قصهگوهای مازندرانی نفرات برتر کشور شدند+فیلم و عکس
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۱۴۹۳۱
قصهگویی که مدرک تحصیلی بالایی ندارد با تولید و اجرای قصهای با گویش مازندرانی به همراه قصهگوی ۱۸ ساله دیگر با بیان قصهای از ادبیات معاصر در جشنواره کشوری افتخار مازندران شدند.
خبرگزاری فارس مازندران ـ سرویس اجتماعی| در پی انتشار این خبر که دو قصهگوی مازندرانی موفق به کسب رتبههای برتر در بیستودومین جشنواره بینالمللی قصهگویی با معرفی برگزیدگان در سه بخش ملی، بینالملل و قصه ۹۰ ثانیه از بین ۳۱۳ نفر ایرانی و ۱۹۳ قصهگوی خارجی در تهران که به مرحله پایانی راه یافتد، شدند، از این رو مصاحبهای با این دو قصهگو ترتیب دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسین کاظمی مسؤول انجمن شعر بومی محمودآباد و از اعضای هیأت مدیره شعر مازندران، قصهگوی برتر ۴۰ ساله است که در بخش ملی (زنان و مردان)، با قصه (شال و مشت حسن) بهعنوان نفر برتر این جشنواره انتخاب شد.
وی از ۹ سالگی به نویسندگی شعر و کتاب علاقه فراوانی داشت، البته توانست کتابهای مشترکی هم به چاپ برساند، حدود چهار سالی است که در قسمت خدماترسانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان محمودآباد مشغول فعالیت است.
* نویسنده و شاعر قصه خودم بودم!
خودش میگوید: قرار گرفتن در این فضا موجب آن شد تا به قصهگویی ترغیب شوم، قصه مشت حسن و شال اولین قصه نوشته و پرداخته خودم است، میخواستم در کلاسهای قصهگویی شرکت کنم که لازمهاش حضور در جشنواره بود، این بود که این قصه را انتخاب کردم.
وی در ادامه به خلاصهای از این قصه اشاره کرده و بیان میکند: این قصه که به زبان بومی محلی مازندرانی روایت میشود، قصه روباهی است که هر شب به روستا آمده و مرغ یا اردکی چیزی را با خود میبرد، اهالی از دست این روباه عاصی میشوند.
مشت حسن یکی از روستاییانی است که بسیار از دست این روباه کلافه است، شبی دیگر که روباه به این روستا حمله میکند مشت حسن او را به چنگ میآورد، و کتک میزند در اینجا مراودات بین این دو با گوشی طنزوار از برجستهترین و پرطرفدارترین بخش این قصه میشود.
سپس روباه قول میدهد کار خود را کنار گذشته و این طرفها آفتابی نشود تا مدتی هم عمل کرد همه روستا در آرامش بودند تا اینکه شبی مشتی حسن روباه را در کنار قفس مرغها میبیند که به دیوار تکیه داده و خوابش برده با تعجب به او میگوید: تو اینجا چه میکنی؟ روباه میگوید: من کاری به کسی ندارم فقط نتوانستم از صدای آواز این پرندگان دل بکنم.
* سگ سگ هسته، شال شال، کلاچ کلاچ!
بعد هم میگوید تو کار خودت را بکن از مالت مراقبت کن قفل بزن مراقبت کن منم کار خودم را میکنم از من نخواه ذات خودم را کنار بگذارم مصداق بومی آن ( سگسگ هسته...) مشتی حسن هم قانع میشود، سالهای سال میگذرد این دو از دنیا میروند گنجشککی بر بالای مزار مشتی حسن لانه میکند، چرا که در دنیا فقط محبت میماند، هدف از بیان این قصه ترویج مهر و محبت است.
* مدرک تحصیلیام سیکل است
جالب است بدانید تحصیلات آقای حسین کاظمی سیکل است و او حالا اقدام به ادامه تحصیل کرده، وی انگیزه کافی برای ادامه این راه قصهگویی در بخش کودکان را پیدا کرده و میخواهد ادامهدهنده این راه باشد.
خودش میگوید: من در بخش ۹۰ ثانیهای هم شرکت کرده بودم و چون جز ۱۰۰ اثر برتر کشور شده بود و در جشنواره هم چند بار پخش شده بود فکر میکردم در آن بخش برگزیده شوم، اما نفر اول صحنهای برایم بسیار بسیار غافلگیرانه بود.
