گروه اندیشه ــ در معرض انتخاب نیستیم و متأسفانه بدون اینکه بخواهیم، چندین دهه است که وارد مدرنیته مایع شدهایم و اتفاقات عجیبی که در جامعه رخ میدهد نیز به این دلیل است که انتظار مدرنیته جامد را داریم و حال آنکه فضای جامعه به مدرنیته مایع تبدیل شده است. در مورد دین نیز، اینطور است که، افرادی هستند که میگویند دین در مدرنیته دوم و مایع، یک خاطره فرهنگی و عامل هویتبخش فرهنگی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «اسلام پژوهی در دنیای مدرن؛ جریانها و چالشها»، امروز، 27 آذر، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست با موضوع «مدرن متقدم و
مدرن متاخر؛ تفاوت میان دو دوره از
اسلام پژوهی معاصر»، به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: طی دهههای شصت و هفتاد میلادی، در جهان ما زلزله بزرگی رخ داده است و خیلی چیزها، در جهان ما در این دو دهه تغییر کردهاند و نباید تصور کرد که سالها، بیمورد هستند. در یک دوره زمانی با یک شیفتهای پارداریمی و با گسستهای بنیادی مواجه میشویم و این دو دهه جزء همین دو دهه تاثیرگذار در زندگی بشر بودند. وی تصریح کرد: یک فیلسوف آمریکایی در حوزه عدالت، به نام «جان رالز» وجود دارد که معروف به فیلسوف عدالت است. اولین نظریه او که در سال 1971 چاپ شده، حاصل افکار قبل از دهه هفتاد است و یک حرفی در این کتاب میزند، اما در کتاب بعدی که در سال 93 و بعد از این زلزله نوشته شده است نظر دیگری را مطرح میکند. در کتاب منتشر شده در سال 71، یک نظریه عدالت دارد و به دنبال این است که الگوی جهانشمولی از عدالت ارائه کند و میگوید تعریف عدالت در همه جای دنیا یک معنا دارد و همهجا عدالت همین است و دقیقا جستوجو کردن و بنیاد قاعدههای جهانشمول بودن، برای قبل از زلزله است. اما بعد از زلزله، دجار نسبیتگرایی میشود و در کتابی که در سال 93 منتشر میکند، میگوید که قبلا فکر میکردم میشود یک الگوی یونیورسیال عدالت را برای دنیا ارائه داد، اما الآن موافق نیستم و میگوید آن الگو، مربوط به جوامعی است که در غرب هستند و ثانیا بر فضای آنها، تفکر لیبرال غلبه دارد، اما وقتی در مورد جوامع غیر غربی سخن میگوییم که تفکر لیبرالی ندارند، عدالت معنای متفاوتی دارد. پاکتچی در ادامه افزود: لذا نگاه او به عدالت، نسبی و چندگانه و منطقهای است. خود ما وقتی بحث مهدویت را میگوییم که «یملا الارض قسطا و عدلا»، ما نیز مانند «رالز»، قبل از زلزله به یک الگوی عدالت فکر میکنیم، اما «رالز» بعد از زلزله به الگوی جهانی باور ندارد. وی بیان کرد: در غرب متفکرانی هستند که به این تحول فکر کردهاند و نظریهپردازی دارند. یکی از اینها «گیدنز»، جامعه شناس معروفی است که در سال 90 در آثاری که دارد به ویژه در یک مقاله مهم، از چیزی به نام مدرن متاخر صحبت میکند و او مدرن متاخر را در تقابل با مدرن کلاسیک قرار میدهد که از قبل شناخته شده بود. بعد توضیح میدهد که از جمله ویژگیهای مدرنیته متاخر و جدید این است که بازگشتی است و گزارهها آن به خودش برمیگردد. اما گزارههای مدرنیته متقدم، به بیرون برمیگردد. مثلا وقتی ما در دوره مدرنیته متقدم با تولید، سر و کار داریم، مهم این است که ما مکانهایی را بیابیم که مواد اولیه دارند و به قیمت مناسب اینها را به سرزمین خود برسانیم، سپس اینها را به کالاهای ساخته شده تبدیل کنیم و بازارهایی داشته باشیم. در ادامه این کالا را حمل کنیم، به بازار بیاوریم و بفروشیم. اما مدرن متاخر میشود «بیت کوین» که اصلا کالایی نداریم و چیزی مبادله نمیشود و شما با یک ارزش افزوده وهمی سر و کار دارید که بازگشت آن به خودش است. پاکتچی در ادامه افزود: در مدرن متقدم که پول چاپ میشد، میگفتند پشتوانه اسکناس چیست؟ اما در مدرن متاخر، «بیت کوین» اصلا پشتوانه ندارد و هیچ دولتی به عنوان قدرت اقتصادی از این پول حمایت نمیکند، اما وجود دارد و صرافیهایی هستند که آن پول الکترونیک را میگیرند و دلار کاغذی میدهند. «گیدنز» در مورد تغییر شکل جدی اعمال اجتماعی در پرتو دریافت اطلاعات صحبت میکند که این مسئله موجب میشود، کاراکتر اعمال، عوض شود. وقتی بنده با موبایل و نرم افزار، پولی را واریز میکنم و آن طرف نیز هزاران تراکنش دارد، در حقیقت نمیدانیم چه شده و کاراکتر آن اعمال عوض شده است و در ارتباط عادی نیز اینطور است که آدمها دچار تغییر کارکتر اعمال شدهاند. یک موقع یک جلسهای ترتیب میدادند که که استادان جمع میشدند و به عنوان شورای صنفی نظراتی میدادند، اما الآن یک کانال تلگرامی میزنید و اصلا کاراکتر این ارتباط عوض شده است و در مورد نوع ارتباط دیگری حرف میزند. این استاد دانشگاه بیان کرد: «اولریش بک» نیز در سال 92 نظریهای را داد و برای این نوع مدرنیته، به عنوان مدرنیته دوم استفاده کرد و ویژگیهایی برای مدرنیته دوم بیان کرد که یکی از آنها این است که مدرنیته دوم، جامعه خطر است. ما دائم شکایت میکنیم که هر وقت اخبار میبینیم، خبر بد میشنویم، اما دلیلش این است که ما وارد دوره جدیدی از مدرنیته شدهایم که در جامعه خطر زندگی میکنیم. تعبیرش این است که شرایط این مدرنیته دوم این است که زندگی را به صورت آتشفشان کرده است. وی در ادامه افزود: تلقی خیلیها این است که فقط در کشور ما اینطور است که خبر بد میشنویم، اما اینطور نیست و کل ویژگی تمدن مدرنیته متاخر، زندگی روی آتشفشان است. یکی از ویژگیهایی که «بک» برای مدرنیته دوم ذکر میکند نیز انفرادی شدن است. اینکه آدمها به غار تنهایی خود رفتهاند و با هم هستند اما تنها هستند و میگوید این موضوع با نابرابری اجتماعی نیز نسبت مستقیم دارد و ویژگی سومی که میگوید، همان بحث مدرن شدگیِ بازتابی است، به این صورت که، در مورد هر چیزی، گویی به عکس و تصویر آن بسنده میکنیم و دنبال عینیت بیرونی نیستیم. پاکتچی تصریح کرد: این تمدن متاخر، ویژگیاش این است که میگوید، مثلا رئیس جمهور شدن چیز خاصی نیست و همین که نخست وزیر یا رئیس جمهور شدید، تمام است و نباید نگران باشید که فرضا در این زمینه تجربه ندارید و ... . بعد میبینید که درست است و کار پیش میرود. علم نیز همینطور است. یک موقع علم معنای متفاوتی داشت، اما