۸ کاربرد اشتباه زبان بدن که دیگران خوششان نمیآید
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۲۰۶۰۵
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هاوکنیو، علیرغم ارتباطات شفاهی و کتبی، ارتباط غیرکلامی یک زبان حقیقی نیست. تفسیر درست یا غلط اشارات غیرکلامی خاص توسط افراد آزادانه صورت میگیرد. پس در مورد این اشارات زبان بدن هوشیار باشید:
زلزدن: مراقب باشید به کجا نگاه میکنیدما بارها و بارها در رابطه با استفاده از ارتباط چشمی هنگام بهکارگیری زبان بدن و برقرای ارتباط صحبت به میان آوریدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه چشمان ما به کجا خیره و متمرکز شده است کاملا آشکار است اما گاهی خودمان به آن توجهی نمیکنیم. ممکن است این را از همکار خانمتان شنیده باشید که «فلانی همیشه به من زل میزند». پس مراقب باشید که مدت زمان و نوع نگاه شما میتواند مانند یک شمشیر دو لبه باشد. تماسهای فیزیکی در زبان بدن
برقراری تماس جسمی با شخص دیگر میتواند نزدیکی و صمیمیت را نشان دهد، یا نشانگر همدردی و نگرانی باشد (مثلا وقتی دستتان را روی دست یا شانۀ طرف مقابل میگذارید)؛ اما گاهی ممکن است دیگران یک تماس بیقصد و غرض و ساده را هم اشتباه برداشت و آن را بیاحترامی و رد کردن مرز ارتباطی تلقی کنند یا آن را به عنوان نشاندهنده تسلط یا پایینآوردن خودشان تفسیر کنند. دیگران را بااحتیاط و دقت لمس کنید. بدانید چه شخصی در چه جایگاهی و با چه میزان صمیمیت و آشنایی مقابل شما قرار دارد.
خمیازه کشیدن: به اندازۀ کافی نخوابیدی؟ممکن است زمانی که با همکارتان صحبت میکنید این اتفاق را تجربه کرده باشید- یک خمیازۀ سرکوب شده را رها میکنید و بعد خوب نخوابیدنتان در شب گذشته را بهانه میکنید- و عکسالعمل فوری طرفتان این است که «حوصلهات را سر بردم؟» چه بهانۀ غیرماهرانهای آوردید. گاهی نمیشود جلوی خمیازه را گرفت و در بسیاری از مواقع هم میتوان. اگر توانستید این حرکت را مخفی کنید و یا از وقوع آن جلوگیری کنید. نمیتوانید تصور کنید خمیازه کشیدن تا چه اندازه تاثیر منفی روی ارتباط شما و طرف یا طرفهای مقابلتان دارد.
دست دادن و زبان بدن: شل و سرد، بدون صمیمیتدست دادن شما به طور خاص موقع مصاحبۀ کاری یا ملاقات با افراد جدید بسیار مهم و امری اجتنابناپذیر است که از همین بعد هم اهمیت زیادی در ارتباطات اجتماعی دارد. دست دادن باید محکم باشد، البته نه خیلی محکم.
یک دست دادن بیروح و شل میتواند نشانۀ عدم علاقه و میل شما باشد. این نوع دست دادن و یا حرکت دادن طولانیمدت و مدام یک تصور اولیۀ خیلی بد را شکل میدهد هر کدام میتواند یک تاثیر اولیه بد را برای طرف مقابل شما داشته باشد.
همگی ما حبابی را به عنوان فضای شخصی اطرافمان با خودمان حمل میکنیم- منطقۀ امنی که دیگران باید بیرون آن بمانند، مگر اینکه خودمان اجازۀ ورود به آنها داده باشیم. این فضا بسته به محل زندگی، جنسیت، شخیصت و حتی سن و سال میتواند متفاوت باشد. برخی، افراد را در کمتر از یک متری خود نمیتوانند تحمل کنند و برخی با در کنار دیگران قرار گرفتن مشکلی ندارند. این شما هستید که باید تشخیص دهید تا چه اندازه به یک فرد میتوانید نزدیک باشید و یا حتی وارد این فضای شخصی شوید. نزدیک شدن بیش از حد به کسی میتواند باعث ناراحتی یا حتی عصبانیت او شود. پس برای رعایت جوانب اطمینان سعی کنید فاصله مناسب را با افراد اطراف خود حفظ کنید.
