دشمن اصلی محور مقاومت قرارگاه عبری -عربی -غربی در منطقه است
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۶۷۱۳۲
حسن عابدینی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره تلاش رژیم صهیونیستی در جهت عادی سازی روابط با کشورهای عربی به منظور تحقق پروژه نفوذ در منطقه اظهار کرد: ارتجاع عرب به ویژه کشورهایی مانند سعودی و امارات به صورت آشکار و نهان برای مدت طولانی با رژیم صهیونیستی در ارتباط بوده و هستند، همانگونه که کشورهایی مانند مصر در زمان انورسادات و اردن در زمان ملک حسین با رژیم صهیونیستی توافق آشتی امضا کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: در تشریح علل ایجاد روابط میان ارتجاع عرب با رژیم صهیونیستی می توان گفت که وابستگی شدید سران کشورهای عربی به نظام سلطه و در هم تنیدگی حکومتهای آنها با غرب باعث شده از فرامینی که اروپا با رهبری ایالات متحده صادر میکنند، تبعیت کنند. اما نباید فراموش کرد بسیاری از این کشورها به ویژه ارتجاع عرب به دلیل اینکه حکومتهایشان مبتنی بر رای مردم نیست و تنها اقلیتی بر اکثریت مردم حاکمیت دارد، برای حفظ تخت و تاج خود که غالبا کشورهای سلطنتی، پادشاهی یا روسای جمهور مادام العمر بودند که برای بقای حاکمیت خود ناچار هستند به صورت پیدا و پنهان با رژیم صهیونیستی که می توان از آن به عنوان «خنجر نظام سلطه در قلب سرزمینهای امت اسلامی» یاد کرد، روابط دیپلمایتک داشته باشند که افرادی مانند حسنی مبارک یا زین العابدین بن علی و علی عبدالله صالح در تونس و یمن مصادیق بارز آن هستند.
کارشناس مسائل منطقه افزود: موضوع دور تازهای از عادی سازی روبط بعد از آن شروع شد که عربستان سعودی به صراحت بحث ابتکار عربی یا مبادره عربی را مطرح و عنوان کرد، اگر اسرائیل به سرزمینهایی که در سال ۱۹۴۸ در تصرف خود داشته برگردد این امکان وجود دارد که همه کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک برقرار کنند، نه تنها این رژیم به سرزمینهای ۱۹۴۸ باز نگشت بلکه بر فشار ضد فلسطینی ها در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه هم بیشتر کرد، اما باز هم میبینیم که این روابط همچنان ادامه دارد.
دشمن اصلی محور مقاومت قرارگاه عبری -عربی -غربی استاو با بیان اینکه اخیرا شاهد یک قرارگاه عبری -عربی -غربی هستیم که در این قرارگاه دشمن اصلی کشورهای مستقل اسلامی و خصوصا محور مقاومت محسوب می شوند، ادامه داد: در همین راستا رژیم صهیونیستی تلاش میکند تا از همه ابزار، توان و قدرت مالی و اطلاعاتی خود برای صدمه زدن به کشورهای محور مقاومت و متحدان آنها استفاده کند. افزایش ایجاد اختلاف مذهبی در میان جوامع اسلامی که طی شش هفت سال اخیر شاهد پروژههای ناامن سازی این اردوگاه غرب با همکاری رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب در سوریه، عراق و لبنان همچنین دیگر کشورهای اسلامی بودیم، آنچه که به عنوان عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی مطرح میشود که در حال حاضر این رژیم آشکارا این روابط را بیان میکند در حقیقت افشای طرحی است که مدتهای مدید بسیاری از سران کشورهای مرتجع عربی به صورت پنهانی این موضوع را در دستور کار خود قرار دادهاند.
تعاملات اقتصادی بهانهای برای عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی منطقهکارشناس مسائل بین الملل با اشاره به این نکته که رژیم صهیونیستی مسائل اقتصادی را بهانهای برای عادی سازی روابط با کشورهای عربی منطقه قرار داده است، تصریح کرد: به نظر میرسد گسترش روابط اقتصادی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی یا ارتجاع عرب موضوع اصلی نیست، بلکه عادی سازی روابط در حال حاضر در دستور کار این رژیم است.
او خاطر نشان کرد: این رژیم با امکانات و کمکهایی که از کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا دریافت میکند به نوعی حساب جدی روی کمک یا افزایش روابط تجاری با کشورهای اسلامی ندارد، اما مسئلهای که مهم است این که این رژیم میکوشد تا تابوی برقراری رابطه بین کشورهای اسلامی در خود را بشکند که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی هم با تحت فشار قرار دادن ارتجاع عرب تلاش میکنند راه را برای این اقدام فراهم کنند.
ارتجاع عرب به دنبال شکستن تابوی روابط با صهیونیست هاعابدینی گفت: شاهد هستیم که دونالد ترامپ بعد از به قدرت رسیدن اول ریاض و سپس تلآویو را به عنوان مقاصد سفر خود انتخاب میکند، این نشان دهنده آن است که او تلاش میکند تا از پس این اقدام و روابط با این دو کشور را عادی جلوه داده و در سطح مطلوبی تعریف کند و ما شاهد هستیم که در نشستهایی که در برخی از کشورهای عربی برگزار شده، سعی میکنند تا مقامی از رژیم صهیونیستی حتما در آن شرکت کند یا در دیدارهایی که در خارج از منطقه صورت میگیرد تلاش میشود تا به گونهای موضوع دیدار برخی از مقامات کشورهای ارتجاع عرب با رژیم صهیونیستی را به صورت علنی و در قالب فیلم یا عکس آن را فاش کنند در همین راستا این اقدامات صرفا به خاطر عادی سازی روابط و شکست تابوی آن است.
