آرمان فردا اعدام میشود؛ یک ماجرای تلخ و دراماتیک | جسد غزاله هیچوقت پیدا نشد
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۱۹۸۶۱
به گزارش همشهری آنلاین، آرمان وقتی ۱۷ ساله بود با غزاله در یک سفر به ترکیه آشنا شدند. با هم دوست بودند. اما غزاله دیگر نیست. خونش در دست و محل زندگی آرمان پیدا شد. آرمان دادگاهی و به قصاص محکوم شد. قرار است فردا اعدام شود. نخست شرح دادگاه که اعتماد آن را منشتر کرد:
پلیسها با شوکر برقی در حال آرام کردن جمعیت ملتهبی هستند که روی پله های مقابل دادگاه کیفری فریاد می زنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آرمان پشت جایگاه متهم از آقای قاضی اجازه می خواهد تا از خانواده غزاله عذرخواهی کند. مادر و پدر غزاله در جایگاه ویژه نشسته اند. مادر با چشم های روشن و سرخ شده عکس دخترش را در دست گرفته و پدر آرام و ساکت اشک می ریزد. چشم های آرمان برمی گردد و به چشم های مادر غزاله می گوید: ببخشید…. مادر با تمام بغض و نفرت مانده در گلویش میان جمعیتی که دیگر صدای نفس های شان هم شنیده نمی شود می گوید: باید بمیری…… غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و برنگشته بود. ماموران پلیس پرونده مفقودی تشکیل دادند و بعد از پیگیری آخرین تماس های تلفنی غزاله پی بردند که او آخرین حرف هایش را با آرمان زده است. پدر غزاله پشت میز دادگاه اشک می ریزد و از تنها دخترش می گوید. او و همسرش تقاضای قصاص آرمان را دارند و تفاضل دیه را هم می دهند. ناهید مادر غزاله تند تند صحبت می کند و پشت سر هم با نگاه هایش آرمان را خطاب قرار می دهد. دست و پایش را گم کرده و می گوید: غزاله و آرمان با هم نامزد بودند. غزاله قرار بود روز چهارشنبه آرمان را ببیند و به بهانه های مختلف قرارشان را عقب می انداخت… آن روز نوبت دکتر داشت و به اصرار آرمان به خانه اش رفت. او نمی خواست رابطه اش را با آرمان ادامه دهد اما او این را نمی فهمید. طبق نقشه قبلی غزاله را به خانه اش دعوت کرد و او را کشت… آقای قاضی من تقاضای قصاص نفس دارم.
هماهنگی خون روی میله بارفیکس و مقتولهوکیل غزاله می گوید: آرمان و غزاله در سفر ترکیه با هم آشنا شده بودند و رابطه شان به تماس تلفنی و دیدارهای پشت سر هم در تهران رسید. اما بعد از مدتی غزاله حرف تمام کردن رابطه و سفر خارج از کشور را پیش می کشد که با برخورد منفی آرمان مواجه می شود و تصمیم به قتل غزاله می گیرد. قاضی پرونده از ۱۳ پیامک و یک تماس تلفنی می گوید که متهم و مقتوله در ساعتی قبل از دیدارشان داشته اند. غزاله به خانه آرمان می رود و آرمان بعد از مشاجره او را به سمت تخت پرتاب می کند. سر غزاله به گوشه تخت برخورد می کند و بعد از آن آرمان با میله بارفیکس چند بار به سر غزاله می کوبد و وقتی مطمئن شد غزاله نفس نمی کشد او را در ۱۵ لایه کیسه زباله می پیچد و به نزدیک ترین سطل زباله خانه اش می اندازد. آثار خون روی میله بارفیکس و لبه کج شده آن نشان از ضربه هایی است که به سر غزاله اصابت کرده است. همچنین به گفته وکیل مقتوله آثار دی ان ای خون غزاله و خونی که روی تخت و میله بارفیکسی که از اتاق او کشف شده برابری می کند.