لبخند زدن: به چی لبخند میزنی؟لبخندها نیازمند مهارتند و اغلب برداشتهای آزادانهای توسط افراد از آنها میشود. گاهی اوقات رابطه شما را صمیمیتر و گاهی بیاحترامی تلقی میشوند. لبخند زدن در وقت و مکان نادرست میتواند به عنوان توهین، بیاحترامی و حتی مسخره کردن برداشت شود.
همچنین تحقیقات نشان دادهاند که مردان اغلب لبخند زدن بدون منظور زنان را به عنوان حرکتهای سبک برداشت میکنند. همانطور که در مورد خیره شدن گفته شد، زمانی که موقع لبخند زدن میشود مراقب فضا و نشانۀ غیرکلامی که برای دیگران میفرستید باشید. اما مد نظر داشته باشید از سوی دیگر نیز لبخند بهجا و صحیح هم میتواند به صمیمیت و بهتر شدن تاثیر اولیه کمک کند.
حرکات اضافیساییدن و فشردن دستها، یا دیگر شکلهای لمس کردن خودتان، میتواند توسط دیگران به عنوان نشانۀ رنج، ناراحتی یا مضطرب بودن شما برداشت شود. سعی کنید از دست به کمر ایستادن، باز کردن پاها و حتی گاهی مواقع بیدلیل دست به سینه ایستادن خودداری کنید. هرچند استفاده به جا از این حرکات در جای خود کاربردهای فراروانی به همراه دارند.
ژستها (حرکات بیانگر و اشاره)بعضی از ژستها، مانند واژهها، معنی دارند، مثلا نشان دادن انگشت شست دست به دیگری که میتواند متناسب با فرهنگهای دیگر نشان از تایید یا حتی بیاحترامی باشد. نکته اینجاست که فرهنگ محل و فردی را که قرار است از زبانهای اشاره استفاده کنید باید بدانید و آشنایی داشته باشید، با این حال مراقب باشید، بعضی از حرکات در یک فرهنگ هیچ منظور خاصی در خود ندارند، اما همین حرکت در فرهنگ دیگر ممکن است معنی بسیار متفاوتی داشته باشد. مثلا «نشانه انگشت شست» یا همان OK در فرهنگ دیگری میتواند بسیار وقیح باشد و یا حتی به معنی «به مبارزه طلبیدن» باشد.
کد خبر 474493 برچسبها مهارتها جامعه مهارتهای زندگیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مهارت ها جامعه مهارت های زندگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۲۰۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهمترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقهای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلبها پدید نمیآورد. وقتی به تاریخ مینگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسانهای آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکتهای اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسانهایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.
فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کردهاند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمانها و زمین، با عدالت، پا برجا میمانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.
اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف میسازد که عدل دارای جاذبهای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش میرسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر میبندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم میشود. به همین جهت مردم، بیعدالتی را نکوهش میکنند و عدالت را میستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بیعدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده میگیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و میباشند.
بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست میآید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژهای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاشها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجتالاسلام و المسلمین نجف لکزایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب میشود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟
در نهجالبلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونهای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهجالبلاغه میتوانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره میکنم و آن نامه ۳۱ نهجالبلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع میشود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت میدانیم مخاطب این نامه هستیم.
*نامه ۳۱ نهجالبلاغه عدالت را چگونه معرفی میکند؟
آنجا حضرت یکسری سیاستهای کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه میفرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.
خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل میکند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی میخوانیم که با عدالت است که آسمانها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال میکند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم میبینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … میبینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.
*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی میبینیم جوامع بشری و حکومتها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمیگذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟
امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی میداند. حضرت میفرماید آنچه باعث شده انسانها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر میکنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت میفرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمهای باشد و مزرعهای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه میشود که واقعاً هر جا ظلم و بیعدالتی صورت میگیرد ناشی از این است که آن افراد خیال میکنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسانها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه میشوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمیزند چون میداند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.
*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار میشود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟
ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح میشود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم میشود لذا میگوئیم مصلحت ایجاب میکند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا میگوئیم مصلحت اقتضا میکند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا میکند. لذا نمیشود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم میشوند و ما آنی که عادلانهتر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت میدهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب میکند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم میشود.
کد خبر 6086156