ظریف در دوحه «طرح صلح هرمز» را تشریح کرد +عکس
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۱۳۸۱۰
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که برای شرکت در «مجمع دوحه» به قطر سفر کرده، امروز به تشریح طرح پیشنهادی ایران برای کاهش تنش در خلیج فارس پرداخت.
به گزارش مشرق، «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه در «مجمع دوحه» به تشریح طرح پیشنهادی ایران برای کاهش تنش در خلیج فارس پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ظریف در ابتدای سخنرانیاش با بیان اینکه غرب آسیا درگیر «آشفتگی شدید» است، گفت: «من معتقدم که دلیل ریشهای بحرانهای چندگانه و مزمنی که با آن روبرو هستیم، یک اختلال شناختی است: اختلالی که نه تنها کشورهای منطقه، بلکه قدرتهای جهانی هم از آن متأثرند.»
بیشتر بخوانید: دیدار ظریف با دبیرکل سازمان ملل در قطر +عکسوزیر امور خارجه نشست دوحه را فرصتی منحصر به فرد برای «بازیابی پیشفرضها، بازسازی مفروضات و همفکری در مورد مسیری به سمت خروج از مخمصه منطقهای کنونی» توصیف کرد.
ظریف تفکر «حاصل جمع صفر» را اولین و پایدارترین اختلال شناختی توصیف کرد و گفت برخی همچنان تصور میکنند که حتی در جهان کنونی که همهچیز به هم مرتبط و متصل است، «یک طرف میتواند به هزینه دیگران، به منفعت برسد و میتواند با محروم کردن همسایگانش از امنیت، خود به امنیت دست یابد. این [روش] هرگز نتیجهبخش نبوده و هرگز نتیجهبخش نخواهد بود. امنیت، درست مثل تغییرات اقلیمی، مرز نمیشناسد و تقسیمناپذیر است.»
وی افزود: «اما این تمام مسئله نیست. ناهمگونی قدرت، ابعاد جغرافیایی، منابع طبیعی و انسانی و مواردی از این دست میان کشورهای منطقه ما، به نتایج فاجعهباری منجر شده است.»
ببینید: عکس/ دیدار ظریف با نخستوزیر قطر عکس/ دیدار وزرای امور خارجه ایران و قطروزیر امور خارجه ادامه داد: «برخی از بازیگران جهانی این ناهمگونیها و رقابتهای بیپایان در این منطقه را به چشم یک فرصت میبینند: در حقیقت، به عنوان زمینی حاصلخیز برای بسط حضور نظامی و فروش جنگافزارهای بیشتر به تقریبا تمام طرفها در این منطقه. اما این حضور خارجی، نه امنیت بازیگران خارجی را افزایش داده و نه امنیت این منطقه را. در حقیقت، این تنها به بروز فاجعه منجر شده است، از ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو "یو.اس.اس وینسنس" در سال ۱۹۸۸ گرفته تا ظهور افراطگرایی به عنوان نتیجه طبیعی حضور ایالات متحده در عراق و افغانستان - این نتیجهای بود که ما از همان اوایل سال ۲۰۰۱ پیشبینی کرده بودیم.»
ظریف با بیان اینکه بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ منطقه خلیج فارس یک چهارم واردات جنگ افزار جهان را انجام داده و میزان واردات تسلیحاتی خود را نسبت به پنج سال پیش از این دوره به دو برابر افزایش داده، گفت: «جای تعجبی نیست که اغلب این جنگافزارهای مرگبار را ایالات متحده فروخته است. اما سؤال واقعی این است: آیا این حجم عظیم فروش تسلیحات آمریکایی به این منطقه، حتی جزئی از آن ۷ تریلیون دلاری را که به اذعان رئیسجمهور [دونالد] ترامپ از سال ۲۰۰۱ در منطقه هدر رفته را جبران کرده است؟ منصفانه بگوییم، این اختلال شناختی تنها به قدرتهای جهانی محدود نیست. در واقع به هیچکس محدود نیست.»
وی ادامه داد: «برخی از بازیگران منطقهای ناهمگونیها را به چشم فرصتی برای دستیابی به هژمونی منطقهای میبینند. حمله صدام حسین به ایران و کویت، محاصره قطر توسط عربستان سعودی و جنگ علیه یمن برخی نمونههای سوء محاسبههایی فاجعهبار برای استفاده از فرصتهای مبتنی بر فرضهای غلط برای دستیابی به هژمونی منطقهای هستند.»
وزیر امور خارجه با بیان اینکه اغلب کشورهای منطقه به لطف دلارهای نفتی «تصور میکنند همهچیز خریدنی است»، گفت جنگافزار و حتی «سیاست خارجی» برخی کشورها با پول خریدنی است، اما «آیا امنیت را هم میتوان خرید؟ ثبات منطقهای را هم میتوان خرید؟»
ظریف با اشاره به اینکه وضعیت کنونی به نفع هیچکس نیست، گفت: «ما در ایران - تا حد زیادی شبیه به دوستانمان در قطر - اعتقاد داریم که ما به یک تغییر بنیادین چارچوب فکری نیاز داریم. تغییری مبتنی بر اصلاح شناختی و ساز و کار همکاری ذیل چتر سازمان ملل متحد. این مسئله جدیدی نیست: در واقع ما از سال ۱۹۸۵ این پیشنهاد را ارائه کردهایم.»