در ادامه در بخش دختران و پسران نیز مرجان حسینینشتایی با قصه (بیژن و منیژه) از استان مازندران، شهرستان نشتارود به عنوان انتخاب ویژه هیأت داوران شناخته شد.
* غافلگیری قصهگوی ۱۸ ساله
این قصهگوی ۱۸ ساله در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: از دوران پنج سالگی عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم، در دوران اول دبیرستان به قصهگویی در بخش ادبیات معاصر با اجرایی تئاترگونه روی آوردم.
وی برای بار اولی بود که در این جشنواره شرکت میکرد، میگوید: میدانستم که سطح شرکتکنندگان اینجا بالاست، با اینکه در قبل (جشنواره نخبگان هنری فردا) رتبه آوردم ولی اینجا ناامید بودم، بعد از اجرا منتظر پایان بافتن برنامه بودم که اسمم را صدا زدند کاملاً غافلگیر شدم.
این قصهگوی نوجوان میخواهد قصهگویی برای نوجوانان در این حوزه و برای کودکان با گویشی متفاوت را ادامه بدهد.
* خلاصهای از قصه عاشقانه بیژن و منیژه
وی در ادامه خلاصهای از قصه (بیژن و منیژه) را بیان میکند: کیخسرو پادشاه ایران بود، بعد از پیروزی در جنگ با تورانیان کینهای از مرگ پدرش توسط تورانیان داشت، بزمی برپا کردند که همزمان چند نفر از ارمنیان مهمان آن شدند و از پادشاه ایران درخواست کمک در جنگ با گرازها همان آفتها را داشتند.
جنگ با گرازها کار سختی بود و حتماً باید یک پهلوان در این جنگ شرکت میکرد که بیژن حاضر به این کار شد، پس از جنگ از گرگین همرزمش ضربه خورده و با حیله او وارد خاک تورانیان میشود، در اینجا دختر افراسیاب بینهایت عاشق بیژن میشود و برای اینکه او در توران بماند به او داروی بیهوشی میدهد.
سپس بیژن که در آن سرزمین ماندگار شد بعدها با کمک رستم نجات پیدا کرده و سرانجام با منیژه ازدواج میکند.
جالب است بدانید که این قصه توسط این قصهگو با لحنی ادبیاتی و تئاتر گونه روایت شد که سرانجام نظر ویژه داوران را جلب کرد.
گفتنی است هیأت داوران بخش ملی، متشکل از بهرام شاهمحمدلو، ایرج طهماسب، حمیدرضا شاهآبادی، رؤیا نونهالی و آزیتا حاجیان در سه گروه زنان و مردان، دختران و پسران ۱۲ تا ۱۸ سال و مادربزرگها و پدربزرگها بود.
داوران به همراه سروش صحت، برگزیدگان خود را اعلام کردند که بر طبق آن، از این دو قصهگوی مازندرانی تقدیر شد.
انتهای پیام/۸۶۰۴۸/ج
منبع: فارس
کلیدواژه: مازندران جشنواره کودکان قصه گویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۱۴۹۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام تسلیت وزیر کشور به مناسبت درگذشت نخبه جوان مازندرانی
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران، احمد وحیدی روز شنبه، در پی درگذشت تالم بار نخبه علمی اهل مازندران، زنده یاد سید اسماعیل نصرالهی، در پیامی این ضایعه را به جامعه علمی و فرهنگی استان مازندران و بازماندگان، تسلیت گفت.
متن پیام دکتر وحیدی بدین شرح است:
انالله و اناالیه راجعون
مصیبت درگذشت ناگهانی و تالم بار شادروان سید اسماعیل نصرالهی، جوان نخبه ملی و استانی اهل مازندران که برغم معلولیت جسمی، موفقیت مهم کسب رتبه بیست و پنج در زیر گروه علوم انسانی در کنکور سال ۱۴۰۲ را بدست آورد، موجب تاثر و تاسف فراوان اینجانب شد.
به همین مناسبت، مصیبت درگذشت سید اسماعیل نصراللهی و پدر گرامیاش، دکتر سید احمد نصراللهی را که در حادثه گاز گرفتگی به مشیت الهی رضایت دادند، به خانواده محترم و معزی، جامعه فرهنگی و علمی و دانش آموزان استان مازندران تسلیت عرض نموده، از درگاه خداوند سبحان برای آن پوینده و رحیل راه علم، آمرزش و رضوان الهی و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل و برای مادر آن زنده یاد، که در حادثه گازگرفتگی آسیب دیده اند، شفا و صحت کامل مسئلت دارم.