Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-08@23:31:22 GMT

آموزش ابتدایی لنگ می‌زند

تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۲۸۷۷۴

آموزش ابتدایی لنگ می‌زند

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «من فارغ‌التحصیل زبان انگلیسی هستم و سال‌ها بود که در مدرسه همین درس را تدریس می‌کردم. اما یک روز آمدند و گفتند شما نیروی مازاد هستید و باید به پایه ابتدایی بروید. فکر کردم من که معلم زبان هستم، به پایه اول ابتدایی بروم و بتوانم زبان فارسی را به بچه‌ها یاد بدهم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما روز نخست کلاس اول ابتدایی من را شوکه کرد. یک‌دفعه همه بچه‌ها دورم جمع شدند و نمی‌دانستم باید چه کار کنم. گفتم کلاس اول را نمی‌توانم تدریس کنم و آن‌ها هم پایه پنجم ابتدایی را به من دادند. نمی‌دانستم اصلا چطور باید این همه کتاب را به بچه‌ها درس بدهم.»

این روایت یکی از معلم‌هایی است که الان چند سالی است در یکی از شهرستان‌های حاشیه تهران به بچه‌های ابتدایی درس می‌دهد. خیلی از معلم‌ها مثل او یکباره به دلیل کمبود معلم در مقطع ابتدایی مجبور شدند پایه‌شان را عوض کنند. سر کلاس‌هایی رفتند که نه شناختی نسبت به آن گروه سنی داشتند و نه آموزشی درباره تدریس کتاب‌هایشان دیده بودند. شرایط کلاس‌های آموزش ضمن خدمت هم امیدوارکننده نبود.

مهر امسال ٦٨‌هزار معلم بازنشسته شدند. در مقابل فقط ٢٠‌هزار معلم از دانشگاه فرهنگیان، شهید رجایی و ماده ٢٨ به آموزش‌وپرورش آمدند و تدریس را شروع کردند.

آمار‌ها می‌گویند تا سال ٩٩، تعداد بازنشستگان آموزش‌وپرورش به ٣٢٠‌هزار نفر می‌رسد و پایه ابتدایی با کمبود ١٠٣‌هزار و ٣٨٠ نفر بیشترین کمبود معلم را خواهد داشت. محمد بطحایی، وزیر سابق آموزش‌وپرورش اعلام کرده بود که خانواده‌ها نگران خالی‌ماندن کلاس درس نباشند. آموزش‌وپرورش مدت‌هاست که با سوق‌دادن معلمان مقاطع دیگر به مقطع ابتدایی، جذب معلمان نهضت سوادآموزی، شیوه‌های جذب دیگری مثل معلمان حق‌التدریس و خرید خدمت و سربازمعلم‌ها و البته افزایش نسبت دانش‌آموز به معلم سعی‌می‌کند این کمبود را جبران کند. اما قصه‌ای که در کلاس‌های ابتدایی در جریان است، تا به حال پایان خوشی نداشته است. این را معلم‌هایی می‌گویند که نگاه متفاوتی به تدریس در مقطع ابتدایی دارند.

کلاس‌های ناکارآمد آموزش ضمن خدمت

«روز اولی که به سر کلاس رفتم برایشان چند تیله برده بودم، تا به حال ندیده بودند، کلاس دوم بودند. شروع به روخوانی کردیم، دیدم خواندن و نوشتن یاد ندارند. الف و ب را نمی‌توانستند بخوانند. دریا و آب را نمی‌توانستند بنویسند، تصویرش را از گوشی‌ام نشان‌شان دادم. آمدم شهر خودم چند تا تصویر آموزشی خریدم که بتوانم بهتر آموزش بدهم. مجبور بودم از کلاس اول دوباره شروع کنم.»

عبید ملک‌رئیسی معلمی است در یکی از روستا‌های مرزی سیستان‌وبلوچستان، معلمی که الهیات خوانده و تا دو‌سال قبل عربی و پیام‌های آسمانی درس می‌داد. با ٧٠٠‌هزار تومان حقوق تصمیم گرفت محل تدریسش را عوض کند که دیگر هزینه رفت‌وآمد ندهد، گفتند باید بروی سر کلاس ابتدایی: «تدریس در دوره ابتدایی باید بچگانه باشد، به این صورت نیست که بگویی کتاب را بخوان. متاسفانه من در تدریس به مشکل خورده‌ام. در اینترنت سرچ کرده‌ام تا هم خودم راه بیفتم و هم دانش‌آموز را راه بیندازم. ما وسایل کمک‌آموزشی برای بازی و سرگرمی و هنر نداریم. من اگر مدرک دکترا هم داشته باشم، باید روش آموزش به بچه‌ها را به ما یاد بدهند. هرچقدر هم علم داشته باشم، اما همه این درس‌ها را نمی‌توانم یک‌جا تدریس کنم.»

