Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-01@00:22:16 GMT

درباره ماجرای دروغین تن‌فروشی یک زن در قبر

تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۰۸۴۲۰

درباره ماجرای دروغین تن‌فروشی یک زن در قبر

به گزارش فارس، سیدامیر سیاح در یادداشتی نوشت: یک سایت خبری بنام رکنا که بیشتر به موضوعات زرد و حوادث می‌پردازد، هفته پیش از سرنوشت زنی تهرانی بنام ‌ثریا که در حوالی مرقد امام خمینی(ره) در فلاکت زندگی میکند گزارشی منتشر کرد. در این گزارش، خانم ثریا به خبرنگار این سایت گفته اخیرا از شدت گرسنگی بخاطر یک فلافل، داخل قبری در بهشت زهرا به سه مرد، تن فروشی کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چندسایت معتبر و پربیننده دیگر خبر را منعکس و به آن، پروبال دادند و حتی با مسئولان استانداری تهران هم درباره وضعیت ثریا مصاحبه کردند و به این ترتیب به خبر تکان دهنده ثریا، سندیت و اعتبار بیشتری دادند.

خبر در کانالهای خبری هم رفت و در گروه‌های فجازی دست به دست شد به طوری که طی 2 روز میلیون بار در کانالهای مختلف دیده شد و البته خدا می داند چقدر اعصابها را خرد و عواطف را جریحه دار کرد. العربیه و دیگر رسانه های ضدایرانی منطقه هم این خبر را با آب و تاب منعکس کردند و آبروی ایران و ایرانی را بردند.

منکر وضع وخیم فقر در میان طبقات فرودست، حاشیه نشین و فراموش شده نیستیم، ولی کمی تامل در اجزای خبر ثریا روشن می کند این خبر، فیک و ساختگی است. اصلا هرکسی بهشت زهرا رفته باشد می داند بخاطر خیرات مردم برای امواتشان، در روزهای عادی کسی آنجا گرسنه نمی¬ماند در آخرهفته ها که میتواند یکی دو ساعته قوت یک هفته خانواده ای را هم جمع کند.

تولید و انتشار چنین اخبار فیکی در روزهای التهاب جامعه را قبلا هم تجربه کرده ایم. داستان تجاوز، قتل و سوزاندن جسد خانمی بنام "ترانه موسوی" در مرداد88 که داستانش حتی در کنگره آمریکا هم روایت شد اما هیچ نشانی، شماره ای و حتی دوست و پدر و مادر و قوم و خویشی نداشت و بعدها معلوم شد عکسش هم متعلق به خانمی ساکن کانادا بوده و اول بار، این داستان را یک وبلاگ گمنام بدون صاحب مشخص، منتشر کرده بود.

در شرایطی که امروز ندانمکاری های مستمر مسئولان از یکسو و جنگ روانی رسانه های جیره خواران سعودی، از سوی دیگر، جیب و سفره و اعصاب و روان مردم را در منگنه قرارداده و یاس و تلخکامی و خشم عمومی را به حد خطرناکی رسانده، ساختن خبر «تن فروشی زن تهرانی گرسنه در قبر بخاطر فلافل»، همدستی روشن با نوچه‌های بن‌سلمان است.

جالب اینکه که سایت رکنا به ساختگی بودن این خبر اعتراف و آنرا حذف کرده اما فقط خبرگزاری فارس و سایت مشرق، دروغ بودن این داستان مردم آزار را منتشر کردند و دیگر سایتهای زرد، همچنان اصل داستان را در حال انتشار نگهداشته اند. گویی فرصتی برای جمع آوری لایک و ویو یافته اند حتی به قیمت مشوش کردن افکارعمومی و تلخکام و مایوس کردن مردم.

از دادستان محترم انتظار می رود این همدستی آشکار با دشمن را تحت پیگرد قراردهد تا بازی با اعصاب مردم برای چند لایک، اینقدر بی هزینه نباشد. از اصحاب رسانه و قلم و تریبون هم تقاضا می شود در این اوج «نبرد اراده ها» که امید و استواری مردم در برابر فشارهای داخلی و خارجی، می تواند سرنوشت کشور را مشخص کند، در انتشار خبرهای تلخ، اختیاط کنند. فسادستیزی و انعکاس پیگیری مشکلات باید خوب کردن حال مردم باشد نه تلخکامی، خردکردن اعصابها، نگران و مایوس کردن عموم.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۰۸۴۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دموکراسی دروغین آمریکا و برخورد‌های دوگانه

هر چه زمان می‌گذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان آمریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر شده و مشخص می‌شود آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» عرضه شده، دروغی بیش نبوده است. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، حسن رشوند در یادداشتی نوشت:‌ هر چه زمان می‌گذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان آمریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر می‌شود و تازه مردم آمریکا و ملت‌های جهان متوجه می‌شوند آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» به آن‌ها عرضه شده، دروغی بیش نبوده است. 

این روز‌ها جامعه دانشگاهی امریکا با التهابات شدیدی مواجه است آن هم نه برای نیاز‌های مادی یا ضعف در بخش‌هایی از نظام آموزشی، بلکه برای موضوعی که مقامات امریکایی از گذشته تاکنون به دروغ، خود را مدافع سرسخت آن می‌دانند و آن یدک کشیدن عنوان آزادی و حقوق بشر برای نظامی است که تجربه 250 ساله حکمرانی درکاخ سفید مملو از ظلم و تعدی به حقوق انسان‌ها در همین بستر دروغین آزادی از نوع امریکایی آن بوده است. 

چند روزی است که دانشگاه‌های امریکا صحنه تظاهرات گسترده دانشجویان و اساتید در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به ارتکاب جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینی‌ها است و همزمان پلیس و مقامات ایالتی در اقداماتی هماهنگ، تلاش می‌کنند با دستگیری‌های گسترده و تهدید به اخراج دانشجویان کمپ‌های تحصن دانشجویان را در دانشگاه‌هایی، چون تگزاس، کلمبیا و کالیفرنیا برچینند و با بیش از 25 دانشگاه بزرگ این کشور برخورد پلیسی از نوع خشن داشته باشند. 

نباید از این نکته غافل بود که محیط‌های علمی در امریکا در چنبره دستگاه‌های نظامی و امنیتی است و همان‌گونه که برخی تحصیلکردگان این دانشگاه‌ها گفته‌اند نمی‌توان این مراکز را صرفاً محیط‌های علمی دانست و طبیعی است وقتی محیطی با کارکرد چند منظوره فعالیت می‌کند، هرنوع اعتراض اجتماعی یا سیاسی زیر ذره بین نهاد‌های امنیتی- نظامی قرار می‌گیرد و پلیس با مشاهده اتفاقی یا اعتراضی در دانشگاه به خود اجازه می‌دهد به این محیط‌ها وارد شده و آن‌ها را سرکوب کند. اتفاقی که این روز‌ها در دانشگاه‌های امریکا می‌افتد از این جنس است. حتی برخی از مدیران دانشگاه‌ها به دلیل واکنش‌هایشان به ناآرامی‌ها مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. تا آنجا که سنای دانشگاه کلمبیا قطعنامه‌ای را تصویب کرد که مینوش شفیق، رئیس بریتانیایی- امریکایی دانشگاه کلمبیا را که اصالتی مصری دارد، به بی‌توجهی به طی روند قانونی در قبال دانشجویان و آسیب رساندن به آزادی علمی در نتیجه سرکوب اردوگاه معترضان متهم کرد. شفیق به پلیس نیویورک مجوز داده بود وارد اردوگاه دانشجویان دانشگاه کلمبیا شود و اقدام به بازداشت دسته‌جمعی بیش از 100 دانشجو کند. این اجازه، بحرانی کم‌سابقه را در تاریخ این دانشگاه برجسته امریکایی رقم زد. آخرین باری که مقامات دانشگاه کلمبیا به پلیس اجازه داده بودند وارد فضای دانشگاه شود و دانشجویان معترض را سرکوب کند، به اعتراضات سال 1968 (حدود 56 سال قبل) علیه جنگ ویتنام برمی‌گردد. درنتیجه این اعتراضات، دانشگاه کلمبیا اعلام کرد تا پایان نیم‌سال تحصیلی کنونی، کلاس‌های خود را به صورت نیمه‌حضوری و نیمه‌مجازی برگزار می‌کند. در همین حال، سخنگوی این دانشگاه می‌گوید شرکت‌کنندگان در تجمعات حامی فلسطین، در حال شناسایی هستند و با اخراج موقت از دانشگاه مجازات خواهند شد. این وضعیت دانشگاهی است که در میان دانشگاه‌های دنیا برند محسوب می‌شود و جوانان کشور‌های دیگر برای رسیدن به آنجا سر و دست می‌شکنند. 

ورودپلیس به دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاه‌های امریکا را مقایسه کنید با اتفاقی که در کوی دانشگاه در سال 1378 در ایران افتاد. با این تفاوت که اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های امریکایی نه موضوع داخلی، بلکه یک موضوع جهانی و اعتراض به نسل کشی بود که توسط رژیم صهیونیستی ده‌ها هزار کیلومتر دورتر از سرزمین امریکا اتفاق افتاده است. آنچه در دانشگاه‌های امریکا در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال 78 در کوی دانشگاه اتفاق افتاد.

