امیدی که از سایه تکثیر می شود
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۱۰۰۳۷
55 ثانیه از یک گفتوگوی بلند ویدئویی دو روز است که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. ثانیههایی از یک گفتوگوی هوشنگ ابتهاج، خرق عادتی شده در فضای پر از یأس و ناامیدی این روزها. «راضیای از زندگی؟»؛ «فوقالعاده»! اطمینان و یقین ابتهاج در پاسخگویی به این سؤال تلنگری شده بر روحیه جمعی.
برخی از امید میگویند و نگاه دوباره به زندگی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
85 سالگی هوشنگ ابتهاج ضبط شده، حالا بعد از 6 سال، کمتر از یک دقیقهاش حال و هوای فضای مجازی را تغییر داده است. بههمین بهانه حسین گنجی (روزنامهنگار) که از اولین چهرههایی است که این کلیپ را به اشتراک گذاشته از دلیل استقبال و بازنشر آن در فضای مجازی برایمان نوشته است و علی نصیریان یکی از مفاخر دیگر هنر امروزمان که سالهاست با آثار هوشنگ ابتهاج حشر و نشر دارد از تأثیرگذاری او بر زندگی شخصیاش گفته است.
یادداشت اول
حاصل عمرشان غنیمت بزرگی برای ماست
علی نصیریان
بازیگر
چه بسیار خوشبختیم که عصر فرهیختگانی چون هوشنگ ابتهاج را درک کردهایم؛ بزرگانی که به زندگی ما معنا دادهاند و ناملایمات را قابل تحمل کردهاند. علاقه و ارادت من به استاد ابتهاج وصف ناشدنی و باورنکردنی است. کارهایشان را فوقالعاده دوست دارم. بخصوص تأثیرپذیریشان از حافظ و کوششی که در تصحیح غزلهای حافظ داشتهاند. نگاه و احساسی که در شعرشان هست را میپسندم. حضورشان و عشقشان به موسیقی چقدر مطلوب است. ایشان و استاد شفیعی کدکنی از افرادی هستند که بواقع ارادت دارم و کارشان را دوست دارم. در آثار این دو، امید و آرزو و آمالمان را پیدا میکنیم. آنها ستونهایی محکم و لازم برای زندگی امروز هستند. کارهایشان زیباست و حضورشان برای یک دوران دلگرمکننده است.
از لطف و ظرافتی که در کارهایشان هست یاد گرفتم و آموختهام؛ زیبایی را شناختهام، زبان را شناختهام و هنر را شناخته ام و در یک کلام با آنها زندگی کردهام. زندگی کردن با آنها نعمت بزرگی برای ماست. کمکاری هم نکردهاند و ماحصل کارهایشان از یک عمر هم بیشتر است و حاصل عمر آنها غنیمت بزرگی برای ماست و به زندگی ما معنا میدهند. سالهاست که با شعر و آثار و کتبشان زندگی کردیم. قصه یک روز و دو روز و یک دهه نیست. سالهاست که از کارهایشان امید گرفتیم و زندگی را پیدا کردیم و نگاه درست به زندگی را یاد گرفتیم. کارشان خاص خودشان است و نشان از استعدادی دارد که اینگونه آنها در اوج فرهنگی قرار گرفتهاند و به زندگی ما معنا دادهاند. اساساً هنر به زندگی معنا میدهد و زندگی را قابل تحمل میکند. تمام ناملایمات و ناراحتیها و گرفتاریها با هنر است که قابل تحمل میشود. هنر به زندگی معنا میدهد و این معنا را چنین بزرگانی در نهایت زیبایی و ظرافت به ما عرضه کردهاند. خوشبخت و خوشحالم که در دورهای زندگی میکنم که امثال هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شفیعی کدکنی و بزرگان موسیقی مثل پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان و مهدی اخوان ثالث را درک کردهایم. درک کردن این بزرگان را دست کم نگیرید، خیلی ارزشمند است. از آنها ممنون هستیم که این همه کارهای درخشان کردند. چقدر خوشبختیم که حضورشان را درک و حس کردیم. شاید به محضرشان نرسیده باشیم اما با آثارشان زندگی کردیم و از طریق آثارشان با آنها ارتباط گرفتیم. دیدارشان اگرچه لطف بسیار دارد اما از آن مهمتر درک آن چیزی است که ارائه کردهاند.
یادداشت دوم
مفهوم مغفول نیک زیستی و سایه بزرگ
حسین گنجی
روزنامه نگار
در زمانهای هستیم که در مجموع آنچه از جهات پیرامون دریافت میکنیم، سویه منفی و ناگوار همه چیز است. اخبار و مشاهدات ما به اینگونه است که یا بد میبینیم، یا بد میشنویم، یا بد به عرض مبارکمان میرسانند. از هزار منظر زندگی، به اشتباه یا بیرحمانه آن مناظری را انتخاب کرده یا برای ما صرف کردهاند که کمتر تصویر خوشی در آن یافت میشود. هجوم اتفاقات تقلیل بخش، ما را بهسمتی کشانده است که سبک زندگیمان را تلخ کرده و به روشنی مفهومی بهنام نیک زیستی را که سمت نیک و ارزشمند زندگی را قرار بوده پیش روی ما قرار دهد، از دست داده یا از آن دور شدهایم. هنر بزرگترین جلوه بخش زندگی و پررنگترین مفهوم در سبک زندگی نیک است که مدام در جامعه ما دچار بحران یا تنگنا یا تقلیل است. کمرنگ شدن رنگها در جامعه ایرانی طی سالهای اخیر، کمرنگ شدن موسیقی در سبد مصرفی گوش و روح ما، کمرنگ شدن مطالعه طی سالیان از سر گذشته و موارد بسیار از این دست ما را از سمت زیبای زندگی و جلوههای خوش همزمان دور کرده است و ما را از زیست نیک و اخلاقی بهسمت زیست خشک و پر اصطکاک نزدیک کرده است. شاید به همین جهت است که وقتی کسی مثل هوشنگ ابتهاج که همچنان از سبک زندگی متفاوتی نسبت به عموم جامعه همروزگارش برخوردار است و هنوز مشی و مرام و ارزشهای نیک زیستی را در خود توانسته حفظ و حراست کند، آنگاه که در پاسخ سؤال راضیاید از زندگی؟ قرار میگیرد، بهسادگی و روشنی پای سبک زندگی و نوع نگاهش به منظرهای پیرامونش بیرون میزند و میگوید فوقالعاده و در تشریح آن میگوید من این شانس را داشتهام که به سمفونی ۹ بتهوون یا آواز شجریان در دستگاه ابوعطا وقتی میخواند: مفلسانیم و هوای میو مطرب داریم، گوش بسپارم. کدام ما همچنان گوهر زیباشناسانه را و جد و جهد یافتن زیبایی را از زنگار روزگار دور نگه داشتهایم و توانستهایم اینگونه امیدوارانه، در برابر تمامی تلخیهای موجود و پیش رو، خود را ضد ضربه و در امان نگه داریم. شاید دردانگی این منظر زیستی و تقلیل یافتن این سبک زندگی در جامعه امروز ایران است که باعث میشود، ویدئوی پرسش و پاسخ از هوشنگ ابتهاج اینگونه بازتاب پیدا کرده و به یک پدیده فراگیر در فضای مجازی بدل شود که هر کسی از هر منظری آن را خوش دانسته و در این چند روز بازنشر کرده است. از پاسخ ساده سایه میتوان انبوهی از مطالب و نشانههای یک سبک زندگی را استخراج کرد که ما را فارغ از هر خبری، در اوج ناکامیها، شکستها و یأسها زنده بیرون کشیده و چونان عصاره نجات بخش حیات دوبارهمان بخشد. این ویدئوی کوتاه بیش از هر جذابیتی که میتوان برای آن متصور بود برای توجیه استقبال مفصلی که از آن شده، حامل امیدی بود که جامعه امروز ما بشدت بدان نیازمند است. امیدواری بهانه بیدار شدن ما و خوابیدن ماست. ما به این امید میخوابیم که صبح را ببینیم و به این امید صبح را بیدار میشویم تا اینکه به شب و آرامش و خلوت برسیم. امید بهانه هر حرف ما و هر عمل ماست.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۱۰۰۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا بلینکن میتواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
فرارو- غسان شربل؛ مدیر مسئول روزنامه "الشرق الاوسط"، آنتونی بلینکن به هاروارد رفت. او در راهروها با سایه مردی روبرو شد که چندین دهه پیش از او سکاندار سیاست خارجی امریکا بود. نام آن مرد "هنری کیسینجر" بود. او هنگام عبور از ساختمان شورای امنیت ملی و همچنین شورای روابط خارجی با همان شبح ملاقات خواهد کرد. صاحب سایه سنگین آن شبح هم چنین عاشق نگارش مقاله و تفکر طولانی در مورد آینده امریکا و موقعیت و جایگاه ان کشور در جهان بود. بلینکن اکنون در دفتر وزیر امور خارجه نشسته است.
به گزارش فرارو به نقل از عرب نیوز، کیسینجر چندین دهه پیش آن دفتر را ترک کرد، اما سایه او باقی ماند. چقدر زندگی با وجود یک سایه از گذشته دشوار است. گویی او همواره تو را مورد قضاوت و آزمون قرار میدهد. مردم نیز وسوسه میشوند تا رهبران امروز را با رهبران گذشته مقایسه کنند. امانوئل مکرون رئیس جمهور فعلی فرانسه درک میکند که تکیه زدن بر صندلی مردی که شبح اش بر سرش سنگینی میکند به چه معناست. او دشواری زندگی در سایه "شارل دوگل" را میداند.
زمان داوری میکند و صاحبان موقعیت و مقام را به سوی سرنوشت خود سوق میدهد و نتایج را زیرنظر دارد. در این میان جایی برای کارکنان عادی که مانند آب رودخانهای که به دریا میریزند به سمت فراموشی میشتابند وجود ندارد.
تاریخ صرفا اسامی افرادی که تاثیرگذار بوده و به اصطلاح اثرانگشتی از خود برجای گذاشته اند را حفظ و یادآوری میکند حتی اگر گاهی آن تاثیرگذاری با ارتکاب جنایت آلوده شده باشد. به همین خاطر است که تاریخ افرادی که در نقاط عطف اثری از خود بر جای گذاشتند فراموش نکرده است.
تاریخ "ژول مازارن" سیاستمدار برجسته ایتالیایی و امضاکننده معاهده وستفالی، معاهده پیرنه و معاهده الیوا ابزارهای حقوقی لازم برای تبدیل فرانسه به قدرت اصلی در قاره اروپا را فراموش نمیکند. تاریخ هم چنین "شارل موریس دو تالیران پریگور" که با نام تالیران شناخت میشود دیپلمات برجسته فرانسوی که در سالهایی که پیروزیهای نظامی فرانسه یکی پس از دیگری کشورهای اروپایی را تحت سلطه فرانسه قرار داد و دیپلمات ارشد ناپلئون بود و برای صلح تلاش میکرد را فراموش نمیکند.
تاریخ "مترنیخ" سیاستمدار اتریشی مبتکر نظام توازن قوا را فراموش نمیکند. تاریخ "اتو فون بیسمارک" زمامدار معروف دولت پروس، دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم آلمان ملقب به "صدراعظم آهنین" که توانست آلمان را متحد کرده و امپراتوری آلمان را تاسیس کند را فراموش نخواهد کرد.
تاریخ "ژو انلای" از مهمترین رهبران سیاسی معاصر چین و اولین نخست وزیر جمهوری خلق چین که به اتخاذ سیاستهای میانه روانه و به خصوص ایفای نقش در معتدل کردن اوضاع پس از انقلاب فرهنگی شهرت داشت را فراموش نخواهد کرد. تاریخ "ویاچسلاو میخائلوویچ مولوتف" و "آندرِی آندریویچ گرومیکو" وزرای خارجه اسبق اتحاد جماهیر شوروی را فراموش نخواهد کرد. تاریخ هم چنین "یوگنی ماکسیموویچ پریماکوف" وزیر خارجه و نخست وزیر اسبق شوروی را فراموش نخواهد کرد. تاریخ "سرگئی لاوروف" وزیر خارجه فعلی روسیه را نیز فراموش نخواهد کرد علیرغم آن که او در تله اوکراین افتاد.
بلینکن در هواپیمایی که او را به پکن رساند به ساعت خود نگاه کرد. زمان رو به اتمام است. تهدید باخت "جو بایدن" در انتخابات پیش رو بر سرش سنگینی میکند. دادگاههای امریکا با مردی پر سر و صدا به نام گدونالد ترامپ" سروکار دارند، اما محاکمه او باعث کاهش محبوبیت نزد هواداران اش نشده است. اگر بایدن از کاخ سفید برود بلینکن نیز با او خواهد رفت. پس از آن احختمالا کتاب خاطرات اش را مکنتشر میکند و سخنرانی خواهد کرد، اما بازنشستگی برای او وسوسه انگیز نیست. موضوع آن است که برجای گذاشتن اثر انگشت خود بر تاریخ مهمتر از ذکر جزئیات دوران تصدی مقام وزارت خارج در یک کتاب خاطرات است. برجای گذاشتن اثر انگشت در تاریخ حکم یک تمبر دائمی را دارد.
چقدر سخت است ملاقات با امپراتور چین مردی که کلیدهای کارخانه جهانی را در دست دارد و میخواهد در رتبه بندی قدرتهای بزرگ در جایگاه دوم قرار گیرد. ولادیمیر پوتین به ذهنش خطور کرد. او در جنگ اوکراین شکست نخواهد خورد، اما نبرد طولانی و پرهزینه شد.
جنگ در اوکراین نیاز روسیه به کشور "مائوتسه تونگ" را افزایش داد. به ذهن ارباب کرملین خطور نکرده بود که رقیب واقعی روسیه دریای انسانی ساکن در مرزهای آن است. پوتین از سرنوشت آمریکا فرار کرد و به سرنوشت چین گرفتار شده است. قرار ملاقات واقعا دشوار است. مردی (شی) که بلینکن با او دست خواهد داد نه با تهدید ناشی از انتخابات مواجه است و نه وسایل ارتباط جمعی و نه حتی کسی جرات مخالفت با او را دارد، زیرا حزب اش یعنی حزب کمونیست چین نیز او را همتای مائو و حتی قدری فراتر از او معرفی کرده است.
سایه کیسینجر بلینکن را تسخیر کرده است. کیسینجر قرار بود در تاریخ ۹ جولای ۱۹۷۱ میلادی در شمال پاکستان استراحت کند، اما راحتی چیزی است که دیگران را وسوسه میکند نه شخصی مانند کیسینجر. او مخفیانه عازم چین شد. این دیدار باعث شد او دانش خود را از کشوری که از آن بازدید کرده بود به امریکاییها انتقال دهد. گفتگوهای ماراتن گونه بین افراد باهوش انجام شد. طی ان کیسینجر با "ژو انلای" نخست وزیر وقت چین صحبت کرد و از او خواست تا از "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور وقت امریکا برای بازدید از چین که آشکارا موضعی خصمانه در قبال امپریالیسم داشت و ایالات متحده را "ببر کاغذی" خوانده بود دعوت بعمل آورد. نتیجه سفر نیکسون به چین در فوریه ۱۹۷۲ شبیه وقوع یک کودتا در موازنه قوای بین المللی بود. اتحاد جماهیر شوروی چارهای جز در پیش گرفتن راه تنش زدایی با غرب نداشت امری که کیسینجر معتقد بود به زوال امپراتوری شوروی خواهد انجامید.
بلینکن اشاره کرده که متوجه شده "شی جین پینگ" عجلهای برای رویارویی با آمریکا ندارد، اما او نمیخواهد شاهد شکست پوتین باشد، زیرا شکست او بیگانگی تایوان از سرزمین اصلی چین را عمیقتر میسازد.
در هواپیمایی که بلینکن را به خاورمیانه برد او دوباره به ساعت خود نگاه کرد. شرایط فعلی سخت و خطرناک است. پژواک قتل عام غزه به قلب دانشگاههای آمریکا رسیده است. دولت بایدن در پی عملیات طوفان الاقصی به سرعت از اسرائیل حمایت کرد، اما کشتار هفته ماهه ارتکابی توسط اسرائیل فراتر از حد تحمل است. در این میان نیز ایران و اسرائیل شلیک موشکهایی را رد و بدل کرده اند. اگر خاورمیانه با یک فروپاشی کامل مواجه شود چه خواهد شد؟ آمریکا چیزی از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دریغ نمیکند، اما آن مرد همانند یک جنگجوی زخمی رفتار میکند. اگر او تهدید خود را مبنی بر حمله به رفح عملی کند آتش تنش احتمالا گسترش خواهد یافت.
بار دیگر سایه کیسینجر بلینکن را تسخیر میکند. کیسینجر در جریان جنگ ۱۹۷۳ میلادی یعنی جنگ رمضان یا به زعم اسرائیل یوم کیپور از اسرائیل حمایت کرد، اما عملا گزینه مذاکره را به عنوان تنها راه برون رفت تحمیل کرد. او دیپلماسی شاتل خود را راه اندازی کرد و با انور سادات و حافظ اسد منطبق با ایدههای واقع گرایانه خود در حوزه روابط بین الملل رایزنی کرد. نتیجه این رایزنیها دو توافق برای حل مناقشه بود. توافق طرف مصری صحنه درگیری اعراب و اسرائیل را تغییر داد و بعدا در را به روی کمپ دیوید و خروج مصر از بعد نظامی جنگ گشود.
موقعیتهای تراژیک نیازمند تصمیم گیریهای استثنایی هستند و نیاز به مردانی دارند که در استفاده از نقاط عطف برای ساختن سرنوشت مهارت داشته باشند. آیا بلینکن میتواند دریچهای را که به یک کشور مستقل فلسطینی منتهی میشود باز کند؟ چنین اقدامی تحولی اساسی در صحنه خاورمیانه ایجاد خواهد کرد.
آمریکا اشتباهاتی تاریخی را مرتکب شده است برای مثال، زمانی که به دولتهای پیاپی اسرائیل اجازه نقض مفاد توافق نامه اسلو را داد. امریکا زمانی دچار اشتباه تاریخی شد که طرح صلح عربی را نادیده گرفت.
اکنون نیم قرن پس از سفر کیسینجر به خاورمیانه هواپیمای بلینکن در حال حرکت است. رفع ظلمی که در حق مردم فلسطین اعمال شده این بار کودتای بزرگی خواهد بود که مرز نقشهای کشورهایی، چون ایران، ترکیه، روسیه و چین را دوباره ترسیم خواهد کرد. صلح فراگیر به خاورمیانه فرصتی برای تمرکز بر توسعه، مبارزه با فقر و تروریسم و رفع بدبختی زندگی در چادرها را میدهد. آیا بلینکن میتواند اثر انگشت خود را بر روی تاریخ برجای بگذارد همان طور که کیسینجر در بیش از یک نقطه در جهان از جمله در مذاکرات برای خروج امریکا از ویتنام آن کار را انجام داد؟ باز هم میگویم که موقعیتهای تراژیک نیازمند تصمیم گیریهای استثنایی و مردانی هستند که در استفاده از نقاط عطف برای ساختن سرنوشت مهارت دارند.