ملک‌رئیسی خوب می‌داند که دوره‌های ضمن خدمت، دوره‌هایی بی‌حاصل است، حتی در شهر‌های بزرگ این دوره‌ها به شکل غیرحضوری و اینترنتی برگزار می‌شود و محتوایشان هم جز اطلاعاتی که به راحتی می‌توان آن‌ها را با جست‌وجو در اینترنت پیدا کرد، فراتر نیست.

فرشته جودکی، معلم دبستانی اطراف تهران درباره دوره‌های ضمن خدمت می‌گوید: «در دوره‌های ضمن خدمت نه چیزی از دوره‌های رشد به ما می‌گفتند، نه فعالیتی درباره شیوه‌های خلاق آموزش به شکل عملی در کارگاه‌ها انجام‌می‌شد. هیچ کارگاه خلاقی نداشتیم. این وضعیت باعث می‌شود معلم‌ها به‌روز نباشند. خیلی خوب بود اگر کلاس‌های ضمن خدمت ما مثل کلاس‌های مربیان کانون پرورش فکری بود. مثلا با آن‌ها تئاتر عروسکی کار می‌شود، چیزی که نیاز پایه ابتدایی است.»

علاوه بر شکل دوره‌ها که عملی و کارگاهی نیست، محتوایشان هم تئوری‌هایی درباره کتاب‌های درسی و مباحث اخلاقی و دینی است که ویژگی‌های گروه‌های سنی مختلف در آن در نظر گرفته نمی‌شود.

فاطمه بهمنی معلم ابتدایی در شهر مهاجران اراک است. او درباره کلاس‌های ضمن خدمت می‌گوید: «الان برای آموزش معلم‌ها یا به‌روزکردن‌شان کلاس ضمن خدمت می‌گذارند، البته پولی، اما هیچ ربطی به نیاز‌های معلم‌ها ندارد. ما امسال چند معلم جدید داشتیم که حتی به آن‌ها یاد نداده بودند چگونه با تابلوی هوشمند کار کنند.» دوره‌های کارآمد نیاز به اعتبار دارند. در بودجه سال ٩٩ اعتبار مقطع ابتدایی ۲۳‌هزار‌میلیارد تومان است و دانش‌آموزان متوسطه اول و دوم ٢٤‌هزار‌میلیارد تومان بودجه دارند. ایسنا به تازگی در گزارشی گفته است درحالی‌که دانش‌آموزان مقطع ابتدایی از جمع دانش‌آموزان متوسطه اول و دوم بیشتر است، اما اعتبار آن‌ها از دوره متوسطه حتی بدون حساب بودجه فنی‌وحرفه‌ای و کارودانش کمتر است.

خورجینی پر از قصه‌

می‌گوید «معلم ابتدایی یک کتاب پر از قصه است» و باید آن‌قدر قصه بداند که بچه هر سوالی پرسید، بتواند با یک قصه یا افسانه جواب او را بدهد. فرشته می‌گوید می‌خواستم کمبود‌هایی که خودم وقتی در ابتدایی درس می‌خواندم داشتم، برای بچه‌ها جبران و کاری کنم که کلاس جای بهتری برای زندگی آن‌ها باشد: «در رویکرد‌های آموزشی روز دنیا مثل رویکرد مونته‌سوری یا والدورف مهم‌ترین مسأله در مدرسه ابتدایی هنر و کار دستی است، چون ذهن و دست بچه را با هم هماهنگ و فکر می‌کند کاری انجام داده است. من به‌عنوان معلم کودک باید کلی کتاب خوانده باشم و قصه ها، اسطوره‌ها و افسانه‌ها را بلد باشم. مطالعات نشان می‌دهد بچه‌ها نیاز دارند بازی کنند و جای هنر در مدرسه ابتدایی خالی است. همچنین من به‌عنوان معلم‌شان نیاز دارم دوره‌های روانشناسی کودک را بگذرانم. پدر و مادر‌ها هم در این زمینه اطلاعاتی ندارند و من باید آن‌ها را هم با خودم همراه کنم.»