امروز میگویند از دانشگاه معتبر مدرک بیاورید تا از نظر ما عالم محسوب شوید. بنابراین گویی فقط به صورت بازتابی است و قادر نیست به چیز واقعی برسد و نظریه «بک» این است که دنیای متاخر مدرن، بر این مبنا است. وی بیان کرد: شخصیت مهم دیگری که در این زمینه نظریه دارد «زیگمونت باومن» است که اصلاح مدرنیته مایع و در مقابل، مدرنیته جامد را قرار میدهد و گویی تا قبل از دهه هفتاد، با مدرنیته جامد و حالا با مدرنیته مایع سر و کار داریم. یکی از ملاکهای اصلی که برای مدرنیته مایع، ذکر میکند رهایی، در معنای منفی آن است. از جمله نظریه فرد علیه شهروند را دارد. از زمان کانت، تمام اندیشمندان غرب تلاش کردند، افراد را شهروند جامعه بدانند و به عناصر مسئولی در جامعه تبدیل کنند که مدرنیته جامد بود و در مدارس نیز سعی میشد فرد را طوری تربیت کنند که شهروند باشد و این در انگلستان و فرانسه زیاد بود، اما از نظر «باومن» در مدرنیته مایع، در شرایطی هستیم که افراد درگیر یک نوع رهاشدگی هستند. یعنی جامعه مخل زندگی آنها نیست و آنها صبح که بیرون میآیند وارد جامعه میشوند و شب از جامعه خداحافظی میکنند. پاکتچی در ادامه افزود: یک بحث در این مورد این است که میگوید چطور کار آدمها از صورت جامد به صورت مایع درآمده است. قدیم یک نفر شغلی داشت و تا آخر عمر همان را ادامه میداد، اما در دنیای مدرنِ مایع، آدمها مجبور هستند شغل و جای خود را عوض کنند. به تبع آن، «باومن» در مورد ازدواج میگوید در مدرن جامد، آدمها ازدواج میکردند، اما در مدرن مایع، آدمها همخانه پیدا میکنند، چون شرایط آنها اصلا پایدار نیست. وی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: ما در معرض انتخاب نیستیم و متاسفانه بدون اینکه بخواهیم، چندین دهه است که وارد مدرنیته مایع شدهایم و اتفاقات عجیبی که در جامعه رخ میدهد نیز به این دلیل است که انتظار مدرنیته جامد را داریم و حال آنکه فضای جامعه به مدرنیته مایع تبدیل شده است. در مورد دین نیز، اینطور است که، افرادی هستند که میگویند دین در مدرنیته دوم و مایع، یک خاطره فرهنگی است. ما وقتی میشنویم که در کشورهای غربی افرادی که به کلیسا میروند بیشتر شدهاند و یا افرادی که به کتاب مقدس رویکرد بیشتری پیدا کردهاند، فکر میکنیم که تمام حربههای بی دینان در این زمینه شکست خورده و همه چیز به روال برگشته است اما مطالعات نشان میدهد که اینطور نیست و در واقع دین دارد کارکرد یک خاطره فرهنگی پیدا میکند و افراد به عنوان یک مسئله هویتی و خاطره فرهنگی به دین باز میگردند، نه اینکه به عنصر اصلی دین بازگشت کرده باشند. یک نگاه دیگر این است که دین را به عنوان عامل هویتبخش فرهنگی و یک علامتگذار مانند ماژیک نگاه میکند، یعنی به عنوان چیزی که میتواند روی آدمها علامت بگذارد. این استاد دانشگاه در ادامه افزود: اما دینی که دارد اهیت پیدا میکند، از همین نوع است نه آن چیزی که ما دوست داریم باشد. برخی میگویند دین به مثابه یک رفتار فرهنگی است و آدمها سعی میکنند با انجام رفتاری فرهنگی، به نوعی از تاریخ و فرهنگی که به ارث بردهاند، حفاظت کنند. حدود دویست سال قبل که اولین بار جهان اسلام در برابر مدرنیته قرار گرفت، جنگ بین دین و مدرنیته، شروع شد. با مدرنیته جامد سر و کار داشتیم و وقتی با مدرنیته جامد مواجه شدیم، به جای اینکه دنیای پیشامدرن و کلاسیک را به اینصورت ببینیم که با یک تمدن و فرهنگ کلاسیک سر و کار داریم که در تقابل با فرهنگ و تمدن جدید قرار گرفته است، ما تمدن و فرهنگ کلاسیک خود را به صورت پیشفرض مساوی با اسلام قرار دادیم و گفتیم، تمدنی که پیش از مواجهه با مدرنیته داشتیم، عین اسلام بوده و اسلام را مقابل مدرنیته قرار دادیم. صد و پنجاه سال به این کشمکش ادامه دادیم و الآن هم میبینیم آنچه به عنوان اسلام معرفی میکنیم اسلام نیست، بلکه مدرنیته متقدم است و مدرنیته متقدم، دیدگاههای کلاسیک ما را فرمت کرده است و امروز فکر میکنیم مدرنیته متقدم ما، عین اسلام است و وقتی در تقابل با مدرنیته متاخر قرار میگیریم، حس میکنیم اسلام در برابر کفر قرار گرفته است. وی در ادامه افزود: اما مقابله اسلام و کفر نیست، بلکه داستان مقابله گونهای از فرهنگ و تمدن با گونه دیگری است اما به نظر میرسد که اسلام برای بشر، «الی یوم القیامه» آمده است. بنابراین چیزی که مهم است اینکه باید نسبت اسلام را در فرهنگی که هستیم بسنجیم و ببینیم کدام قسمت برگرفته از اسلام است و کدام به عادات زیستی ما برمیگردد. نظام زیستی ما وارد مرحله مدرنیته متاخر شده و ما حواسمان نیست. پاکتچی در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله «اسلام شناسی در غرب» اشاره کرد و گفت: اسلامشناسی غرب با توجه به این مسائلی که بیان شد، با چهار چالش رو بهرو است؛ یکی حضور گسترده جمعیتهای مهاجر مسلمان در جوامع غرب، دوم تماس گسترده میان غرب و جهان اسلام در فضای جهانی شده، سوم اختلاف ظرفیت میان مدرنیته متاخر غربی و مدرنیته متقدم جهان اسلام و چهارم بهرهگیری از میراث فرهنگی جهان اسلام. وی تصریح کرد: در شرایطی، غربیها از علم دینی و یا بومی صحبت میکنند که از ناسیونالیسم عبور کردهاند اما وقتی ما صحبت از طب ایرانی میکنیم، یعنی میخواهیم به ناسیونالیسم برگردیم. به این دلیل که هنوز رگ و ریشههای مدرنیته جامد در ما هست و آب نشده است. در سال 57 که در ایران انقلاب شد، فوکو و متفکران ما، فکر میکردند که خیلی حرف یکدیگر را میفهمند، اما فوکو از جامعهای میآمد که یخهای آن آب شده بود، اما ما در مدرنیته جامد زندگی میکردیم و هنوز هم خیلیها که طرفدار اندیشههای بومی هستند، از حرفهای پست مدرنها خوششان میآید. نکته دیگر این است که اسلام شناسی غرب مایل است از میراث فرهنگی جهان اسلام استفاده کند، چون به این رسیده که مطالب مهمی وجود دارد که باید از اینها استفاده کرد و این موارد چهارگانه معنادار هستند. پاکتچی با اشاره به تعریف «اسلامیسم» در غرب بیان کرد: در تعریفی که غربیها دارند، اسلامیسم، بیش از آنکه برخاسته از دین سنتی اسلام باشد، ریشه در ایدئلوژیهای سیاسی یوتوپیای اروپا دارد. مهمترین ایدئولوژی سیاسی نیز مارکسیسم است. این چیزی که تحت عنوان اسلامگرایی به معنای جدید در جهان اسلام با آن، رو بهرو هستیم، ریشه در افکار ائمه(ع) شیعه ندارد، بلکه ریشه در اندیشههای یوتوپیایی اروپایی دارد. وی تصریح کرد: در سال 92، کتابی تحت عنوان «خطای اسلام سیاسی» نوشته شد و گفته شد که اسلام سیاسی که از دهه هشتاد به بعد شکل گرفته است، بیش از اینکه ریشه در احادیث و آیات داشته باشد، ریشه در اندیشههای سیاسی یوتوپیایی دارد و لذا تفکر مدرنِ جامد است که خودش را در این قالب نشان میدهد و ربطی به دنیای قدیم ما ندارد. انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن
اندیشه
احمد پاکتچی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۵۹۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس کل سازمان نظام پزشکی عنوان کرد؛ اهمیت جایگاه مامایی در خروج از سیاه چاله جمعیتی
محمد رئیس زاده، با اشاره به خدمات ارزشمند جامعه مامایی کشور، گفت: زیربنای اصلی توسعه پایدار و اقتدار هر کشور تناسب مستقیم با نیروی جوان مولد دارد و حتماً یکی از مؤلفههای تقویت جمعیت سالم مولد، عملکرد جامعه بزرگ ۷۶ هزار نفری مامایی کشور است. از این منظر جامعه مامایی ارزش بالایی دارد و باید برای تحقق آینده کشور بر روی جامعه مامایی سرمایه گذاریهای کلان در بعد علمی و کارکردی انجام شود. این سرمایه گذاریهای کلان لازمه توسعه و تعالی و جوانی جمعیت است. اگر ما میخواهیم از سیاه چاله جمعیتی بیرون بیاییم و از آن پنجره طلایی جمعیت استفاده کنیم، حتماً باید قدر جامعه مامایی را بدانیم.
وی به آمار قابل توجه در حوزه جمعیت اشاره کرد و افزود: ما در سالهای ۹۲ تا ۴۰۰ یک شیب وحشتناک رو به نزول جمعیتی داشتیم. در سال ۹۸ نسبت به سال ۹۷، ۱۲ و ۴ دهم درصد کاهش موالید داشتیم. این کاهش را هنوز داریم اما سرعت شیب کمتر شده است با اقدامات خوبی که در این دولت و با تلاش وزارت بهداشت شده سرعت نزول کمتر شده است.
رئیس زاده ادامه داد: در ۱۴۰۰، یک میلیون و ۱۱۴ هزار تولد داشتیم. ۱۴۰۱ یک میلیون و ۷۵ هزار و در سال ۱۴۰۲، یک میلیون و ۵۷ هزار. بنابر این کاهش ۱۴۰۱ نسبت به ۱۴۰۰، ۳ و ۶ دهم بوده اما کاهش ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱ یک و ۶ دهم بود و جلوی سقوط آزاد کاهش موالید گرفته شد.
وی با استناد به آخرین آمار سازمان نظام پزشکی گفت: از ۷۶ هزار جمعیت مامایی کشور تنها ۱۰ درصد آن ها پروانه مطب دارند، یعنی ۷ هزار و ۷۱۲ پروانه فعال مامایی داریم. یکی از مهمترین مؤلفههای تشویق به فرزندآوری، این است که دوران زایمان و بارداری به تجربه خوشایند و مطمئنی تبدیل شود و هرقدر این تجربه شیرین باشد، تکرار آن محتملتر خواهد بود و جمعیت بزرگ جامعه مامایی در ایجاد این تجربه خوشایند نقش مهمی دارند که باید به کار گرفته شوند و این واقعیتها را باید مسئولان کشور بدانند.
رئیس زاده گفت: جشن روز ماما باید یک جشن واقعی افزایش جمعیت سالم و قوی باشد و حتماً ما باید به آینده امیدوار باشیم و موظفیم که به نسل جدید امید و نشاط بدهیم.
منبع: خبرگزاری مهر