گرانترین آثار هنری سال ۲۰۱۹ / از نقاشی ۱۱۰ میلیون دلاری تا مجسمه ۹۰ میلیونی
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۹۴۸۴۵
آفتابنیوز :
آثار هنری کلاسیک معاصر با اختصاص دادن هشت اثر در فهرست ۱۰ اثر هنری گران فروخته شده در سال ۲۰۱۹، امسال نیز بازار هنر را در سلطه خود داشتند. هفت اثر از این فهرست نیز به دهه ۶۰ میلادی تعلق داشتند و تنها دو اثر این در اواخر قرن نوزدهم خلق شده بودند.
تمامی آثار این فهرست به استثنای یک اثر، تابلو نقاشی بودند و هیچ کدام از آنها به هنرمند زن تعلق نداشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرانترین اثر هنری یک هنرمند زن که در سال ۲۰۱۹ به فروش رسید، مجسمهی «عنکبوت» اثر «لوئیز بورژوآ» بود که در ماه «می» به قیمت ۳۲ میلیون دلار فروخته شد و به پانزدهمین اثر گرانقیمت این سال تبدیل شد.
۱ . «کومههای علف خشک» (۱۸۹۱) اثر «کلود مونه»
قیمت : ۱۱۰.۷ میلیون دلار
این نقاشی درخشان از چند کومه علف پیش از آنکه در بهار سال جاری در حراجی ساتبیز رکوردی را به ثبت برساند، به مدت سه دهه متوالی در یک مجموعه خصوصی نگهداری میشد. «کومههای علف خشک» برای آخرین بار در سال ۱۹۸۶ در حراجی کریستیز به قیمت ۲.۵ میلیون دلار فروخته شد. این نقاشی رنگ روغن که در سال ۱۸۹۰ توسط «کلود مونه» خلق شده است پس از آنکه بهار امسال با قیمت ۱۱۰.۷ میلیون دلار فروخته شد، به اولین تابلو نقاشی سبک امپرسیونیسم که به قیمتی بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروخته شده است، تبدیل شد. این تابلو نقاشی تنها یکی از ۲۵ مجموعه تابلو نقاشی این هنرمند است که پشتههای علف همسایه «مونه» را در فضایی باز به تصویر میکشد.
این اثر همچنین، گرانقیمتترین نقاشی فروخته شده «کلود مونه» در حراجی ساتبیز نیز محسوب میشود. گفته میشود یک میلیاردر آلمانی به نام «هاسو پلتنر» این تابلو نقاشی را خریداری کرده است.
«کلود مونه» بنیانگذار سبک امپرسیونیسم فرانسوی و استاد نقاشی فضای باز بود که در سال ۱۹۲۶ و در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
۲ . «خرگوش»(۱۹۸۶) اثر «جف کونز»
قیمت : ۹۱ میلیون دلار
این اثر هنری در ابتدا با قیمت پایه ۴۰ میلیون دلار در حراجی کریستیز نیویورک به مزایده گذاشته شد و پس از یک کشمکش طولانی به قیمت ۹۱ میلیون دلار فروخته شد. بنابراین «خرگوش» رکورد اثر پیشین «جف کونز» یعنی «سگ بادکنکی» ۵۸.۴ میلیون دلاری را شکست و یک رکورد جدید دیگر را به عنوان گرانترین هنرمند زنده دنیا را که پیشتر به «دیوید هاکنی» برای نقاش «استخر با دو پیکر» تعلق داشت، به خود اختصاص داد.
۳ . «بوفالو ۲»(۱۹۶۴) اثر «رابرت راشنبرگ»
قیمت : ۸۸.۸ میلیون دلار
«بوفالو ۲» که توسط یک مجموعهدار اهل شیکاگو به حراجی کریستیز نیویورک ارائه شد با فروخته شدنش به قیمت ۸۸.۸ میلیون دلار رکورد گرانترین اثر پیشین «راشنبرگ» که ۱۸ میلیون دلار بود را در هم شکست. چند دلیل برای فروخته شدن این اثر با چنین قیمت قابل توجهی وجود دارد: این اثر در زمانی خوشآیندی خلق شده بود چراکه «راشنبرگ» در همان سال شیر طلایی بینال ونیز را به خود اختصاص داده بود و از نوشابه «کوکا کولا» گرفته تا «جان اف کندی» مملو از پیکرنگاریهای کلاسیک آمریکایی است. این اثر هنری در ابتدا با قیمت پایه ۵۰ میلیون دلار به مزایده گذاشته شد، اما در نهایت به قیمت ۸۸.۸ میلیون دلار فروخته شد. از آنجا که اغلب آثار تحسینشده ابتدایی این هنرمند در موزهها و یا مجموعههای خصوصی نگهداری میشوند، فرصتهای این چنین برای خریداری یکی از آثار «راشنبرگ» بسیار کم اتفاق میافتد و مجموعهداران این حقیقت را به خوبی میدانند.
«کتری و میوه»(۱۸۸۸) اثر «پل سزان»
قیمت : ۵۹.۳ میلیون دلار
این تابلو نقاشی طبیعت بیجان پیش از آن که به قیمت ۵۹.۳ میلیون دلار در حراجی کریستیز نیویورک فروخته شود توسط مجموعهداران و علاقهمندان هنری بسیاری بخصوص از آسیا دنبال میشد. این تابلو نقاشی «سزان» تاریخچه پرآشوبی دارد: این اثر یک بار در سال ۱۹۷۸ از خانه مجموعهداری ربوده شد و در سال ۱۹۹۹ دوباره پیدا شد. در همان سال بود که مالک پیشین این تابلو نقاشی آن را از حراجی ساتبیز لندن به قیمت ۲۹.۵ میلیون دلار خریداری کرد.
«زن و سگ» (۱۹۶۲) اثر «پابلو پیکاسو»
قیمت : ۵۴.۹ میلیون دلار
تابلو نقاشی «زن و سگ» دومین همسر «پیکاسو» را در کنار سگ محبوبش به تصویر میکشد. این حقیقت که این تابلو نقاشی پس از مدت طولانی به بازار هنر ارائه شده است (مالک ژاپنی پیشینش این تابلو نقاشی را به مدت ۲۹ سال نزد خود نگه داشته بود) مطمئنا به نفع تابلو نقاشی تمام شده است.
«دو الویس پریسلی»(۱۹۶۳) اثر «اندی وارهول»
قیمت : ۵۳ میلیون دلار
در ابتدا قیمت تقریبی ۵۰ الی ۷۰ میلیون دلار برای این اثر تخمین زده شده بود و نخستین پیشنهاد ارائه شده در حراجی کریستیز ۳۸ میلیون دلار بود.
«آسیب زدن به کلمه رادیو ۲»(۱۹۶۴) اثر «ادوارد روشی»
قیمت : ۵۲.۵ میلیون دلار
این تابلو نقاشی که کلمه «رادیو» را در حالی که خمیده شده به تصویر میکشد با به فروش رفتنش رکورد گرانترین اثر پیشین این هنرمند را که ۳۰ میلیون دلار بود با اختلاف بیش از ۲۰ میلیون دلار شکست. مدیر بخش آثار پساجنگ و معاصر حراجی کریستیز درباره تابلو نقاشی «رادیو» میگوید: «این اثر تمام و کمال «روشی» یک نمونه بارز از نقاشیهای نوآورانهی کلمهای او است، اثری است که «روشی» را به عنوان یکی از خلاقترین و تاثیرگذارترین نقاشان نسل خود معرفی میکند.»
«مطالعهای برای یک سر» (۱۹۶۲) اثر «فرانسیس بیکن»
قیمت : ۵۰.۴ میلیون دلار
این تابلو نقاشی در گذشته تنها یک بار برای عموم به نمایش گذاشته شده است. رئیس بخش آثار معاصر حراجی ساتبیز این اثر را به عنوان یکی از برترین آثاری که در ۲۰ سال اخیر در حراجی ساتبیز میزبانش بوده یاد کرد.
«بدون عنوان» (۱۹۶۰) اثر «مارک روتکو»
قیمت : ۵۰.۱ میلیون دلار
موزه هنرهای مدرن سانفرانسیسکو این تابلو نقاشی بدون عنوان را به قیمت ۵۰.۱ میلیون دلار در حراجی ساتبیز نیویورک به فروش رساند. مسوولان این موزه اعلام کردند از سود حاصل از فروش این اثر هنری برای پر کردن جای خالی آثار هنرمندان زن و رنگینپوست در مجموعه خودشان استفاده خواهند کرد. به گفته یک کارشناس با این که همیشه تقاضا برای خرید آثار «روتکو» بالا بوده است این تابلوی بیعنوان «روتکو» چندان بینظیر محسوب نمیشود چراکه در غیر این صورت موزه هنرهای مدرن سانفرانسیسکو آن را نمیفروخت.
«هنری گلدزالر و کریستوفر اسکات»(۱۹۶۹) اثر «دیوید هاکنی»
این اثر که پس تابلو نقاشی «استخر» ۹۰ میلیون دلاری به عنوان یکی از مشهورترین آثار«هاکنی» شناخته میشود، یک بار در سال ۱۹۹۲ به قیمت ۱.۱ میلیون دلار فروخته شده است. اینتابلو نقاشی که از مجموعه تابلوهای «دو پرتره» وی است گرانقیمتترین اثری بود که در حراج مجموعه «هفته قرن بیستم» ساتبیز در لندن فروخته شد.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: آثار هنری نقاشی حراجی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۹۴۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟
"کارن کی هو" نویسنده حوزه هنری میگوید:"اگر سعی میکردید زندگی تان را بدون هنر دوباره تصور کنید بله، کاملا متفاوت به نظر میرسید. هنر با چیزهایی بیشتر از آن چه مردم فکر میکنند تلاقی میکند".
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، این صرفا ون گوگها و مونهها نیستند که آثار هنری شان بر روی دیوار موزهها آویزان شده اند. هنر در آثار هنریای مانند سازه "دروازه ابر" ساخته "آنیش کاپور" هنرمند بریتانیایی هندی تبار در پارک میلینیوم (هزاره) در شیکاگو یا در عمارت مارپیچ ساختمان گوگنهایم در نیویورک نیز وجود دارد.
هنر هم چنین، هنر زینت بخش پوستر فیلمهای سینمایی و تابلوهای ویترین فروشگاهها میباشد. هنرمندان با هنرشان بر لباسهایی که میپوشید، موسیقیای که گوش میدهید و محصولاتی که مصرف میکنید تاثیر میگذارند. به زبان ساده هنر همه جا حضور دارد.
با این وجود، اگر هنر اصلی اساسی از فرهنگ ما میباشد آیا بسیاری از ما احساس میکنیم که آن را درک نمیکنیم؟نتیجه نظرسنجیای انجام شده توسط "یوگاو" در سال ۲۰۲۳ میلادی منتشر شد نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان امریکایی گفته بودند که خود را هنرمند نمیدانند. ۵۸ درصد یا حتی میزان بیش تری از پاسخ دهندگان گفته بودند که با جریانها یا سبکهای هنری معروف آشنا نیستند.
شما شاید بخواهید ستایش گر هنر باشید، اما برای تبدیل شدن به فردی هنردوست باید با هنر ارتباط برقرار کنید.
به هنر به عنوان یک ماجراجویی تعاملی نگاه کنیدگاهی اوقات استفاده از راهنماهای صوتی یا گوش دادن به صحبتهای هنرمندان برای روشن شدن تاریخچه یک اثر کمک کننده است، اما لزوما همواره به شما کمک نمیکند با هنر ارتباط برقرار کنید.
رمزگشایی معنای یک اثر مستلزم نگاه کردن به کالبدی بودن آن است. اتصال یک اثر هنری به سایر مصنوعات فرهنگی و در عین حال انتقال تجربیات زندگی خود از این باور سوررئالیستی پیروی میکند که معنا از مثلث سه ضلعی خود اثر، نیت هنرمند و واکنش بیننده به آن ناشی میشود.
معنای هنر از تعامل بین بیننده و هنرمند ناشی میشود. آن چه بیننده از یک اثر استنباط میکند صرفنظر از نیت هنرمند که خالق اثر بوده اهمیت دارد. از این منظر برای فهم یک اثر هنری باید کمتر احساس ترس به خود راه دهیم، زیرا هیچ راه درست یا غلطی برای خوانش یک اثر هنری وجود ندارد و صرفا ایدههایی هستند که میتوانند توسط هنرمند بسط یافته یا هدایت شوند.
"مولی اووندن" هنرمند و شاعر در مینه سوتا در این باره میگوید:" نیازی ندارم بیننده نقاشی هایم دقیقا منظورم را بداند، اما دوست دارم به اصطلاح با اثرم دست بدهد. این بیشتر در مورد گشودگی به روی یک گفتگو یا دعوت به یک تجربه است". این رابطه با در نظر گرفتن بازدید از موزه یا گالری به عنوان یک اقدام فعال و نه منفعل ممکن است به تحکیم رابطه با هنر کمک کند.
یک مطالعه ۲۰ ساله که در سال ۲۰۱۷ میلادی مجددا تایید شد نشان داد که ما به طور متوسط صرفا به مدت ۲۷ ثانیه به یک اثر هنری در موزه یا گالری نگاه میکنیم که شامل عنوان و اطلاعات همراه آن میشود. "دیل" هنرمند چند رشتهای میگوید:"تلاشی برای خلق اثری وجود دارد که نیازی نیست زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آن کنید". با این وجود، او معتقد است که تفکر انتقادی برای هر هنری هم از طرف هنرمند و هم از طرف بیننده امری حیاتی میباشد.