در شیوه‌های آموزشی مدرن به بچه‌ها فرصت تجربه داده می‌شود. آن‌ها با انواع هنر‌های دستی، نقاشی، مجسمه‌سازی، قلاب‌بافی و کار‌هایی که با دست انجام می‌دهند، کار با دست و تمرکز را یادمی‌گیرند. آن‌ها زمان‌های مشخصی را برای قصه‌خوانی دارند. سه مسأله مهم در این دوره ساختن عادت‌های کودک، نظم در کودک و اخلاق است که فرشته می‌گوید این‌ها را فقط می‌توانیم با ادبیات و هنر در کودک شکل بدهیم. اگر قرار است ارزش‌های اخلاقی را یاد بگیرند، با زندگی‌نامه انسان‌های بزرگ آشنا شوند و تاریخ را با نمایشنامه به بچه‌ها یاد دهند.

اما کلاس‌های درس در مدارس ایران نه فضای این آموزش‌ها را دارند و نه زمانش را. نسبت دانش‌آموز به معلم سال‌به‌سال بیشتر می‌شود و در سال ٩٧ به ٢٧,٦ رسید. البته این تعداد در بعضی شهر‌ها خیلی بیشتر است و معلم‌های ابتدایی با کلاس‌هایی ٤٠نفره روبه‌رو می‌شوند.

در این کلاس‌ها نه بچه‌ها می‌توانند بازی کنند، نه راه بروند و نه معلم می‌تواند شیوه‌های خلاقانه را به کار بگیرد. حجم کتاب‌های درسی هم باعث می‌شود معلم‌ها نتوانند شیوه‌های خلاقانه را به کار ببندند. همچنان در ذهن خانواده‌ها درس‌هایی مثل ریاضی و علوم اهمیت بیشتری دارد، اما آن‌قدر مطالب این کتاب‌ها زیاد است که معلم فرصتی برای استفاده از هنر، تصویر، کاردستی و نقاشی برای تدریس بهتر این درس‌ها ندارد.

یک نمایش بی‌نقص

بعضی از بچه‌های ابتدایی شانس بهتری دارند، آن‌ها شاید معلمی با دغدغه داشته باشند که دوره‌هایی خارج از ضمن خدمت آموزش‌وپرورش گذرانده باشد، به خلاقیت و آزادی کودکان در کلاس درس اعتقاد داشته باشد یا در مدرسه‌های غیرانتفاعی با ١٢-١٠ بچه سروکار داشته باشد، با صندلی‌هایی که می‌توان جابه‌جایشان کرد و وسایل کمک‌آموزشی که درس را برای بچه‌ها بانشاط کند.

رویا هاشمی معلم دبستانی غیرانتفاعی در تهران می‌گوید: «خیلی از مدرسه‌های غیرانتفاعی دوست دارند امکان بازی و خلاقیت در کلاس را به نمایش بگذارند. وقتی ایده‌می‌دهی، استقبال می‌کنند، اما در عمل حتی در محتوا هم دخالت‌می‌کنند. البته بعضی مدرسه‌ها هم به معلم اعتماد می‌کنند و می‌گذارند به شیوه خودش پیش برود. با این حال از این شیوه‌ها جز نامش را نمی‌دانند. مثلا آوازه قصه‌خوانی و تلفیق هنر با فارسی و ریاضی زیاد پیچیده است، اما نمی‌دانند چطور این کار را انجام بدهند.»

از نظر هاشمی این روش‌ها در سیستم فعلی آموزش‌وپرورش «خاصیت آموزشی» ندارند چون: «پشت پرده معلم به بچه‌ها می‌گوید چه کار کنند، انگار همه جمع می‌شوند که یک نمایش اجرا کنند. اگر بخواهیم کار درستی را انجام بدهیم، اول باید چنین فعالیت‌هایی را در محتوای کتاب درسی وارد کنیم، بعد هم اینکه واقعا بچه را آزاد بگذاریم. ممکن است نتیجه‌اش آبروریزی شود، ولی بچه باید آزاد باشد.»

در این مدرسه‌ها هم آموزش به شیوه‌های خلاق با فرض اینکه معلم‌ها آموزش دیده باشند و دغدغه و علاقه داشته باشند، به خواست پدر و مادر‌ها بستگی‌دارد: «در مدارس غیرانتفاعی آموزش مثل یک کالاست که عده‌ای پول داده و خریده‌اند و مدیر از معلم‌ها می‌خواهد رضایت مادر و پدر را جلب کنند. تنها تفاوتی که خیلی از مدارس غیرانتفاعی با مدرسه دولتی دارند این است که تعداد بچه‌ها کمتر است، اما در تدریس تفاوت چندانی ندارند.»

او می‌گوید در پایه ابتدایی معلم باید خلاق باشد، چون هر لحظه ممکن است اتفاقی غیرمنتظره بیفتد و باید در لحظه فکر بکری کند. آموزش‌وپرورش گاهی طرح‌هایی مثل اتاق بازی و حیاط پویا برای خلاقیت بیشتر در مدارس اجرامی‌کند، اما در اجرا نتیجه چندانی ندارد. سرگردانی این وزارتخانه اجازه نمی‌دهد طرح‌های نوین آموزشی به جایی برسد. اگر در مدرسه‌های دولتی آموزش ندیدن معلم‌ها، اجبار آن‌ها به تدریس در پایه ابتدایی و حجم بالای کتاب‌های درسی جلوی آموزش باکیفیت را می‌گیرد و در مدرسه غیردولتی خلاقیت نمایشی برای رضایت مادر و پدرهاست، در مدرسه‌ای در منطقه مرزی استان سیستان‌وبلوچستان کار معلم سخت‌تر است.

آنجا معلوم نیست بچه‌هایی که کلاس سوم را تمام کرده‌اند، امکان این را دارند که در کلاس چهارم ثبت‌نام کنند یا نه. معلمی مثل عبید ملک‌رئیسی فقط می‌تواند عصر‌ها از بچه‌ها بخواهد برای نیم ساعت به مدرسه برگردند تا با هم کتاب بخوانند. او درگیر این است که با خانواده بچه‌هایی که ترک تحصیل می‌کنند، جلسه بگذارد و راضی‌شان کند تا دختر‌ها از پای سوزن‌دوزی یا سفره عقد به کلاس درس برگردند. بعد می‌شود به خلاقیت و بازی و قصه در کلاس درس فکر کرد.

منبع: شهروند

انتهای پیام/

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار اجتماعی آموزش ابتدایی نیروی مازاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۲۸۷۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم

به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بسیاری از دانش‌آموزان به دلیل عشق به معلم در کلاس حاضر می‌شوند و حتی یک ضرب‌المثل قدیمی در این راستا می‌گوید که «درس معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد، طفل گریز پای را». این ضرب‌المثل نشان می‌دهد که مهم‌ترین ابزار یک معلم می‌تواند محبت باشد.

به بهانه روز معلم با یکی از معلمان مریم بیات از شهرستان ملایر در یک مدرسه دورافتاده مصاحبه و گفت‌وگویی داشتیم.

مشروح گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا به شرح زیر است؛

آنا: شرح حال خودتان را به مناسب هفته مقام معلم بفرمایید و اینکه چه شد که به شغل معلمی علاقه‌مند شدید؟

بیات: از دانشگاه که فارغ‌التحصیل شدم مشوش بودم و هرجایی و لابلای سطر‌های هرکتابی دنبال خودم می‌گشتم، حتی محیط غنی و آدم‌های جورواجور دانشگاه نتوانستند کمکم کنند بفهمم جای درست کجاست.

چند شغل مختلف را امتحان کردم؛ من جمله فروش بسته‌های آموزشی و حتی نسخه پیچی در یک داروخانه شلوغ مرکز شهر، ولی باز هم چیزی کم بود. مطمئن بودم اینجا جای من نیست. بعد روانشناسی را انتخاب کردم و مدرک آن را نیز گرفتم ولی این هم کم بود.

با تشویق پدر و خواهرم که هر دو فرهنگی هستند در دومین آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و وارد دنیایی شدم که هر ثانیه‌ش برام ناشناخته بود. آنجا فهمیدم که به مکان درست و خود درست نزدیک می‌شوم. از بچه‌ها حس خوبی می‌گرفتم و همین انرژی من را واداشت تا ادامه دهم.

