Web Analytics Made Easy - Statcounter

بیژن مقدم، مدیرمسئول پایگاه خبری-تحلیلی الف و کارشناس مسائل سیاسی، در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا درباره چرایی ضعف مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی مسئولان با توجه به اهمیت این مؤلفه‌ها در حکمرانی مطلوب و شایسته گفت: اینکه مسئولان با وجود پذیرش یک مسئولیت به لوازم آن تن نمی‌دهند به چند دلیل است؛ برخی مسئولیتی را می‌پذیرند اما پس از اینکه احساس ناتوانی می‌کنند از نداشتن اختیار لازم صحبت می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در حالی که فردی که مسئولیتی را می‌پذیرد باید آگاهی کافی نسبت به اختیارات خود داشته باشد. دسته دیگر افرادی هستند که با شفافیت کار نمی‌کنند و به همین دلیل به خودشان جرئت پاسخگویی نمی‌دهند. در واقع اگر تصمیمات و اقدامات شفاف باشد عمل مسئولان در یک اتاق شیشه‌ای پیش چشم مردم است و چه بسا نیاز به پرسش‌های زیادی وجود نداشته باشد.

شفافیت و قانون‌مداری؛ لوازم اصلی مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی

وی افزود: اما چون تصمیمات در یک فضای غیر شفاف گرفته می‌شود و ضوابط و دلایل آن هم بر مردم نامشخص است، بنابراین مسئول اگر صادق باشد باید از مسائلی سخن بگوید که ممکن است برایش دردسرساز شود و لذا تن به پاسخگویی ندهد.

مقدم اظهار کرد: دسته دیگر مسئولانی که از زیر بار مسئولیت فرار می‌کنند آن‌هایی هستند که تصمیمات‌شان براساس ضوابط قانونی نیست و روابط، سیاسی‌کاری، پارتی‌بازی، ژن خوب و ... بر اقدامات و تصمیمات آن‌ها اثرگذار است و لذا آن مسئول نمی‌تواند پاسخی برای اقدامات حوزه مسئولیتش داشته باشد. در واقع شفافیت و عمل قانون‌مند از لوازم اصلی مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی مسئولان در یک الگوی حکمرانی مطلوب است.

این کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: در مبانی دینی و قانون اساسی تأکید شده که قدرت بدون پاسخگویی فسادآور است. مسئولانی که مسئولیت‌پذیر نیستند و از پاسخگویی فرار می‌کنند یا گرفتار فساد قدرت شده‌اند یا اینکه مزه قدرت را چشیده‌اند و شأن خود را بالاتراز پاسخگویی می‌دانند و دیگران اعم از شهروندان و حتی نهادهای قانونی را به حساب نمی‌آورند.

وی یادآور شد: برای نمونه مجلس به دنبال استیضاح یک وزیر است اما آن وزیر به هر شکل که بتواند از آن فرار می‌کند و در نهایت استعفا می‌دهد و می‌رود. در حالی که اگر واقعاً برای خدمت آمده باشد برای پاسخگویی در مجلس حاضر می‌شود و در نهایت رأی نمی‌آورد و این بیانگر ضعف مسئولیت‌پذیری است. البته وزرایی بودند که بارها برای سؤال و استیضاح در مجلس حاضر شده‌اند و پاسخگو بودند. در مجموع می‌توان این موارد را از جمله عوامل فرار مسئولان از پاسخگویی و ضعف مسئولیت‌پذیری دانست.

هزینه‌ عدم پاسخگویی مسئولان زیاد نیست

مقدم درباره نقش قانون و نظام فرهنگی و آموزشی در تقویت مؤلفه مسئولیت‌پذیری مسئولان گفت: هر کاری را باید متناسب با هزینه و فایده آن سنجید. اگر هزینه پاسخگو نبودن بالا باشد آنگاه مسئولان مجبور می‌شوند ساز و کارهایی را فراهم کنند که اگر موعد پاسخگویی خودشان فرا رسید به مشکل نخورند. اما چون در کشور ما عدم مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی هزینه چندانی ندارد مسئولان نیز به راحتی از زیر بار آن شانه خالی می‌کند.

مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی الف با اشاره به موضوع قرارداد سرمربی تیم ملی فوتبال و پنهان کاری صورت گرفته در این موضوع گفت: آیا کسی می‌داند مبلغ قرارداد سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان چقدر است؟ عددهای مختلفی مطرح می‌شود اما وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال از ارائه اطلاعات و شفاف‌سازی در این رابطه فرار می‌کند در حالی که این یک مسئله بسیار ساده است. اگر واقعا این قرارداد، محل تأمین این هزینه و میزان آن اشکالی ندارد چرا شفاف‌سازی نمی‌شود و مسئولان مربوطه از پاسخگویی طفره می‌روند؟ اما با این وجود مسئولان در این قضیه متحمل چه هزینه‌ای شده‌اند؟ وقتی قانونی مسئول را مجبور کند که پاسخ سؤالی را بدهد و اگر پاسخ نداد مدعی‌العموم به دلیل کتمان اطلاعات او را محاکمه و مجازات کند آنگاه مسئولان به این راحتی نمی‌توانند بی‌مسئولیتی نشان دهند.

وی بیان کرد: البته برخی قوانین در این رابطه وجود دارد اما به خوبی اجرا نمی‌شود که یکی از آنها قانون دسترسی آزاد به اطلاعات است که پیش‌بینی‌هایی در این رابطه کرده است. البته این مسئله به فرهنگ‌سازی و آموزش هم نیاز دارد اما تا وقتی هزینه زیادی بابت عدم پاسخگویی و کتمان اطلاعات داده نشود قطعا مسئولان ترجیح می‌دهند که پاسخگو نباشند.