اعتراضات دانشگاه‌های امریکا صرفا تجمع و تحصن مسالمت آمیز برای نسل کشی مردم غزه بود که با خشونت بی‌حد و حصر پلیس با ورود به دانشگاه صورت گرفت و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر و بازداشت شدند. تجمعات این روز‌های دانشگاه‌های امریکا که در بستر نظام لیبرالیسم و با شعار آزادی و دموکراسی شکل گرفته به خشونت انجامیده و هزاران دانشجو و استاد روانه بازداشتگاه‌های پلیس شده‌اند و در آستانه اخراج و تعلیق قرار دارند. این در حالی است که در حادثه کوی دانشگاه تهران اعتراضات ساختارشکنانه و صرفا با رویکرد داخلی و با خشونت و تخریب اموال دانشگاه بود و وقتی پلیس برای فروکش کردن این وضعیت وارد کوی دانشگاه شد از تاج زاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور گرفته تا معین وزیر علوم به صحنه آمدند و پلیس را مورد عتاب قرار دادند تا جایی که از شورای امنیت ملی مجوز عدم ورود پلیس در دانشگاه را دریافت کردند.

تفاوت دو محیط علمی در ایران و امریکا برای دو تجمع کاملاً متفاوت، تا این حد است که در امریکا پلیس تحت حمایت رئیس دانشگاه و همه ارکان حکومت وارد دانشگاه می‌شود و هر رفتار خشنی را انجام می‌دهد ولی در ایران هر رفتار خشنی توسط تعدادی دانشجو در محیط دانشجو صورت می‌گیرد و مورد حمایت مسئولان وقت وزارت علوم قرار می‌گیرد. در امریکا دانشجو و استاد کتک می‌خورد و اینجا پلیس با آجر و سنگ مورد حمله قرار می‌گیرد. در امریکا مهد دموکراسی دروغین، رئیس دانشگاه و مسئولان کاخ سفید برای ورود پلیس آن هم برای ضرب و شتم و دستگیری معترضان دانشجویی به خط می‌شوند و اینجا عکس آن عمل می‌کنند. آنجا با اعتراض دانشجویان در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها، استاد فلسفه و علوم سیاسی در کنار دانشجویان قرار می‌گیرد، کتک می‌خورد، روانه بازداشتگاه پلیس و در معرض اخراج و تعلیق قرار می‌گیرد، اینجا ازکسانی که کوچک‌ترین حرکت پلیس کشورمان را زیر ذره‌بین قرار می‌دادند و برای آن توئیت می‌زدند و فضای مجازی را برای حرکت بر ضد پلیس آماده می‌کردند، خبری از تقبیح حرکت خشن پلیس امریکا و برخورد با استادان و دانشجویان نیست. اینجا خبری از جیغ بنفش زیبا کلام، حاتم قادری، محمد فاضلی و مویه کردن آن‌ها برای دانشجویان و اساتیدی که هر روز در زیر مشت و لگد پلیس امریکا قرار دارند، نیست. البته نمی‌توان به این افراد خرده گرفت چراکه وقتی حقانیت موضوعی در زیر چتر لیبرالیسم و دموکراسی غربی تفسیر شود، خونریزی کودکان غزه مباح و تظلم‌خواهی دانشجو و استاد امریکایی برای کودکان و زنان غزه عمل خلاف و مستحق مجازات از نوع رفتار پلیس امریکا خواهد بود.

منبع: جوان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • خرده‌فروشی مواد مخدر معضلی جدی در کنارک
  • خط قرمزی که به «نون.خ» کمک کرد/ ماجرای شکایت آقای خواننده چه بود؟
  • نگاه به ماجرای غزه از منظر «ما رأیت إلا جمیلا»
  • دموکراسی دروغین آمریکا و برخورد‌های دوگانه
  • رفتار پلیس با دانشجویان آمریکایی نشان از ادعای دروغین آزادی بیان
  • اجرای ۳۰۰ طرح ارتباطی در کهگیلویه و بویراحمد
  • بلیط فروشی بازی پرسپولیس و سپاهان آغاز شد + لینک سایت خرید بلیط footballeticket.ir
  • بلیط فروشی بازی استقلال و تراکتور آغاز شد + لینک سایت خرید بلیط ticket.tractor-club.com
  • ماجرای ضرب و شتم در اتوبوس BRT/ هشدار پلیس به مجرمان
  • رفتار پلیس با دانشجویان آمریکایی ادعای دروغین آزادی بیان در این کشور را نشان داد