وی پیشنهاد اخیر «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران تحت عنوان «ابتکار صلح هرمز» (HOPE) را ادامه «تعهد دیرینه» ایران به «یک چارچوب فراگیر و جامع منطقهای برای تعامل سازنده» توصیف کرد و گفت این ابتکار بر به رسمیت شناختن مسئولیت تکتک بازیگران منطقه برای «اطمینان از صلح، ثبات و رفاه در منطقه ما و بهره بردن از آن مبتنی است. این بر این فرض مبتنی است که این منطقه و جهان در حفظ آزادی تردد و انرژی برای همه، منفعی مشترک و حیاتی دارند.»
او هدف از این ابتکار را «ترویج همبستگی، مفاهمه متقابل، روابط مسالمتآمیز و دوستانه و همکاری میان همه کشورهای منطقه»، «اطمینان از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و حفظ مرزهای تمام کشورهای منطقه»، «همکاری در زمینه ریشهکن کردن تروریسم، افراطگرایی و تنشهای قومیتی»، «ترویج حل و فصل مسالمتآمیز تمام تنشها و منازعات منطقهای از طریق افزایش ارتباطات و هشدار به هنگام» خواند.
ظریف افزود: «ما برای رسیدن به این اهداف، پایبندی به اصولی مشترک را پیشنهاد کردهایم. اصولی نظیر گفتوگو و احترام متقابل، موضع برابر، احترام به حاکمیت یکدیگر، رد تهدید یا استفاده از زور، عدم تجاوز و عدم مداخله در امور داخلی یا خارجی یکدیگر.»
او با بیان اینکه به اعتقاد ایران رایزنیهای جمعی باید به یک «رویکرد منطقهای جدید» منجر شود، گفت روحانی این ایدههای اولیه را با سران تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس به اشتراک گذاشته و از آنها خواسته است که به غنیتر شدن این ایدهها و حرکت به سمت اجرای آنها، کمک کنند.
وزیر امور خارجه ادامه داد: «ما می بایست از نشستهایی همچون مجمع دوحه برای تبادل نظر جمعی در خصوص این اصول و تدوین یک نقشه راه استفاده کنیم. ما میتوانیم طیفی گسترده از حوزههای همکاری از امنیت انرژی تا کنترل تسلیحات، سیستمهای هشدار زودهنگام و ایجاد یک منطقه عاری از سلاحهای کشتارجمعی ترسیم کنیم. ما میتوانیم اقدامات اعتمادسازی در حوزههای گوناگون از مدیریت آب تا ایمنی هستهای یا حتی تماسها و دیدارهای نظامی پیشنهاد کنیم و بر سر اجرای آن به توافق برسیم.»
وی افزود: «ما میتوانیم این فرآیند را با انعقاد یک پیمان جامع عدم تخاصم و عدم مداخله میان کشورهای حوزه هرمز شروع کنیم و تلاشهایمان در این راستا را به نتیجه برسانیم. ما قادریم ستادهایی مشترک به منظور اجرای اقدامات عملی در جهت گسترش همکاری ایجاد کنیم. ما می بایست بخشهای خصوصی و دانشگاهیمان را در طراحی و اجرای این ایدهها شرکت دهیم.»
ظریف ادامه داد: «درحالیکه بسیاری میتوانند استدلال کنند که تغییر پارادایم بر پایه همکاری و اعتمادسازی شاید چندان واقعبینانه نباشد، اما آنها قادر نیستند ویژگیهای پارادایم سیاست واقعگرایانه که طی چهار دهه گذشته بارها امتحان و به شسکت انجامیده است را چندان تشریح کنند.»
او افزود: «البته یک نکته قابل توجه نیز وجود دارد. همانند توافق هستهای برجام، هیچ ایده خوبی را نمیتوان توسط تنها یک طرف پیگیری کرد و هیچ توافقنامهای را نمیتوان به تنهایی توسط یکی از طرفین اجرا کرد. رفتار کوتهبینانه مسری است. همه میتوانستند از تغییر پارادایمی که برجام وعده داده بود—به عنوان یک پایه و نه سقف— بهره بگیرند؛ اما نمیتوان تنها از یکی از طرفین انتظار همکاری داشت درحالیکه دیگران مسیری در جهت مخالف را می پیمایند.»
وی در پایان گفت: «ما فرصتی در مقابل خود داریم تا سرانجام و به طور قاطع مسیرمان را تغییر دهیم و این تغییر مسیر در راستای بهبود زندگی و برای نسل آینده ما باشد.ما باید این فرصت را غنیمت شمرده و با تمام توان در مسیر اجرای آن گام برداریم.»
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار سکه و ارز تحولات عراق سلبریتی ها سهمیه بندی بنزین محمد جواد ظریف ظریف حسن روحانی قطر دوحه سازمان ملل محمدجواد ظریف حسن روحانی تروریسم روحانی عربستان سعودی سازمان ملل خلیج فارس ترامپ صدام حسین مشرق آسیا خلیج فارس کویت عراق امور خارجه امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ایران ایالات متحده افغانستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۱۳۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام