دیدار مادر و فرزند گلستانی پس از ۲۰ سال! +عکس
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۷۲۰۵۹
صراط:
همه چیز از یک کنجکاوی شروع شد، کودک گمشده، حال در لباس سربازی مشغول تامین نظم و امنیت مردمی بود که وحدت و همدلی آنان زبانزد همگان است. شب ها و روزهای بسیاری گذشت و او نیز همچون مردمان دیگر در حال گذران زندگی بود تا اینکه نسبت به گذشته خود و مکان زندگی اش در دوران نوزادی کنجکاو شد.
با کمی جست وجو پی برد که دورانی از زندگی وی در هاله ای از ابهام قرار دارد اما با توجه به شرایط موجود و بعد مسافت، قادر به ادامه تحقیقات نبود تا اینکه ماجرا را برای پلیس شرح داد و فرمانده انتظامی گنبدکاووس یکی از ماموران وظیفه شناس شهرستان به نام سرهنگ روح الله اسکندریان را برای کمک به این سرباز انتخاب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا به نقل از پلیس گلستان، سرهنگ به وی قول پیگیری و رفع ابهامات موجود در زندگی شخصی اش را داد، حال سرباز کمی آرام شده بود چرا که بعد از حدود یک سال خدمت در نیروی انتظامی پی برده بود پلیس برای آرامش مردم و رفع دغدغه های شهروندان شبانه روز تلاش می کند.
بالاخره پس از چندین روز تلاش بی وقفه و پیگیری های مکرر از مراجع ذیربط، پلیس گنبدکاووس موفق شد، مادر و خانواده سرباز مورد نظر را که در یکی از روستاهای شهرستان گنبدکاووس زندگی می کردند، پیدا کند.
با جست وجوهای پلیس مشخص شد، این مادر و فرزند ۲۰ سال قبل بنا به دلایلی از یکدیگر جدا شده و خانواده ای از اهل تشیع حضانت کودک را بر عهده گرفته و به شهری دیگر نقل مکان کرده اند.
حال دیگر روزهای تلخ جدایی مادر از فرزند رو به اتمام بود با برنامه ریزی های صورت گرفته، طی مراسمی با حضور رئیس عقیدتی سیاسی گلستان و فرمانده انتظامی گنبدکاووس، لحظه دیدار فرا رسید و پس از ۲۰ سال فراق، سرباز وطن در آغوش مادر آرام گرفت.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: دیدار گمشده مادر و فرزند پلیس صراط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۷۲۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»