کارشناس مسائل منطقه گفت: اساس شکل گیری اتحادیه عرب به منظور مقابله با اقدام رژیم صهیونیستی در اشغال سرزمین فلسطین بوده است و در حال حاضر این اتحادیه کاربرد اصلی خود را از دست داده است و بسیاری از کشورهایی که پر نفوذ هستند در اتحادیه عرب خودشان روابط اقتصادی و دیپلماتیک با این رژیم برقرار کردهاند.
هیچ ملتی در دنیا نمیتوانند مشروعیتی برای صهیونیست قائل نیستاو با اشاره به پذیرش ملتهای کشورهای عربی اضافه کرد: به نظر میرسد که نه ملتهای منطقه و نه مردمان هیچ کشوری در دنیا نمیتوانند هیچ مشروعیتی برای صهیونیستی قائل شوند چرا که این رژیم تجاوز کار و مبتنی بر قتل و ترور مخالفان است همچنین این رژیم با پاکسازی نژادی فلسطین را اشغال کرده است و اتباع این کشور را از خانه و کاشانهشان کوچانده و آنها مجبور به مهاجرت شدهاند.
عابدینی تصریح کرد: در حال حاضر بسیاری از مردم دنیا مسئله فلسطین را نه تنها مربوط به جهان اسلام، مسلمانان و موضوعی اسلامی یا عربی میدانند بلکه موضوعی انسانی تلقی میکنند و رژیم صهیونیستی که همچنان به ترور مخالفان خود مشغول است و اتباع کشور فلسطین را در چهار گوشه دنیا به بهانههای مختلف ترور میکند و منطقه غزه را طی هفت هشت سالی که مردم این منطقه در چارچوب انتخابات قانونی به نمایندگان جنبش حماس رای دادهاند جنگ را بر ضد این مردم شروع کرده است بنابراین آنچه که در حال رخ دادن است به نظر میرسد سبب مشروعیت و مقبولیت این رژیم منحوس میشود.
افزایش قدرت محور مقاومت و اضمحلال محور شرارت پیشگان عبری -عربی -غربی جریان غالب در منطقه بوده استعابدینی با اشاره به این نکته که عادی سازی روابط از سوی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی منطقه به نوعی مقابله با قدرتهای منطقهای همچون ایران است نیز خاطر نشان کرد: این اقدام رژیم صهیونیستی در وهله اول مقابله با قدرت محور مقاومت بوده که الهام بخش آن جمهوری اسلامی ایران است، اما از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون که به سال ۲۰۲۰ نزدیک میشویم، در این مدت به صورت مستمر شاهد افزایش قدرت محور مقاومت و اضمحلال محور شرارت پیشگان عبری -عربی -غربی بودهایم و آنها نمیتوانند مدعی شوند که در دو دهه گذشته به پیروزی قابل توجهی دست پیدا کردهاند در تمام جنگهایی که رژیم صهیونیستی بر ضد مردم لبنان و غزه همچنین اسیر کشورهای اسلامی تدارک دیده شکست خورده است و موفق به دستیابی به اهداف خود نشده است.
ارتجاع عرب با وجود هزینه هنگفت هنوز درموضع انفعال قرار دارداو در پایان خاطر نشان کرد: رژیم صهیونیستی با وجود میلیاردها دلار نفتی که رژیم سعودی و امارات هزینه کردهاند جنگهایی که بر ضد مردم یمن تدارک دیدهاند و اقدامات ناامن کننده در حمایت از تروریستهای تکفیری که در عراق و سوریه انجام دادهاند باز هم شاهد بودهایم که ارتجاع عرب در این باره به اهداف خود نرسیده است و در یک تحلیل کلی نمیتوانیم بگوییم که اقداماتی که اردوگاهی که عبری -عربی غربی انجام داده است بیشتر از موضع انفعال آنهاست ونه کنشگری در این رابطه و به نظر نمیرسد در این زمینه در راستای سیاست خصمانه علیه منطقه در آینده نیز موفقیتهای چندانی نصیب آنها بشود.
چندی پیش بنیامین نتانیاهو در اظهار نظری از گرم شدن روابط اسرائیل با کشورهای عرب استقبال کرد و گفته از تقویت پیوندبا هر کشور عرب استقبال میکنم و بر این باورم که زمان برای عادی سازی روابط و صلح فرارسیده است.
این ابراز خرسندی نتانیاهو در واکنش به توئیتهای عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات صورت گرفته که به نوشتن مقالهای در نشریه انگلیسی اسپکتیتور با این عنوان انجامیده است: اصلاح طلبی اسلام: اتحاد میان عرب- اسرائیل در خاورمیانه در حال شکل گیری است.
گفته میشود اسرائیل در سالهای اخیر توانسته است با استفاده از دیدگاه مشترک ضد ایرانی بین تل اویو و چندین پایتخت عرب، روابط پنهانی با اعراب برقرار کند. نتانیاهو در اکتبر گذشته از عمان دیدن کرد و وزیر خارجه اسرائیل هم از دبی. در ضمن از اسرائیل دعوت شده است تا در نمایشگاه ۲۰۲۰ که در دبی برگزار خواهد شد شرکت کند. وزیر خارجه بحرین نیز از علاقه کشورش به صلح با اسرائیل سخن به میان آورده است.
انتهای پیام/
بهبود روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی منطقهمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ارتجاع عرب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۶۷۱۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.