قاضی می گوید: آرمان در هنگام قتل، هفت روز کمتر از ۱۸ سال داشته و همین باعث شده که دادگاه پرونده را نیازمند تحقیقات بیشتر بداند.
من غزاله را نکشتمقاضی، آرمان پسرک ۱۹ ساله را پای میز می خواند تا از خودش دفاع کند. آرمان نه به هم ریخته است و نه مضطرب. هیچ عکس العملی درمقابل حرف هایی که می شنود ندارد. صدایش آرام و آهسته است. قاضی از او می خواهد که بلندتر صحبت کند. صورتش سفید شده و کلمات را جویده، جویده به زبان می آورد. در جواب قاضی عبدالهی که می پرسد آیا در قتل غزاله مباشرت داشته، می گوید: من این اتهام را قبول ندارم و شروع می کند به تعریف کردن داستان: «من و غزاله نزدیک عید در سفری در ترکیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانواده های مان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را دیدیم. رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع کردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه کنکور بودم و هم اینکه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندانپزشکی قبول می شدم. در نخستین جدایی مان چند بار پیگیری کردم اما وقتی چندبار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم. آن روز غزاله در واتس آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی هیستامین مصرف می کردم. در حال استراحت و خواب آلودگی بودم که تماس ناموفق غزاله را روی گوشی ام دیدم. با او تماس گرفتم و گفت: می خواهم بیایم ببینمت. مادر و پدرم در خانه نبودند و از رفت و آمد غزاله به خانه ما اطلاع نداشتند. این مورد خط قرمزی بود که پدر و مادرم برایم مشخص کرده بودند و نمی توانستم از آن عبور کنم. اگر این کار را می کردم گوشی تلفنم را می گرفتند و تنبیهم می کردند. آرتین برادرم را در اتاقش با ایکس باکس مشغول کردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود. غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت می خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس های بعدی اطلاعات کامل تر را می دهم. غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پله ها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش ها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشه ای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با یک لایه مشما پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه انداختم. بعد آمدم و لکه های خون روی پله ها و داخل را شستم.
هنرمندان پای کار آمدندهنرمندان و شخصیتهای ایرانی از جمله پرویز پرستویی، رضا کیانیان، بهاره رهنما، صادق زیباکلام و حسن آقامیری امروز با بازنشر عکس جوانی به نام آرمان که قرار است فردا اعدام شود، در تلاش هستند تا از خانواده مقتول بخشش بطلبند.
متن نامه خداحافظی پدر و مادر آرمانسلام دوستان و همراهان گرامی
دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم.
متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه ۴ شنبه را نخواهید دید.
پسری که تا لحظه آخر کلمه ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه معصومیت خودش رو حفظ کرد.
او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم.
کدوم پدر و مادر میتونه تو چشم بچه اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه…
این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته….
کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون….
این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی
فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار …
خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخر و موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن….
آرمانی منتظر ما باش… زود میام پیشت….
مامان کاترین بابا کامیار
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۱۹۸۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای عجیب طراح سوالات کنکور | اجازه خروج به او ندادیم تا اینکه چهلم همسرش رسید + فیلم
به گزارش همشهری آنلاین رئیس سازمان سنجش: طراحان سؤال کنکور از ۵ فروردین تا فردا در قرنطینه هستند، حتی اجازه تماس با خانواده را ندارند/ همسر یکی از آنها دچار حادثه شد، زمانی که به خانه رفت، مراسم چهلم را برگزار کردند
عبدالرسول پورعباس، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور:????همکاران ما از ۵ فروردین تا فردا ساعت ۱۴ در قرنطینۀ کامل هستند. در این مدت حتی اجازۀ تماس تلفنی با خانوادۀ خود را ندارند.
او در ادامه به نکته عجیبی اشاره کرد؛????همسر یکی از آنها دچار حادثهای شد و تا آخر قرنطینه بیخبر بود، زمانی که به خانه رفت مراسم چهلم را برگزار کردند.