Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-07@23:43:40 GMT

نمایش نقل‌مکان| اقتباس، تعلق و سرسام

تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۶۴۱۶۵

نمایش نقل‌مکان| اقتباس، تعلق و سرسام

نمایش «نقل‌مکان» یک سرسام است، سرسامی از وضعیت معلق، قهرمانش چون ما در برابر هزاران روایت تنها می‌تواند هذیان بگوید و از این جنون نیز رهایی نیست. ۲۸ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۶ فرهنگی سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم

اقتباس از آثار ادبی فارسی همواره یک دغدغه در جهان فکری نظام مسلط بر تئاتر ایران بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از همان روزهای ابتدایی شکل‌گیری تئاتر غربی در ایران، برای ارتقای روحیه ملی‌گرایی، تمایل به تولید آثاری از متون ادبی افزایش پیدا می‌کند. اپرت‌هایی برپایه آثاری از فردوسی و نظامی، در اوایل دوره پهلوی رواج می‌یابد و حتی کار به ساخت سالن‌های مد روز موزیکال کشیده می‌شود. شاید برخی ندانند که روزگاری قصد بر این بود ساختمان مدور بانک مسکن، در حوالی میدان توپخانه، محل اجرای اپرت‌های ملی شود؛ اما گویی از همان زمان اقتصاد بر فرهنگ پیشه می‌گیرد. سالن مدور بدل به بانک می‌شود و پرونده اپرت‌های ملی بسته می‌شود.

نمایش «سکوت سفید»| استاد ریتم‌های آرامش‌بخش

در دهه پنجاه، باز با اوج‌گیری باستان‌گرایی پهلوی، تلاش برای خلق آثاری برآمده از ادبیات کهن و آمیختنش با اشکال مدرن تئاتر دوباره احیا می‌شود که با انقلاب اسلامی پرونده این موضوع نیز بسته می‌شود. به واسطه جشنواره فجر نیز مسأله تولید آثار اقتباسی مطرح می‌شود. نتیجه آن هم می‌شود توجه به وجوه انتزاعی آثار ادبی و تمایل بازنمایی عرفان در وجه دراماتیکش. اما چندان ادبیات معاصر مورد توجه قرار نمی‌گیرد. نویسندگان ایرانی که در قالب‌های نوی ادبی داستان‌سرایی می‌کردند، چندان مورد توجه درام‌نویسان قرار نمی‌گرفتند. هر از گاهی از سر ذوق و شوق یک کارگردان، یک رمان بدل به نمایشنامه می‌شد؛ اما به سبب خوانش‌های عجیب، نه رمان دیده می‌شد و نه درام. شاید در این برهه مشهورترین مورد «شازده احتجاب» علی رفیعی باشد که نمی‌تواند تصویری به قدرت «شکار روباه» در اذهان حک کند.

نکته منفی دیگر عدم علاقه نسل جوان به متون ادبی است. در حالی که رمان‌های غربی و حتی ژاپنی در اقتباس‌های ایرانی موردتوجه قرار می‌گیرند، خبری از داستان‌ها و رمان‌های ایرانی نیست؛ اگر هم باشد بسیار کمرنگ و لحظه‌ای است. از همین رو تماشای نمایشی اقتباسی از متون فارسی می‌تواند جذابیت‌های خودش را داشته باشد. همانند اجرای «نقل‌مکان» فاطمه محمودی از «دارالمجانین» محمدعلی جمالزاده. برای آنان که «دارالمجانین» را خوانده باشند، تصور دراماتیک شدن آن عجیب به نظر می‌آید. رمان جنجالی جمالزاده، یک روایت اول شخص است که در آن مردی جوان از کودکی و پدرش آغاز می‌کند تا آنجا که در بند دیوانه‌خانه‌ای به اسارت می‌افتد و راه خروجی نمی‌یابد. رمان چندان بی‌شباهت به «مطب دکتر کالیگاری»  نیست. یک بن‌بست روانی که دور از تصور شخصیت‌ راوی است. شخصیتی که آرام آرام چنان با جهان دیوانه‌خانه عجین می‌شود که دیگر نمی‌شود میان جنون و عقلانیت مرزی قائل شد. فضای اکسپرسیونیستی پدید می‌آید آمیخته به طنازی جمالزاده.

فاطمه محمودی همین ویژگی را ملاک خوبی برای دراماتیزه کردن رمان جمالزاده دانسته، ویژگی‌هایی چون بازنمایی‌های تند عاطفی و عصیان‌گری، ضدسیستم بودن، از قواره انداختن زندگی شهری و طغیان علیه مدرنیسم،‌ زبان اغراق‌آمیز و کلام‌ مشوش و از میان بردن هر آنچه ذهن را دچار آرامش و سکون کند. دنیای دیوانه‌وار جمالزاده جان می‌دهد برای رسیدن به دنیای پر از هراس و محمودی نیز همین نکته را برداشت کرده است؛ اما باز برای دراماتیزه کردن مسیر سختی پیش‌رو است. رمان روایتی خطی دارد. همه رویدادها زنجیره‌وار نظامی علّی پدید می‌آورند. مرگ پدر، عازم خانه عمو شدن، عاشق دخترعمو شدن، ترک منزل عمو و الی آخر. همه چیز به هم مرتبط است. این وضعیت برای یک نمایش کلاسیک جالب است. چیزی مثل هملت و مکبث، عزیمت از نقطه A و رسیدن به نقطه B.  محمودی می‌خواهد این وضعیت را بشکند. وضعیتی برآمده از همان سبک اکسپرسیونیستی است.

رمان روایت اول شخص است پس می‌شود آن را مونولوگ کرد. محمودی روایت خطی را برهم می‌ریزد و به بازیگرش اجازه می‌دهد روی صحنه عصیان‌گری کند. او دچار هذیان شده است. او نقش همه شخصیت‌های رمان را بازی می‌‌کند. شخصیت‌هایی که تمامی ندارند. هر یک از قشری خاص با ویژگی‌های منحصر به خود هستند. پزشک، بازاری، کارمند، قاضی و مجنون. بازیگر باید همه اینها را بازی کند. باید روایتی از آنان را ارائه دهد. روایتی که در قالب خاطره مدام در رمان می‌خوانیم. با هذیانی شدن این وضعیت، در هم تنیده شدن بخش‌های داستان و از ریختن انداختن ساختار به نظر می‌رسد همه شخصیت‌های «دارالمجانین» مجنونان ملبس به تنوع هستند. جنون شهر را فراگرفته است و اکنون این جنون همگانی در قالب یک شخصیت، در کالبد یک بازیگر نمود پیدا کرده است. جنونی که کمی خام اما خلاق در دکور نمایش هم بازتاب پیدا می‌کند. اتاق دیوانه‌خانه‌ای که اتاقی به سوی آسمان دارد و آسمانی که روی زمین است. هر دو آبی، هر دو حاوی ابر و هر دو حامل دو خط مورب.

پس گویی نمایش به این سمت می‌رود که جهان را جنون‌زده نمایش دهد. شاید ما نیز در مقابل این جنون، مجنون باشیم. این همه هذیان را می‌شنویم و میخکوب بازی بازیگر می‌شویم. بازیگری که خودش را ذبح می‌کند تا بگوید حالش خوب است و باید از «دارالمجانین» خارج شود؛ اما عقلانیت او هم به جنون بدل می‌شود. هیچ راه فراری است، جز آنکه نمایش تمام شود. زبان نمایش آنچنان در بی‌معنایی آغشته می‌شود که دیگر نمی‌شود اصل را از فرع جدا کرد. با خودت می‌گویی «خدایا سرسام گرفتم» و شاید این نمایش هم محصول یک سرسام باشد. سرسامی که می‌شود در هنر این کشور به خوبی درک شد، سرسامی که در آن گویی هنرمند نیز معلق مانده است.

انتهای پیام/پ

R1369/P/S4,34/CT4 واژه های کاربردی مرتبط تالار مولوی تئاتر

منبع: تسنیم

کلیدواژه: تالار مولوی تئاتر تالار مولوی نمایش تئاتر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۶۴۱۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محمدعلی علومی، نویسنده و طنزپرداز درگذشت

محمدعلی علومی، نویسنده و طنزپرداز در سن ۶۳ سالگی چشم بر دنیا فرو بست.   به گزارش ایسنا، این نویسنده، اسطوره‌شناس، پژوهشگر و طنزپرداز زاده‌ ۱۶ فروردین ۱۳۴۰ در بم، بود که در سال‌های اخیر به تنهایی زندگی می‌کرد و بر اساس هفته‌نامه محلی بم روز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ در دیار خود درگذشت.     او دانش‌آموخته علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و از دهه شصت فعالیت روزنامه‌نگاری خود را در روزنامه اطلاعات آغاز کرد و از دهه هفتاد نیز به طور جدی‌تر وارد حوزه ادبیات داستانی و فرهنگ مردم شد.   تالیف ده‌ها عنوان کتاب با موضوعات داستانی و پژوهشی و صدها عنوان مقاله مطبوعاتی و پژوهشی حاصل یک عمر فعالیت‌های او بود.     از رمان‌های معروف او می‌توان به «سوگ مغان»، «آذرستان»، «ظلمات»، «اندوهگرد»، «پریباد»، «داستان‌های غریب مردمان عادی»، «هزار و یک شب نو»، «خانه کوچک» و «عطای پهلوان» اشاره کرد.     رمان «آذرستان» او در سال ۷۷ کتاب برگزیده سال از سوی وزارت ارشاد وقت و رمان طنز «شاهنشاه در کوچه دلگشا» برنده سی سال رمان طنز ایران شد.     کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کاظم فیروزمند نویسنده و مترجم برجسته درگذشت محسن میهن‌دوست، شاعر و نویسنده، درگذشت پرویز بابایی، مترجم و نویسنده درگذشت

دیگر خبرها

  • سرسام آماری؛ چرا داده‌های نرخ تورم بانک مرکزی شفاف نیست؟
  • بازگشت شکوهمندانه لیون در یک بازی جنون‌آمیز و برتری 4-3 مقابل لیل / فیلم
  • تعیین شهریه مدارس غیردولتی براساس الگوی شهریه
  • طنین «آواز آن پرنده آتشین» در نمایشگاه کتاب
  • رمان «تو خواب میکائیل هستی» رونمایی می‌شود
  • محمدعلی علومی، نویسنده و طنزپرداز درگذشت
  • محمدعلی علومی درگذشت
  • جایزه نوبل ادبی باید به فردوسی تعلق می‌گرفت
  • نرخ سرسام‌آور سریال‌سازی تلویزیون فاش شد
  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود