکی از مرزبانان فداکار مرز ارس بازی میکرد.
امروز برزو ارجمد فعالیت هنریاش محدود شده به حضور در کنسرت خوانندههای خارج نشین تا شاید مخاطب صدایش کند و برزو کمی آن رقص معروفش را روی سن انجام دهد.
فرخنژاد، تنها یک مصاحبه و شرکت در فستیوال هنری با فیلمی که با حمایت وزارت ارشاد ساخته شده بودحمید فرخنژاد هم از روزی که ایران ترک کرد تنها در یک مصاحبه تلویزیونی جلوی دوربین رفته است، بازیگری که جز حلقه سلبریتیهای ایرانی بود و حالا مدتها است تجربهای در بازیگری ندارد.
البته فرخنژاد در یک فستیوال سینمایی در کانادا شرکت کرد، اما همین حضور او هم با فیلم «میجر» اتفاق افتاد، اثری سینمایی که با حمایت بنیاد فارابی ساخته شد تا فرخنژاد تنها عملکرد هنری بعد از مهاجرتش را هم از ایران داشته باشد.
نمایشی که مشترکا روی صحنه نرفت ...همه ظرفیت از ایران رفته در سال گذشته باهم یک نمایش را روی صحنه بردند، بازیگرانی که هرکدام سالن یک نمایش را در ایران پر از مخاطب میکردند، نمایششان بعد از چند اجرای محدود به دلیل عدم استقبال روی صحنه نرفت.
اتفاقی که سابقه داشت ...این آینده برای این افراد غیرقابل پیشبینی نبود، پیش از این هم بازیگرانی بودند که اتفاقات سیاسی را دستاویز کردند تا از کشور مهاجرت کنند، رامسین کبرینی بازیگری که بعد از سریال ستایش چهره شد و بعد از خروج از ایران به دلیل نداشتن کار هنری به فعالیت دیگری روی آورد.
رابعه اسکویی هم دیگر بازیگری است که رفت و بعد از شکست به میهن بازگشت و امروز مقابل دوربین به ایفای نقش میپردازد.
کد خبر 847556 منبع: فارس برچسبها اغتشاش خبر مهم مهناز افشار بازیگران سینما و تلویزیون ایران مهاجرت چهرههای مشهور