اووندن میگوید:"ما در مدرسه یاد میگیریم چگونه در مواجهه با شعر یا هر اثر هنری دیگری همه اجرا را شناسایی کرده و آنها را از هم جدا کنیم". با این وجود، او در کار خود به عنوان یک مربی هنری سعی میکند مخاطب را وادار کند که به این فکر کند که پس از آن تشریح چه رخ میدهد. او میگوید: "وقتی همه چیز از هم پاشید یاد نمیگیریم که چه کار کنیم و به نوعی اثر را رها میکنیم". اووندن بر این باور است که رابطه بین بیننده و اثر در روند جمعآوری دوباره جهان شکل میگیرد.
اگر هنر فرآیندی از تخیل است که واقعیت را قابل تصور، به یاد ماندنی و گاهی حتی قابل پیش بینی میسازد همانطور که "سوزان لنگر" فیلسوف فرهنگی گفته بود چنین تعاملی میتواند حتی فراتر از این نیز پیش برود، زیرا باعث ایجاد احساساتی میشود که ما هر روز با آن در تماس نیستیم احساساتی مانند انزجار و ترس. برای مثال، با تماشای آثار دیل متوجه میشویم که تعدادی از قطعات او الهام بخش طنز هستند و هم چنین تجربه بومیان امریکا را به تصویر میکشد، زیرا انسانیت به تصویر کشیده شده و حقیقت نگران کنندهای را در مورد تسخیر آمریکا نشان میدهد.
دیل با اشاره به این که نقش او به عنوان یک هنرمند آن است که ایده هایش را با صداقت بیان کند میگوید: "من سعی نمیکنم اثری را خلق نمایم و سپس به این فکر کنم که مخاطبان آن را دوست خواهند داشت". هنر صادقانه حتی میتواند مخاطبان را به شدت ناراحت کند. دیل میگوید:"با این وجود، این ناراحتی بخش مهمی از کار است".
در این مورد بخشی از عدم فهم هنر مخاطب میتواند ناشی از بی میلی برای مقابله با آن ناراحتی باشد. همان گونه که لنگر نوشته آموزش هنر آموزش احساس است وقتی هنر باعث ایجاد احساساتی میشود که ما همیشه به آن دسترسی نداریم ممکن است برای مدیریت آن کار دشواری پیش روی مان قرار داشته باشد. با این وجود، در جریان دست و پنجه نرم کردن با آن احساسات است که ارتباط با هنر و در نهایت درک و فهم آن شکل خواهد گرفت.
چگونه میتوان تمایل به ناراحتی را آموزش داد؟ اووندن در این باره میگوید حتی به عنوان یک عاشق مشتاق هنر او متوجه میشود که واکنش احساسی همیشه آسان نیست. او میگوید: "این میتواند واقعا طاقت فرسا باشد".
مراقب زوزههای تجربه خود باشیدشاید بتوان نحوه ارتباط مان با هنر را دلیلی بر کاتارسیس* دانست. این کاری است که آثار هنری انجام میدهند. در طول زندگی انسانی مان ما حجم قابل توجهی از درد اندام خیالی* را داریم از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی یا نوجوانی، حضور در جنگ و حتی چیزی به اندازه داشتن یک معلم بدجنس. سپس به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با آن از طریق کار کردن یا گوش دادن به یک آهنگ یا طرق مختلف دیگر خواهیم بود.
"کارن کی هو" میگوید اگر فکر کردن به هنر را به عنوان راهی برای تغییر زمان یا تغیبر تجربه خود آغاز کنید و اگر از پاسخ سطحی "این یک عکس خوب است" فراتر بروید آن زمان تماشای یک اثر هنری میتواند تلاشی واقعا جالب توجه باشد.
او به نمایش آثار "یوهاس ورمیر" نقاش هلندی قرن هفدهمی در موزه رایکس آمستردام اشاره میکند که با استقبال چشمگیری مواجه شد و بازدیدکنندگان را از سراسر نقاط جهان به سوی خود جلب کرد. علیرغم آن که ممکن است فکر کنید زندگی تان ارتباط اندکی با زندگی اشراف هلندی قرن هفدهمی دارد آثار ورمیر در به تصویر کشیدن زیبایی لحظههای روزمره برای تان الهام بخش خواهد بود تا از نو به زندگی خود نگاه کنید. او میگوید:"امیدوارم وقتی به انجام آن کارها فکر میکنید متوجه شوید که زیبایی در آن لحظه نیز وجود دارد".
* کاتارسیس اصطلاحی است که ارسطو برای تزکیه روحی و روانی تماشاگر از تراژدی عنوان میکند. کاتارسیس به نوعی شبیه همذات پنداری یا حس سمپاتیک در تماشاگر است.
*اندام خیالی یا Phantom Limb سندرومی روانی است که فرد هم چنان اندام بدنی از دست رفته را حس کرده و حتی درد را در آن ناحیه احساس میکند. در واقع این احساس درد در ناحیه اندام از دست رفته انکار واقعیت تلخی است که در صورت اتمام درد فرد باید با آن روبرو شود.