هر روز همه‌ فکرهایم را پشت در کلاس می‌گذاشتم و با هر سلامی که می‌شنیدم به آن‌ها نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز با هرلبخندی شارژ و با گرفتن دستان کوچکشون همراه می‌شدم. نوشتن هر کلمه‌ای من را به وجد می‌آورد و وقتی آن‌ها حرف‌هایم را می‌فهمیدند در چشمانشان نور را جستجو می‌کردم هر روز می‌جنگیدم تا از غفلت دورشان کنم، تا به آن‌ها بفهمانم دنیا خیلی بزرگ و خدا خیلی مهربان است.

دانلود فیلم اصلی کد ویدیو

به خودم آمدم و دیدم یک‌سال گذشته است و توانستم در اولین سال تدریسم ۲۷ دانش‌آموز کلاس اولی را آموزش بدهم، کاری که هنوز هم خیلی از همکاران با تجربه‌ام جرئت انجامش را ندارند. دیدم آنقدر از این وروجک‌ها درس‌ها گرفتم که دیگر آن آدم سابق نیستم. ظاهراً فقط من به دانش‌آموزانم درس می‌دادم؛ ولی در حقیقت در مسیری باهم پیش می‌رفتیم که هر ثانیه‌اش به یاد موندنی بود.

روز‌هایی که می‌بایست با مشکلات خانوادگی‌شان کنار بیایم، که قبول کنم همه چیز در خانه‌هایشان روی روال نیست، که گاهی مادر تنهایشان گذاشته و گاهی پدر به دام اعتیاد افتاده، باید غصه‌ کفش‌های پاره‌شان را می‌خوردم و گاهی باید از پریده بودن رنگشان گرسنگی‌شان را می‌فهمیدم، گاهی به‌جای مادر باید دست محبت به سرشان می‌کشیدم تا حداقل یک ساعت در کنار من فراموش کنند که فرزند طلاق هستند، یا حتی برای یکی از آن‌ها بند کفش می‌بستم. روز‌هایی که باید همه این مشکلات را گوشه‌ ذهنم انباشته می‌کردم و با هر روشی که از دستم برمی‌آید به آن‌ها بابا و آزاده را یاد می‌دادم، جایی که از کمترین وسایل کمک آموزشی خبری نبود.

روز‌هایی که بیشتر از اینکه به دانش‌آموزانم کمک کند، به من کمک کردند تا رسالتم را در زندگی یعنی ایستادن وسط نادانی‌ها و جنگیدن علیه تاریکی پیدا کنم. سخت بود، سخت‌تر از هر تغییر دیگری، اما نتیجه دلگرمم می‌کرد: روی کاغذ کوچکی نوشته بود خانم عزیزم دوستت دارم.

آنا: یک تعریف از تدریس اثزبخش و اثرگذار بفرمایید؟ شرایط و ویژگی های یک تدریس اثربخش به چه صورتی است و بفرمایید که شما در این خصوص برای ترغیب دانش آموزان به درس از چه روش‌ها و راهکارهایی استفاده می‌کنید؟

ضرورت برنامه‌ریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم

بیات: به نظر بنده تدریس اثربخش تدریسی است که با توجه به استعدادها، ظرفیت‌ها و تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان برنامه‌ریزی می‌شود و چند روز پیش از تدریس باید شرایط آموزش آن مفهوم در دانش‌آموزان از نظر روحی و ایجاد انتظار رویارویی با یک درس جدید و هم از نظر تامین پیش‌ نیاز‌های لازم ایجاد شود. به‌طور مثال اولین کلمه‌ای که دانش‌آموز فرا می‌گیرد «آب» است، پیش از آن حدود یک هفته با داستان، کاردستی، نقاشی‌های جذاب و ایفای نقش در کلاس زمینه‌ آموزش آن رو فراهم می‌کنیم، بعضی دانش‌آموزان لمسی هستند و با کاردستی درست کردن بهتر ارتباط برقرار می‌کنند، بعضی از آنها سمعی هستند و داستان گویی برای آنها مفید است، بعضی از آنها هم بصری هستند و با نقاشی‌های ساده جذب می‌شوند. به همین منظور برنامه‌ریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم به نظر می‌رسد.

باید ذهن دانش‌آموزان برای دریافت مفهوم آماده و ورزیده باشد

به مرور که تجربه کسب می‌کنیم و با گذشت یک یا دوماه از سال تحصیلی، حیات کلاس را خوب درک کرده و با توجه به حالات مختلف بچه‌ها می‌توان موضوعات مختلفی را برای تدریس انتخاب کرد. بهترین زمان برای تدریس هر مفهوم زمانی‌ست که ذهن دانش‌آموزان برای دریافت آن مفهوم آماده و ورزیده باشد.

آنا: همانطور که به تاثیرگذاری نقش معلم بر تربیت دانش‌آموزان آگاه هستید، بفرمایید راهکاری کاربردی برای یک تدریس اثربخش چیست؟

بهترین راه همراه شدن با دانش‌آموز و روحیات است

بیات: به منظور ترغیب دانش‌آموزان برای تدریس، بهترین راه همراه شدن با دانش‌آموز و روحیات وی است. اگر دانش‌آموز برای لحظه‌ای این احساس را داشته باشد که معلم و اهدافش از او جداست، ممکن نیست بتوان کلاس را حتی مدیریت کرد، چه برسد به آن که امور آموزشی و تربیتی محقق شود. همراه شدن با دانش‌آموزان از طریق مشارکت در تمرین‌ها و بازی‌هایشان و مشارکت دادن آنها در امور مدیریت کلاس میسر است. به‌عنوان مثال می‌توان افرادی را بنا به شناخت توانایی‌هایشان مسئول انضباط کلاس، مسئول بررسی تکالیف دانش‌آموزان یا مسئول مراقبت از اموال کلاس قرار داد. این امر علاوه به القای حس مفید و با ارزش بودن و افزایش اعتماد به نفس می‌تواند آنها را به انجام امور درسی علاقمند کند.

دانش‌آموزان انعطاف آموزگار را درک می‌کنند و خود را با آن هماهنگ می‌کنند. به‌طور مثال اگر روزی از کوتاهی آن‌ها در انجام تکالیف چشم‌پوشی کنید مانند یک دوست اشتباهات شما را در خلوت به شخص شما گوشزد خواهد کرد.

در منطقه‌ای که بنده تدریس می‌کنم بخصوص در دوره اول (پایه‌های اول دوم و سوم) به شوق آوردن دانش‌آموزان با هدیه‌هایی به کوچکیِ یک مداد مشکی خیلی رایج است. متاسفانه با دانش‌آموزانی روبرو هستیم که بعضا ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین نیازهایشان طرد شده و کلاس و مدرسه را راهی برای ثابت کردن خودشان می‌دانند. دانش‌آموزانی که اگر پدرانشان در دام اعتیاد نباشند قطعاً صدها کیلومتر آنطرف‌تر در دورترین شهرها مشغول به کار هستند.

در این سال‌ها آموخته‌ام با هموار کردن اولین نیازهای کودکانم امنیت، دوست داشته شدن و مفید بودن است. به سادگی می‌توانم آن‌ها را در هر امری با خود همراه کنم. کودکان در سنین دبستان بیشترین تاثیر را از آموزگار خود می‌گیرند و با او همذات پنداری عمیقی دارند.

آنا:  توصیه و رهنمودی اگر به معلمان برای تدریس اثربخش دارید، بفرمایید؟

بیات: برای اینکه جایی در دل دانش‌آموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم می‌دانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافی‌ست مانند آنها باشید. با خصوصیات‌شان همراه شوید، درکشان کنید و برای ضعفهایشان تدبیری بیاندیشید. کافی‌ست کلاس را از روند قابل انتظار آنها خارج کنید.

برای اینکه جایی در دل دانش‌آموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم می‌دانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافی‌ست مانند آنها باشید

امسال با توجه به اینکه در پایه اول خدمت می‌کنم تصمیم گرفتم هر روز با روحیات کلاسم پیش بروم. اولین لحظات دیدارمان را به احوالپرسی می‌گذارنیم. سپس کمی با هم حرکات نرمشی انجام می‌دهیم، فعالیتی که هم مشکل خواب‌آلودگی آنها را حل می‌کند و هم برای شروع درس نشاط کافی به آنها تزریق می‌کند. سپس به کمک چند دانش‌آموز که مسئول هستند تکالیف روز قبل را بررسی می‌کنیم و در صورت نیاز یکی از دانش‌آموزان بخشی از آن را روی تابلو نوشته و توضیح می‌دهد، این کار آنها را در مدیریت کلاس مشارکت می‌دهد و وقتی خودشان را بخشی از کلاس بدانند برای بهتر شدن آن قلباً تلاش خواهند کرد.

پس از آن (حدوداً ۱۰ دقیقه‌ی آخر زنگ اول) همه با یکدیگر لقمه‌های سالمی که از منزل همراه داریم را میل می‌کنیم. این کار برای دانش‌آموزانی که اول صبح میلی به خوردن صبحانه ندارند خیلی مفید است؛ مغزشان مواد مغزی لازم را دریافت می‌کند، صبحانه خوردن را تمرین می‌کنند و برای ورود به آموزش آماده می‌شوند. از طرفی با انتخاب لقمه‌های سالم برای صبحانه، آنها شانس بیشتری برای داشتن یک تغذیه سالم در آینده خواهند داشت.

باید توجه داشت که دانش‌آموزان در دوره اول ابتدایی در هر بار بیش از ۲۰ تا ۲۵ دقیقه نمی‌توانند بر موضوعی تمرکز کنند. لذا با مدیریت زمان و با تلطیف تدریس توسط شعر و بازی و ایفای نقش می‌توان تا حد زیادی این توجه را افزایش داد و عمق بخشید.

آنا: نکته پایانی و تکمیلی؟

از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم

بیات: در پایان از همه همکارانم در جای‌جای این میهن سرافراز تمنا می‌کنم از تاثیرشان بر لوح سفید کودکان‌ غافل نباشند. کودکان هر خصلت خوب و بدمان را فرامی‌گیرند، با هر فریادمان از ما دور می‌شوند و با هرلبخندی خود را در آغوش خدا حس می‌کنند. خود را تربیت کنیم و مراقب رفتار خود باشیم و خواهیم دید که آنها به بهترین شکل خود رفتار خواهند کرد.

آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر می‌شود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاری‌ست که برای تامین معیشت خانواده‌ش مجبور است دو شیفت کار کند

اگر امکان تدریس در مناطق محروم را دارید از آن چشم‌پوشی نکنید. در بعضی نقاط کشورم دانش‌آموزان مستعد و خلاقی منتظر حضور شما در کلاس هستند که از ساده‌ترین امکانات و حقشان در خانه و جامعه محرومند، که منتظر رسیدن یک پیامبر مهربانی برای قلب کوچکشان هستند. دانش‌آموزانی که شاید سالی یکبار به زحمت بتوانند کفش یا لباسی نو بر تن کنند، ولی هنگام تدریس یک گام از شما جلوترند و با جملاتی که ادا می‌کنند شما را شگفت زده می‌کنند. فرزندانی که اگر می‌شد برای هرکدامشان مادر و پدر شویم چه آینده‌های درخشانی که رقم نمی‌زدند!

از مسئولان کشورم به‌خصوص وزیر آموزش و پرورش تقاضا دارم دانش‌آموزان کشورم را بخصوص در مناطق محروم حمایت کنند. حتماً با کمترین هزینه‌ها ولی به شکل اصولی می‌توان بسیاری از آنها را از ورطه‌ اعتیاد و بزه دور کرد و به عنوان آخرین خواسته تقاضا دارم به معیشت جامعه‌ معلمان توجه دوباره شود. آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر می‌شود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاری‌ست که برای تامین معیشت خانواده‌ش مجبور است دو شیفت کار کند. نمی‌توان از تاثیر روحیات و خلقیات آموزگار بر کلاس درسش غافل شد.

دانلود فیلم اصلی کد ویدیو

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آغاز ثبت‌نام بیش از ‌۱۹ هزار کلاس اولی‌ در زنجان
  • آغاز ثبت نام کلاس اولی ها از فردا
  • ثبت‌ نام کلاس‌اولی‌ها از فردا آغاز می‌شود
  • ثبت‌نام کلاس‌اولی‌ها از فردا آغاز می‌شود
  • ۲۵۰ کلاس درس در اسلامشهر در دست ساخت است
  • ثبت‌نام کلاس‌اولی‌ها از ۱۹ اردیبهشت آغاز می‌شود
  • ثبت‌نام کلاس‌اولی‌ها از چهارشنبه/۲۴۰ هزار ردیف استخدامی معلمان در دولت سیزدهم
  • آغاز ثبت‌نام کلاس اولی‌ها از چهارشنبه
  • از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
  • ثبت‌نام کلاس اولی‌ها از چهارشنبه آغاز می‌شود