انتقاد تند مسیح مهاجری از مسئولان: رسماً میگوییم ۶۰ میلیون مستضعف داریم
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۸۶۳۴۹
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: استفاده از رهنمودهای امام خمینی در فضای غبارآلود کنونی بهترین راه برای پیدا کردن مسیر و نجات یافتن از گرفتار شدن در بیراهه است. امام خمینی در اوج قدرت و محبوبیت دوران رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی گفتند: «اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و بخواهیم ایران را یک نمونه در عالم نشان بدهیم و بگوئیم یک نمونه است و یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمیشود، با رفتن ظالمها درست نمیشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سخن امام خمینی مربوط به خرداد ۱۳۵۸ است و جالب اینکه مخاطب این مطالب، جمعی از روحانیون، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اهالی کرج بودند. امام، در آن زمان هنوز در قم بودند و همانطور که یادآور شدیم، در اوج قدرت و محبوبیت قرار داشتند. توجه به همین نکات، میتواند ما را به این واقعیت ظریف رهنمون شود که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی از همان آغازین روزهای تأسیس این نظام به آفتهای حکمرانی توجه داشتند و بنا را بر این گذاشته بودند که همواره خطر بروز این آفتها را گوشزد کنند و به مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی هشدارهای لازم را بدهند. اصرار بر این قبیل تذکرها و توصیههای اکید و مستمر به تهذیب نفس که در تمام ۱۰ سال رهبری امام خمینی تا لحظه شتافتن به دیدار خدا ادامه خواهد داشت، به این دلیل بود که نسبت به بازگشت خوی شاهی و استبداد و دیکتاتوری نگران بودند و این بیم را داشتند که مسئولین نظام جمهوری اسلامی نیز مانند شاهان و کارگزاران آنها از مردم غافل شوند و برای ماندن خود بر اریکه قدرت مرتکب ظلم، غفلت از مردم، فاصله گرفتن از محرومین و مستحکمتر کردن پایههای قدرت شخصی خود و غرق شدن در تشریفات و تجملات شوند.
امام خمینی میدانست که فاصله گرفتن از مردم و اسیر امور دنیائی از قبیل: ریاست و قدرت و شهرت و تشریفات و تجملات شدن همان و پا جای پای شاهان گذاشتن همان. نگرانی بالاتر امام خمینی این بود که میدانستند ظلم کردن در سایه حاکمیت نظام اسلامی و مبتلا شدن کارگزاران این نظام به بیماریهائی از قبیل: تشریفات و تجملات و غفلت از مردم و بیاعتنائی به محرومین، به اعتبار و حیثیت اسلام لطمه میزند که خطری بزرگتر از حاکمیت شاهان ظالم است. به همین دلیل بود که بارها هشدار دادند اگر با عملکرد کارگزاران نظام جمهوری اسلامی این نظام و این انقلاب دچار شکست شود، اسلام چنان زمین خواهد خورد که تا صد سال نمیتواند سر بلند کند.
پوست قدرت، پوستین قدرتمندان و نقابهائی که صاحبمنصبان ما بر چهره دارند اگر کنار زده شوند و عملکردها با دقت بررسی شوند، همه به این نتیجه خواهیم رسید که ما هم شاه شدهایم. علامت شاهی اگر دلبستگی به القاب بود که ما هم این دلبستگی را داریم، اگر بیتوجهی به معیشت مردم بود که ما هم بیتوجهیم، اگر فاصله گرفتن از مردم بود که ما هم فاصله گرفتهایم، اگر گوش ندادن به حرف ضعفا بود که ما هم گوش نمیدهیم، اگر طبقاتی کردن جامعه بود که ما هم همین کار را کردهایم و اگر ایجاد کارخانه مستضعفسازی بود که ما هم درحال حاضر رسماً میگوئیم ۶۰ میلیون مستضعف داریم. ما حتی حاضر نیستیم نتیجه نظرسنجیها را یک سانتیمتر دورتر از بولتنهای بکلی سری منتشر کنیم. آیا واقعاً ما شاه نشدهایم؟!
اینها به معنای این نیست که نظام جمهوری اسلامی کاری نکرده است. اصل وجود این نظام که به معنای ریشهکن ساختن رژیم منحط شاهنشاهی است، بزرگترین خدمت به ملت ایران در تمام نسلهاست. ایستادگی در برابر ۸ سال جنگ تحمیلی و تحریمها و فشارهای سیاسی و اقتصادی، عمران و آبادانی چشمگیر، پیشرفتهای شگرف در زمینههای صنعتی، دفاعی، پزشکی، هستهای و... از خدمات نظام جمهوری اسلامی است کمااینکه شکوفا شدن استعدادها و میدان دادن به آنها را باید از نعمتهای بزرگ خدا در پرتو انقلاب اسلامی دانست.
باتوجه به تمام این واقعیتها نکته بسیار مهم و هشداردهنده اینست که تداوم نظام جمهوری اسلامی به حفاظت از پشتوانه مردمی نیازمند است و پشتوانه مردمی را فقط با تأمین معیشت تودههای مردم میتوان حفظ کرد، کاری که متأسفانه اکنون مورد غفلت است. مسئولان باید فاصله خود با مردم را از بین ببرند، تشریفات را کنار بگذارند، با جنگ قدرت خداحافظی کنند، اجرای عدالت و مبارزه جدی با تبعیض را با اولویت در دستور کار خود قرار دهند، از پنهانکاری دست بردارند، با شفافیت کامل آشتی کنند و به حقوق مشروع عموم مردم در تمام زمینهها احترام بگذارند تا کسی احساس محدودیت در اظهارنظر نکند. در چنان وضعیتی است که مردم عدالت و آزادی را لمس خواهند کرد و با تمام توان برای همراهی با دولتمردان در جهت رشد و بالندگی کشور و تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی تلاش خواهند کرد، زیرا خواهند دید که کسی احساس شاهی نمیکند و همه یکسان زندگی میکنند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مسیح مهاجری دولت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۸۶۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/