مقدم درباره نحوه اصلاح نظام‌مند این روند عدم پاسخگویی گفت: باید حتما این مسئله از وضعیت فعلی خارج شود. نکته مهم این است که قانون باید نحوی محکم باشد که مسئولان را وادار به پاسخگویی کند و در صورت عدم پاسخگویی مجازات‌هایی برای آن پیش‌بینی شود. مسئله دیگر آشنا شدن طرف‌های مقابل مسئولان مانند رسانه‌ها با حقوق خود است و در گام سوم دستگاهی که مسئول پیگیری تخلف و برخورد با مسئولان است باید با قاطعیت در این باره عمل کند و هزینه‌های این عدم پاسخگویی باید آنقدر زیاد باشد که مسئول از عدم پاسخگویی احساس خطر کند و لذا اینها حلقه‌های یک زنجیر هستند که در کنار هم کامل ‌شده و سطح مسئولیت‌پذیری، پاسخگویی و عملکرد شفاف مسئولان را ارتقا می‌دهند.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۰۶۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آقای علم‌الهدی! چرا منیژه؟

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در خبرها آمده بود که احمد علم‌الهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».

  اینکه جناب علم‌الهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواسته‌ای است بر آنچه به عنوان دین‌گریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبون‌های رسمی انکار شده است.

   محافظه‌کاران سنتی در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دین‌گریزی در جامعۀ ایران‌اند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علم‌الهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژه‌ای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنه‌اش را ندیده بود، ولی شراب‌خواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگی‌های او بوده است؟

  در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل می‌بندد و او را به خیمه‌اش دعوت می‌کند. چند شبانه‌روز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن می‌شود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان می‌نواختند.

  ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" - الگوی ارایه شده از جانب آقای علم الهدی - داشته:

نهادند خوان و خورش، گونه‌گون

همی ساختند از گمانی فزون

 

نشستنگه رود و می ساختند

ز بیگانه خیمه بپرداختند

 

پرستندگان ایستاده به پای

ابا بربط و چنگ و رامش سرای

 

میِ سالخورده به جام بلور

برآورده با بیژن گیو زور

 

سه روز و سه شب شاد بوده به هم

گرفته بر او خواب مستی ستم

 در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه می‌شود، فردوسی می‌گوید:

به پرده درآمد چو سرو بلند

میانش به زرین کمر کرده بند

 منیژه بیامد گرفتش به بر

گشاد از میانش کیانی کمر

    به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علم‌الهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیده‌ای به نام دین‌گریزی را پذیرفته‌اند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علم‌الهدی در شکل‌گیری آن پدیده نقش موثری داشته‌اند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟

  مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده می‌نواختند تا خلوت و معاشرت‌شان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علم‌الهدی به آن تمسک جسته‌اند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علم‌الهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.

  این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سخت‌گیری‌ها موجب دین‌گریزی جوانان [‌یا دست کم لایه‌های قابل توجهی از آنان‌] نشده؟ قطعا اگر این سخت‌گیری‌ها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژه‌ای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواری‌اش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوش‌بر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:

نهفته به کاخ اندر آمد به شب

به بیگانگان هیچ نگشاد لب

چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت

نگار سمن‌بر در آغوش یافت

  در سخنان آقای علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

  البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علم‌الهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی می‌زیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشان‌دهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.

   نکتۀ مهم‌تر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس‌ بیشتری بر تن داشتند.

   اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس‌ چندانی نداشتند. یعنی نه لباس‌های گوناگون داشتند، نه همان تک‌ لباسی که داشتند، همۀ جای بدن‌شان را می‌پوشاند و در نتیجه آفتاب تن آن‌ها را می‌دید و می‌سوزاند.

  اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباس‌‌های با آستین بسیار بلند را نمی‌پسندید و اگر لباسی می‌خرید و آستین‌اش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می‌برید، دلیلش این بوده که چنین جامه‌هایی را اشراف از سر تفاخر می‌پوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباس‌هایی نداشتند.

 احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه می‌گوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشاره‌ای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.

 به عنوان جمع‌بندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن باده‌نوشی مثل منیژه به میان می‌آید، یعنی جناب علم‌الهدی هم واقف‌اند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیت‌هایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار می‌شود.

دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علم‌الهدی و همفکران محافظه‌کار ایشان می‌گویند، سخت‌گیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آن‌ها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دین‌گریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دین‌گریزی به دین‌ستیزی هم منتهی خواهد شد.

سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشته‌اند. جامعه، مومی در دستان ارباب قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.

---------------------- 

نمایه از کتاب: قصه های شاهنامه-5

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: منیژه ، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!

دیگر خبرها

  • آغاز نمایشگاه کانون عکاسی شفق/ «شکل‌پذیری» به آرتیبیشن رسید
  • ارائه دروس مهارتی و اشتغال پذیری به دانشجویان از مهر ۱۴۰۳
  • انتشارات خط مقدم با ۷۰عنوان به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • مهم‌ترین برنامه‌های بیژن نوباوه در صورت راهیابی به مجلس دوازدهم
  • پاسخگویی به مطالبات مردم، در دستور کار مدیران خراسان جنوبی
  • پاسخگویی به ۳۵۷ هزار تماس مشترکین آب و فاضلاب قم
  • نامه نگاری های ارتقای آبسرد به بخش انجام شده است
  • ملت ایران با تبعیت پذیری از رهبری راه شهدا را ادامه می‌دهند
  • آقای علم‌الهدی! چرا منیژه؟
  • پاسخگویی به پرسش‎های مشترکین در سامانه ملی انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات