ماجرای آزار جنسی سه دختر بچه توسط زن همسایه
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۹۴۳۳۲
مددکار و روانشناس جمعیت امام علی(ع) با دیدن حالات مرموز این سه کودک پیگیر این ماجرا شدند و درنهایت آنها با ترس و وحشت تمام آنچه را در خانه همسایه رخ داده بود، روایت کردند.
ماجرا از یک تئاتر برای دانشآموزان محله شهرک ویره شهریار شروع شد. تئاتری که مسئولان جمعیت امام علی(ع) برای بچههای این محله برگزار کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترانه تاجیک، همان مددکاری است که باعث شد این پرونده کودکآزاری در دادگستری شهریار گشوده شود. «ندا و رویا با هم خواهر بودند. این دوخواهر، با پدر و مادرشان زندگی میکردند. پریسا هم در همسایگی آنان و با مادرش زندگی میکرد. آن روز در کلاس تئاتر متوجه رفتارهای مشکوک این سه دختربچه شدم. آنها مسائل جنسیای مطرح کردند که این صحبتها در سنوسال آنان باعث تعجب بود. برای همین موضوع را پیگیری کردم. با روانشناس داوطلب جمعیت صحبت کردم و او هم سعی کرد بهطور نامحسوس متوجه قضیه شود. برای بچههای کلاس کلیپهای آموزشی با موضوع خودمراقبتی ویژه کودکان پخش کردیم. روانشناس ندا و رویا و پریسا را زیرنظر گرفت. آنان بیشتر از بقیه عکسالعمل نشان میدادند و اضطراب زیادی در چهرهشان آشکار میشد. از طرفی آنهایی که تا آن زمان در مورد این مسائل با دوستانشان حرف میزدند، زمان پخش کلیپ بهطور مرموزی ساکت بودند. انگار چیزهایی را به خاطر میآوردند. همین باعث شد روانشناس با آن سه دختر صحبت کند.»
راز این پرونده را پریسا لو داد. او بود که به روانشناس گفت زن همسایه آنان را به خانهاش میبرد. فیلمهای مستهجن نشانشان میدهد و حتی آنان را مجبور به کارهایی غیراخلاقی میکرد. حرفهای پریسا باعث شد که دو خواهر هم بتوانند رازشان را فاش کنند. با صحبتهای این سه دختر مشخص شد که زن جوان همسایه که خودش هم اعتیاد دارد، دختربچهها را در خانهاش آزار میداد.
پخش کلیپهای مستهجن، آموزش مسائل جنسی و حتی راههای ارتباط جنسی ازجمله کارهای وحشتناکی بود که این زن با سه دختربچه انجام میداد، اما ماجرا به اینجا ختم نشد. این زن دختربچهها را تهدید کرده بود تا به خانوادههایشان حرفی نزنند. به آنان گفته بود اگر حرفی بزنید، آبرویتان را میبرم: «بچهها را جوری تهدید کرده بود که اصلا جرأت حرفزدن نداشتند. با اینکه ماجرا آشکار شده بود و ما میدانستیم آنان مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، باز هم حرفی نمیزدند و ترس خیلی شدیدی داشتند، تا اینکه پریسا ماجرا را لو داد و همه چیز را تعریف کرد. بعد از آن ندا و رویا هم تأیید کردند. وقتی متوجه ماجرا شدیم، با بچههای جمعیت به بهانه برگزاری کارگاه آموزشی، خانه آن زن رفتیم. آن زن خودش هم اعتیاد داشت. زندگی آن زن را دیدیم و با او صحبت کردیم، اما حرفی در اینباره نزدیم. بعد از آن به دفتر حمایت از زنان و کودکان نامه زدیم. بچهها را نزد روانشناس بردیم و او هم تأیید کرد که آنان مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند. برگه تأیید روانشناس و نامه را به دادگستری هم فرستادیم و موضوع شکایت در دستگاه قضائی مطرح شد.»
وقتی ماجرا به گوش خانوادهها رسید، بازی عوض شد. خانواده آنان عکسالعملهای هیجانی نشان دادند و پدر ندا و رویا بهشدت عصبانی شد. در اینجا باز هم مددکار و روانشناس جمعیت امام علی(ع) وارد قضیه شد و سعی کرد خانوادهها را آرام کند. این پرونده تاکنون در دستگاه قضائی باز است و جمعیت امام علی(ع) همچنان پیگیر است: «درحال حاضر ندا و رویا و پریسا حال روحیشان خیلی بهتر شده است. هنوز پیگیر حال آنان هستم. مدتی تحتنظر روانشناس بودند و سعی کردیم هم خودشان و هم خانوادههایشان را آرام کنیم. الان همگی بهتر شدهاند و زندگی عادی خود را انجام میدهند. از آن خانم خبری نداریم. بعد از بازجوییها، دیگر از او خبری نشد. تنها دلیلی که میتوانم برای اقدام این خانم بگویم این است که او قصد داشت با آموزش این بچهها آنان را به راههای غیراخلاقی و خلاف بکشاند و از آنان سوءاستفاده کند. پریسا میگفت این زن آنان را به دزدی هم ترغیب میکرد. یعنی میگفت اگر پول ندارید، بروید از مغازه پفک بدزدید. با این حال توانستیم این دختربچه را از آن وضع نجات دهیم و امیدواریم که دیگر شاهد این ماجراها نباشیم. اگر بخواهیم پیگیر باشیم، قطعا آن زن معتاد هم خودش یک قربانی بوده مثل ندا و رویا و پریسا.»
تجدید نظرخواهی شاید سال ٩٩
پاییز ٩٧ پرونده به جریان افتاد، شکایت تحت عنوان آزار و اذیت جنسی کودکان به ثبت رسید، اما درنهایت این پرونده با حکمی از سوی قاضی شعبه ١٠٦ دادگاه کیفری دو شهریار مختومه شد. ٥٠٠هزار تومان جزای نقدی برای متهم ردیف اول پرونده، اینها را رضا شفاخواه وکیل شاکیان به «شهروند» میگوید.
او چندسالی میشود که پیگیر پروندههای کودکآزاری است و وکالت قربانیان و خانوادههای آنها را برعهده میگیرد. درست مثل همین پرونده بچههای شهریار: «واقعا مراحل دادرسی در این پرونده عجیب بود، حتی رأی نهایی اینکه اسفند ٩٧ صادر شد و آن خانم جوان را به ٥٠٠هزار تومان جزای نقدی محکوم کرد؛ برخلاف عرف و قانون به ما اعلام نشد. به همین دلیل هم فرصت تجدید نظرخواهی برای ما از دست رفت. البته ما تلاش خودمان را کردیم، اما درنهایت برای سال٩٩ فرصت تجدیدنظر به ما دادند. البته این حکم پس از ارجاع به شعبه اجرای احکام مشمول تخفیف شد و زن جوان درنهایت با پرداخت ٣٠٠هزار تومان جزای نقدی پروندهاش مختومه شد.»
اما ماجرای رسیدگی عجیب قضائی به شکایت ندا و رویا و پریسا به همینجا ختم نمیشود. متهم اصلی در طول رسیدگی قضائی با قرار کفالت آزاد بود و حتی در حکم نهایی متهم ردیف دوم آن هم تبرئه شد. مردی ٣٢ساله که ظاهرا با دوربین از آنها فیلم میگرفته است. او یک مغازه عطاری در همان حوالی داشت و به دلیل ارتباط با متهم به خانه او رفتوآمد میکرد، البته آنطور که وکیل این پرونده میگوید: «در ابتدا مغازه مرد جوان به دستور دادگستری پلمپ شد، اما در حکم نهایی قضائی او را بیگناه تشخیص داد.» این درحالی است که هر سه قربانی این کودکآزاری بارها در اظهاراتشان به این موضوع اشاره داشتند، که مرد جوان به صورت مخفیانه از آنها فیلم میگرفته است.
حالا اما هیچکس از آن زن و مرد کودکآزار خبری ندارد. زن جوان از آن محله کوچ کرده و مرد عطار هم مغازهاش تعطیل است و کسی از جا و نشان او خبری ندارد. وکیل پرونده هم میگوید عملا کار دیگری نمیشود کرد: «متأسفانه در این ماجرا هم مشابه بیشتر پروندهها آنطور که باید، با متهمان از منظر حقوقی و قضائی برخورد نشد.»
هرچند هر سه قربانی این پرونده از سوی مددکاران جمعیت امام علی(ع) تحتپوشش قرار دارند و مشاورههای رواندرمانی برایشان انجام شده، اما واقعیت این است که حالا سه دختر آسیبدیده مانده با کلی مشکلات ریز و درشت روحی و روانی و بدتر از آن زن و مردی که بدون کمترین توجهی به حضور خطرناک آنها در جامعه رها شدهاند.
منبع: شهروند
منبع: پارسینه
کلیدواژه: آزار جنسی زن همسایه کودک آزاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۹۴۳۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
روزنامه اعتماد در مطلب خود تحت عنوان «پرونده باز است» با انتشار یک مقدمه به قلم بهاره شبانکارئیان نوشت:
* طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
در ادامه این مطلب آمده است:
* «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
* و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
* مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
* با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است. پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید:
* «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
* (در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده): «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد.
* به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
* دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
* ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
* این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
* ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
* پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...
tags # سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