فانتزی پردازی ضرورت سینمای کودک/ تضعیف ژانر کودک، ضربه بر پیکره سینماست
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۳۴۷۲۴
گروه هنر ــ یک منتقد و مدرس سینما گفت: سینمای کودک ژانری متفاوت با دیگر گونههای سینمایی است و پارامترهای حاکم بر آن هم با سایر ژانرها متفاوت است و نمیتوان بر مبنای آکادمیک با آن برخورد کرد و فانتزیپردازی یکی از مولفههای مهم این ژانر است.
طهماسب صلحجو، منتقد و مدرس سینما در گفتوگو با ایکنا درباره جایگاه سواد رسانهای در اعتلای سینمای کودک اظهار کرد: از نگاه من جایگاه سواد و دانش در سینما همیشه محفوظ و محترم است، اما آن چیزی که باعث خلق یک اثر خوب سینمایی میشود چندان به سواد رسانهای مربوط نیست، بلکه ذوق هنری سازنده است که نقش مهمی در این رابطه ایفا میکند و عمدتاً فیلمهایی که در تاریخ سینما ماندگار میشوند توسط افراد باسواد ساخته نمیشود، بلکه این آثار با تلاش سینماگرانی رقم خورده که ذوق بالایی در تولید آثار سینمایی دارند.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: ممکن است خود واژه سواد هم تعاریفی متفاوتی داشته باشد، پس بهتر است در این بحث تعریف خود را از این کلمه ارائه دهم تا نتیجهگیریهایم ملموس باشد، سواد از دیدگاه من فراگرفتن است، همانند آن چیزی که در مدارس و دانشگاهها فرا میگیریم، اما این ویژگی صرفاً به معنای آگاهی نیست، چون میشود عالیترین مدرک آکادمیک را داشت، اما آگاهی در پایینترین سطح ممکن باشد، ولی به هر حال سواد آکادمیک قادر است پشتوانهای برای یک فیلم خوب باشد، اما ضامن خلق یک اثر خوب هنری نیست. در همین راستا اگر تاریخ هنر را اجمالاً مرور کنیم، افرادی را مییابیم که پایینترین سطح سواد را داشتند، اما آثار هنریشان در تاریخ بشریت ماندگار شده است.
این کارشناس رسانه در پاسخ به این سؤال که کیفیت پایین تولیدات سینمای کودک ناشی از چه عاملی است؟ بیان کرد: وضعیت نامطلوب سینمای کودک به ساختار آثار سینمایی مربوط میشود، زیرا اگر فیلمهایی که در این حوزه تولید میشوند جذابیت لازم را داشته باشند، مطمئناً کودکان از آن استقبال میکنند. سینمای کودک مخاطبش مشخص است، برای همین تا وقتی حس نکنیم که برای چه گروه سنی فیلم میسازیم هر چه بگوییم بیفایده است. نکته بعد اینکه در آثار کودک به غلط سعی میکنیم فیلم را تبدیل به کلاس درس کنیم یا اینکه این حوزه را با لودگی اشتباه میگیریم، به همین جهت نباید از چنین آثاری توقع اتفاقات فوقالعاده را داشت. برای سنجش کیفیت یک فیلم در حوزه سینمای کودک نباید به سلیقه، کارشناسان سینمایی اکتفا کرد. این را میگویم زیرا خودم از اهالی رسانهام، زیرا یک منتقد و کارشناس میتواند تنها مباحث فنی فیلم را ارزیابی کند اما ذوق هنر معمولاً بر مبنای سلیقه افراد است. بنابراین شاید بسیاری از فیلمهایی که در سینمای کودک توانستهاند به موفقیت برسند، از نظر منتقدان سینمایی جذاب نباشند، اما بهنظرم این مسئله برای سینمای کودک به هیچ وجه اهمیتی ندارد
این مدرس سینما تأکید کرد: برای سنجش کیفیت یک فیلم در حوزه سینمای کودک نباید به سلیقه، کارشناسان سینمایی اکتفا کرد. این را میگویم زیرا خودم از اهالی رسانهام، زیرا یک منتقد و کارشناس میتواند تنها مباحث فنی فیلم را ارزیابی کند اما ذوق هنر معمولاً بر مبنای سلیقه افراد است. بنابراین شاید بسیاری از فیلمهایی که در سینمای کودک توانستهاند به موفقیت برسند، از نظر منتقدان سینمایی جذاب نباشند، اما بهنظرم این مسئله برای سینمای کودک به هیچ وجه اهمیتی ندارد.
صلحجو با بیان اینکه اگر بخواهیم نگرش منتقدان و بزرگسالان را برای سینمای کودک مورد توجه قرار دهیم این سینما بیش از گذشته متروک خواهیم کرد، گفت: «دزد عروسکها»، «گلنار»، «مدرسه موشها» و «کلاه قرمزی» آثاری بودند که کودکان آن را پسندیدند و این تولیدات جزء پرفروشهای سینمای ایران شد، ولی به یاد دارم همین آثار در زمان اکرانشان با نقد منتقدان مواجه شدند و برخی این تولیدات بیکیفیت دانستند، اما نتیجه این انتقادات سبب نشد آثار بهتری در این زمینه تولید شود و علاوه بر اینکه فیلم بهتر در این زمینه تولید نشد، فیلمسازان دیگری هر جرئت نکردند به این حوزه نزدیک شوند. آن نگرشها چه شد آیا کاری بهتر از فیلمهایی که نام بردم تولید شد؟ جواب خیر است با این تفاوت که علاوه بر اینکه دیگر فیلمی پرفروش در این حوزه تولید نشد، فیلمسازی هم جرئت نکرد به این حوزه نزدیک شود.
وی اضافه کرد: ما مخاطبان سینما را نمیشناسیم، چون تصور منتقدان و مدیران سینما از فیلم کودک، نگرش مخاطب بزرگسال است، درحالیکه کودک یا نوجوان به ذاته آدم باسوادی نیست و از محصولی که برایش ساخته میشود، در قدم اول انتظار جذابیت دارد.
این مدرس سینما در پاسخ به این سؤال که آیا این نگرش بر اکران هم اثرگذار است اظهار کرد: از مناسبات اکران اطلاع چندانی ندارم، ولی قطعاً نحوه اکران برای سینمای کودک بهگونهای است که به فروش این تولیدات کمک میکند، ولی با این وجود اگر فیلمی شاخصههای جذابیت را داشته باشد، میتواند در همین وضعیت نامطلوب هم فروش نسبتاً خوبی داشته باشد، مثلاً فیلم «پرواز در منطقه ممنوع» یکی از آثاری است که با وجود همزمانی اکران با چند فیلم کودک، توانسته فروش قابل قبولی داشته باشد. اینگونه نیست که اگر سینمای کودک کم فروغ میشود تنها یک گونه سینمایی آسیب میبیند زیرا این ژانر پایه و اساس سینماست و ضعف آن کلیت هنر هفتم را مخدوش میکند
این کارشناس سینما با بیان اینکه نابودی سینمایی کودک در حقیقت ضربه زدن به سینمای ملی است، تأکید کرد: اینگونه نیست که اگر سینمای کودک کم فروغ میشود تنها یک گونه سینمایی آسیب میبیند زیرا این ژانر پایه و اساس سینماست و ضعف آن کلیت هنر هفتم را مخدوش میکند. مثلاً امروز افرادی که به سینما میروند کسانیاند که در کودکی سینما رفتن و به نوعی از خردسالی با فیلم دیدن مانوس شدهاند، حال تصور کنید یک یا دو دهه بعد که کودکان به افراد بالغ تبدیل میشوند آیا میلی برای رفتن به سینما خواهند داشت.
سودجو در پایان تصریح کرد: اگر قصد داریم سواد رسانهای را در میان کودکان افزایش دهیم، باید در گام اول کودکان را به سینما بیاوریم. این امر هم تنها با ایجاد فانتزیهای کودکانه میسر است، فانتزیهایی که در آن جذابیت ویژگی اصلی باشد. اگر کودک قرار باشد چیزی یاد بگیرد بخشهای آموزشی وجود دارد، پس از ابزار سرگرمی انتظار معلم و مدرسه را نداشته باشیم. منظور از جذاب یا فانتزی بودن فیلمهای کودکانه، الزاماً به معنای بیکیفیت بودن آنها نیست، زیرا کیفیت در سینمای کودک تعریفی دیگر دارد. گفتوگو از داوود کنشلو انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۳۴۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند.
به گزارش ایسنا، نام صدیقه (روحانگیز) سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».»
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.»
عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: «وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟»
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: «بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.»
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: «اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.»
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،
سامینژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.»
او گفته است: «قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»
انتهای پیام